#تلنگر
کارِت غلط بود!
انتظارم از تو خیلی بیشتر بود!
اشتباه کردی من که بهت گفته بودم!
و...
کم نشنیدیم از این جملات
خصوصا از سمت کسانی که همیشه یه طرفه به قاضی میرن
و بدون در نظر گرفتن شرایط دیگران تز میدن
یادمون باشه
ما تا زمانی که زندگی کسی رو زندگی نکردیم
یا اصطلاحاً با کفش های اون راه نرفتیم
نمیتونیم نقد و قضاوتش کنیم
پس سعی نکنیم همیشه رخ برنده و فاز عقل کلی بگیریم
چون هر کدوم از ما و به سبک خودمون
در حال مبارزه در زمین زندگی خودمون هستیم
نبردی که هیچکس غیر از خودمون ازش خبر نداره
و نمیدونه که ما در حال تحمل چه سختی هایی هستیم
پس لطفاً
اگه حرف ارزشمندی برای گفتن نداریم سکوت کنیم
چون خیلی اوقات همین راهکارهای غلط
و اظهار نظر های بیجا، شیرازه زندگی یک نفر رو میپاشونه
و اگر میخوایم به کسی کمک کنیم
نه از موضع قدرت بلکه خیلی دوستانه باهاش صحبت کنیم
یا ازش بخوایم که از متخصص کمک بگیره
وگرنه ممکنه به جای محبت در حقش ظلم کنیم
و اون رو علاوه بر مشکلاتش در بحران های دیگه هم وارد کنیم❤️💚🖤
🍂🌱🍂🌱🍂🌱
@reyhane11
🍂🌱🍂🌱🍂🌱
🌺ده جمله زیباوکاربردی؛
گاهی باید فرو ریخته شوی
برای ” بنای جدید”
بعضی ها آنقدر فقیر هستند
که تنها چیزی که دارند پول است
همیشه خودت باش…
دیگران به اندازه کافی هستند…
روی بالشی که از مرگ پرنده ها
پر است نمی توان خواب پرواز دید…
انسانهای خوب همانند گلهای قالیند،
نه انتظار باران را دارند و
نه دلهره ی چیده شدن، دائمی اند!
بعضی آدما نقش صفر رو بازی
میکنن تو زندگی، اگه ضرب بشن
تو زندگیت همه چیزت رو از بین میبرن!
ﭘﻮﻝ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺪ ﻣﺎﺳﺖ…
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ
ﭘﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ…
طلا باش تا اگه روزگار آبت کرد..
روز به روز طرح های زیباتری
از تو ساخته شود…
سنگ نباش...تا اگر زمانه خردت کرد،
تیپا خورده هر بی سر و پایی بشوی !
ای کاش یاد بگیریم واسه
خالی کردن خودمون....کسی رو
لبریز نکنیم ...!
داشتن مغز دلیل بر انسان بودن
نیست، پسته و بادام هم مغز دارند…
برای انسان بودن باید شعور داشت...🌹
🍂🌱🍂🌱🍂🌱
@reyhane11
🍂🌱🍂🌱🍂🌱
#تلنگر
خُدایی که مَن شِناختَم
دقیقا اون لَحظهای که هیچ اُمیدی نَداری و تاریک تَرین لَحَظاتِت رو تَجرُبه می کُنی ، اگه دِلِتو بِهِش بِدی چِنان آفتابی به زِندِگیت میندازه که نورِش تمام دنیایِ اطرافِت رو روشن می کنه . .💛❤️🖤
🍂🌱🍂🌱🍂🌱
@reyhane11
🍂🌱🍂🌱🍂🌱
ریحانه 🌱
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 #پارت_187 #رمان_آنلاین_عسل به قلم ✍️ #فریده_علیکرم
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁
🍁🍁
🍁
#پارت188
#رمان_آنلاین_عسل
به قلم ✍️ #فریده_علیکرم
#از زبان عسل
مرجان تند تکانم میداد
_ عسل پاشو
با کلافگی گفتم
_تو چقدر سحر خیزی، ولم کن بزار بخوابم
مرجان پر استرس گفت
_بلند شو
تیز نشستم و گفتم
_چیشده؟
_بدبخت شدیم، دیشب شهرام و فرهاد از چین برگشتند.
انگار اب سردی روی تنم ریختند، بهت زده گفتم
_شوخی میکنی؟
مرجان با عصبانیت گفت
_شوخی کجا بود، پاشدم برم نون بگیرم این زن منیر خانم گفت دیشب ساعت دو فرهاد زنگ زده گفته من نگرانم اینها جواب تلفن نمیدن ، منیره هم گفته ساعت نه رفتند چراغهاشونم خاموشه الان خوابند.
تپش قلبم تند شدو گفتم
_چیکار کنیم؟
_اگه همون موقع راه افتاده باشن الان میرسند .
سرم را لای دستانم گرفتم و گفتم
_وای فرهاد منو میکشه.
مرجان توی سر خودش کوبیدو گفت
_الان شهرام میاد میگه ریتا کو؟
اشک از چشمانم جاری شدو گفتم
_من میترسم.
_پاشو دختر ، پاشو جمع کنیم بریم.
_کجا بریم؟
_حالا فعلا فرار کنیم ، تا بعد ببینم چه خاکی به سرم بریزم.
با صدای تیز ترمز ماشین از جایم پریدم وگفتم
اومدند.
مرجان شانه هایم را گرفت و گفت
_ببین عسل، روزهای قبل مارو نمیدونند ، اونها رو گردن نگیر، بگو این چند روز همش خونه بودیم، شمال اومدنمون رو هم بنداز تقصیر من.
اشکهایم را پاک کردم و گفتم
_برای تو هم بد میشه
_گوش کن عسل، بگو مرجان گفت، بگومرجان اینقدر التماس کرد، اصرار کرد من راضی شدم
صدای ممتد زنگ حیاط ترسم را بیشتر کرد، روسری پوشیدم و پشت پنجره تراس ایستادیم.
صدای منیره خانم امد
_الان کلید میارم.
دست مرجان را گرفتم و گفتم
_نزار منو بزنه، خواهش میکنم.
_بنداز تقصیر من ، جلوی اینها بتوپ به من بگو تو باعث شدی.
در باز شد فرهاد سراسیمه وارد شد شهرام بازویش را گرفته بود، در رابست و گفت
_سرو صدا راه ننداز اینجا روستاست، همه مارو میشناسن، ابرو ریزی نکنی
فرهاد خود را رهانیدو گفت
_ولم کن
_فرهاد یکار نکن به گوش عمو برسه، پا میشه میاد اینجا ها
فرهاد کمی به شهرام خیره ماند پله ها را بالا امد شهرام هم بدنبالش
در را باز کرد مرجان مرا به سمت دیوار هل دادو مقابلم ایستاد.
فرهاد با فریاد کنترل شده گفت
_مرجان برو کنار،احترام خودتو حفظ کن.
شهرام وارد خانه شد ، در رابست و گفت
_فرهاد ابرو ریزی راه ننداز مردم اینجا مارو میشناسن.
فرهاد یک گام عقب رفت و گفت
_عسل میکشمت.
لبم را گزیدم.
شهرام رو به مرجان گفت
_تو خجالت نمیکشی؟
مرجان سرش را پایین انداخت شهرام گفت
_ریتا کو؟
مرجان با لب گزیده به شهرام نگاه کرد شهرام اتاق ها را نگاه کردو با دلواپسی گفت
_ریتا کو؟
در پی سکوت ما شهرام با فریاد گفت
_با شمادوتام ، ریتا کو؟...
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌
#پارت_اول👇👇
https://eitaa.com/reyhane11/20739
❣جمعهها پارت نداریم❣
🍁
🍁🍁
🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
هدایت شده از ریحانه 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داشتن یه رفیق خوب
چیزی بیشتر از خوب بودن یا
عالی بودنه
وقتی یکی باشه که بتونی
خیلی باهاش راحت باشی
و وقتی به چشماش نگاه میکنی
بدون ترس و دلهره حرفاتو بزنی
یا وقتی داری از بین نه و آره
یکی رو انتخاب میکنی و ازش
بخوای که بهت دلگرمی بده
چی میتونه بهتر از این باشه؟!
رفاقت جدای از دوست داشتن و
نگران بودن برای کسی دلسوزی و
پشتیبانی میخواد
که همین فرق بین دوست و رفیق
یه فاصله میزاره و میتونه بهت بگه
کی تو چه شرایطی باهات هست
و برات کم نمیذاره ...
🎙#دکتر_هلاکویی🌹
🍂🌱🍂🌱🍂🌱
@reyhane11
🍂🌱🍂🌱🍂🌱
ریحانه 🌱
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁🍁 🍁🍁🍁 🍁🍁 🍁 #پارت188 #رمان_آنلاین_عسل به قلم ✍️ #فریده_علیکرم #
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁
🍁🍁
🍁
#پارت_189
#رمان_آنلاین_عسل
به قلم ✍️ #فریده_علیکرم
مرجان ارام گفت
_ریتا با ما نیومده
چشمان شهرام گرد شدو گفت
_چی؟ پس کجاست؟
_قزوینه
فریاد شهرام بالا رفت وگفت
_با کی؟
در پی سکوت مرجان با خشم گفت
_با مارال و اریا؟
مرجان سرش را پایین انداخت
شهرام نزدیک مرجان شد، سیلی محکمی به صورت مرجان کوبید ، من جیغی کشیدم و اشکهایم شدت پیدا کرد.
شهرام با خشم و فریاد گفت
_اومدی خوش گذرونی به چه قیمتی؟
مرجان دستش را روی صورتش گذاشت و گفت
_تو حق نداری رو من دست بلند کنی؟
شهرام انگشت خطابه اش را روبه مرجان گرفت و گفت
_خفه شو مرجان. دختر چهارده ساله منو با اون پسره الدنگ فرستادی سفر که خودت.....
فرهاد سیگارش را روشن کردو گفت
_تمام نصیحت هایی که به من میکنی و قبلا تو زندگی خودت انجام دادی؟
شهرام پشت به جمع کردو فرهاد ادامه داد
_تو که خیلی استاد زندگی هستی پس چرا کسی که هفده ساله داری باهاش زندگی میکنی الان بی اجازه ت اینجاست؟
مکثی کردو ادامه داد
_دخترت کجاست؟
نفسی کشیدو گفت
_شیوه تو جواب نمیده شهرام، منم اگر اینجام چون نصیحتهای تورو گوش دادم.
اونروزی که رفتند خرید و بعدش سفره خونه تو نزاشتی من به شیوه خودم با اون بی پدر مادر رفتارکنم، اونروز که بجای خرید ماهی تو پارک بودند تو نزاشتی من ادمش کنم. اگه اونموقع چهار تا چک خورده بود الان اینجا نبود.
شهرام چرخیدو رو به مرجان گفت
_خوب گوش هاتو باز کن از همین جابه بعد اگر میخوای با من زندگی کنی باید قید ارایشگاه و مطب و بیمارستان و بزنی بشینی تو خونه و یه مادر بشی واسه بچه ت. در غیر اینصورت باید قید من و ریتا رو بزنی.
کمی مکث کردو گفت
_اگر دوست داری لباسهاتو بپوش بریم دنبال ریتا،
صدایش بالا رفت و گفت
_اگرهم نه هری ، گورتو گم کن از زندگی من برو بیرون...
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
◾️کپی حرام است ⛔️پیگرد الهی وقانونی دارد❌
#پارت_اول👇👇
https://eitaa.com/reyhane11/20739
❣جمعهها پارت نداریم❣
🍁
🍁🍁
🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#سلام_توجه_توجه 📣📣
دوستان عزیز اگر میخواید بقیه.ی رمان #زبانعشق رو به صورت یکجا بخونید با پرداخت
هزینه حق اشتراک که سی هزار تومن هست میتونید
اگر تمایل به خوندن به صورت یکجادارید پی وی پیام بدید👇👇
@onix12
در غیر این صورت رمان تا انتها به صورت پارت پارت تو همین کانال گذاشته میشه
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
#سلام_توجه_توجه 📣📣
دوستان عزیز اگر میخواید بقیه.ی رمان #عسل رو به صورت یکجا بخونید با پرداخت
هزینه حق اشتراک که سی هزار تومن هست میتونید
اگر تمایل به خوندن به صورت یکجادارید پی وی پیام بدید👇👇
@Fafaom
در غیر این صورت رمان تا انتها به صورت پارت پارت تو همین کانال گذاشته میشه
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
سلام🌹
اعضا محترم و خوب کانال بنده رمان رو از نویسنده خریدم و نحوه پارت گذاری در اختیار بنده است و نویسنده هیچ نقشی در این کار نداره اینکه گاهی پارت گذاشته نمیشه نویسنده در جریان نیست خواهش میکنم پی وی ایشون نرید ایدی نویسنده فقط به جهت خرید رمان در کانال گذاشته میشه🌹
#همسرداری
#آقایون_حتمااااا_بخوانند
✅✅ یک مادر در شبکههای اجتماعی پست گذاشته: من به تازگی مادر شدم و این لیست توقعاتیه که جامعه از من داره:
🔻از من انتظار میره شش تا هشت هفته بعد از زایمان برگردم سرکار! قبل از اینکه خوب شم و قبل از اینکه به خودم بیام و ببینم چی شده اصلا، در غیر اینصورت تعهدی برای برگشت به کارم وجود نداره...
🔻از من توقع دارن به دنیا نشون بدم که یک زن میتونه همه کارا رو با هم انجام بده!
🔻خیلیا فکر میکنن هرکی مامان میشه باید دیگه خودشو فراموش کنه و فقط و فقط به فکر بچهش باشه!
🔻همه توقع دارن زود لاغر بشم که بتونم شلوار سایز ۳۸-۴۰ بپوشم (حتی خودم)!
🔻شوهرم توقع داره خیلی زود براش همون زنی بشم که قبل از حاملگی بودم!
🔻خیلیا تو دلشون میگن چرا بعد از زایمان مثل عروسهای خانواده سلطنتی خوشگل و خوشحال نیستم!
🔻بچه مریض شه میگن تقصیر توست که درست از بچه مراقبت نمیکنی!
🔻توقع دارن مثل قبل به موقع غذا آماده باشه، غذات هنوز آماده نیست؟ واااا، از صبح داری چیکار می کنی پس؟
🔻تازه زایمان کردی ولی مهمون داری آخر هفته حواست باشه خونه تمیز و مرتب باشه و حداقل ۳ مدل غذا درست کنی!
🔻هورمونات به هم ریخته اساسی ولی باید خوش اخلاق باشی و با حوصله و بخندی.
بیاید بیشتر هوای هم رو داشته باشیم❤🖤
🍂🌱🍂🌱🍂🌱
@reyhane11
🍂🌱🍂🌱🍂🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیا دار مکافات است....
وقتی پرنده ای زنده است....
مورچه هارا میخورد
وقتی میمیرد ....
مورچه ها اورا میخورند...
زمانه وشرایط در هر موقعی
میتواند تغییر کند....
در زندگی هیچ کسی را
آزار یا تحقیر نکنید.....
شاید امروز قدرتمند باشید...
اما یادتان باشد
زمان از شما قدرتمند تر است...!
🎙#دکتر_اسلامی🌹
🍂🌱🍂🌱🍂🌱
@reyhane11
🍂🌱🍂🌱🍂🌱