eitaa logo
🌱 پویش سراسری #فرشتگان_سرزمین_من
1.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
39 فایل
من یک دخترم، هرگز نمیدانند... چه احساس دلنشینی در این جمله نهفته است! احساس این که گویا خدا برای خلقت تو تمام هنرش را خرج کرده این که گل باشی، ریحانه باشی،‌ #ریحانه_ی_خدا😍 __________ ☕ جهت ارتباط با ما: 👇🏻👇🏻 🆔 @banoo_montazer313
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین بازخورد کار روز مادر کرمانشاه😍😍 🌸🍃 @reyhaneh_shou
😍 ما ریحانه های چادری با تکیه بر محبت حضرت مادر، هوای کشور را غرق محبت میکنیم و به قلب ها رنگ عشق میزنیم... ارسالی از خرمدره: ✨آن روز✨ 🌱به نام خدا🌱 یکشنبه بود ۳بهمن ۱۴۰۰ با اعضای گروه ریحانه خلقت که حالا همه شده اند بهترین دوستانمان رفته بودیم چهارراه برای پخش گل،به مناسب روز مادر و ولادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیه) هنگام دادن گل به خانم ها خیلی بازخورد های خوبی گرفتیم و همه خستگی چند روز کارکردن، از بین رفت😂☺️ گل ها خیلی زود تموم شدند و ما دوست داشتیم آنقدر گل می‌داشتیم تا به همه‌ی بانو های عزیز شهرمان گل می‌دادیم تا باعث لبخند روی لب هایشان باشیم😌 دوتا خانم چادری که اگه اشتباه نکنم مادر و دختر بودن آمدند،و یک عددگل مانده بود در سبد ما😢یکی از دوستانم آن گل را تقدیم به آن دختر کرد و برای مادر گل نماند😞ما خیلی ناراحت شدیم، خب الویت با مادر بود. دیگر چاره ای نداشتیم گل را به دختر داده بودیم و برای مادر گلی نمانده بود😕 من رفتم سمتشان تا شکلات و رزق معنوی تعارفشان کنم😁☺️ از آن مادرعذر خواهی کردم:شرمنده دیگر گل نداریم تا تقدیم شما بکنیم،روزتان مبارک. همان‌موقع بود که دختر بغض کرد و گفت:خیلی خوشحال شدم واقعا ازتون ممنونم خدا اجرتون بده. و بعد مادر آن دختر گفت: همینکه این یک گل را به دخترم دادید برای من یک دنیا با ارزش است🙂 و بعد مادر چیزی گفت که تازه متوجه حکمت تمام شدن گل در آن لحظه و دادن گل به آن دختر به جای مادرش چیست! مادر گفت: دختر من طلاق گرفته،مدتی بود خیلی ناراحت بود والان با گرفتن این گل از طرف شما دوباره لبخند مهمون لب هاش شد😢🙂دیگر نمی‌دانستم چه بگویم فقط گفتم:خداروشکر، همه این گل ها به نیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله درست شده تا تقدیم شما بشه، این هم یک هدیه از طرف حضرت مادر به شما🙂😌 مادر:واقعا ممنون دخترم خدا اجرتون بده،انشاالله قلبتون همیشه شاد باشه☺️😍 و چیزی که برای ما خیلی ارزش داشت این جمله مادر بود: ما هروقت چشممون به این گل بیفته برای شما دعا میکنیم😌 انشاالله عاقبت بخیر بشید. آنها رفتن،با دلی خوش و لبی خندان😍☺️ الحمدالله 🌸🍃 @reyhaneh_shou
😍😊 ارسالی از اسلامشهر: تو اتوبوس بودم و داشتم از کلاس برمیگشتم چندتا از بسته های روز مادر تو کیفم بود یکیش دادم به خانم بدحجابی که دوتا بچه داشت خیلی خوشش اومد گیره روسری از تو بسته درآورد و روسریش کاملا فیکس کرد و با حجاب بست و با یه لبخند نگاهم کرد منم با یه لبخند کارشو تایید کردم و این بهترین بازخورد بود از کارمون. 🌸🍃 @reyhaneh_shou
ارسالی از قاین: سلام وقتتون به شادی. من یک زنم. زنی که دیشب وقتی با دوستم از زن بودنمان گله میکردیم ومثل این دو هفته ای که با هم قرار داشتیم هرشب یک ساعتی از خانه بیرون بزنیم و قدم بزنیم در شب تا آرام گیریم مشغول پیاده روی بودیم هیچکداممان حتی شاخه گلی یا من که حتی یک تبریک خالی دریافت نکرده بودم بغضی داشتم به وسعت زن بودنم. متنفر از زن بودنم از خانه دار بودنی که که سرماه نه حقوقی داری نه حرمتی نه بازنشستگیی و باید قوی بمانم تا کسی نداند بر من چه میگذرد..... و چه حجم از اندوهی را با خودم میکشم کسی که آرزویش هست از عمق وجودش همه بغضها را اشکها را در بغل مادرش خالی کند و آرام گیرد که اینکار نیز غیر ممکن است چرا که مادر پیرش نمیتوند این حجم از غم را تحمل کند پس مثل همیشه بغض میکنم و....وانمود به همه حتی مادر پیرم که شادم. الان که دارم مینویسم اشک میریزم انگار باکسی که نمیشناسم حرف میزنم و آرام میگیرم. نمیدانم چه مینویسم فقط مینویسم چون معتقدم ویرایش کردن و مرور این حرفهای پر از اندوهم دروغیست مزخرف. پس بدون ویرایش مینویسم حتی حوصله مرور هم ندارم اما خواستم تشکر کنم بابت هدیه زیبایتان که تا ساعتها و حتی الان که چندین بار متن آن را خوانده ام به من انرژی وصف نشدنی داد از رویش سبزه ای درون شیشه تا دوس داشتن خدا و حرمتی که خدا برای من و همه ما زنان هستی قائل شده به خود میبالم. ممنون که حالم را خوب کردین. ازخواهرای عزیزم که دیشب در قاین مهربانانه روز زن را با هدیه ای قشنگ تبریک گفتن ممنونم. 🌸🍃 @reyhaneh_shou
ارسالی از بندر دیر: تو بدو ورودمون برای اجرا، گروهی شش نفره از خانمایی رو دیدیم که مسافر بودن وکنارساحل مشغول عکس انداختن، وقتی رفتیم هدیهامون دادیم استقبال کردن، با هم عکس انداختیم، خداحافظی کردیم و جدا شدیم، هنوز چند قدمی نرفته بودیم که صدامون زدن که لطفا برگردین و دوباره عکس بندازین دیدیم تا از گیره روسریا استفاده کردن😍و خواستن که عکس قبل گرفتیم الان عکس بعد هم بندازیم، بقولا قبل و بعد، خیلی خوشحال شدیم و تشويق کردیم که ماشالله حجاب بهشون میاد و کلی تغییر کردن☺️ 🌸🍃 @reyhaneh_shou
ارسالی از شعری که یکی از مخاطبین گنابادی با یک دنیا عشق سرودن و برای گروه پویش شهرشون ارسال کردن😍💚 ممنونیم دوست عزیز 🤝🤝 🌸🍃 @reyhaneh_shou
ارسالی از 😌😇💖 همیشه که باز خورد از طرف مخاطب ها نباید باشه!یه بارم احساس خوب خود بچه ها بعد کار😄 🆔 @Clad_girls 🌸🍃 @reyhaneh_shou
از ماشین که پیاده شدم سوز سرما زد توی صورتم. وسایل را پیاده کردیم و گوشه ی پیاده‌رو چیدیم. هیچکس نبود. کسی رد نمیشد. از بس هوا سرد بود. دستهای همه مان یخ زده بود. یکی یکی و کم کم آمدند. باحجاب و بی حجاب همه را با لبخند گرم و تبریک عید و روز مادر بدرقه کردیم. در بینشان افغانستانی و شرق آسیایی و حتی چند توریست هم بود. توریست ها دو زن و یک مرد بودند و به سمت چهل ستون میرفتند. با دیدن ما تعجب کرده بودند از اینکه به سمتشان رفتیم و هدیه بهشان دادیم. گفتیم روز مادر است. گفتند: ولی ما مادر نیستیم. ولی هدیه را پذیرفتند و با لبخند رفتند. بعضی ها با بی تفاوتی میگرفتند و میرفتند. بعضی‌ها هم تشکر میکردند. بعضی ها اما خیلی خوشحال میشدند و برایمان کامنت میگذاشتند و چند جمله ای برایمان حرف میزدند و ارتباط میگرفتند. و با لبخند و تشکر و تبریک میرفتند. در آخر از این تجربه ی کوتاهِ یک ساعته و از بین صد نفری که هدیه گرفتند؛ شاید یکی دو نفر عشقمان را با هدیه ها نگرفتند. موقع برگشتن داشتم به این فکر میکردم که این مردم می‌دانند. میفهمند، دوستی را، محبت را، عشق را، چرا باید خط بکشیم دورشان؟ خطکشی مال جاده است. مال ماشین است نه انسان، آنهم از نوع ایرانیش. ما همه یک تَنیم و یک جان داریم. به جان همه مان ما به سرانجام می‌رسیم. @Clad_girls 🌸🍃 @reyhaneh_shou
✨🦋 . . دو نفر از اعضای گروه بعد از برگشتن از منزل همسران شهدا😇👇 🧡↙️ اعظم: من اولین بار بود که با شما ودر گروه شما بودم واقعا لذت بردم خدا خیرتون بده خیلی بار معنوی زیادی داشت برای این حقیر دیدارهای امروز با خانواده های عزیز شهدا و درس زندگی بود برام خوشحالم که خدا سببی رو فراهم کرد تا باشما عزیزان آشنا بشم الحمدالله🤲 انشاالله تو برنامه های بعدی با همه دوستان عزیز آشنا بشم و در کنار هم لحظاتی پر از معنویت رقم بخوره برامون یا علی🌹 💙↙️ نگین زهرا: من واقعا اینکار رو باعشق انجام دادم و اصلا همین که این هدیه ای که به ما دادی بزرگ ترین محبت دنیا بود من تا همین الان داشتم فیلم های برنامه رو نگاه میکردم و گریه میکردم اصلا دست خودم نبود هم یه حس خوب و هم یه حس بد دارم 🥺 واقعا امروز خیلی چیز ها یاد گرفتم 🦋 و دلم میخواد یه روز خودم هم به اندازه ای برسم که لایق شهادت باشم 🌷 و باعث افتخار باشم مثل همین شهدا 🌱 و یا اصلا جوری باشم که حداقل چند وقت یکبار مهمان خانه این خانواده شهدا بشم 🤲 من هم ارزو دارم بتونم به ان عهدی که بستم عمل کنم 😌 و برای کشورم و مردمم به خصوص خانواده شهیدان باعث افتخار و سربلندی باشم و الگوی نسل آینده باشم 🤲 ان شا ﷲ» 🆔 @hanil_angels 🌱 @Clad_girls 🌸🍃 @reyhaneh_shou
از ماشین که پیاده شدم سوز سرما زد توی صورتم. وسایل را پیاده کردیم و گوشه ی پیاده‌رو چیدیم. هیچکس نبود. کسی رد نمیشد. از بس هوا سرد بود. دستهای همه مان یخ زده بود. یکی یکی و کم کم آمدند. باحجاب و بی حجاب همه را با لبخند گرم و تبریک عید و روز مادر بدرقه کردیم. در بینشان افغانستانی و شرق آسیایی و حتی چند توریست هم بود. توریست ها دو زن و یک مرد بودند و به سمت چهل ستون میرفتند. با دیدن ما تعجب کرده بودند از اینکه به سمتشان رفتیم و هدیه بهشان دادیم. گفتیم روز مادر است. گفتند: ولی ما مادر نیستیم. ولی هدیه را پذیرفتند و با لبخند رفتند. بعضی ها با بی تفاوتی میگرفتند و میرفتند. بعضی‌ها هم تشکر میکردند. بعضی ها اما خیلی خوشحال میشدند و برایمان کامنت میگذاشتند و چند جمله ای برایمان حرف میزدند و ارتباط میگرفتند. و با لبخند و تشکر و تبریک میرفتند. در آخر از این تجربه ی کوتاهِ یک ساعته و از بین صد نفری که هدیه گرفتند؛ شاید یکی دو نفر عشقمان را با هدیه ها نگرفتند. موقع برگشتن داشتم به این فکر میکردم که این مردم می‌دانند. میفهمند، دوستی را، محبت را، عشق را، چرا باید خط بکشیم دورشان؟ خطکشی مال جاده است. مال ماشین است نه انسان، آنهم از نوع ایرانیش. ما همه یک تَنیم و یک جان داریم. به جان همه مان ما به سرانجام می‌رسیم. @Clad_girls 🌸🍃 @reyhaneh_shou
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ماجرای تحول دختر ناز شهرمون، روز تولدشون که مصادف شده بود با تولد بانوی دو عالم، حضرت زهرا✨ 💌 توضیحات بیشتر در متن☺️ 💕 📌 (س)🌱 🎈 ☺️
🌱 پویش سراسری #فرشتگان_سرزمین_من
✨ماجرای تحول دختر ناز شهرمون، روز تولدشون که مصادف شده بود با تولد بانوی دو عالم، حضرت زهرا✨ 💌 توضیح
🎁 تولد متفاوت، هدیه حضرت زهرا به دخترشون 🎈 بیایین براتون از اتفاقی که قلب هممون رو اکلیلی کرد بگم❤️✨😢 بعد از مصاحبه و تقدیم بخشی از هدایای ولادت حضرت زهرا (س)، بیشتر بچه های گروه رفتن خونه ؛ موندیم من و کوثر خانم و ثنا خانم؛ که بقیه هدیـ🎁ـه هارو پخش کنیم. داشتیم با سبد های خوشگلمون و هدیه ها راه میرفتم کهههه یهو سه تا دختر خانم توجهشون به ما جلب شد 😍 شروع کردن پرس و جو کردن که اینا چین؟! شما دارین چیکار میکنین و... ما هم ذوووق🤣، وای نه ببخشید یه لبخند ملیح و سنگین زدیم و کارمون رو براشون توضیح دادیم☺️، خیلی خوششون اومده بود و ذوق کرده بودن از کارمون🎀 آماااا 😃 از اونجایی که صحبت کردنشون با ما دست خودشون بود ولی تموم کردنش با ما ، رفتیم سر اصل مطلب😎 من:عزیزم چرا روسری نداری؟ دوست جدیدمون: اعتقاد ندارم من و کوثر و ثنا: عزیزم اینجا یه مکان عمومی هست بهتره برای احترام به همدیگه، سرت کنی...😌 دوست جدیدمون پذیرفت و همین که خواست کلاه هودیشو بندازهههه، دوستاش نذاشتن، لازم به ذکره که دوستانش پوشش داشتن (من دیگه صوبتی ندارم😶) دیدیم جو داره عوض میشه، خواستم بحثو عوض کنم از دوست جدیدمون پرسیدم راستی چند سالته خوشگل خانم؟ با ذوق جواب داد امروز 15 سالم شده😇 مارو میگیییی😍، یهو توجهمون به بادکنک آبی توی دستشون جلب شد: عههه پس تولدته، وااای تولدت مبارک باشهههه و ... (بغل و تبریک و...)🎈 دوستاش گفتن اومدیم اینجا براش تولد بگیریم😁 منم که تولد دوست دارم، گفتم خب پس ماهم میاییم😍 (چیه خب؟! دوست دارم ☺️) منتظر بودم با دمپایی بذاره دنبالم (😂) که همشون با تعجب و ذوق گفتن واقعااا؟! وای حتما بیایین و... منم گفتم بریم😋 طبیعتاً همینطور که از بازار میرفتم سمت کافه، همه با تعجب به اکیب ما نگاه میکردن🧐 رفتیم نشستیم کنار همدیگه به گپ زدن، از چشمای قشنگ دوستمون معلوم بود چقدر دل آماده ای داره و منتظره یه تلنگره✨، تو این فاصله خواهر کوچیکش هم به جمعمون اضافه شد بهش گفتم، می‌دونستی روز تولدت با تولد حضرت زهرا (س) تو یه روز افتاده؟  بااااورش نمیشد💚 گفتم شمعـ🎂ـاتو که میخوای فوت کنی، قبلش آرزویی هم داری؟! گفت: معلومه، آره گفتم نظرت چیه، به خاطر خوشحالی دل مادرمون یه قدم برداری تا ببینی ایشون برای برآوردن آرزوی و خوشحالی شما چیکار میکنن؟! حساااابی دودل شده بود... ثنا و کوثر شروع کردن از خاطره ی چادری شدن و پله پله تغییر کردنشون گفتن، ثنا از آرزویی که موقع فوت کردن شمع تولد پارسالش داشت گفت، اینکه چادری بشه❤️✨( تو دلم داشتم به داشتنشون تو گروه افتخار میکردم😇) معلوم بود دوستمون داره سعی میکنه مارو درک کنه... از نشونه های امشب گفتم، اینکه اتفاقی نبوده کنار هم قرار گرفتن ما و... این شد که همگی باهم رفتیم سمت روسری فروشی و به انتخاب خودش یه روسری به عنوان هدیه تولدش انتخاب کرد کوثر خانم هم براش بستن مدل های مختلف رو روسرش امتحان میکرد.🧕🏻 بهشون گفتیم،این هدیه از طرف خودِ حضرتِ و ما هیچ کاره ایم، قطعا ایشون توجه ویژه کردن بهشون پس لطفا مواظب امانتیشون باشن... شاید باورتون نشه خواهر کوچیک دوستمون که حرفای مارو شنیده بود هم یه روسری انتخاب کرد و همونجا پوشید😍😢 بهشون پیشنهاد کردیم که فیلم بگیریم و روسری هاشونو دوباره سرشون کنیم ولی قبول نکردن حتی واسه یه لحظه دیگه از سرشون دربیارن😍😇☺️ اگه فکر کردین داستان همینجا تموم میشه، سخت در اشتباهین،چون تازه شماره همو گرفتیم و قرار کلی باهم بیرون بریم و خوش بگذرونیم😎✌️🏻 💕 📌 (س)🌱 🎈 ☺️ @reyhaneh_shou_larestan @Clad_girls 🌸🍃 @reyhaneh_shou
سلام سلام😍 چطورین رفقا احوالاتتون اگه گفتین میخوام چی بگم🤓 یکم فکر کنین خب😐 خب فهمیدم نتونستین بگین اذیتتون نمیکنم خودم میگم😉 امروز برای اجرای نیمه شعبان جلسه داشتیم و برنامه ریزی میکردیم🤩 که به دخترا گفتم بچه ها میخوایم پرچم متبرک حرم رو بگیریم برای اجرا ها😍 خیلی خوشحال شدن😍 یکی از دخترا که از اعضای جدیدمون بود، گفت: اگه پرچم بیارین خیلی خوب میشه، خیلییی از این قضیه خیلی خوشحال شده بود😃 گفت میدونی چرا انقدر خوشحال شدم🧐 گفتم نه😶 گفت: من داخل مترو شیراز بودم که بچه های *پویش فرشتگان سرزمین من*رو دیدیم،اونا هم با روی باز اومدن پیشمون😚 ولی ما خیلییی اونا رو مسخره کردیم و حرفای ناجور بهشون میزدیم🤭 ولی اونا برعکس ما اصلا با ما بداخلاقی نکردن و چیزی نگفتن، دیدم یکیشون داره با یه جعبه میاد سمتمون😶😶 یهو در جعبه رو باز کرد گفت این پرچم متبرکی حرم امام حسینه میگفت اون لحظه دلم ریخت😭 رفتم زیارتش کردم و اونجا بود که واقعا دلم رفت😍😭 بعد چند دقیقه دیگه رفتم، اما روی کادویی که بهم داده بودن ادرس کانالشون بود،😀 اونجا عضو شد و پیام داد برای عضو شدن داخل گروه و الان هم از اعضای فعال هستن اری، این هم یکی از داستان های جذاب ما😍
ببینید حرف دل پدر یکی از بچه ها که باعث دلگرمی‌مون برای کار شد😍 خدا سایه همه پدرها رو بالاسر بچه هاشون حفظ کنه💚🌿 🍃 @reyhane_hamedan @Clad_girls 🌸🍃 @reyhaneh_shou
سلااااااام☺️ عیدتووووون مباااااارکککک🌸 جاتون خالی ما امروز یه اجرا رفتیم تووووووپ😎👌🏻 کلی حس خوب و بازخورد عااااالی😍 کلی حس ریحانگی🌱 کلی مهر و محبت و عطوفت که موووج میزد بینمون🧡 کلی خنده و شادی و شیطنت دخترانه🥰 یه عااااالمه دختر صورتی پوشِ مهربون🌸 یکی از دخترای گلی که براش چالش حجاب رفتیم... و درمورد حجاب توضیح دادیم گفت قوووول میدم از این به بعد حتما چادر بپوشم باحجاب بشم مثل یه مروارید توی صدف قشنگ🥺✨ راستییییییی امشب حوالی ساعت 22 یادتون نره خبر شبکه همدان رو نگاه کنید😌🌿 🦋 ┏━━━━━♡━━━━━ 🌱 @reyhane_hamedan |•° ┗━━━━━♡━━━━━ @Clad_girls 🌸🍃 @reyhaneh_shou
وقتی بچه های فرشتگان مثل همیشه با توکل و توسل گل می‌کارن🌸😎 بعضی وقت ها... خدا حرفاشو از طریق مردم بهت میرسونه🥺✨ هم امید میده و هم یادآوری میکنه که کنارته😍 خیلی خیلی خیلی لطف دارین شما بسیااار متشکریم🧡 ما هر چه داریم از امام زمان داریم🤲🏻 اگر عزتی هست همش مال خداست:) 🌿 ┏━━━━━♡━━━━━ 🌱 @reyhane_hamedan |•° @reyhaneh_shou @clad_girls ┗━━━━━♡━━━━━
..............•.•.•.✨🌱✨.•.•.•............. وقتی یه فرشـــ💕ـــته مهربون، با دیدن ما، دوست داره عضو گروه و خانواده بزرگ بشه و با ذوق کردنها و حرفهاش، قلب مارو پر از نورِ امید میکنه🥲🥰 🎀 🌱 🗳 😇 ┏━━━━━━━ °•💕•°━━━━━━━┓ @reyhaneh_shou_larestan | @Clad_girls 🌱 ✨ @reyhaneh_shou | ┗━━━━━━━ °•🌱•°━━━━━━━┛