eitaa logo
روایت ها و حکایت ها
1.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
284 ویدیو
26 فایل
فیش های منبر و یادداشت های روایی و تفسیری و نکات تربیتی و اخلاقی،آمیخته با مطالب روز و اشعار ناب و تاریخ ... ارتباط با ما https://eitaa.com/MA1371 طلبه حقیر محمد جواد جنگی لینک کانال @revayathavahekayatha1
مشاهده در ایتا
دانلود
شاهِ خوبانی و منظور گدایان شده‌ای قدر این مرتبه نشناخته‌ای یعنی چه؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکاتی از شهید بهشتی (۱٠) برادران و خواهران عزيز، ما كه در هيچ دوره اى مسلمان كامل نبوده ايم، حتى مسلمان هشتاد درصد هم نبوده ايم؛ در هيچ دوره اى! حتى دوره پيغمبر؛ حتى دوره على عليه السلام. هركس، در هر مقامى، در جامعه اسلامى، اسير القاب و آداب و تشريفات باشد، دور از اسلام است. اگر ما با صراحت لااقل از خودمان انتقاد مى كرديم... مى گوييم آقا لااقل براى خودمان القاب درست نكنيم تا مسابقه القاب شروع بشود. مقامات روحانى يك جور، مقامات غير روحانى يك جور. اقلاً من عالم دينى ديگر اسير القاب نباشم. واى به اينكه يك منبرى در مجلسى كه يك مرجعى حضور دارد بالاى منبر برود و اولاً دعا نكند، يا اگر هم دعا كرد «حضرت آيت الله العظمى» نگويد! اگر كلمه «عظمى» افتاد ديگر هيچ! اين چيست؟ كجاى اين به اسلام مى خورد؟ خوب، وقتى منِ عالمِ دينى اسير آيت الله و آيت الله العظمى باشم، ديگر مى توانم رهبر مبارزه با تشريفات در قشرها و گروههاى ديگر بشوم؟ روایت ها و حکایت ها https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c
آیت الله شهید دستغیب رحمه الله علیه: يكى از علماى بزرگ نقل فرمود: كه در سابق،شصت-هفتاد سال قبل،در نجف اشرف دزدى در ايّام سال دزدى مى‌كرد؛امّا اوّل ماه رمضان ديگر دزدى نمى‌كرد.روزه مى‌گرفت؛ولى به نان دزدى روزه نمى‌رفت.فاسق است؛امّا ايمانكى دارد.اوّل افطار، درب صحن مقدّس على عليه السّلام اگر اهل علمى رد مى‌شد،به او التماس مى‌كرد كه اگر مى‌شود افطارى به من بدهيد،من پول حلال ندارم.آن عالم مى‌فرمود:گاه مى‌شد اين دزد بيچاره تا نصف شب افطار نمى‌كرد؛چون كسى چيزى به او نمى‌داد و از مال دزدى هم نمى‌خورد و با آن افطار نمى‌كرد. پس كمتر از آن دزد نباشى،حواست به خودت باشد،لقمۀ حرام از گلويت پايين نرود.آدمى خيلى در خطر است.
بهترین شما!!! جمیل بن درّاج از امام صادق علیه السّلام نقل می‌کند که فرمود: بهترین شما سخاوتمندترین شماست. و بدترین شما بخیل ترین شماست. و از کارهای شایسته نیکی به برادران و کوشش در حوائج آنهاست و در آن، مالیده شدن دماغ شیطان و دوری از آتش جهنم و وارد شدن در بهشت است. ای جمیل! این حدیث را به برگزیدگان از رفقایت خود خبر بده. راوی گفت: گفتم: فدایت شوم برگزیدگان از یاران من کدامند؟ فرمود: آنان که به برادران خود به هنگام دشواری و آسانی نیکی می‌کنند. خِیَارُکُمْ سُمَحَاؤُکُمْ وَ شِرَارُکُمْ بُخَلَاؤُکُمْ وَ مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ الْبِرُّ بِالْإِخْوَانِ وَ السَّعْیُ فِی حَوَائِجِهِمْ وَ فِی ذَلِکَ مَرْغَمَةٌ لِلشَّیْطَانِ وَ تَزَحْزُحٌ عَنِ النِّیرَانِ وَ دُخُولُ الْجِنَانِ یَا جَمِیلُ أَخْبِرْ بِهَذَا الْحَدِیثِ غُرَرَ أَصْحَابِکَ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَنْ غُرَرُ أَصْحَابِی قَالَ هُمُ الْبَارُّونَ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ ---------- خصال روایت داستانی
آیت الله شهید دستغیب: جاهلان نهی از منکر نکنند!!! وقتى كه جاهل مى‌خواهد نهى از منكر بكند،چند منكر بجا مى‌آورد؛چنان‌كه شنيده‌ايد كه پنج نفر به نماز ايستاده بودند،يكى از آنان آب دهان در مسجد انداخت و فعل مكروهى را مرتكب شد،كسى كه پهلويش بود در حال نماز گفت:چرا آب دهان در مسجد انداختى‌؟سوّمى به او گفت:بندۀ خدا چرا در نماز حرف زدى،نمازت باطل شد.چهارمى گفت:نماز هر دوى شما باطل شد.پنجمى گفت:الحمد للّه كه من هيچ حرف نزدم. شخصى مى‌خواهد نهى از منكرى بكند،در ضمن،فحش مى‌دهد و آبروى مؤمنى را ريخته و سبّ‌ مى‌كند،اين خود منكراتى است كه مرتكب شده است و به خيالش نهى از منكر كرده است؛مثلا كسى ايستاده و رو به قبله بول مى‌كند،به او مى‌گويد:آى سگ! چرا چنين مى‌كنى‌؟از كجا اين‌طور مى‌گويى‌؟شايد او نمى‌داند كه اين طرف قبله است. گناه او مشكوك و گناه تو قطعى است. بعضى جاهلها به طرف مى‌گويند:پدر سگ!اين‌جا علاوه بر خود طرف،پدرش صاحب حق مى‌شود،مى‌تواند فرداى قيامت تو را در محكمۀ عدل الهى محاكمه كند كه چرا به من نسبت سگ دادى،علاوه بر نسبتى كه به طرف داده شده و حقّ‌ تعزير دارد.
340.9K
توصیه حضرت آقا به یکی از منبری ها!!!
زهرا همان کسی است که بیت محقرش طعنه زده به عرش و تمامی گوهرش او را خدا برای خودش آفریده است تا اینکه هر سحر بنشیند برابرش شرط پیمبری به پسر داشتن که نیست آن کس پیمبراست که زهراست دخترش مانند احترام خداوند واجب است حفظ مقام فاطمه حتی به مادرش یک نیمه اش نبوت و نیم اش ولایت است حالا علی صداش کنم یا پیمبرش دست توسل همه انبیاء بود بر رشته های چادر فردای محشرش.
نکاتی از شهید بهشتی (۱۱) ◾️توهین ممنوع ! 🔵خاطره سید محمد رضا بهشتی فرزند آیه الله بهشتی ره ازپدرش :👇 وقتی در آلمان بودیم به جایی رفتیم که قبر مارکس هم بود.از  قضا دو تا سگ از کنار ما می‌گذشتند. کسی که همراه ما بود به شوخی گفت: این دو سگ دارند می‌روند سرِ قبرِ مارکس ، فاتحه بخوانند! پدرم بلافاصله رو کردند به او و گفتند: اگر ما با فکر مارکس مخالف هستیم نباید به او توهین کنیم. ادب در کلام لازم است، چه فرد کافر باشد، چه مسلمان! حافظا علم و ادب ورز که در مجلس شاه هر که را نیست ادب لایق صحبت نبود.
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر گر بگویم که مرا حال پریشانى نیست رنگ رخساره نشان مى دهد از سرّ ضمیر.
تعداد روایات کتاب کافی را با رقم‌های مختلف ذکر کرده‌اند. یوسف بحرانی در لؤلؤة البحرین ۱۶۱۹۹، دکتر حسین علی محفوظ در مقدمه کافی ۱۵۱۷۶، علامه مجلسی ۱۶۱۲۱ و برخی از معاصران مثل شیخ عبدالرسول الغفار ۱۵۵۰۳ حدیث شمارش کرده‌اند. این اختلاف رقمها ناشی از شیوه شمردن احادیث است. به این معنی که برخی روایتی را که با دو سند ذکر شده، دو روایت، و بعضی آن را یک روایت به حساب آورده‌اند. گروهی روایات مرسله را نیز یک حدیث شمرده و برخی آن را در شمارش به حساب نیاورده‌اند. البته در موارد نادر هم می‌تواند علت اختلاف، نبودنِ برخی روایات در برخی نسخه‌ها باشد.
این سه چشم👇 امام صادق علیه السلام: کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا ثَلَاثَ أَعْیُنٍ عَیْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ عَیْنٌ بَاتَتْ سَاهِرَةً فِی سَبِیلِ اللَّهِ. هر چشمی در روز قیامت گریان است مگر سه چشم: چشمی که از ترس خدا گریه کرده و چشمی که از آنچه خدا حرام کرده پوشیده شده و چشمی که در راه خدا بیدار مانده است. خصال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام صادق علیه السلام: اَرْوَحُ الرَّوْحِ اَلْيَأسُ مِنَ النّاسِ؛ بهترين راحتى و آسودگى، بى توقعى از مردم است. دیگر نمی‌دهند رفیقان مرا محل از بی کسی گرفته ام آینه را بغل! استاد مقدم عاصی خراسانی
حکایتی که شهید ثانی نقل می کند!! «روزى چند نفر از طالبين علم؛آنانى كه مى‌خواستند اهل فهم شوند،مبطلات اعمال و آفات نفس را بفهمند و دينشان را درست كنند،مى‌خواستند بروند نزد محدّثى و در خانه‌اش استماع حديث كنند.دير شده بود.گفتند:تند برويم كه موقع بحث دير شده است.يك نفر كم ظرفيّت و جاهل بى‌خبر،از روى تمسخر گفت:آقايان خيلى تند نرويد،بال ملائكه را ناراحت نكنيد!تا اين حرف را زد،سر جايش خشك شد و ديگر نتوانست قدم از قدم بردارد و تا آخر عمر،دو پايش خشك گرديد؛زيرا حديث خاتم انبيا محمّد صلّى اللّه عليه و آله را به تمسخر گرفت».
نکاتی از شهید بهشتی (۱۲) مبادا پدر يا مادر يا معلمى با بچه خطاكار يا تنبل و بى حركتى در شكل تنبيه روبرو شود بى آنكه بچه تنبيه شده همان وقت احساس كند كه تنبيه كننده، دلسوز اوست! يعنى بايد نوع تنبيه و شكل تنبيه و مقدمات و مؤخّرات آن حتماً طورى آماده بشود كه همان وقت بچه احساس كند مشمول لطف شماست. اگر اين احساس را نكند اصلاً تنبيهتان تنبيه نيست، بلكه طغيان آور است. با اين تنبيه او را بيدار نمى كنيد، بلكه او را ياغى و طاغى مى كنيد.
آیت الله جوادی آملی: اگر خدای سبحان فرمود: «مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا» این تنها مربوط به ثواب در قیامت نیست. هر کس هر قدمی در راه خدا بردارد خدا ۱۰ برابر پاداش می‌دهد. اگر کسی در حوزه یا دانشگاه برای رضای خدا یک ساعت محقّقانه زحمت کشید نتیجه ده‌ساعته را می‌برد. این وعده الهی است. روایت ها و حکایت ها https://eitaa.com/joinchat/2786197731C88ffbcfb9c
این سه حکایت ناب!! 1⃣دربارۀ معاويه-عليه الهاويه-نوشته‌اند كه رسول خدا به دنبال او فرستاد تا چيزى بنويسد.به فرستادۀ پيغمبر گفت بگو خوراك مى‌خورم و پيغمبر هم فرمود: «لا اشبع اللّه بطنه». «خداوند شكم او را سير نكند». بلايى به جانش افتاد به‌طورى كه وقتى سفره مى‌انداختند آن‌قدر مى‌خورد كه خسته مى‌شد ولى سير نمى‌شد. «شما خيال مى‌كنى غذا تو را سير مى‌كند،تا خدا چه خواهد،يا خيال مى‌كنى آب تو را سيراب مى‌كند،تا خدا چه خواهد.» 2⃣گاه مى‌شود كه همين آب انسان را مى‌كشد؛مانند عبد الملك بدبخت كه خليفۀ مسلمين و با چه قدرتى بود؛امّا در آخر عمر پس از آنكه مصعب را كشته و فاتح شد، بلايى به جانش افتاد.طبيب مخصوصش به او گفت اگر يك قطره آب بخورى كشته مى‌شوى،تا مدّت معيّن نبايد آب بخورى.خليفه چند ساعتى صبر كرد ولى به قدرى تشنه شد كه ديگر طاقت نياورد و گفت: «اسقونى ريا و ان كان فيه نفسى»: «آبم بدهيد هرچند جانم هم برود». خدا كه بخواهد چنين مى‌شود.آتش عطش چه مى‌كند تا بالأخره همين‌طور شد، خليفه آب خورد و مرد.آبى كه سبب حيات است،سبب مرگ او شد پس تا خدا چه خواهد و مصلحت او چه باشد. 3⃣سليمان بن عبد الملك مروان،هشتاد مرغ به انواع مختلف سرخ مى‌كردند و او همه را مى‌خورد و مى‌گفت:«خسته شدم ولى سير نشدم».صبح‌گاهى از حمام بيرون آمده بود،پرسيد ناشتا چه داريد؟گفتند:سه گوسفند كشته‌ايم براى نهار.گفت:هم‌اكنون دل و جگر و هرچه داريد بياوريد و زود سرخ كنيد.نوشته‌اند خليفه گفت من طاقت ندارم تا صبر كنم غذا سرخ شود،نيم‌پخته و داغ‌داغ در حالى كه دستش مى‌سوخت با سر آستين گوشتهاى داغ را مى‌كند و مى‌خورد و فرياد مى‌زد از داغى آن؛ولى آتش گرسنگى غالب بود.
وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ أَمۡوَٰتَۢاۚ بَلۡ أَحۡيَآءٌ عِندَ رَبِّهِمۡ يُرۡزَقُونَ. 🔹یحیی السنوار :صلح و مذاکره درکار نیست یا پیروز می‌شویم یا کربلاء رخ می‌دهد؛والسلام
«السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه» ای گمشده ی اصلی انسان برگرد ای داد رس داد ضعیفان برگرد اطفالِ فلسطین و یمن منتظرند فریاد رس فغان افغان برگرد استاد مقدم عاصی خراسانی
یحیای مقاومت! وقتی محتویات لباست را دیدم؛ تفنگ با چسب‌ بسته شده ات را دیدم! کنار آن ادواتِ نظامی کُهنه، تسبیح و کتاب دعایت را دیدم؛ اشکم بی‌اختیار جاری شد... حقا تو در عین اقتدار مظلوم بودی! مگر نمی‌گفتند؛ سُنی هستی؟ تسبیح حضرت زهرا در وسایلت چه می‌کرد؟ مگر یاوه‌گویان نمی‌گفتند حماس و فلسطینی‌ها جملگی ناصبی‌اند و دشمن علی؟ تو که با وُسع ناوسیع خود، کربلا آفریدی و شدی خوار کننده اسرائیل و یزیدیان زمانت! اصلا مگر نمی‌گفتند: جاسوس اسرائیل هستی یا در سرزمین دگر پناهنده شده‌ای یا ته تونل پشت مُشتی گروگان پناه گرفته‌ای؟ پس اینطور شیرانه میانه‌ی میدان چه می‌کردی؟ یحیا! وقتی خبر فتحی شقاقی آمد؛ دست تو و بچه‌رزمنده‌های حماس، جز چندقطعه سنگ نبود... اما امروز که حماسه‌ی شهادتت در عالم پیچید؛ همه حماس را به بُرد موشک‌هایش می‌شناسند؛ به نهضتی که دنده عقب ندارد! به کینه‌ی اسرائیل در دل تمامی بچه‌ عرب‌های فلسطینی... محمد هادی طاهریان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از آیت الله امینی سئوال می شود که بهترین خاطره شما در زمان حضور در درس علامه طباطبایی چه بود؟! ایشان می فرمایند، روزی بر سر درس علامه حاضر شدم و چون هیچ جایی برای نشستن نبود و مدرس پر بود، مجبور بودم به گوشه ای که هیچ زیراندازی نداشت رفته و بر روی زمین مفروش نشده بنشینم. علامه طباطبایی متوجه این امر شده و درس را متوقف کرده و بلند شدند و عبای خود را بر روی زمین انداختند تا من بر روی آن عبا بنشینم. که این اقدام علامه طباطبایی برای بنده بسیار درس آموز بود.
دوستان عزیز سلام علیکم یه دختر خانم که پنج خواهر هستن و یتیم عروسیش هست ضروریات جهزیه اش رو هم نداره اگر موافق باشید و همراهی کنین نفری یه مبلغ در حد توان بذاریم یکی دوتا از اسباب ایشون رو تهیه کنیم.... بنده کاملا میشناسم، خانواده مومن متدین لکن دست خالی.... یا علی 👇👇
۶۰۳۷۹۹۷۲۱۳۱۰۲۸۰۰
(روی شماره کارت بزنید تا کپی شود) محمد جواد جنگی https://eitaa.com/MA1371