دوست و دشمنت را بشناس!
امام جواد عليه السلام:
كسي كه راه رشد و ترقي را از تو بخاطر خوشايند تو پوشيده نگه مي دارد ( در حقيقت) با تو دشمن است.
بزرگی میگفت:
دوستانی که با تو بخندند زیادند دوستی پیدا کن که با تو گریه کند.
قَد عاداكَ مَن سَتَرَ عَنكَ الرُّشدَ اتِّباعا لِما تَهواهُ .
🔰بیان صفات شورای شش نفره اززبان خلیفه دوم.
📌عمر گفت: اى زبير! اما تو، مردى كم حوصله و رنگ به رنگى. در رضايت همچو مؤ من و به هنگام خشم همچون كافرى. روزى انسانى و روز ديگر شيطان و اگر خلافت به تو برسد چه بسا كه روز خود را صرف چانه زدن درباره يك مد جو كنى و كاش مى دانستم اگر خلافت به تو برسد آن روزى كه حالت شيطانى دارى و روزى كه خشمگين مى شوى براى مردم چه كسى عهده دار خلافت خواهد بود و تا هنگامى كه اين صفات در تو موجود است خداوند خلافت و حكومت اين امت را براى تو جمع نخواهد فرمود.
عمر سپس روى به طلحه آورد. او نسبت به طلحه از آن سخن كه روز مرگ ابوبكر درباره عمر گفته بود خشمگين بود. به همين جهت به طلحه گفت: آيا سخن بگويم، يا سكوت كنم؟ طلحه گفت: بگو كه در هر حال تو چيزى از خير نمى گويى. عمر گفت: من از آن هنگام كه انگشت تو در جنگ احد قطع شد و تو از آن اتفاق سخت خشمگين بودى مى شناسمت و همانا پيامبر (ص) رحلت فرمود در حالى كه از آن سخنى كه به هنگام نزول آيه حجاب گفته بودى بر تو خشمگين بود!
شيخ ما ابو عثمان جاحظ كه خدايش رحمت كناد مى گويد: سخن مذكور چنين بود كه چون آيه حجاب نازل شد، طلحه در حضور كسانى كه سخن او را براى پيامبر (ص) نقل كردند گفته بود: مقصود محمد (ص) از اينكه زنان خود را در حجاب قرار مى دهد چيست؟ بر فرض كه امروز چنين كند، فردا كه بميرد خودمان آنها را به همسرى بر مى گزينيم و با آنان هم بستر مى شويم! ابو عثمان جاحظ همچنين مى گويد: اى كاش كسى به عمر مى گفت تو كه مدعى بودى پيامبر رحلت فرمودند در حالى كه از اين شش تن راضى بودند، پس چگونه به طلحه مى گويى پيامبر رحلت فرمودند در حالى كه بر تو به سبب سخنى كه گفتى خشمگين بودند و چنين تهمتى سنگين بر او مى زنى؟ ولى چه كسى جراءت داشت اعتراضى كمتر از اين بر عمر كند تا چه رسد چنين سخنى بگويد.
عمر آنگاه روى به سعد بن ابى وقاص كرد و گفت: تو مى توانى سالار خوبى براى گروهى از سوار كاران باشى و اهل شكار و تير و كمانى و قبيله زهرة را با خلافت و فرماندهى بر مردم چه كار است؟!
آنگاه روى به عبدالرحمان بن عوف كرد و گفت: اما تو، اگر ايمان نيمى از مردم را با ايمان تو بسنجند ايمان تو بر آنان برترى دارد، ولى خلافت براى كسى كه در او ضعفى تو باشد صورت نمى گيرد و روبراه نمى شود؛ وانگهى بنى زهرة را با خلافت چه كار است؟!
سپس روى به على عليه السلام كرد و گفت: به خدا سوگند اگر نه اين بود كه در تو نوعى شوخى و مزاح سرشته است[۱] به حق شايسته خلافتى و به خدا سوگند اگر تو بر مردم حاكم شوى آنان را به حق و شاهراه رخشان هدايت راهبرى مى كنى.
سپس روى به عثمان كرد و گفت: گويا براى تو آماده است! و گويى هم اكنون مى بينم كه قريش به سبب محبتى كه به تو دارند قلاده خلافت را بر گردنت خواهند افكند و تو فرزندان امية و ابو معيط را بر گردن مردم سوار خواهى كرد و در تقسيم غنايم و اموال، آنان را بر ديگران چندان ترجيح خواهى داد.
..أَقْبَلَ عَلَی عَلِیٍّ ع فَقَالَ لِلَّهِ أَنْتَ لَوْ لاَ دُعَابَةٌ فِیکَ أَمَا وَ اللَّهِ لَئِنْ وُلِّیتَهُمْ لَتَحْمِلَنَّهُمْ عَلَی الْحَقِّ الْوَاضِحِ وَ الْمَحَجَّةِ الْبَیْضَاءِ...
ابن ابی الحدید ج ۱ ص ۱۸۶.
(۱)سخن عمر در مورد حضرت امیر علیه السلام در ذیل خطبه ۸۴ توسط برخی از شارحین نهج البلاغه تحلیل شده است.
مرحوم شیخ عباس صفایی حائری هم در کتاب تاریخ امیر المومنین این موضوع را بسیار عالی بحث کرده است که هدف عمر از این کلام چه بوده است.
#حکایت_داستان
#تاریخ
__________________
روایت ها وحکایت هارا همراهی کنید
@revayathavahekayatha1
#شعر
ز درد و داغ محبت مگو به مرده دلان
تنور سرد، سزاوار بستن نان نیست
سلام ورحمت خدا برشما همراهان همیشگی کانال. ✋🌹
خدمت عزیران میرساند از فردا تا روز عید غدیر مطالبی باموضوع ارزشمند "پیام ها وهشدار های اخلاقی در نهج البلاغه" در کانال قرار داده میشود.
🎁🎁🎁🎁ان شاء الله تعالی از مطالب قرار داده شده کانال در همین موضوع مسابقه ای به عمل خواهد آمد وبه سه نفر ازعزیزان جایزه اهدا خواهــــــــد شد.... .
#پیامها_هشدارها_اخلاقی_نهج_البلاغه
◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆◆
@revayathavahekayatha1
روایت ها و حکایت ها
🗒فهرست مباحـــــــــــــــــــــــــث دوستی(شرایط دوست،حقوق و...) ✍مُحمـــَّــد جــــَـــــــــــو
❗️فهرست مطالب با موضوع دوستی (شرایط دوست،حقوق دوست،ویژگی های دوست خوب وبد)
هفته ای که گذشت درکانال مطالب قرار داده شد.
🟢اخلاق در نهج البلاغه
🔻پیام ها و هشدارهای امیر مومنان(۱)
⛔️ناراحتی هایت راپیش هرکسی فاش نکن.
رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ.
كسى كه ناراحتى هايش را (نزد اين و آن بدون هيچ فايده) فاش كند به ذلت خويش راضى شده است.[۱]
حکمت ۲ نهج البلاغه
سوالی که می توان اینجا مطرح کرد اين است که :
پس انسان نباید مشکلات خود را با کسی مطرح کند؟!
در جواب باید گفت: در روایات ما برخی افراد با بعضی ویژگی ها معرفی شده اند و توصیه شده که اگر احیانا خواستید درباره مشکلات خود کمک بگیرید یا درد دل کنید سراغ این افراد بروید.
بعنوان نمونه:
امام حسين عليه السلام :
حاجت خود را جز نزد سه كس مَبَر : نزد ديندار ، يا جوانمرد ، يا بزرگ زاده ؛ زيرا ديندار، براى حفظ دين خود نيازت را برآوَرَد و جوانمرد، از مردانگى خود شرم مى كند و بزرگ زاده، مى داند كه تو با رو انداختن به او آبرويت را فروختى و او با برآوردن نيازت، آبروى تو را حفظ مى كند.
تحف العقول
حکایت بحث:
مرحوم خویی در شرح این فقره از حکمت حکایت جالبی را می آورد با این مضمون:
کسی نزد صاحبدلی رفت و گفت: دیشب از درد دندان نخوابیدم و این مطلب را چند بار تکرار کرد. آن مرد صاحبدل گفت: چقدر تکرار می کنی؟ به خدا قسم سی سال است که یک چشم من کور شده است و به کسی نگفته ام و هیچ کس آگاه نیست!
#روایت
#پیامها_هشدارها_نهج_البلاغه
#لطیفه_منبر
يك وهابي كارگر شيعه اي را گرفته بود كه برايش بار ببرد. او وقتي ميخواست بار را بلند كند گفته بود: يا علي. طرف وهابي گفته بود كه تو مشرك هستي بگو يا الله. او گفت كه من شيعه هستم و يا علي ميگويم. گفت: تو برو
و كارگر ديگري را گرفت و او هنگام بلند كردن گفت: يا الله. طرف وهابي گفت: مذهب تو چيست؟ كارگر دوم گفت: من شيعه هستم. طرف گفت: پس چرا يا الله گفتي. كارگر گفت: اين كه باري نيست براي بارهاي سنگين ياعلي ميگوييم.😂
روایت ها و حکایت ها
@revayathavahekayatha1
🔰مراعات تا این حد!
📌آیت الله شبیری زنجانی:
مرحوم آیةالله مروارید لمعه و امثال آن را نزد شیخ حسنعلی نخودکی خوانده بودند.
که ایشان فرموده بود: «مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی مایل بود من دامادش بشوم، ولی من مایل نبودم. لذا ازدواج نکردم تا ایشان فوت کرد. سپس ازدواج کردم.»
( جرعهای از دریا، ج۳)
#حکایت_علما
#ازدواج
_________________
روایت ها وحکایت هارا همراهی کنید
@revayathavahekayatha1
🔰امام_باقر (ع)
📌صلوات بر امام باقر عليه السلام
اَللَّهُمَّ صَلِّ وَ سَلِّمْ وَ زِدْ وَ بَارِكْ عَلَى قَمَرِ اَلْأَقْمَارِ وَ نُورِ اَلْأَنْوَارِ وَ قَائِدِ اَلْأَخْيَارِ وَ سَيِّدِ اَلْأَبْرَارِ اَلطُّهْرِ اَلطَّاهِرِ وَ اَلنَّجْمِ اَلزَّاهِرِ وَ اَلْبَدْرِ اَلْبَاهِرِ وَ اَلْبَحْرِ اَلزَّاخِرِ وَ اَلدُّرِّ اَلْفَاخِرِ اَلْمُلَقَّبِ بِالْبَاقِرِ...
👈 با توجــــــه به درپیش بودن شهادت امام باقر علیه السلام مطالبی از آن حضرت خدمت شما عزیزان درکانال قرار میگیرد.
#امام_باقر
🔰ازدواج جوان های شهر!
احمد احمدی زاده فرزند مرحوم شیخ محمد حسن احمدی زاده می گوید:
مرحوم پدرم با علامه بهلول گنابادی در کوی طلاب مشهد و در جریان برگزاری مجالس مذهبی آشنا می شود.
مرحوم علامه بهلول گنابادی(ره) در تمام طول سال به جز ایام حرام روزه بود و روزه داری اش با مردم عادی خیلی تفاوت داشت به گونه ای که هرگز برای سحری غذایی نمی خورد و در موقع افطار هم فقط به خوردن مقداری نان و ظرف کوچکی ماست بسنده می کرد.
هرگز پولی را که بابت منبر و تبلیغ به وی می دادند را برای امور شخصی هزینه نمی کرد تا جایی که من خودم شاهد بودم روزی با مقدار قابل توجهی پول از اصفهان به خانه ما آمد و تمام پولها را به پدرم داد و از او خواست تا آنها را برای ازدواج جوانهای - شهر- هزینه کند تا جایی که برای برگشت کرایه راهش را از پدرم قرض کرد.
#علامه_بهلول
#حکایت_داستان
__________________
روایت ها وحکایت هارا همراهی کنید
@revayathavahekayatha1
🔰گاهی کور بهتر از بقیه میبیند
ابوبصير مي گويد: در خدمت امام محمد باقر ـ ع ـ وارد مسجد شدم جمعيت بسياري در رفت و آمد بودند امام ـ عليه السلام ـ به من فرمود:از مردم بپرس آيا امام باقر را مي بينند؟ از هر كس كه پرسيدم اباجعفر را دیدی مي گفت: نه با اينكه آن حضرت در كنار من ايستاده بود تا اينكه ابوهارون مكفوف (نابينا) آمده، حضرت باقر ـ عليه السلام ـ فرمود: از او بپرس گفتم امام محمد باقر را ديدي؟ گفت: آري ايشان هم اينجا ايستاده اند گفتم از كجا فهميدي؟ گفت:
(وَكَيْفَ لا اَعْلَمُ وَ هُوَ نُورٌ ساطِعٌ) چگونه ندانم در صورتي كه آنجناب نوري است درخشان و آفتابي است تابان.
ديده اي خواهم كه باشد شه شناس
تا شناسد شاه را در هر لباس
اثباه الهداه ج ۴ ص ۱۱۱
#روایت_داستانی
#شعر
#امام_باقر
__________________
روایت ها وحکایت هارا همراهی کنید
@revayathavahekayatha1