آرامگاه عطار و خیام در نیشابور در فاصلهای کوتاه از همدیگر قرار دارند ولی معماری و حال و هوای متفاوتی دارند. معماری عطار مرمت دوره تیموریان است و بیشتر به زیارتگاه شبیه است و برای ورود به مزار او باید کفشها را کند. اما معماری خیام مانند معماری آرامگاه کمال الملک (که در جوار عطار مدفون است) و آرامگاه فردوسی و بسیاری از بناهایی است که در دوران معاصر به شکل یادمان و سازههای ظاهرا شکیل طراحی و اجرا شدهاند؛ آنجا مردم بیشتر یک توریست و بازدیدکننده هستند تا زائر؛ بازدیدکنندهها با ژستهای مختلف عکس میگیرند و معماری و فضا را تحسین میکنند. تفاوت خیام و عطار فقط در آرامگاه آنها نیست، بلکه در درک معاصر ادبا و مردم، آنها متفاوت هستند. عطار همچنان عارف مانده است ولی خیام با تفسیرهای صادق هدایت و دیگران بستر شکاکیت مدرن شده است. مزار عطار موزه (که همان تاریخ مرده و انتزاعی است) هم ندارد ولی قابلیتهای زیارتی خود را حفظ کرده است و تابلوهای سادهای فکر او را معرفی میکنند؛ مانند تابلویی که بعد از کمی دقت میفهمی همان شعر منسوب به مولوی است: هفت شهر عشق را عطار گشت؛ ما هنوز اندر خم یک کوچهایم!
یادداشت مرتبط: درباره کفش
@rezakarimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشاره شهید سیدحسن نصرالله به دعای منقول از پیامبر و امام زمان نکته کلیدی این روزهای ماست. مراتب فهم این دعا با مراتب اضطرار ما بالاتر میرود. اهمیت این دعا با رفتن او پررنگ تر شد.
یا مَن اِذا تَضایَقَتِ الاُمُورُ فَتَحَ لَها باباً لَم تَذهَب اِلَیهِ الاَوهام، فَصَلِّ علی محمد و آل محمد، وافتَح لاُِمُورِیَ المُتَضایِقَةِ باباً لَم یَذهَب اِلَیهِ وَهمٌ، یا ربّ العالمین (یا ارحمَ الراحمین)
مطالب تکمیلی:
اضطرار در دعا
اضطرار رسل
نصرالله:
خدای سبحان است که ما به او توکل میکنیم و بر او تکیه میکنیم؛ خداست که به ما یاد میدهد و ما را به راهها هدایت میکند و ما را کمک و تسدید میکند و افقهای وسیع را پیش روی ما میگشاید.
وقتی خدا ماجرا را حل میکند، مشکل را حل میکند، راه حل را به گونهای میآورد که هیچ کس نمیتواند آن را امتحان کند، نه اصلا در توهم و خیال هیچ کسی نمیآید؛ «وقتی اوضاع سخت شود دری را به روی او میگشاید که هیچ توهمی به سوی آن نرفته است»
ما با این روحیه و این فرهنگ در همه جنگ ها جنگیدیم و پیروز شدیم، و خداوند افقهایی را به روی ما گشود و راه حلهایی برایمان آورد و ما را از دربهایی که قبلا آزمایش نمیشد گشایش عطا نمود
@rezakarimi
@estentagh
هدایت شده از استنطاق
یک مسلمان باید علاوه بر جنبه انسانی و سیاسی برای مسئله فلسطین توجیه قرآنی داشته باشد. تدبر در کلمات مسجدالاقصی و یهود ما را به بینش خوبی در این زمینه راهنمایی می کند. در خصوص یهود در قرآن سخنان زیادی گفته و نوشته شده است. در قرآن بین یهود و تعبیر الذين هادوا تفاوت مهمی هست که معمولاً به آن توجه نمی شود. نکته دیگر این است که چگونه معراج بر مسجدالاقصی تطبیق داده شده است؟ وعده داخل شدن در مسجد به کسانی داده شده که بار اول داخل آن شدند. بار اول کی بوده است؟
متن کامل یادداشت / بازخوانی مسجدالاقصی و یهود در قرآن:
https://r1001.blog.ir/1402/07/11
@estentagh
@rezakarimi
داوری اردکانی به مناسبت حوادث لبنان و غزه از مکر عقل و فریب تاریخ گفته است و به سخنان هگل و اورول استناد کرده است که تاریخ توهم قدرت ایجاد میکند و فریب آن تا آنجاست که الفاظ تهی شدهاند. ولی اگر به سخنان هایدگر در مورد نسبت مدرنیته و یهود اشاره میکرد موضع شفافتر و کاربردیتری داشت.
بیان این نسبت سیاستزدگی نیست؛ آنچنانکه این اندیشه هایدگر موقتی نبود و به دوران یهودستیزی نژادپرستانه نازیسم تعلق نداشت.
@rezakarimi
هدایت شده از استنطاق
نامه۳۱-۴۶.mp3
5.04M
اول رفیق بعد طریق، اول همسایه بعد خانه
سیری در نامه۳۱ #نهج_البلاغه قسمت۴۶
۱۱مهر۱۴۰۳
@estentagh
@rezakarimi
شیخ بهایی از علمای جامع و منحصربه فردی است که مزار او در حرم امام رضا ع هم تک است. او به فقه یا عرفان محدود نبود و در سیاست و مدیریت شهر هم منشأ اثر شد، طوری که مصداق خوبی برای بیان امکان تحقق ساحت تمدنی فقه و عرفان شده است.
شیخ مظهر پیوند بین ایران و لبنان است و آنچنان ایرانی شده و آثارش طوری جزو آثار ملی ثبت شده که ایرانیان کمتر از گذشته او باخبر هستند.
در نمازجمعه پس از عملیات انتقام شهادت هنیه و نصرالله، رهبر انقلاب خطاب به مردم لبنان، علمای لبنانی ایران از جمله شیخ بهایی را نشانه پیوند دیرین دو ملت دانست.
اطلاعات تکمیلی:
https://farsnews.ir/rezakarimi1001/1728102782201143762
@rezakarimi
از مهمترین اصطلاحات شعر حافظ می و مستی است و این سؤال بسیار مهم و پرچالش مطرح است که کدام می منظور است؟ حافظ مست عشق بود یا می انگور؟ پاسخ به این سوال ساده و دمدستی نیست!
گاهی خود حافظ بین این دو صریحا تفکیک کرده است. میرزا جواد ملکی تبریزی در قنوت نماز شب میگفت ما را ز جام باده گلگون خراب کن. بعضی اشعار طوری می و باده به کار برده که هرگز نمیتوان آن را مادی تفسیر کرد.
اما با این وجود، نوع کاربرد می در اشعار همیشه یکسان نیست. گاه معنای عرفانی واضح است و گاه ابهام دارد و به نظر بعضی حافظ پژوهان مانند بهاءالدین خرمشاهی گاه جز بر می مادی معنا نمیدهد!
رندی و ظاهر غلطانداز بعضی ابیات تصور گناهآلود از می را القاء می کند. ولی شعر حافظ چند لایه است و با کمک توصیفات او از می و گناه می توان معنی متعالیتری برداشت کرد. مِینوشی برای بیخود شدن و نفی منیت است و در حالت سکر و مستی است که می توان مستعد رحمت الهی شد. مِینوشی نه گناه بلکه بستر بخشش گناه است.
یادداشت کامل:
https://farsnews.ir/rezakarimi1001/1728577667108544197
هدایت شده از خدا ودیگرهیچ
بازنشر به مناسبت روز حافظ
حافظ بدون قرآن ناقص است
https://eitaa.com/rezakarimi/894
چرا وقتی حافظ را قرآنی میخوانیم عدهای آشفته میشوند؟
https://eitaa.com/rezakarimi/895
حافظ و حافظخوانها
https://eitaa.com/rezakarimi/779
مست عشق یا می انگور؟
https://farsnews.ir/rezakarimi1001/1728577667108544197
اقتباس و تصرف حافظ در شعر یزید
https://eitaa.com/rezakarimi/998
سه ماه میخوری
https://eitaa.com/rezakarimi/840
دانلود فایلهای جلسات حافظ خوانی
http://r1001.blog.ir/1399/05/15
از حافظ تا روحالله، سلیمانی و آوینی
https://eitaa.com/rezakarimi/1058
حدیث فرقه ناجیه در شعر حافظ
https://eitaa.com/rezakarimi/1112
حقایق مهم مصاحبه تلویزیونی آیتالله میرباقری با بیدقتی سوءفهم به بار آورد.
ایشان حقایق روحیهبخشی بیان میکند. اما در سخنی سوء تفاهمبرانگیز گفته: " وادی ایمان وادی حرف و گفتوگو و...نیست؛ وادی فتنه است". بهتر بود میگفت در وادی ایمان گفتگو همیشه کافی نیست. اگر منظور این باشد که مؤمنین به صرف گفتن و ادعای ایمان رها نمیشوند ربطی به کلمه گفتگو که یادآور صلح است، ندارد و بیدقتی سخن را آماده تقطیع و سوءاستفاده سازشطلبان کرده است!
البته ایشان، بعد از واکنشها، تئوری مقاومت را جایگزین تئوری جنگ میداند اما ویراستی هرگز به اندازه آن مصاحبه شنیده نمیشود. در مصاحبه در پاسخ مجری که به کشته شدن ۴۲ هزار در فلسطین اشاره میکند، میگوید: "اصلاً بیشتر از اینها هم کشته شود؛ نصف عالم کشته شوند". این جمله قابلیت این را دارد که با تقطیع سوءفهم بیاورد. در حالی که سخن بعدی معقولتر است:«بحث ترساندن نیست بحث واقعیتهای عالم است... خیال نکنید اگر با دشمن کنار آمدید هزینه ندارد». اما این اشاره گذرا کافی نیست و خشونت پاسخ قبلی را توضیح نمیدهد. مثلا میتوان از تاریخ گفت. میلیونها کشته ایران در جنگ جهانی اول و دومی در شرایطی بود که ایران بیطرف و صلحطلب بود اما در جنگ ما یک میلیون هم کشته نشدند. این نشان میدهد بیطرفی لزوما به آسایش منجر نمیشود.
در فتنه باید سخن رابا ظرافت گفت. در شرایطی که نگرانی مردم و حکومت از جنگ شدت گرفته، گفتن حقایق به مردم باید با دقت و رعایت ظرفیت آنها باشد تا ترسوها و دشمن از آن سوءاستفاده نکنند.
یادداشت کامل:
https://farsnews.ir/rezakarimi1001/1729179112088378869