*برخورد امیرالمومنین با زندگی لاکچری مسئولین*
روایت واکنش امام به خرید خانه ٨٠ دیناری توسط قاضی شریح
به امام خبر رسید قاضیشريح خانهی ٨٠ ديناری خريده( که این مبلغ در مقابل زندگی سوپر لاکچری امثال سابقهداران و سهمخواهانی چون طلحه که روزی ١٠٠٠دینار تنها از زمینهای عراقش درآمد داشت یا سرمایه داران زالوصفتی همچون مروان بن حکم اموی که در زمان عثمان مبالغی چون ۵٠٠هزار دینار در یک قلم از بیت المال به جیب میزدند) چیز زیادی نبود.
لکن مسئولیت در حکومت علی نشستن بر #صندلی_داغ است لذا حضرت احضارش کرده و فرمود:
به من خبر دادند كه خانه اى با ٨٠ دينار خريده اى، و سندى براى آن نوشته اى، و گواهانى آن را امضا كرده اند.
شريح گفت: آرى یا امير مؤمنان!
امام(ع)با غضب به او نگاه كرد و فرمود:
شريح به زودى كسى به سراغت مىآيد كه به نوشتهات نگاه نمىكند، و از گواهانت نمىپرسد، تا تو را تنها به خانه قبر بسپارد. اى شريح بیاندیش كه اگر آن خانه را با مال ديگران يا با پول حرام خريده باشى، خانه دنيا و آخرت را از دست داده اى.
اما اگر هنگام خريد خانه، نزد من آمده بودى، براى تو سندى مىنوشتم كه ديگر براى خريد آن به درهمى يا بيشتر، رغبت نمىكردى، آن سند را چنين مى نوشتم:
اين خانهایست كه بندهاى #خوار آن را از مردهاى آماده كوچ خريده، خانه اى از سراى غرور، كه در محلّه نابود شوندگان، و كوچه هلاك شدگان قرار دارد، حدود این خانه چنین است از سویی به آفتها و بلاها، سوى دیگر به مصيبت ها، و سوى سوم به هوا و هوس هاى سست كننده، و سوى آخر آن به شيطان گمراه كننده ختم مى شود، و درِ خانه به روى شيطان گشوده است. اين خانه را فريب خورده آزمند، از كسى كه خود به زودى از جهان رخت برمى بندد، به مبلغى كه او را از #عزّت و #قناعت خارج و به #خوارى و #دنيا_پرستى كشانده، خريدارى كرده است(نامه ٣ #نهج_البلاغه)
این نامه نشان دهنده نهی شدید مسئولین نظام از زندگیای بالاتر از دهکهای میانه جامعه است حتی اگر از مال حلال باشد که مال حرام تکلیفش مشخص است
زندگی فراتر از معمول جامعه هم به معنای لاکچری بودن مسئول و خانوادهاش نیست یعنی لاکچری هم نباش همین که معمول جامعه نتوانند خریداری کنند تو محکوم هستی!
بنابراین قاعده پذیرش مسئولیت در حکومت اسلامی، زندگی در سطح معمول و حتی پایینتر از عموم جامعه است هم برای خودش و هم خانوادهاش چرا که نمیتوانی به مردم بگویی بر آرمانها مقاومت کنید و هزینه بدهید اما ما زندگی فراتر از عادی خود را داریم.
______________________
✍🏻#رضا_افشار ١۴٠١/٢/۴
https://eitaa.com/joinchat/37748836C96ec918ba1
#سیسمونی_گیت
#ترکیه #قالیباف #اصولگرا #اصلاح_طلب #عدالت #اقتصاد_مقاومتی #انحصار_طلبی
#مطالبه_گری #امر_به_معروف #اشرافیت
#حکمرانی_مردمی #افشاگری #اسلام_آمریکایی
افشار:
*بررسی مبانی افشاگری*
آیا حق داریم ظلم را فریاد کرده و علیه ظالم، جهت دادخواهی یا انتقام از او، پیش از اثبات در محاکم قضایی دست به افشاگری بزنیم؟ شرعاً مجاز است یا خیر؟
با رجوع به آیات قرآن به دو آیه کلیدی برمیخوریم که گویا افشاگری علیه ظالم را مجاز میداند «لَّا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا؛ ﺧﺪﺍ ﺍﻓﺸﺎﻱ ﺑﺪﻱ ﻫﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ ، ﺟﺰ ﺑﺮﺍﻱ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﺳﺘﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺷﻨﻮﺍ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ» و نیز آیه «و لمن انتصر بعد ظلمه فاولئک ما علیهم من سبیل؛ بیشک کسانی که پس از ستم دیدن یاری طلبند ( یا: انتقام گیرند) جایی برای بازخواست و سرزنش آنان نیست.»
اهمیت آیات یاد شده در این است که عدالتخواهی پارتیزانی را نه تنها مجاز بلکه پشتوانه رسیدن و مانایی امر عدالت اجتماعی دانسته و در مقابل اهمالکاری دیوانسالاری یا تبدیل شدن به ماشین تولید ناعدالتی به دلیل تعارض منافع سدی از نظارت مردمی ایجاد میکند که به قدرت تکیه نداده و یاری گر امام امت میگردد. قاعدهای قرآنی و فقهی که گستره آن محدود به روابط فردی یک فرد به عنوان «ظالم» و فرد دیگر به عنوان «مظلوم» محدود نمیگردد. زیرا نه ظلم محدود به موضوعی خاص است و نه مظلوم محدود به شخص یا گروه یا جامعه یا کشور و یا حتی دین و مذهبی خاص است و نه ظالم در عنوان و جایگاه خاصی تعریف شده است. ظالم ممکن است یک فرد عادی یا یک مسئول در هر رده یا دستگاه یا جریان یا حکومت یا یک کشور، و از هر دین و قوم و طبقهای باشد. چنان که شکایت بردن و فریاد برآوردن و بدگویی و افشاگری درباره رفتار ظالمانه میتواند با گفتن و نوشتن و هر آنچه که ابزار برای تظلم عمومی است باشد؛ نیز میتواند به صورت فردی یا گروهی باشد؛ چه همه افراد آن گروه خود مظلوم باشند و ستم مشترکی بر آنان رفته باشد و چه به درخواست مظلومان دیگر شتافته و در نشان دادن ظلم ظالم و رساندن صدای آنان به دیگران به کمک آنان بروند.
در این زمینه فقهاء از جمله شیخ انصاری ذیل موارد جواز غیبت به این موضوع پرداخته و غیبت مظلوم از ظالم را مجاز میدانند اما اینکه آیا فقط در نزد قاضی مجاز است یا در هر جایی که امید به یاری رساندن وجود دارد یا نه حتی در جایی که امید به یاری نیست و تنها برای انتقام از ظالم است مجاز است نظرات متفاوت است.
حضرت امام خمینی(ره) در این زمینه میفرمایند آیه اول با شرطی پذیرفته است(استثناء متصل باشد) اما در مورد آیه دوم بیان داشتهاند که انتصار چه به معنای طلب یاری باشد و چه معنای انتقام گرفتن در هر رو صورت و با توجه به اطلاق آیه میتوان چنین نتیجه گرفت که افشای ظلم ظالم مجاز است و مشروع
نکته قابل توجه دیگر در سخن امامخمینی پاسخ به این شبهه است که اگر جایز باشد مظلوم خود درخواست کمک کند و از ظالم انتقام گیرد، موجب هرج و مرج میشود و والی و قاضی برای همین نصب شدهاند که داد مظلوم را بستانند و به او کمک کنند و امور جامعه را نظم بخشند؛ با این حال چگونه مردم خود میتوانند اقدام کنند؟
«ربّما یقال: إنّ تجویز الانتصار و الانتقام للمظلوم بنفسه من الظالم یوجب الهرج و المرج، و إنّما نصب الوالی و القاضی للانتصاف و الانتصار و تنظیم أمور الناس، و معه کیف یطلق ذلک للناس بأنفسهم؟»
اما ایشان این تحلیل و برداشت را سست و مخالف اطلاق آیه و بلکه آن را مخالف برداشت و تحلیل درست میداند و موارد چندی مانند آن را شاهد میگیرد که در شرع واقع شده است؛ مانند جواز تقاصّ در طلب، جواز دفاع از جان و مال و آبرو، و دفع کسی که به خانه شخص سر کشیده است. ایشان برای تاکید بر جواز و اینکه با وجود دلیل نباید با چنین وجوهی آن را مستبعد شمرد، میافزاید: آیا ممکن است به کسی که آبرو و مال وی مورد هجوم دزد قرار گرفته، گفته شود او باید دست نگه دارد و جایز نیست مهاجم را دفع کند، اما بعد از آنکه مهاجم هر کاری خواست کرد به مظلوم گفته شود: میتوانی به محاکم صالحه شکایت کنی؟!
«فهل ترى من نفسک وجوب القعود عن دفع السارق المهاجم على عرض الرجل و ما له و عدم جواز دفعه ثمّ بعد فعله ما فعل یقال للمظلوم: لک الرجوع إلى المحاکم الصالحه؟
_________
#رضا_افشار ١۴٠١/۵/۵
https://eitaa.com/joinchat/37748836C96ec918ba1
#افشاگری
#عدالتخواهی
#شفافیت
#نظارت_مردمی
#وحید_اشتری