eitaa logo
ریحانه ی بهشتی
172 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
2.4هزار ویدیو
29 فایل
مقصد ما خداست با ما همسفر شو💫 💞اینجا محفلی است با محتوای معنوی و دینی و هنری و مسائل شرعی و اعتقادی و...💞 💐با ریحانه ی بهشتی، بهشتی شو💐 🌱کانال دیگمون: @tahavvol_yaftegan_behshti 🌾کپی مطالب کانال ریحانه ی بهشتی با ذکر منبع مجاز است.🌾
مشاهده در ایتا
دانلود
ریحانه ی بهشتی
📖رمان نگاه خدا💗 5⃣4⃣قسمت چهل و پنجم🌻 بیدار که شدم، امیر نماز می خواند. بعد تمام شدن نمازش پرسید
📖رمان نگاه خدا💗 6⃣4⃣قسمت چهل و ششم🌻 امیر: بذارین حالتون بهتر بشه، فردا میریم. آخه من گرسنمه. آخ ببخشید اصلا حواسم نبود الان میرم از پایین براتون غذا میگیرم. دستتون درد نکنه فقط واسه خودتون هم بگیرین، چون اینجوری خجالتم میاد امیر خندید و رفت. امیر که رفت، لب پنجره، چشمم به گنبد حرم افتاد. اشک از چشمم جاری شد. " آقا اگه ما دو تا مال همیم، خودت برامون دعا کن". امیر وارد اتاق شد. با هم غذا خوردیم. بعد از خوردن شام سفره را جمع کردم. روی فرش نشست و به دیوار تکیه داد. امیر! چرا خواستی با من ازدواج کنی؟ نمیتونم بهت بگم. شاید بعد جداییمون گفتم بهت. تا گفت جدایی، دلم هری ریخت. " پس دوستم نداره"‌. میشه زیارت عاشورا بخونی؟ زیارت عاشورا، بهانه ‌ای شد برای باریدن اشک ‌هایم. صورتم را برگرداندم. پتو را کشیدم روی سرم. شروع کردم به گریه کردن. نفهمیدم کی خوابم برد. امروز روز آخر بود. همه رفتیم حرم برای وداع‌. من چشم دوخته بودم به گنبد. امام رضا میشه این آقایی که کنارمه، عاشقم بشه، همونجور که من عاشقش شدم؟ حرکت کردیم به سمت تهران. این سفر بهترین سفر عمرم بود. "ای کاش دفعه بعد هم با امیر بیام پابوس آقا". رسیدیم تهران. وقتی میخواستم از امیر خداحافظی کنم بغضی داشت خفه ‌ام میکرد. به خانه رسیدیم. چمدانم را برداشتم. کلافه بودم نمیدانستم چیکار کنم. چه جوری به امیر بگم عاشقش شدم؟ باورش میشه؟ گوشی را برداشتم که پیام بدم. دستم به نوشتن نرفت. تصمیم گرفتم فردا بعد دانشگاه برویم گلزار. همان‌ جا موضوع را مطرح کنم. پیام دادم که صبح میام دنبالت با هم بریم دانشگاه. آن قدر خسته بودم که خوابم برد. صبح با زنگ گوشیم بیدار شدم. حاضر شدم. کیفم را برداشتم. رفتم پایین. سارا جان صبحانه نمیخوری؟ نه مریم جون، میرم دانشگاه یه چیزی میخورم. پس بیا این یه لقمه رو تو راه بخور ضعف نکنی. قربون دستتون. به خانه‌ی امیر رسیدم. دم در ایستاده بود. در راه امیر از داخل کیفش یک جعبه کوچیک کادو شده بیرون آورد. ببخشید این چیز ناقابله. مشهد که بودیم وقت نشد که برم بازار یه چیز مناسب بگیرم براتون. خیلی ممنونم. رسیدیم دانشگاه. ماشین و را پارک کردم. امیر کلاس داشت. رفتم داخل کافه نشستم. یاد کادوی امیر افتادم. بازش کردم. انگشتری عقیق که اسمم رویش حکاکی شده‌ بود. سر کلاس یاد سلما افتادم. بهش خندیدم، سرم اومد. چطوری بهش بگم اخه؟ بعد کلاس دیدم امیر کنار ساحره و محسن ایستاده. نزدیک شون شدم. به‌به! مشهدی خانم، زیارتتون قبول. مرسی عزیزم، انشاءالله قسمت شما. محسن گفت: سلام سارا خانم زیارتتون قبول. ان شا ء الله با همدیگه برین کربلا. خیلی ممنون. ان ‌شاء الله. امیر گفت: بچه ها اگه جایی میرین برسونیمتون؟ آره امیر راست میگه بیاین با هم بریم. نه عزیزم خیلی ممنون، من و محسن جایی کار داریم مسیرمون به شما نمیخوره. باشه هر جور راحتی. خدا حافظی کردیم و رفتیم سوار ماشین شدیم. امیر آقا. بریم گلزار؟ چرا که نه. رسیدیم بهشت زهرا. اول سر خاک مامان فاطمه فاتحه ‌ای خواندیم. و بعد سمت گلزار شهدا، کنار شهید گمنام رفتیم. امیر نشست قرآن کوچکش را در آورد. شروع به خواندن کرد. رو به رویش نشستم. نگاهش میکردم. دستم را گذاشتم روی سنگ قبر شهید. " کمکم کن". امیر؟ امیر: بله. من نمیخوام برم از ایران، یعنی از وقتی عاشقت شدم نمیخوام برم. امیر سکوت کرد و چیزی نگفت. تو هم منو دوست داری؟ من زمانی تصمیم به ازدواج با تو رو گرفتم که قرار شد چند ماه بعد عقد از هم جدا شیم، من نمیتونم باهات زندگی کنم. تمام وجودم له شد، یعنی دوستم نداره؟ از چشمانم اشک می ‌آمد و پاکشان کردم. باشه اشکالی نداره، لزومی هم نداره که عقد کنیم چون من دیگه نمیخوام از اینجا برم، ده روز دیگه مدت صیغه ‌مون تموم میشه. میرم داخل ماشین منتظرتون میمونم بیاین. ✍🏻ویراستار: مریم حق گو 📝ادامه دارد.... •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1315582356.mp3
751.1K
⭕️ سوال ❓124 هزار پیامبر چطور در 5 هزار سال زندگی بشر آمدند؟ 🎙استاد محمدی شاهرودی 📎 📎 📎 •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام امام زمانم 💚 نذر کردم تا بیایی هر چه دارم مال تو❤️ 👀چشم های خسته ی پر انتظارم مال تو یک دل دیوانه دارم💗 😊با هزاران آرزو آرزویم هیچ😇 قلب بیقرارم مال تو💔 💞سلام بر امام مهربانم💞 •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
حدیث روزانه تصویری 📋 🕊حدیثی زیبا از پیامبر گرامی اسلام: حضرت محمد (ص) فرمودند : «هر کسی به من تضمین دهد که زبانش و شهوتش را حفظ کند،❗️ 😍من بهشت را برای او ضمانت می کنم.» •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👨‍👩‍👧‍👦 پدر و مادر بچه ها را با کتاب مأنوس کنند📚 «همه افراد خانه ما، وقتی می‌خواهند بخوابندحتما یک کتاب در دستشان است.📓 من فکر میکنم که همه خانواده های ایرانی باید این گونه باشند.😊 📘باید پدر و مادر ها، بچه ها را از اول با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتی بچه های کوچک بايد بذ کتاب انس پیدا کنند.» 👨‍👧‍👧📒 🗣رهبر معظم انقلاب •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈• @reyhaneye_behshti •┈┈••✾❀🌺🍃🌸✿❁••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا