#سالروز_شهادت
#معرفی_شهید
به یاد خلبان شهیدی که بازیکن برق بود/بلند ترین پرواز #شهید_ابراهیم_بازرگان
خبرپارسی-برق شیراز همواره سمبل و نماد باشگاهی بوده که ورزش را در کنار ارزش ها داشته است.در سالیانی که عراق به خاک ایران تجاوز کرده بود برخی بازیکنان و اعضای تیم برق هم روانه جبهه ها شدند. در این میان یکی از بازیکنان خوشنام و با تکنیک برق شیراز که خلبان هواپیمای شکاری «اف-۵» بود و درجه سروانی داشت را باید از دیگران متمایز کرد.
شهید سروان خلبان ابراهیم بازرگان در برق شیراز بازی می کرد. فوتبالیستی با اخلاق که اگر روحش به عرش پرواز نمی کرد می توانست در زمره بازیکنان طراز اول آن سالها قرار بگیرد اما او بازی در زمین دیگری را برگزید. جدال با دشمنی که به خاک وطن تجاوز کرده و مدافع راست آن سالهای برق رفت این بار در نبردهای «هوایی» مجال عرض اندام به عراقی ها ندهد.
بزرگمرد عرصه فوتبال، رفت تا نامش در تاریخ ثبت شود هر چند متاسفانه در سالهای اخیر کمتر نام و نشانی از او در یادمان ها و به خصوص در میادین و عرصه های ورزشی از وی برده می شود.روز یکشنبه ۲۲ آبان ۱۳۶۲ . ابراهیم بازرگان در آن روز پرواز «اسکرامبل» داشت.
اسکرامبل به جنگنده هایی گفته می شود که هنگام به صدا در آمدن صدای آژیر اسکرامبل بلافاصله برای انجام عملیات رهگیری و مقابله با جنگنده های مهاجم به پرواز در می آیند. در تمام پایگاههای هوایی ایران تعدادی آشیانه جدا از مجموعه آشیانه ها ساخته شده که این آشیانه ها به باند خیلی نزدیک است و اصطلاحا آشیانه اسکرامبل نامید می شوند .در آشیانه های اسکرامبل مطابق با شرایط تعدادی جنگنده آماده پرواز نگهداری می شود و تعدادی خلبان نیز در اتاقی به همین نام در گردان پرواز همیشه آماده هستند. به محض حمله هوایی ،در پایگاه اعلام اسکرامبل می شود و خلبانان آماده ،با انتقال سریع به آشیانه اسکرامبل بلافاصله پرواز و به استقبال دشمن می روند.واژه «Scramble» به معنای تلاش و کوشش است یعنی تلاش در جهت مقابله با حریف و دشمن.
ابراهیم که آن روز در اتاق اسکرامبل پایگاه چهارم شکاری(دزفول) به حالت آماده باش حضور داشت به محض به صدا در آمدن آژیر اسکرامبل ، سوار بر هواپیمای «اف-۵» به تعقیب و گریز با دو فروند MIG21 دشمن بعثی پرداخت. لحظه تحویل زندگی بود انگار. او داشت سرمشق های جاودانه یک پرواز ابدی را رج می زد. رنگین کمان رویاهایش داشت تعبیر بهشتی می یافت. تو گویی ابراهیم می خواست پا به «آتش» نمرود بگذارد.مطمئن و استوار.قحطی ماندن و خشکسالی حضور در دنیا سراغش آمده بود. می خواست بدون چتر زیر باران «عشق» پرهایش را باز کند.خیس از درس پریدن، رفت تا خواب سرخ لاله ها را تعبیر کند. غزلی به پهنای تاریخ سرود. گل زد. گلی تماشایی تر از همه گل های میادین فوتبال. پا به توپ نه؛ دست به مسلسل هواپیما بود که گل زد.هورای دنیا را شنید. حالا فرشته ها داشتند او را تشویق می کردند. شکوفه شهادت عطر خوشش را در آسمان پراکنده بود و ابراهیم همپای چلچله ها قفس خاک را برای رسیدن به عرش خدا درنوردید.این بار که برای «سر زدن» به هوا برخاسته بود، سر را در راه حق فدا کرد. بلندترین پرواز او ، جاذبه زمین را به سخره گرفت. او دیگر نمی خواست به زمین برگردد. او به مولایش حسین(ع) اقتدا کرد بود و داشت زیر لب می سرود« به نام نامی سر، بسمه تعالی سر/بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر/ نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن/به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر/ میان خاک، کلام خدا مقطعه شد/میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر/حروف اطهر قرآن و نعل تازهی اسب /چه خوب شد که نبوده است بر بدنها سر/تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود/به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر/ صدای آیه کهف الرقیم میآید/بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر/بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام/که آفتاب درآورد از کلیسا سر/دلم هوای حرم کرده است میدانی/دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر» او رفت تا دو رکعت نماز بالای سر آن ضریح شش گوشه بخواند. او بازیکن برق بود و برق آسا هم از کره خاکی فاصله گرفت. سریع ترین استارت او در آسمان بود.
رشادت ابراهیم سبب شد میگ های دشمن نتوانند آسیبی به اهداف مورد نظر خود وارد سازند اما در حین خروج از خاک ایران در آسمان اهواز درگیری هوایی به اوج رسید وهواپیمای ابراهیم هدف موشک R-13 یکی از میگ ها قرار گرفت و متاسفانه فرصت اجکت کردن پیدا نکرد تا از همان عرش و آسمان ، روحش به معراج برود.
نسل جدید هواداران برق به سبب معرفی نشدن ابراهیم بازرگان از سوی مسئولین، احتمالا شناخت چندانی از او ندارند و خیلی ها نمی دانند که برق شیراز مهد چنین جوانان برومندی بوده است.برای شادی روحش فاتحه ای قرائت می کنیم.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
روایت تاریخی | «هفته وحدت چگونه نامگذاری شد؟»
شاید جالب باشد که بدانیم ایدهی نامگذاری هفتهای بهنام «وحدت»، مربوط به دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیست. این نامگذاری پیش از انقلاب نیز در سیستان و بلوچستان اجرا شده است؛ زمانیکه حضرت آیتالله خامنهای در ایرانشهر روزگار تبعید خود را سپری میکردند. روایت این نامگذاری را از سخنان رهبر انقلاب اسلامی بخوانیم:
شکلگیری اولین هفته وحدت در دوران تبعید
یکی از ابزارهای همیشه مورد استفادهی دشمنان ملتهای مسلمان برای اختلاف، مسئلهی اختلافات مذهبی، شیعه و سنی و از این قبیل بوده. دعوا درست کنند، اختلاف ایجاد کنند، برادران را به جان هم بیندازند، اختلافات را بزرگ کنند، برجسته کنند، موارد اشتراک و اتحاد را ضعیف کنند، کمرنگ کنند، یک چیز کوچک را بزرگ کنند، برجسته کنند؛ این همه نقاط اشتراک را که بین برادران سنی و شیعه هست، کوچک کنند، ضعیف کنند؛ این کاری است که دائم انجام گرفته است، الان هم دارد انجام میگیرد.
جمهوری اسلامی از اولین روز در مقابل این توطئه ایستاده است؛ علت هم این است که ما ملاحظهی کسی را نمیکنیم؛ این عقیدهی ماست. قبل از اینکه نظام اسلامی تشکیل بشود، برادران ما، بزرگان نهضت، بزرگان مبارزهی انقلابی در آن روز - که هنوز خبری از حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی نبود - در جهت وحدت شیعه و سنی تلاش میکردند. من خودم در بلوچستان تبعید بودم. از آن زمان تا حالا با علمای سنی حنفی شهرهای بلوچستان - ایرانشهر و چابهار و سراوان و زاهدان - با آنهائی که بحمدالله زنده هستند، رفیقیم، نزدیکیم، صمیمی هستیم. من آنجا تبعیدی بودم، دستگاهها نمیخواستند بگذارند تلاشی از سوی ما انجام بگیرد؛ اما در عین حال ما گفتیم بیائید کاری کنیم که یک نشانهای از اتحاد شیعه و سنی را در این شهر نشان بدهیم؛ که این مسئلهی هفتهی وحدت - ولادت نبی اکرم در دوازدهم ربیعالاول به روایت اهل سنت، و در هفدهم ربیعالاول به روایت شیعه - آن روز به ذهن ما رسید و در ایرانشهر آن را عمل کردیم؛ یعنی از دوازدهم تا هفدهم جشن گرفتیم. این یک فکر عمیقی بوده است، مال امروز و دیروز نیست. ۱۳۹۰/۰۷/۲۵
فکر وحدت اسلامی یک فکر زودگذر نیست
فکر وحدت اسلامی یک فکر زودگذرِ تازهپا نیست، بلکه از اعماق دل ما میجوشد. سنّی برای خود سنّی است، شیعه هم برای خود شیعه است، هرکدام عقاید و مناسکی دارند و هیچ کدام دیگری را مجبور نمیکند که مثل من وضو بگیر یا اعمال دیگر را مثل من انجام بده. حقیقت این است که هر دو به خدای واحد، قبلهی واحد، پیامبر واحد، اهداف و ارزشهای واحد و به اسلام واحد معتقدند. چرا اینها را فراموش کنیم؟! من در همان روزهایی که تبعید بودم - آقای مولوی قمرالدّینی اینجاست - پیغام دادم، خودم به مسجد ایشان رفتم و گفتم بیایید این یک هفته میان هفده ربیع - که ما شیعهها هفده ربیع را روز ولادت پیغمبر میدانیم و جشن میگیریم - و دوازده ربیع را - که شما سنّیها روز ولادت پیامبر میدانید - جشن بگیریم. ما بگیریم، شما هم بگیرید. ایشان هم قبول کرد. اتّفاقاً در همان روزهای اوّل و دوم در ایرانشهر سیل آمد و بساط همه چیز را به هم زد و ما در کار امداد مردم افتادیم و نتوانستیم کاری انجام دهیم. به این چیزها توجّه داشته باشید. خوب؛ طبیعی است که هر کسی برای عقاید خود احترام و ارزش قائل است. اما اگر زید به عقیدهی خود احترام میگذارد، مگر مستلزم این است که به عقیدهی عمرو اهانت کند؟! یا اگر عمرو به عقیدهی خود احترام میگذارد، مگر مستلزم این است که به زید اهانت کند؟! چرا؟! دشمن همین را میخواهد و این آتش عجیبی است اگر مشتعل شود.
الان شما ببینید در همین همسایگی این مرز ما، دستهایی اختلاف و تفرقه بین شیعه و سنّی را تحریک میکنند. سرِ همین اختلافات، همدیگر را کافر و فاسق و فلان میدانند و میکشند. این است که من تأکید میکنم و این نکتهی اساسی است. بله؛ از دوستان و علمای عزیز خیلی متشکّرم که تلاش کردید؛ اما این تلاش را تعمیق کنید و به دوستیها عمق ببخشید؛ هرکدام هم در مذهب خود پایدار و ثابت قدم بمانید. بحث علمی و فکری و غیره هم به جای خود محفوظ، خیلی خوب است و مانعی هم ندارد. اما مراقب اختلاف باشید؛ مراقب مردم باشید؛ مراقب دست دشمن باشید. ۱۳۸۱/۱۲/۰۲
علما به ندای وحدت پاسخ مثبت دادند
اوّلِ انقلاب هم اوّلین نقطهای که امام، هیأت اعزام کردند، گمان میکنم بلوچستان بود. بنده را خواستند، یک حکم هم نوشتند که در رادیو خوانده شد. من با جماعتی راه افتادم و به بلوچستان رفتم. مرحوم مولوی عبدالعزیز ساداتی ملازهی آن موقع حیات داشتند؛ رفتیم ایشان را در سراوان دیدیم.
#ادامه👇
غرض؛ دوستان فراوانی از مجموعهی علمای منطقه بودند که به ندای وحدت پاسخ مثبت دادند. بالاتر از این بگویم؛ در دلِ خودشان حقیقتاً این ندا وجود داشت. جامعهی ایرانی و اسلامی از این وحدت سود برد. اوایل انقلاب با ایجاد درگیری و با استفاده از بعضی آدمهای ناباب توانستند در ایرانشهر و جاهای دیگر کارهایی بکنند؛ لیکن به جایی نرسید و اختلاف مورد نظر آنها بحمداللَّه به وجود نیامد...
من خودم همان سفری که آمدم، در ایرانشهر همهی رؤسای طوایف را جمع کردم و در جلسهای با آنها صحبت کردم و گفتم نظامِ جمهوری اسلامی بنا دارد که در سرتاسر کشور عدالت واقعی را اجرا کند؛ لذا ظلم و تعرّض و تبعیض را بین استانها و طوایف کشور هیچ تحمّل نمیکند و شما به این امر کمک کنید. به آنها گفتم که این نظام از نظام قبل به مراتب نیرومندتر است؛ چون آن نظام به دستگاههای امنیتی و اطّلاعاتی و سلاحِ خودش متّکی بود؛ اما این نظام به عواطف و دلها و علایق مردم متّکی است. ۱۳۷۹/۰۸/۱۶
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
هدایت شده از موسسه روایت سیره شهدا
سلسله نشست جلسات تفسیر قرآن با رویکرد جهاد و شهادت ،با حضور استاد ماندگاری (دوشنبه ها بعد از نماز ظهر و عصر )
مکان: مؤسسه روایت سیره شهدا
آموزش مؤسسه روایت سیره شهدا
#موسسه_روایت_سیره_شهدا
🌹اخبار راوی روحانی🌹
🆔 @ravayatgarnews
🌹 #شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری
🔶ولادت : ۷۴/۱/۲۶ - تهران
🔶شهادت : ۹۴/۸/۲۱ - حلب سوریه
🔶آرامگاه : تهران - گلزار شهدای امامزاده علی اکبر چیذر
#خصوصیات_اخلاقی_شهید
به خواندن #قرآن خیلی اهمیت می داد
قبل از نماز صبح بیدار می شد و چند صفحه قرآن قرائت می کرد تا نماز_اول_وقت بخواند.
🌺دغدغه #حجاب داشت.
می گفت یک چادر از #حضرت_زهرا سلام الله علیها به خانم ها ارث رسیده است.
چرا بعضی ها لیاقتِ داشتن این ارثیه دختر پیامبر را ندارند؟
#سالروز_شهادت
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🍃خاطره ای از دوست شهید
یک دوست دیگری هم داشت که به واسطه شهید خلیلی با او آشنا شده بود. همین بنده خدا تعریف میکرد: با شهید دهقان امیری در گلزار شهدا بهشت زهرا(س) قرار داشتیم وقتی رسید، حدود دو ساعت سر مزار رسول حرف زدیم.
بعد سر خاک بقیه شهدا رفتیم و هر شهیدی را که میشناخت سر خاکش میایستاد و حدود یک ربع راجع به شهید صحبت میکرد، جوری حرف میزد و خاطره تعریف میکرد که انگار سال ها با آن شهید رفیق بوده است.
گرمای طاقت فرسایی بود اما چنان غرق مطالب و حرف بودیم که گرما را حس نمی کردیم. سپس برگشتیم بر سر مزار شهید رسول خلیلی و صحبتهایمان را ادامه دادیم. موقع خداحافظی گفت: روضه بزار گوش کنیم و این جمله شهید خلیلی را یادآوری میکرد که: «ای که بر تربت من میگذری، روضه بخوان/نام زینب(س) شنوم زیر لحد گریه کنم»
گفتم: بابا لازم نیست اما اصرار کرد و خلاصه یک روضه گوش کردیم. وقتی تمام شد با آهی سوزناک سکوت را شکست، حسرت داشت،حسرت شهادت.
بوی عطر پیراهنش را هیچ وقت فراموش نمیکنم. خداحافظی کردیم و این آخرین خداحافظی من و محمدرضا بود.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
♡ولا تحسبن الذین قتلوا في سبیل الله امواتا بل احیاعند ربهم یرزقون♡
🌹امروز زنده نگهداشتن
#یاد وخاطره شهدا
کمتراز #شهادت نیست
به یاد شهدای اربعه
به مناسبت #سالروز_شهدای_اربعه_حلب
#شهید_سید_مصطفی_موسوی
#شهید_احمد_عطایی
#شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری
#شهید_مسعود_عسکری
#روحمان_با_یادشان_شاد
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani