قرار است عذاب بیاید: فَلَمّٰا جٰاءَ أَمْرُنٰا جَعَلْنٰا عٰالِيَهٰا سٰافِلَهٰا...ٍ (هود٨٢). عذاب طبق این آیه وارونه شدن است؛ ر ه ش شدن شهر؛ باید از این شهر رهید: رهش از شهر. رهش از ر ه ش.
#رهش همچنان قلم گیرای #رضا_امیرخانی را در خود دارد. اما رمان، رمان نفرت و ناامیدی است. شهرآشوب است. عذاب در شهر است و پناه بردن به کوه.
فصل چهارم، قصه تکان دهنده زنی که در آستانه مرگی است که جلادان برایش تدارک دیدهاند. جلادانی که از جسمش میبُرّند و بر جانش میخورانند.
داستان وقتی به باغ قُلهک(سفارت انگلیس) می رسد ترجیح می دهد تا دست انگلیسی ها بماند تا اینکه شهردار تهران تنها نقطه سبز تهران را از بین ببرد! یا وقتی ترافیک رسیدن اورژانسی به بیمارستان را طولانی می کند مادر مجبور می شود در طبقة دوم #اتوبان_صدر، کودک را سرپا نگه میدارد تا در شهر ادرار کند! در پایان هم وقتی بر فراز شهر پرواز می کنند باز هم کودک بر سر مردم باران اسیدی می زند!! این شهر شایسته عذاب است!
ظرفیت و شأن اثر بالاتر از تسویه حساب شخصی با یک شخص و گروه در شهرداری تهران است اما گویا او از یک شهردار بیشتر عصبانی است و امیرخانی نخواسته این موضع پنهان باشد.
امیرخانی سبقه و صبغه مذهبی اش همچنان مورد توجه است و آیات بلد (شهر) را در رمانش می آورد و از انبیاء سخن می گوید اما نهایتاً در مورد شهر و سرزمین بیشتر به آیات عذاب توجه دارد و اساساً امیرخانی با توسعه شهری مشکل دارد و در مقابل ایده شهر آرمانی اسلامی از خانه مادربزرگ یاد می کند. پس نمی تواند یا نمی خواهد برای یک مدیرشهری راهی پیشنهاد کند؛
تحلیل جامعه در این کتاب شهردارانه است. علت وعده عذاب و نفرین شهر فقط معماری نیست اما گویا همه چیز به آن گره خورده... حالا که امیرخانی داستان- مقاله کمحجم نوشته کاش بیشتر سخن انبیاء و اولیاء را در مورد شهر می کاوید.
با این حال رهش باز هم یک غنیمت است. #اصغر_فرهادی از زبان شخصیت فیلم فروشنده می گوید این شهر را باید خراب کرد و دوباره ساخت. بعد از زبان دیگری می گوید یک بار خراب کرده اند و دوباره ساخته اند! امیرخانی می گوید ارمیای سلیمانی به بیرون شهر رفته است و خبری در راه است... یکی سکولار است و دیگری به صورت کلی دل به سنت نبوی و ولایی بسته است.
امیرخانی یک مذهبی انقلابی است که به حزب اللهی ها می تازد، نقد را نفی نمی کنم اما این قلم قدرتمند باید دشمن مشترک را فراموش نکند. بازگشت به سنت و ظهور منجی با نفرین و ادرار محقق نمی شود. باید کاری کرد.
متن کامل #نقد_کتاب:
http://r1001.blog.ir/1398/12/27