39.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پیام_ویژه
#روایتگری
🎥 روایت #سردار_باقرزاده از تفحص شهیدی که در عالم رویا خود را مسئول گلهای باغ #امام_حسین (ع) در بهشت معرفی کرد...
💠 این خاطره در محل تفحص شهید #علیرضا_کنی بیان گردیده است.
🕊 شهید علیرضا کنی در سال ۹۴ در منطقه #جزیره_مجنون جنوبی #تفحص گردید .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_علیرضا_کنی
«شهید علیرضا کنی» فرزند «جان برار» متولد 1344 است که توسط لشکر 27 محمد رسول الله تهران(ص) به صورت داوطلبانه به جبهه اعزام شد و نهایتا در سال 62، در سن 18 سالگی و در منطقه حاج عمران به شهادت رسید. هویت پیکر مطهر او توسط پلاک شناسایی محرز شده است.
پیکر مطهر این شهید دوران دفاع مقدس ،که هویت آن از طریق پلاک شناسایی و محرز شده است، به همراه قمقمه و بخشی از وسایل شخصی شهید، طی عملیات تفحص پیکر مطهر شهدا توسط کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح کشف شد .
این شهید مدت محدودی در تیم محافظان آیتالله مهدوی کنی بوده و به دلیل علاقه خاص به این شخصیت مذهبی و سیاسی نام خانوادگی خود را از حسینی به کنی تغییر داده بود.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_علیرضا_کنی
مادر این شهید علیرضا کریمی : 32 سال انتظار کشیدم تا اینکه امروز فرزندم را دیدم. او 16 ساله بود که به جبهه رفت. در همین سن چند ماه محافظ آقای مهدوی کنی بود.
آیتالله مهدویکنی هنگامی که متوجه شد علیرضا تصمیم به رفتن به جبهه دارد از او خواسته بود تا منصرف شود. من و پدرش نیز موافق حضورش در جبهه نبودیم چرا که سنش بسیار کم بود اما او اصرار داشت که حتما باید به جبهه برود.
برای همین سن شناسنامهای خود را یک سال با دستکاری افرایش داد. به علیرضا رضایتنامهای داده بودند که باید والدینش امضا میکردند. من این رضایتنامه را امضا نکردم. علیرضا پیش خالهاش رفته بود و خواهرم به جای من رضایتنامه حضور فرزندم را در جبهه امضاء کرده بود. وی گفت: دو روز پیش از اینکه پیکر فرزندم را ملاقات کنم خوابی دیدم. هنگامی که تابوتش را روبرویم قرار دادند و پرچم را از روی تابوت برداشتند و پس از اینکه وسایل همراه فرزندم را روی پیکر کفن پیچ شدهاش قرار دادند یادم افتاد خوابی دیده بودم دقیقا در آن وسیلهای مانند پماد روی کفن فرزندم قرار دارد. هم اکنون یاد خواب دو روز پیشم افتادم.
برادر شهید علیرضا کنی :
آن طور که رفقا و همرزمان برادرم تعریف می کنند، شهید علیرضا کنی شهید خاصی برای آنها بوده و آنها خاطرات جالبی از رشادت ها و فداکاری های وی بیان می کنند.
وی با بیان اینکه پیکر شهید توسط پلاک شناسایی شده است، گفت: حتی گروه خونی شهید که روی پلاک حک شده بود با گروه خونی من مطابقات داشت.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۸ تیرماه ، #سالروز_شهادت مبارز انقلابی #شهید_محمد_کچویی به دست منافقان کوردل ، گرامی باد . 🥀
🗓 ولادت : ۷ شهریور ۱۳۲۹ «شهر ری، روستای حاجی آباد فشافویه»
👈 دارای ۲ فرزند (یک پسر و یک دختر)
👈 اشتغال در شغل صحافی در بازار تهران
👈 از مبارزان و زندانیان سیاسی در دوران ستمشاهی پهلوی
👈 بازداشت و زندان از ۲۴ تیر ۱۳۵۱ تا ۲۸ خرداد ۱۳۵۶
👈 عضو فعال هیئت های مؤتلفه اسلامی
👈 عضو کمیته استقبال از حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷
👈 اولین رئیس زندان اوین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
🗓شهادت : ظهر ۸ تیر ۱۳۶۰
👈 یک روز بعد از شهادت آیت الله شهید #سید_محمد_حسینی بهشتی و ۷۲ یار حضرت امام در حادثه تروریستی دلخراش انفجار حزب جمهوری اسلامی🇮🇷
🔹 ترور با اسلحه کمری توسط کاظم افجهای (از اعضای نفوذی سازمان منافقین در دادستانی انقلاب اسلامی)
📌تهران، در محوطه زندان اوین
📍مزار : تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها) ، قطعه ۲۴، زیارتگاه شهدای هفتم تیر
#شهدای_ترور
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_محمد_کچویی
محمد کچویی در سال 1329 در شهر قم به دنیا آمد. وی پس از اتمام کلاس ششم ابتدایی، به دلیل شرایط اقتصادی خانواده مدرسه را رها کرد و در یک کارگاه صحافی در بازار مشغول به کار شد. کچویی در همین کارگاه با محمد بخارایی (عامل ترور حسنعلی منصور و از شهدای 26 خرداد) آشنا و از طریق او جذب موتلفه اسلامی شد.
وی از اعضای هیئت انصارالحسین بود و در این هیئت پای درس شخصیتهایی مانند شهید بهشتی، مطهری و آیتالله خامنهای حضور مییافت. در همین دوره با عزت شاهی آشنا شد و فعالیت سیاسی را آغاز کرد. عزت شاهی از مبارزین با سابقه قبل انقلاب، درباره همکاری و دوستی با کچویی در کتاب خاطراتش میگوید: "در دوره زﻧﺪﮔﯽ ﻣﺨﻔﯿﺎﻧﻪ، ﺑﻪ ﻣﺮور آﻧﭽﻪ را ﮐﻪ داﺷـﺘﻢ از ﻣﯿـﺰ و صندلی و ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧـﻪ ﻓﺮوﺧﺘﻢ و ﺻﺮف ﻣﺨﺎرج زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮدم. ﮐﻔﮕﯿﺮ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻪ دﯾﮓ ﺧﻮرد، رﻓﺘﻢ ﺳﺮاغ ﯾﮑﯽ از دوﺳﺘﺎﻧﻢ ﮐـﻪ دﮐﺎن ﺻﺤﺎﻓﯽ داﺷﺖ، ﻣﺤﻤـﺪ ﮐﭽـﻮﯾﯽ. او از ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﻬـﺎی ﺳﯿﺎﺳﯽام و ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ ﮐﻪ در آن ﻏﺮق ﺑﻮدم ﺧﺒﺮ داﺷﺖ. ﺑﻪ او ﮔﻔﺘﻢ ﺑﮕﺬار ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﮐﺎرﮔـﺮ روزی دو ـ ﺳﻪ ﺳﺎﻋﺖ در دﮐﺎﻧﺖ ﮐﺎر ﮐﻨﻢ... ﮔﻔـﺖ: ﭘﻮل را ﻣﯽدﻫﻢ وﻟﯽ نمیخواهد کار کنی."(خاطرات عزت شاهی، ص73)
دستگیری، شکنجه، حبس ابد
کچویی در 24 تیر 1351 با اعتراف حسین جوانبخت(از اعضای گروه حزبالله پیش از انقلاب اسلامی) دستگیر شد
وی بار دیگر در آذر 1353، به دلیل ارتباط با فعالان سیاسی و ماجرای خرید اسلحه دستگیر شد. این بار به دلیل تکرار جرم، دادگاه او را به حبس ابد محکوم کرد. در 28 خرداد 1356، به دلیل تغییر در شرایط سیاسی کشور و فشار برای آزادی زندانیان سیاسی، عفو شد. وی بعد از انقلاب عضو کمیته استقبال از امام(ره) بود و اولین سرپرست زندان اوین پس از پیروزی انقلاب اسلامی شد.
8تیرماه 60؛ روز خونین اوین
پس از شورش مسلحانه منافقین و آشکار شدن نفاقشان، آنها دست به ترور مردم عادی و مسئولان انقلاب زدند. پس از انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی و به شهادت رسیدن شهید بهشتی و 72 نفر از یارانش، عوامل دستگیر شده گروهک منافقین در زندان به شادمانی پرداختند و میرفت که اوضاع رنگ شورش به خود بگیرد.
آیتالله محمدی گیلانی و شهید اسدالله لاجوردی دادستان وقت تهران برای سرکشی به زندان اوین میآیند. سعادتی یکی از اعضای سازمان که به دلیل برقراری ارتباط با سفارت شوروی مدتی در زندان اوین به سر میبرد با یکی از زندانیان به نام کاظم افجهای ارتباط برقرار کرد. افجهای در زمان زندان با اظهار توبه و ندامت توانست روی مسئولان زندان اثر بگذارد و به منظور کمک به زندانیان در آن جا مشغول به کار شود.
در آن روز شهید کچویی به او مشکوک میشود و مسلسلش را از او میگیرد. او با دست یافتن به یک سلاح کمری با شلیک چند گلوله محمد کچویی را ترور و به شهادت میرساند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#خاطرات_شهدا
#شهید_محمد_کچویی
خود شهید در مصاحبهای در سال 59 درباره نحوه دستگیریاش گفته بود:
" آن موقع ساواک مهمترین فردی را که میخواست بگیرد عزت(شاهی) بود، چون هرکس یا هرچیزی را میگرفتند، میگفتند: عزت گفته یا عزت داده است. البته خود عزت گفته بود که اگر چیزی از شما گرفتند بگویید از فلانی گرفتهایم تا پروندهشان سبک شود، عزت در ساواک غولی شده بود... یک راست مرا به زندان قزل قلعه بردند و بازجوییها و شکنجهها شروع شد، اما چیزی دستگیرشان نشد، هیچ مطلبی از من لو نرفت، هر مسئله و هر موضوعی را به نحوی توجیه میکردم، مدرکی علیه من نداشتند. کل بازجویی و حرفهایی که زدم دوازده صفحه شد."
کچویی درباره خاطرات زندانیشدن و شکنجهاش در همین مصاحبه میگوید:
"یادم است در زیر زمین اوین چهار ساعت حسینی(شکنجهگر معروف ساواک) یک سره با کابل به پاهایم میزد، طوری که الان پایم اصلاً غضروف ندارد. از همه جای پایم خون بیرون میپاشید، پاهایم تکه تکه شده بود، که چه، یاالله جای عزت را بگو! میگفتم: نمیدانم. الحمدالله چیزی هم لو نرفت، در دوباری که من دستگیر شدم به لطف خدا کسی به خاطر من یک سیلی هم نخورد..."
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
محتوای روایتگری راویان
#خاطرات_شهدا #شهید_محمد_کچویی خود شهید در مصاحبهای در سال 59 درباره نحوه دستگیریاش گفته بود: " آ
#وصيتنامه
#شهید_محمد_کچویی
بسم الله الرحمن الرحیم
ان الله اشترا من المومنین انفسهم و اموالهمبان لهم الجنه
خداوند از مومنین جانها و مالهایشان را میخرد و در مقابل بهشت میدهد. وقتی مرگ حق است و کل نفس ذائقه الموت و تمام نفوس خواهند مرد و بهترین نوع مردن شهادت در راه خدا میباشد شهادت را انسان انتخاب میکند و مردنی بر اساس انتخاب میباشد نه مردنی که بر انسان تحمیل شود و این بنده سالهاست که خود چگونه مردن را انتخاب کردم که امیدوارم خداوند نصیبم کند و چنین است که کسانی از مرگ میترسند که از اعمال گذشته خود وحشت دارند ولی کسیکه اعمال نیکو انجام داده باشد آرزو دارد هر چه سریعتر نتیجه اعمال درست خود را ببیند و دنیا بمنزله محل زراعت میباشد و مرگ پلی بین این دنیا و آن دنیا میباشد و در آن دنیا هر چه زراعت کرده باشد درو میکند.
و این مطلب را هم لازم میدانم در وصیت نامه خود بنویسم که با توجه به اینکه خیلیها با مرامهای مختلف ادعای حق بودن را دارند ولکن حق یک چیز بیشتر نیست و به نظر من اختلاف سر معیارها میباشد و برای من که معیارم قرآن و پیغمبر و ائمه و ولایت فقیه و در حال حاضر امام خمینی میباشد و جز این حق نمیباشد و شدیدا معتقدم که مجاهدین خلق با توجه به معیارهای باطلی که دارند ناحقترین و باطلترین گروهها هستند اگر هدایت شدنی هستند خداوند آنها را هدایت کند وگرنه نابود کند و معتقدم بدترین دشمن در حال حاضر برای جمهوری اسلامی که حاصل خون بیش از ۷۰ هزار شهید میباشد همین مجاهدین هستند.
والسلام علی من اتبع الهدی
محمد کچویی ۱۳۵۹/۸/۲۶
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani