eitaa logo
محتوای روایتگری راویان
3.2هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
472 فایل
🌟 محتوای روایتگری راویان 🌟 📚 بازخوانی خاطرات شهدا 🎖 تشریح عملیات‌های دفاع مقدس 📖 معرفی کتاب و خاطرات ارزشمند 🗓 پرداختن به مناسبت‌های مهم ✍️ محتوای روایتگری 📩 ارتباط با ادمین : @Revayatgar_admin وابسته به موسسه روایت سیره شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
بسمه تعالی اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمی‌تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله‌الحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه‌های پیکار می‌رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف می‌کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین‌وار زندگی کردن. در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می‌شود و کسی می‌تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد. در این وصیت نامه فقط مقدار بدهکاریها و بستانکاریها را جهت مشخص شدن برای بازماندگان و پیگیری آنها می نویسم،به انضمام مسائل شرعی دیگر. 1- مسائل شرعی: الف)نماز: به نظرم نمی آید بدهکار باشم.ولی مواقعی از اوان ممکن است صحیح نخوانده باشم،لذا یکسال نماز ضروری است خوانده شود. ب)روزه:تعداد190روزه قرض دام وتنوانستم بگیرم. ج)خمس:سی و پنج هزار ریال به دفتر آیت الله پسندیده بدهکار هست. د)حق الناس:وای از آتش جهنم و عالم برزخ،خداوند عالم بصیراست. 2- مادیات الف:بدهکاریها: 1- مبلغ شش هزار تومان معادل شصت هزار ریال به طرح و عملیات ستاد مرکزی بدهکارم،البته قبض دویست هزار ریال است،ولی ازاین مبلغ شصت هزار ریال بدهی بنده است. 2- وام یک میلیون ریالی از ستاد منطقه 1گرفته ام که ماهانه بیشتر ازهزار ریال باید بدهم، از این مبلغ هزار و هفتصد و پنجاه تومان حق مسکن را سپاه می دهد و دویست و پنجاه تومان از حقوقم کسر نمایند. 3- پنجهزار ریال به آقای مهجور (ستاد لشگر) پول نقد بدهکارم و پرداخت شد توسط در گاهی. ب – بستانکاریها: 1-مبلغ هفتاد و پنجهزار ریال رهن منزل که به آقای رحمانی توفیقی جهت منزل مسکونه داده بودم و طلبکارم.این منزل را بمدت یکسال اجاره نمودم. باتفاق های رحمان توفیقی که ما در طبقه بالا و رحمان در طبقه پایین زندگی می کردند و ظاهرا شهیدحسن باقری از طریق آقای استادان منزل را از شخصی بنام معاضدی(صاحب اصلی خونه)اجاره کرده بودند،ولی نامبرده یکسال است که مبلغ فوق را مستردننموده است. 2- مقداری پول هم که مبلغ آن را نمیدانم (یادم نیست)نزد پدرم داشته‌ام و مقداری هم مجددا اگر به پدرم داده‌ام جهت بدهی‌ها پدرم برای خانه‌ای که خریده بود تا با آن زندگی کنیم ولی خانه متعلق به پدرم می‌باشد و من فقط مبلغ فوق ویکصد هزار تومان وام مندرج در بند2. بدهکاریها ره از مبلغ نهصد و سی هزار تومان وجه بابت خانه مسکونی که پدرم خریده بوده است را داده‌ام که در صورت مرگ من و فروش خانه مستدعی است.باقیمانده وام را به سپاه برگردانده و طلبکاری من از پدرم رابه همسر و فرزندم بدهید و باقیمانده پول خانه هم طبیعتا به پدرم میرسد.مطلب دیگری به ذهنم نمی‌رسد و اگر کسی مراجعه کرد با توجه به وصییت من اقدام نمایید. مهدی زین الدین 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔵 چند روز پیش بچه دار شده بود. دم سنگر که دیدمش، لبه ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون. 🍃 گفتم:"هان، آقا مهدی [زین الدین] خبری رسیده؟" ✨ چشم هایش برق زد. 🔷 گفت:" خبر که... راستش عکسش رو فرستادن". 🔺 خیلی دوست داشتم عکس بچه اش را ببینم. با عجله گفتم:"خب بده، ببینم". 🔷 گفت:" خودم هنوز ندیدمش". خورد توی ذوقم. 💠 قیافه ام را که دید، گفت:" راستش می ترسم؛ می ترسم توی این بحبوحه ی عملیات،اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش". 🔶 نگاهش کردم. چه می توانستم بگویم؟ گفتم:" خیلی خب، پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می بینم". 🗂 خاطره ای از شهید محمدرضا عسگری 📚 پرواز در قلاویزان،ص ۱۳۲ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۷ آبان‌ماه ، گرامی باد . 🥀 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
در پنجم مهر ماه سال ۱۳۴۳ در تهران متولد شد. نوری که از کوچکی بر چهره معصومش درخشنده بود، خانواده اش را امیدوار کرد که مجید در آینده دانشمندی برجسته و یا مجاهدی شکست ناپذیر خواهد گشت. سه ساله بودکه توانست قرآن بخواند. در ۴ سالگی روزه می گرفت و علی رغم اصرار خانواده برای شکستن روزه آن روز، راضی نشد روزه خویش را باز کند. او با همین انگیزه های اعتقادیش در زد و خوردهای دوران انقلاب اسلامی همراه دوستانش، اقدام به ساخنن کوکتل مولوتف نموده به مبارزه بر علیه طاغوت پرداخت. مجید در دوران تحصیلات خود ضمن عضویت در انجمن های اسلامی مدارس و دبیرستانهایی که در آنها مشغول تحصیل بود، به فعالیتهای سیاسی خود نیز ادامه می داد و در زمان خفقان رژیم منحوس پهلوی در ضمن فعالیت در مدارس و دبیرستانها، در امور پخش جزوات و عکسهای حضرت امام و پخش نوارهای ایشان برادر را نیز یاری می کرد که یکبار در همین رابطه از طرف شهربانی قم دستگیر و زندان شد. با شروع جنگ تحمیلی، مجید که دوران دبیرستان خود را در شهر خون و قیام قم طی می کرد، بر حسب احساس وظیفه شرعی، با وجود علاقه و استعداد وافری که به مطالعه و ادامه تحصیل خصوصاً در رشته پزشکی داشت کلاس درس را با موافقت مسئولین رها و بی درنگ خود را در صحنه های پیکار حق علیه باطل در جبهه سر پل ذهاب و گیلانغرب حاضر نمود. او پس از آن نیز هیچ وقت صحنه پیکار را رها نساخت مگر در زمان امتحانات آخر سال، که در زمان لازم در جلسات امتحان دبیرستان حاضر و پس از اتمام برنامه امتحانی خود مجدداً به جبهه های نور علیه ظلمت بازمی گشت. در زمان دوران تحصیلات دبیرستانی خود، در بسیاری از عملیاتهای چریکی در کردستان، سرپل ذهاب، گیلانغرب و جبهه های جنوب توفیق شرکت را یافته و چندین بار نیز زخمی می شو د. مجید در پشت جبهه هیچ وقت آرام نمی گرفت. روح پر تلاطم و اراده استوار و عزم راسخ او، همواره او را به سوی جبهه می کشاند، گاهی وضعیت ایجاب می کرد در پشت جبهه مانده و به برنامه های درسی خود برسد. برای اینکه خود را متقاعد کند که به فکر جبهه و جنگ است هر چند وقت یکبار به بانک خون مراجعه کرده و خون خود را برای رزمندگان اسلام اهدا می نمود. از آنجایی که وظیفه اصلی خود را شرکت در جهاد مقدس اسلامی می دانست، لذا به درسهای خود اهمیت کمتری می داد و همین مسئله باعث شد مادرش از وی بخواهد که لااقل چند ماهی در قم بماند و پس از گرفتن دیپلم، دوباره راهی جبهه ها شود. مجید نیز به تبعیت از دستورات مادر در قم ماند و پس از گرفتن دیپلم، عازم شد و در عملیات پیروزمند و کفر شکن والفجر چهار شرکت نمود. وی همزمان با عملیات والفجر چهار، در اولین فرصت به عضویت سپاه و لشکر علی بن ابیطالب(ع) در آمد. ایمان و اراده و روح بزرگ و عزم راسخ و تلاش مستمر او باعث شد تا جزء نیروهای واحد اطلاعات و عملیات لشکر قرار گرفته در کوتاه ترین مدت به خاطر استعداد بی نظیر و رشد سریعش به عنوان مسئول اطلاعات و عملیات تیپ دو لشکر انتخاب گردد. مجید در طی خدمات خود در جبهه های جنگ، بارها شجاعانه به عمق خاک دشمن نفوذ کرد و اطلاعات ارزشمندی را برای جمهوری اسلامی به ارمغان آورد. او در محورهای شناسایی عملیات خیبر و در آخرین مأموریت خود خالصانه و بی شائبه تلاش نمود و در پی شناسایی های ارزشمند او و یاران همرزمش ضربات کوبنده ای به دشمن خوار و زبون وارد شد. هر محوری که با مسئولیت مجید مورد شناسایی قرار می گرفت، برای لشکر اعتبار خاصی داشت و مایه قوت قلب فرماندهان و مسئولین مربوطه بود به گونه ای که آنان اطمینان داشتند این شناسایی ها صد در صد واقع بینانه است. پس از انتظار زیادی که خانواده اش برای دیدار او متحمل شدند، آخرین باری که به قم آمد، تمامی عکسهای خود را جمع آوری کرده و در مقابل پرسش خانواده جواب می دهد که «می خواهم اگر شهید شدم عکسی گمنام باشم.» روح متعبد و مقید به مسائل شرعی مجید به همراه ایمان و اراده او و افق دیدش مسئولین را امیدوار ساخته بود که این غنچه نشکفته و نونهال تازه رسته، همچون برادر گرانقدرش در آینده نه چندان دوری سرداری بزرگ و علمداری سلحشور و مجاهدی نستوه خواهد شد؛ لیک دست تقدیر الهی تا همین جای عمل را از او پذیرفت و او رابه قربانگاه عشق دعوت کرد. سرانجام مجید زین الدین دوشادوش برادرش مهدی در جاده بانه-سردشت در کمین ضد انقلاب افتاد و دعوت ایزدی را لبیک گفت. منبع: کتاب موفقیت در فرماندهی،تهیه و تنظیم واحد تبلیغات لشکر علی بن ابی طالب(ع) 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۷آبان‌ماه دانش آموز بسیجی و نوجوان گرامی باد .🥀 🗓 ولادت : ۱۰ شهریور ۱۳۴۶ 👈 دانش آموز سال دوم رشته علوم انسانی (فرهنگ و ادب) در دبیرستان آیت الله طالقانی بروجن 👈 از اعضای فعال انجمن اسلامی دبیرستان 👈 عضو گروه هنری سپاه شهرستان بروجن 👈 جمعی تیپ تازه تشکیل ۴۴ قمر بنی هاشم (علیه السلام) 🌺 🗓 شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۶۱ 🔹 اصابت ترکش خمپاره به سر، صورت و شکم 🔹 عملیات : محرم 🔹 منطقه : ایلام، ارتفاعات مرزی موسیان 📍 مزار : روضه الشهدای بروجن 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
📝 فرازهایی از شهید🌷: 👈 وصیتنامه ای که می نویسم می خواهم نشاندهنده خط و هدف کسی باشد که با آگاهی کامل خط خود را انتخاب کرده و به این راه وارد شده و تا پای جان از آن دفاع خواهد کرد. 👈 خط ما همان خط انبیاء و اولیاء خداست، خطی که انسان می سازد. 👈 وقتی که انسانی در این خط وارد شد، دیگر مال خود و خانواده خود نیست، مال خداست. 👈 وقتی خدا چیزی را که داده، خواست، باید داد. 👈 اکنون خط خدا و دین مبین اسلام احتیاج به دفاع دارد و درخت اسلام خون می خواهد و کسی که این راه را انتخاب کرده باید خون بدهد. 👈 من (به جبهه) آمده ام تا وظیفه ام را اجرا کنم. 👈 ما که شهادت را افتخار خود می دانیم، پس از کشته شدن باکی نداریم. 👈 پشت سر امام را رها نکنید، دودستگی ها را از بین ببرید و روحیه عالی خود را حفظ نمایید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۷آبان‌ماه ، گرامی باد . 🥀 💙تاریخ تولد: ۱۳۷۱/۷/۲۱ ، رشت 💙تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۸/۲۷ ،بوکمال،سوریه 💙محل مزار شهید : گلزار شهدای رشت 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
📋 💠سالروز شهادت 🌷 شهید مدافع حرم 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
این‌جانب بابک نوری هریس فرزند محمد به تو حسادت می‌کنند، تو مکن. تو را تکذیب می‌کنند، آرام باش. تو را می‌ستایند، فریب مخور. تو را نکوهش می‌کنند، شکوه مکن. مردم از تو بد میگویند، اندوهگین مشو. همه مردم تو را نیک می‌خوانند، مسرور مباش… آنگاه از ما خواهی بود. حدیثی بود که همیشه در قلب من وجود داشت (از امام پنجم) خدایا همیشه خواستم به چیزهایی که از آن‌ها آگاه هستم عمل کنم ولی در این دنیای فانی به‌قدری غرق گناه و آلودگی بودم که نمی‌دانم لیاقت قرب به خداوند را دارم یا نه؟ خدایا گناه‌های من را ببخش، اشتباهاتم را در رحمت و مغفرت خودت ببخش و تا وقتی‌که مرا نبخشیدی از این دنیا مبر. تا وقتی‌که راهم راه حق هست مرا بمیران. خدایا کمکم کن تا در راه تو قدم بردارم و در راه تو جان بدهم. مادرم جانم به قربان پاهایت که به خاطر دویدن برای به کمال رسیدن فرزندانت آسیب‌دیده می‌شود، در نبود من اشک‌هایت را سرازیر مکن. من با خدای خود عهدی بسته‌ام که تا مرا نیامرزید مرا از این دنیا مبرد. مادرم برای من دعا کن، ولی اشک‌هایت را روان مکن که به خدای من قسم راضی به اشک‌هایت نیستم. خواهران خوب‌تر از جانم من نمی‌دانم وقتی حسین (ع) در صحرای کربلا بود چه عذابی می‌کشید، ولی میدانم حس او به زینب (س) چه بوده. عزیزان من حالا دست‌هایی بلند شده و زینب‌هایی غریب و تنها مانده‌اند و حسینی در میدان نیست. امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینب‌های زمانه و حرم او دفاع کنیم. برادرانم در نبود من مسئولیت شما سنگین‌تر شده، حالا شما عشق و محبت مرا به دیگران باید بدهید؛ زیرا من عاشق خانواده‌ام، اطرافیانم، شهرم، وطنم و… بوده‌ام و شما خود من هستید در جسمی دیگر. پدرم تو هم روزی در جبهه حق علیه باطل از زینب‌های مملکت دفاع کردی، شما دعا کن که با دوستان شهیدت محشور شوم. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🌺بابک جوان امروزی بود اما غیرت دینی داشت. همین غیرت دینی بود که او را به زینبیه و کربلای امام حسینی رساند. از آن دست جوانان‌های امروزی که غیرت دینی دارند. می‌گفت: خانم حضرت زینب(س) من را طلبیده، باید بروم، تاب ماندن ندارم. بله، بابکم تیپ امروزی داشت. پسرم همیشه می‌خندید، خوش‌تیپ بود و زیبا. بابک پر از شادی بود و پر از شور زندگی اما فرزندم به خاطر اعتقاداتش و برای پیوستن به خدا از همه اینها گذشت و عاشقانه پر کشید. بابک فرزند نسل سوم و چهارم این انقلاب بود. دلبستگی‌های زیادی به زندگی داشت، امروزی بود و تمامی اینها را به خاطر دفاع از حریم آل‌الله و خانم زینب(س) رها کرد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani