#وصیتنامه
#شهید_محمد_جنتی
از راه دور خدمت امام عزیزم سلام میفرستم از درون چادری که در آن معنویت میبارد و همه با هم یکی هستند.از خداوند و امام میخواهم که مرا ببخشند چون نتوانستم آن طور که وظیفه ام بود ادا کنم و از امام میخواهم که از خداوند بخواهد که مرا ببخشد چون جوانم و نادان.
همینقدر میدانم ما از خداییم و به سوی او باز میگردیم اما چه خوش است جان دادن در راه دوست.
اما وصیتی که به خانواده و دوستان و آشنایان دارم اول اینکه از همگی شما حلالیت میخواهم و از آنها میخواهم که اگر حرفی پشت آنها گفتهام مرا ببخشند و به امام عزیزم و نایب آن از راه دور از درون چادری که در آن معنویت میبارد و همگی یکی هستند سلام میفرستم و از آنها میخواهم که مرا ببخشید چون نتوانستم آنطور که باید وظیفهام را به آنها ادا کنم و از آنها میخواهم که از خداوند بخواهند مرا ببخشد و بعد به مادر عزیزم که جانم فدای او باد سلام عرض میکنم مادرم الان که اینجا نشستهام مرا گریه گرفته ولی چون دوستانم پیش من هستند خجالت میکشم گریه کنم امیدوارم در کارهایت موفق باشی از تو میخواهم که مرا به خاطر کارهایم ببخشی و حلالم کنی ای کاش می شد محبتم را در نامه آشکار میکردم تا ببینی دلم برایت چقدر تنگ شده اما چه کنم که فعلاً وظیفهام دور بودن است.
برادران و خواهرم عزیزانم از دور همگی شما را میبوسم امیدوارم همیشه در کارتان موفق باشید. همیشه ایمان را در کارهایتان قرار دهید مرا حلال کنید اگر با شما شوخی میکردم و از تمامی آشنایان حلالی میخواهم.
دیگر عرضی ندارم دعاگوی شما محمدعلی جنتی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۶ فروردین ماه ، #سالروز_شهادت #روحانی_شهید #علی_عبادی گرامی باد . 🥀
فرزند حاج حبیب الله
🗓 ولادت : ۶ خرداد ۱۳۵۲
(استان چهارمحال و بختیاری، شهرستان بروجن، بخش لردگان، دهستان فلارد، روستای کنگ)
👈دیپلم (سال ۱۳۷۲)
👈طلبه مدرسه علمیه حضرت مهدی (علیه السلام) بروجن از سال ۱۳۷۲
👈متأهل (ازدواج در سال ۱۳۷۴)
👈دارای ۲ فرزند
👈ادامه تحصیل در حوزه علمیه قم
👈فعال فرهنگی و مسئول مجتمع آموزشی و مدارس قدس رستگاران شهرستان خاش
(۴۰ درصد دانش آموزان از اهل سنت)
👈بسیار محبوب نزد مردم اهل سنت و شیعیان منطقه خاش
🗓 شهادت : ۱۶ فروردین ۱۳۸۸
۹ ربیع الثانی ۱۴۳۰
👈در آستانه سالروز رحلت شهادت گونه حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) 🌺
🔹 اصابت گلوله کلت
🔹 ترور توسط موتورسوار وابسته به گروهک های وهابی #ضدانقلاب
👈جلو چشم خانواده و نزدیک پسر خردسال ۸ ساله اش
📌 منطقه : سیستان و بلوچستان، شهرستان خاش
📍 مزار : شهرستان خانمیرزا، بخش فلارد، گلزار شهدای روستای گنج
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_علی_عبادی
شهید عبادی مسئول مجموعه رستگاران که در 16 فروردین 1388 به شهادت رسید.علی عبادی متولد 1352/03/06 در روستای کنگ بخش فلارد استان چهار محال بختیاری در خانواده ای مذهبی بدنیا آمد ایشان در روستای خویش تحصیلات خویش را انجام دادند از نظر درسی فوق العاده زرنگ و باهوش بودند با معدل بالا سال های تحصیل خود را تا دیپلم گذراندند در مدت تحصیل به علت علاقه ی خاصی که به امام و انتقلاب داشتند اکثرا با معاندان انتقلاب مباحثه داشتند.
بعد از کسب دیپلم در سال 1372به حوزه علمیه شهرستان بروجن رفتند و مشغول تحصیل شدند و در سال 1374 ازدواج کردند که (حاصل ازدواجشان دو فرزند به نام های محمد مهدی در سال 1380 در شهرستان بروجن و فاطمه الزهرا در سال 1385 در شهرستان خاش)بود در سال های آخر درسی همرا با خانواده به شهر مقدس قم رفتند و بعد از اتمام تحصیل به ایشان پیشنهادات زیادی جهت فعالیت در مناطق مختلف کشور شد که ایشان شهرستان خاش را به عنوان فعالیت شغلی خویش انتخاب نمودند و براین اصرار داشتن گویا به ایشان الهام شده که محل شهادتشان است و می گفت هیچ جابرام بهتر از این شهرستان نیست و زمانی که به خاش آمدند بر خلاف جو حاکم بر این شهر اولین هیئت را در مجموعه رستگاران راه اندازی کردند و میگفتند ما نباید به هیچ عنوان مناسبات خود را ترک کنیم و در این هیچ هراسی به خود را ندهیم ایشان بیشترین وقت خود را صرف کار های فرهنگی میکردند و تلاش بی وقفه بر این داشتند که فرهنگ مکتب اهل بیت شهرستان بالا برود و در این راه از هیچ کوششی دریغ نمیکردند و با این که ایشان پیشنهادات زیادی برای رفتن به شهر های دیگر می شد با موقعیت های بهتر ولی ایشان خاش را از همه جا بیشتر دست داشت.
فرزند ایشان میگوید من همیشه با پدرم بودم هم در هیئت کنارشان بودم و هم پای منبرشان بودم و اخلاق خاصی داشت بینهایت ما را به راستگویی و صداقت فرا میخواند و در مواقع جدی جدی بود و در مواقع شوخی شوخ بود.
فرزند شهید میگوید دو روز قبل از شهادت ایشانگفتند خوابی دیده ام که هز چه اصرار کردیم به ما نگفتند و برای تعبیرش با اساتید قم مشورت کردند تهبیرش را هم به ما نگفت در روز شهادت ما خانوادگی طبق معمول جهت کارهای مدرسه به مدرسه رفتیم و تا ساعت 7 شب به همراه خانواده به نظافت و مسائل دیگر
زمان برگشت سوار ماشن شدیم جهت رفتن به خانه که من و پدر پیاده شدیم برای خرید, سوپرمارکت در کنارمدرسه بود, من از پدر زودتر سوار ماشین شدم که صدای وحشتناکی شنیدم برگشتم دیدم پدرم روی زمین است فک کردم پایش پیچ خورده که یه مرد نقابدار اسلحه به دست ب کلت به طرف پدرم شلیک میکند و متواری شدند که پدر در 1388/01/16به شهادت رسیدند.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۶ فروردین ماه ، #سالروزشهادت #مدافعان_حرم
#شهید_محمد_جنتی
#شهید_مهدی_شکوری
#شهید_مرادعباسی_فر
#شهید_محمدرضا_شیبانی_مجد
گرامی باد . 🥀
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
دربازگشت ازمشهد مقدس تصمیم گرفتم به زیارت فرزندم در گلزار شهدا به امامزاده بروم به آنجا که رسیدم خانمی بطرفم آمد واشک ریزان مرا درآغوش گرفت علت را که پرسیدم گفت: اهل شیراز هستم و قصد داشتم دراین شهر با پخت شیرینی امرار معاش کنم ولی موفق نشدم تا این که به شهید شما متوسل شدم واو درخواب مرا به لطف خدا امیدوارکرد و در حال حاضر گارگاهی دارم که باچند نفرمشغولیم خدا را شکرازکارم راضی هستم.
راوی مادر شهید
قبل از شهادت پسرم خواب دیدم یک آقای عربی که شال سبزبه کمر داشت به اصرارمی خواست کفنی که نزدم بود رابگیرد ولی من موافقت نمی کردم بالاخره تقاضاکرد پارچه سبزی را که یکی از دوستان از سوریه برای سفره عید غدیربرایم آورده بود را به او بدهم و با گرفتن آن بمن گفت پسرت سید شد. فردای آن روز قبل ازاذان مغرب که محمدرضا از سوریه زنگ زد خواب رابرایش تعریف کردم واو از ته دل خندید وگفت به آرزویم خواهم رسید و روز بعد خبر شهادت او را به ما دادند.
راوی مادر شهید :
شهید به خوابم آمده بود باشهید شیبانی دردل وگلایه کردم که تورفتی ومن ماندم.الان که جنگ در سوریه تمام شده دیگه راه شهادت بسته شده است چکار کنم
ایشان جواب دادند:چند کار را انجام بده هرکجا باشی شهادت به دنبالت می آید شما بهترین دوستان من بودید اگر صبر کنید خداوند اجر دوشهید که به ما داده به شما اجربیشتری خواهد داد منخوشحال شدم وگفتم داری شکسته نفسی می کنی محمدرضا ماکجا وشما کجا بعد گفتم چکار کنم ، شهید گفت
اول: کاری کنید خدا از شما راضی باشد
دوم: نماز اول وقت ترک نشود
سوم: به نامحرم نگاه نکنید
چهارم: به کودکان با مهربانی رفتارکنید
🇮🇷@ravianerohani
🔸 فرازهایی از #وصیتنامه
#شهید_محمدرضا_شیبانی
▪️پشتیبان ولایت فقیه و گوش به فرمان باشید.
▪️اهتمام به ترک محرمات و انجام واجبات و مطالعه و عمل به سیره اهل بیت علیهمالسلام در برخورد با مردم (داشته باشید)
▪️همیشه خود را بدهکار انقلاب بدانید.
▪️فرزندان خود را برای سربازی آقا امام زمان(عج) تربیت و آماده کنید.
▪️عزت و افتخار و شرافت خود را با هیچ چیز معامله نکنید و سعی کنید با خدای یکتا معامله کنید.
▪️کمک به محرومان فراموش نشود، هیچ کس را از درب خانه دست خالی رد نکنید حتی اگر شده به چند دانه قند، در صورت نداشتن چیزی در خیابان از فقیر عذرخواهی کنید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۶ فروردین ماه #سالروز_شهادت بسیجیِ شهید #مدافع_حرم #شهید_مهدی_شکوری گرامی باد .🥀
🌷شهيدشكوري متولد ۱۴ ارديبهشت ۱۳۶۴ از اهالي شهر گنبدكاووس است كه در دفاع از حرم اهل بيت (ع) در تاریخ ۱۶ فروردين ۱۳۹۶ به دست نيروهاي تكفيري داعش در خاك سوريه به درجه رفيع شهادت نايل آمد.از اين شهيد بزرگوار دو فرزند به یادگار مانده است.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_مهدی_شکوری
شهيد مهدي شكوري متولد 14 ارديبهشت 1364 از اهالي شهر گنبدكاووس است كه در دفاع از حرم اهل بيت عصمت و طهارت (ع)، 16 فروردين 1396 به دست نيروهاي خبيث گروهك تكفيري داعش در خاك سوريه به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
اين شهيد بزرگوار كه همسر و دو فرزند داشت، مدتي قبل از اعزام به سوريه با اصرار، رضايت همسر، پدر و مادر خويش را گرفت تا براي دفاع از حرم اهل بيت (ع) به چند هزار كيلومتر دورتر از زادگاهش برود.
اگر چه مهدي شكوري نيك مي دانست كه راه بازگشت از اين مسير سخت و دشوار، خيلي ضعيف است اما وقتي عشق به شهادت در راه خدا و اهل بيت نبي مكرم اسلام (ص) درميان باشد، سختي و مشقت راه نه تنها آسان مي شود بلكه افتخار شهادت در راه دفاع از اسلام و قرآن و رسيدن به قرب الهي و روزي خوردن در آستان دوست، شيريني و حلاوت خاصي دارد كه قابل قياس با هيچ يك از امور مادي در دنياي فاني نيست.
شايد درك اين واقعيت ها از شهادت در راه خدا و مقام و منزلت شهيد نزد پروردگان، كه نص صريح قرآن نيز است، در اوان جواني براي بسياري از جوانان بويژه جواناني كه تشكيل خانواده داده و فرزند داشته باشند، سخت باشد اما مهدي شكوري با ضميري آگاه به اين واقعيت ها دست يافته و آماده جهاد در راه خدا مي شود.
با اينكه پدر، مادر و همسرش در ابتدا مخالف رفتن او براي نبرد با گروهك هاي داعشي به كشور سوريه مي شوند اما اصرار او براي دفاع از حرم حضرت زيبب كبري (س)، ام المصائب و پيام رسان واقعه كربلا، آنان را راضي مي كند تا بگذارند، جگر گوشه شان با خيالي آسوده به نبرد با داعشيان برود.
پدر شهيد شكوري با اشاره به مخالفت اوليه با اعزام فرزندش به سوريه مي گويد: اصلا فكر نمي كردم مهدي حاضر شود از همسر و دو فرزندش كه خيلي آنان را دوست داشت، دل بكند و به نبرد با داعشي ها برود.
وي افزود: وقتي اصرار بيش از حد او را ديدم و اينكه استكبار جهاني از ابتداي پيروزي انقلاب و درجنگ تحميلي از رزمندگان ما شكست خورده بود و اينك با ايجاد گروهك داعش بدنبال ضربه زدن به اسلام و انقلاب است، رضايت دادم تا فرزندم به سوريه اعزام شود.
پدر شهيد شكوري ادامه داد: البته مهدي قبل از صحبت كردن با من با همسرش صحبت كرده بود و رضايت او را گرفته بود و من نيز وقتي متوجه شدم، همسرش راضي شده، با رفتن او كه انصافا علاقه شديدي به اهل بيت (ع) و شهادت در راه آنان داشت، مخالفتي نكردم.
وي اضافه كرد: آخرين تماس من با مهدي سه ساعت قبل از شهادت او بود كه گويا زخمي شده بود، آن موقع به دلم افتاد كه فرزندم شهيد مي شود و همين اتفاق نيز افتاد به هرحال سرنوشت و روزي او نيز رسيدن به مقام شهادت بود.
مادر شهيد مهدي شكوري كه غم از دست دادن فرزند جوان را براي پدر و مادر بسيار سخت مي داند دراين مستند، مي گويد: شهادت فرزندم در راه خدا و دفاع از حرم اهل بيت (ع) يك افتخار بزرگ است.
وي در خصوص رضايتش براي اعزام فرزندش به سوريه، گفت: زماني مهدي خبر ماموريتش به سوريه را مطرح كرد كه پلاك رزمندگي گرفته بود و من هم وقتي اصرار بيش از اندازه او را براي دفاع از حرم اهل بيت (ع) و شهادت در راه آنان ديدم، رضايت داده و او را به حضرت زينب (س) سپردم.
مادر شهيد شكوري افزود: زماني هم كه خبر مجروح شدن او را شب قبل از اعلام رسمي خبر شهادتش، از پدرش شنيدم، ابتدا باور نداشتم و همان شب خواب ديدم كه جنازه اي را در مقابل من گذاشته اند و وقتي به جنازه نگاه كردم گفتم مهدي تو هستي مادر، كه از خواب بيدار شدم و چند ساعت بعد خبر شهادت او را به ما اعلام كردند.
وي مي گويد: البته من و خانواده، شهادت او را باور نداشتيم، چون هنوز بيشتر از 18 روز از اعزامش به كشور سوريه نمي گذشت كه خبر شهادت او را به ما دادند.
مادر اين شهيد بزرگوار با اشاره به اخلاق حسنه و ادب و احترام مهدي، گفت: در مدت 31 سال عمرش او حتي يك بار هم به من و پدرش بي احترامي نكرده بود، بچه بسيار سختكوشي بود و بااينكه گچكار بود و درسن 19 سالگي ازدواج كرده و مستاجر بود و نيز با سختي زندگي مي گذراند اما براي رزق و روزي خانواده خيلي كار مي كرد.
در اين مستند زيبا كه توسط گروهي از دانش آموزان بسيجي ساخته شد است، همسر شهيد مهدي شكوري نيز كه درسال 1383 با او ازدواج كرده بود، مي گويد: مهدي كه همسايه ما بود، از نوجواني عاشق اهل بيت (ع) بود و زماني كه داعشي ها به سوريه حمله كردند، خيلي دوست داشت در دفاع از حرم اهل بيت (ع) به جنگ با آنان برود.
وي گفت: مهدي خيلي اصرار مي كرد تا من رضايت بدهم تا به سوريه برود و من هم وقتي اصرار بيش از حد او را ديدم رضايت دادم البته فكر نمي كردم، خيلي زود شهيد شود زيرا مرد شجاع و با دل و جرائي بود و احتمال بازگشت از ماموريت اش بود.
#ادامه 👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani