eitaa logo
روایت ها و حکایت ها
1.8هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
307 ویدیو
29 فایل
فیش های منبر و یادداشت های روایی و تفسیری و نکات تربیتی و اخلاقی،آمیخته با مطالب روز و اشعار ناب و تاریخ ... ارتباط با ما https://eitaa.com/MA1371 طلبه حقیر محمد جواد جنگی لینک کانال @revayathavahekayatha1
مشاهده در ایتا
دانلود
آیت‌الله فهری زنجانی: «در مشهد، آیت‌الله بهجت را دیدار کردم.» پرسیدم: «یادتان هست پنجاه و پنج سال قبل، نجف با هم در مدرسۀ سید بودیم؟» دوست بودیم، اگر چه هم‌درس نبودیم. شما پرواز کردید و ما را جا گذاشتید. ما که سید بودیم. چه می‌شد دست ما را هم می‌گرفتید؟!اکنون که مهمان شما هستم تا عنایت خاصی از امام رضا علیه‌السلام برای من نگویید، از اینجا نمی‌روم!» سرشان را پایین انداختند. سر را بالا آورد و گفت: «یک‌بار که به حرم مشرّف شدم، حضرت علیه‌السلاممرا به داخل روضه نزدشان بردند؛ ده مطلب فرمودند. یکی این بود: «مگر می‌شود، مگر می‌شود، مگر ممکن است کسی به ما پناه آورد و ما او را پناه ندهیم؟»
روایت ها و حکایت ها
آیت‌الله فهری زنجانی: «در مشهد، آیت‌الله بهجت را دیدار کردم.» پرسیدم: «یادتان هست پنجاه و پنج سال ق
بعد این فرمایش آیت الله بهجت ایشون کلا رفتن مشهد و در مشهد هم از دنیا رفتند و در حرم هم دفن شدند.
دو گروه مخالف: آیت الله سبحانی: روزی که پیامبران ندای حق و عدالت سر دادند، دو گروه بیش از همه به مخالفت برخاستند: ۱. گروه مترفان. ۲. مستکبران. «مترفان» گروهی بودند که به خاطر امکانات مادی به راحت طلبی عادت کرده و در اشباع غرایز، از حد تجاوز می‌کردند در حالی که گروه مستکبران عناصر سیاسی بودند که به منصب و مقام خود فکر می‌کردند، و آن را بر همه چیز مقدم می‌داشتند قرآن اگر چه از مخالفانی به نام «مجرمان»، «کافران»، «فاسقان» نام برده است، ولی همه این گروه‌ها تحت عنوان «مترفان» و «مستکبران» قرار می‌گیرند، و البته گروه ساده لوح و بی اراده، آلت دست این دو گروه بودند و در نتیجه در صف مخالفان می‌ایستادند. (وَما أَرْسَلْنا فی قَرْیَة مِنْ نَذِیر إِلاّقالَ مُتْرَفُوها إِنّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ). «برای هیچ آبادی، پیامبر بیم دهنده ای نفرستادیم مگر این که افراد دارا و خوشگذران به آنها گفتند: ما به رسالت شما کافریم». سوره سبأ آیه ۳۴.
بیماری علم زدگی!! آیت الله سبحانی: علم زدگی بیماری قرن حاضر نیست بلکه بشر پیوسته مغرور علم و دانش ناچیز خود بوده و با این مغز کوچک به نبرد پیامبران الهی می‌رفت در حالی که شخصیت‌های والای علمی، پیوسته علم خود را ناچیز و کوچک تر از آن دانسته اند که حتی نام علم بر آن نهند، وقتی آگاهی‌های خود را با مجهولات خود مقایسه می‌کردند، آن را قطره ای در برابر دریای ناپیدای کرانه می‌اندیشیدند و هر چه علم و دانش آنان پیشرفت می‌کرد، آگاهی از فزونی جهل، بالا می‌رفت، در این مورد از شیخ الرئیس، این بیت نقل شده است: تا به جایی رسید دانش من که بدانستمی که نادانم. انیشتین دانشمند فیزیک دان معاصر هنگامی که در برابر پلّکان کتابخانه عظیم خود ایستاده بود، خبرنگاری از او پرسید نسبت معلومات تو به مجهولاتت چیست؟ او در پاسخ گفت: نسبت این دو به هم بسان نسبت این نردبان کوچک به این ساختمان عظیم است. [۱] قرآن با جمله کوتاهی محدودیت دایره آگاهی انسان را روشن می‌سازد و می‌فرماید: (... وَما أُوتِیتُمْ مِنَ العِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً). «از دانش جز بهره اندکی ندارید». گذشته از این، آگاهی انسان مربوط به ظاهر زندگی و رویه آن است و از باطن این جهان هیچ نوع آگاهی ندارد. چنان که می‌فرماید: (یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الحَیاةِ الدُّنْیا وَهُمْ عَنِ الآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ). «آنان صورتی از زندگی دنیا می‌دانند و از سرای دیگر، بی خبرند». -------- [۱]احمد امین مصری، وقتی این جمله را یادآور می‌شود، گفتار او را تعقیب می‌کند و می‌فرماید: ولو أنصف لقال انه اقلّ من هذهالنسبة: اگر انصاف میورزید می‌گفت: کمتر از این.
انتقاد آیت الله سبحانی از فردوسی و سعدی: یکی از ویژگی‌های قصص قرآن، اهداف آنهاست. داستان سرایان و وقایع نگاران، غالباً جز سرگرمی ووقت گذرانی وتهییج لذات مادی وخیالی، هدف دیگری ندارند وکمتر اتفاق می‌افتد داستانسرایی، هدف معنوی وتربیتی را دنبال کند، البته هرگز مدعی آن نیستیم که در میان داستانهایی که به وسیله دست بشر تنظیم می‌شود، چنین اهدافی وجود ندارد، بلکه مدعی آن هستیم که تأثیر مثبت این نوع از قصه و داستان، نسبت به جنبه منفی آن کم است. خواجه ابوالقاسم فردوسی چنین می‌گوید: بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی. سی سال در تألیف شاهنامه خود رنج برده ودر نتیجه شصت هزار بیت به عنوان شاهنامه تحویل جامعه ایرانی داده است که به درستی، از نظر ادبی وحفظ زبان پارسی شاهکار است، ولی اگر از این جنبه صرف نظر کنیم، بزرگترین هدف، ایجاد غرور ملّی وآشنا ساختن مردم این مرز وبوم، با شاهان و فرمانروایانی است که کمتر در مرز عدالت گام بر می‌داشتند ونشانه بارز آن این است که وی تاریخ ایران را بر حسب سلسله شاهان نوشته است. آری، در این میان شعرای نامداری مانند سعدی ومولوی هستند که با طرح قصصی، انسانها را با یک رشته درسها وعبرتها آشنا می‌سازند، ولی همان سعدی پند ده، در گلستان، باب خاصی به عنوان عشق وجوانی دارد که خالی از بد آموزی نیست وبه خاطر همین انگیزه‌های بد، استادان زبان فارسی، این بخش را در مکتبخانه‌ها تدریس نمی کردند وخود نگارنده نیز که مدتها در این نوع مکتبخانه‌ها درس خوانده، به یاد دارم که استادم مرحوم میرزا محمود فاضل مراغی از تدریس این بخش، سرباز زد ومن که آن روز کودک خردسالی بیش نبودم، از نکته آن آگاه نگشتم، ولی بعدها که به مسائلی برخوردم، ضرر این بخش را لمس کردم. ----------
داستان های قرآن کجا رمّان کجا!!! آیت الله سبحانی: رمان نویسی در جهان امروز، جایگاه بزرگی دارد وغالباً در خدمت تحریک لذایذ وهمی وخیالی است وبه خاطر همین هدف، مورد پذیرش واقع شده ونتایج آن محسوس وملموس است، ولی نتایج تربیتی ومعنوی آنها کمتر است، زیرا خواننده داستان به خوبی می‌داند، چنین واقعیاتی وچنین نتایجی، جز در خیال نویسنده، در جای دیگری وجود ندارد، از این جهت به آن کمتر اهمیّت می‌دهد. به خاطر این نکته است که قرآن، داستانهای خود را با کلمه (بالحق) توصیف می‌کند ومی فرماید: (إنّ هذا لَهُوَ القَصَصُ الحَقُّ) (آل عمران/۶۲) «این است داستانهای صحیح وپا برجا. » ودر جای دیگر می‌فرماید: (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالحَقِّ) (کهف/۱۳) «ما سرگذشت صحیح اصحاب کهف را برای تو گزارش می‌کنیم. » واز این طریق، روشن می‌سازد که این داستانها، از واقعیّت برخوردار بوده وساخته وپرداخته اندیشه وخیال نیست.
یکی از اساتید به نقل از فیلسوف و مفسر قرآن علامه طباطبایی: سرمایه و دارائی من، این است که مانند برخی شیعیان پشتِ کوه، صاف و بی غلّ و غشّ به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام ارادت و ایمان دارم.
نوعي اضطراب و تشويش دروني كه در نتيجه‌ي رياكاري درون آدمي را فرا مي‌گيرد كه با هيچ گونه تلقين و تسليت منتفي نمي‌گردد، مگر اينكه قبح رياء را درك كند و توبه و بازگشت نمايد.
◾️ سلوک فاطمی 🔻مرحوم آیت الله حاج آقا نصرالله شاه آبادی: 🔹مرحوم والد ارادت خاصی به حضرت زهرا (سلام الله علیها) داشت، تا حدّی که بردنِ نام حضرت زهرا، با جاری شدن اشک ایشان مساوی بود. 🔸حتی در مقام استخاره، تنها عبارتی که به زبان می‌آورد این بود: « الهی به عصمت زهرا، به نور زهرا، به شرف زهرا، به حیثیت زهرا ». آن وقت اشک از چشمانشان جاری می‌شد و سپس استخاره می‌کردند. 🔹به عقیده ایشان سلوک الی الله بدون ارتباط و توسل به حضرت زهرا ممکن نیست.
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️گریه بر مصائب فاطمی 🔻مرحوم حاج آقا نصرالله شاه آبادی نام زهرا کشنده است😢
توجه! توجه! امروز دو سه تا روایت و دو سه تا حکایت ناب در موضوع « سلام دادن و آثار آن» تقدیم می کنم. جان من به هر کی رسیدیم سلام بدیم خیلی آثار داره.... این شعرم ضمیمه کنم👇 اول سلام و بعد سلام و سپس سلام با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام باید سلام کرد و جواب سلام شد بر هر کسی که هست از این هیچ کس سلام فرقی نمی کند که کجایی ست لهجه ات اترک سلام، کرخه سلام و ارس سلام