eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
673 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #استاد_رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
... 🌲🍃 مادرم نام را برای دخترم گذاشت، اما بعدها که میترا بزرگ شد به اسمش اعتراض داشت.بارها به مادرم گفت: مادربزرگ این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشته اید، چه جوابی میدهید؟ من دوست دارم اسمم باشد. من می‌خواهم مثل زینب(س) باشم. میترا تنها اولاد من بود که اسم خودش را عوض کرد و همه ی ما را هم وادار کرد که به جای میترا به او زینب بگوییم، برای همین من نمی توانم حتیاز بچگی هایش هم که حرف می زنم به او میترا بگوییم، برای من مثل این است که از اول اسمش زینب بوده است. زینب که به دنیا آمد، بابایم هنوز زنده بود و من سایه ی سر داشتم. در همه ی سالهای که در آبادان زندگی می‌کردم، نابابایی ام مثل پدر، و حتی بهتر ، به من و بچه هایم رسیدگی می‌کرد. او مرد مهربان و خداترسی بود و من واقعا دوستش داشتم. بعد از ازدواجم هر وقت به خانه ی مادرم می رفتم، بابا به مادرم می‌گفت : کبری در خانه ی شوهرش مجبور است هر چه هست بخورد، اما اینجا که می آید تو برایش کباب درست کن تا بخورد و قوت بگیرد. دور خانه های شرکتی، شمشادهای سرسبز و سربلندی بود. هر وقت که به خانه ی ما می آمد، در می‌زد و پشت شمشادها قایم می‌شد، در را که باز می‌کردیم می خندید و از پشت شمشادها در می آمد. همیشه پول خرد در جیب هایش داشت و آن‌ها را مثل نذری بین دخترها پخش می‌کرد. بابا که امید زندگی و تکیه گاه من بود یک سال بعد از تولد زینب از دنیا رفت. مادرم به قولی که سالها قبل در به بابایم داده بود، عمل کرد . خانه اش را فروخت و با مقداری از پول فروش خانه ، جنازه ی بابایم را به نجف بردو در زمین دفن کرد. آن زمان یعنی سال ۴۷ یک نفر سه هزار تومان برای این کار از مادرم گرفت . مادرم بعد از دفن بابایم در نجف،به زیارت دوره ی ائمه رفت و سه روز به نیابت از بابایم زیارت کرد و بعد به آبادان برگشت... ... @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم حبیب 🍁نقاب نغمه سلامی به زیبایی نغمه‌ی خداحافظی بهار 🌸 در قسمت های قبل درمورد آثار گوش دادن به موسیقی حرام توضیح دادیم و البته امروز یکی دیگه از این آثار رو بیان میکنیم قابل توجه آقا پسرای گل و آقایون 🔊🔊🔊🔊🔊 رفتن غیرت بله این یکی از دلایل پنهان است که در نگاه اول کسی متوجه این اثر نمی‌شود! انّ شَیطاناً یُقال له القَفَندَرُ اذا ضَربَ فی مَنزل الرَّجلِ اَربعینَ صباحاً بالبَربَطِ و دَخلَ الرّجالُ وَضع ذلک الشّیطانُکلَّ عضوٍ منه علی مِثله مِن صاحبِ البیَتِ ثمّ نفخَ فیه نفخه فلا یُغار بعدَها حتّی تؤتی نساؤه فلایُغارُ؛*  کسی که چهل روز در خانه‌اش بربط نوازند و مردمان بر او وارد شوند شیطانی به نام قفندر اعضای خود را به تمام اعضای بدنش مس می‌نماید، پس غیرت از آن مرد برداشته می‌شود تا به حدی که با زنانش اگر فعل قبیحی کنند بدش نمی‌آید.» با این روایت شاید بتوان به یکی از علل اصلی رواج بدحجابی و فحشا در جامعه پی برد، چرا که براساس این روایت به هر مقدار موسیقی در جامعه رواج پیدا کند غیرت از مردان زایل شده و نسبت به بدحجابی و تعرّض نامحرمان به ناموسشان، بی‌تفاوت‌تر می‌شوند. پس از این به بعد موقع رانندگی چطوره موسیقی حلال گوش بدیم😉 📚*وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۳۱۲ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نگاه ملتمس من به سوی پنجره است ... دعای عهد و فرج‌ها به پشت در مانده ... 🔅السلام‌علیک‌یابقیة‌الله @rkhanjani
💠 آیت‌الله خوشوقت (ره) : ☘️ کسی که اخلاق خوش در خانه دارد مانند کسی است که روزها را روزه دارد و شب‌ها را عبادت کند. 💐 در یک کلام زبان باعث سوراخ کردن کیسه‌ی اعمال است، هر چه اعضا زحمت می‌کشند و جمع می‌شوند یک حرکت زبان کیسه را سوراخ می‌کند! 🌿 اگر از زن و فرزند غضبناک شدید باید از مهلکه خارج شوید وگرنه قطعاً زمین خواهید خورد. 🌸شرط دیدن امام زمان تقواست و بس؛ مقداری هم زبان را قرص داشتن است و باید ثابت کنی اختیار زبانت را داری. @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅پرسش: يک زوج جوان مذهبي چطور ميتونن علي وار و فاطمه وار زندگي کنن؟ 🌺پاسخ؛ سوال شما بسیار گسترده است و پاسخ به آن، در یک پیام نمی گنجد. اما در یک دید کلی، زن و مرد از نظر شرعی و اخلاقی حقوق متقابلی دارند که هر کدام در جای خود قابل بررسی ست. از نظر اخلاقی وظیفه زن و مرد اینست که به طور متقابل به احساسات و عواطف همسر و فرزندانشان توجه کرده و در حد توان نیازهای آنها را برآورده کنند. محبت و دوستي، گوهر گرانبهايي است كه خداوند در نهاد زن و مرد قرار داده است. تنها مي‏بايست دو همسر اين امر فطري را ابراز نمايند تا رابطه دوستانه و صميمانه آنان بيش از پيش برقرار گردد. آفرینش و ساختار وجودی و زیستی جنس زن و مرد با هم متفاوت است. زن برای کارهای عاطفی و سبک و لطیف آفریده شده و کارهایی که به توانایی بالای جسمی نیازمند است، متناسب وجود مرد می باشد. از این رو، وظایفی که اسلام برای هر یک از زن و مرد مقرر کرده، بر اساس هماهنگی و تناسب با ساختار وجودی آنهاست. برای مثال وظایف اصلی زنان در خانواده چیزهائی مثل حفظ کرامت و شخصیت شوهر در خانه و جامعه، پذیرش مسئولیت مرد، ایجاد و حفظ نشاط، آرامش و احساس امنیت روحی اعضای خانواده، امانت داری، قناعت و امثال اینهاست. در برابر مردان وظیفه دارند که با همسر و فرزندانشان با محبت و مهر رفتار کنند، برای رفع نیازهای آنان تلاش کرده و مسئولیتِ مدیریت خانواده را به نحو شایسته انجام دهند. با اعضای خانواده رفتار شایسته و مناسبی داشته باشند و چیزهائی مثل این. 🌺 ☘🌺@rkhanjani 🌺☘🌺
...🌲🍃 تحمل این غم برای من خیلی سنگین بود، برای همین، ناراحتی اعصاب گرفتم و پیش دکتر رفتم و به تشخیص دکتر، قرص اعصاب می خوردم. حال بدی داشتم. افسرده شده بودم. زینب که یک سالش بود، یک روز سراغ قرص های من رفت و قرص ها را خورد. به قدری حالش خراب شد که بابایش سراسیمه او را به بیمارستان رساند . دکترها معده ی زینب را شست و شو دادند و یکی دو روز او را بستری کردند. خوردن قرص های اعصاب، اولین بود که زندگی زینب را تهدید کرد. شش ماه بعد از این ماجرا، زینب مریضی سختی گرفت که برای دومین بار در بیمارستان شرکت نفت بستری شد. او پوست واستخوان شده بود، هر روز برای ملاقات به بیمارستان می رفتم و نزدیک برگشتن بالای گهواره اش می نشستم و لالایی می خواندم و گریه می کردم. بعد از مدتی زینب خوب شد و من هم کم کم به از دست دادن بابایم عادت کردم. مادرم جای پدر و خواهر و برادرم بود و خانه ی او تفریح و دلخوشی من و بچه هایم بود. بعد از مرگ بابایم، مادرم خانه ای در منطقه ی کارون خرید. این خانه چهار اتاق داشت که مادرم برای امرار معاش سه اتاقش را اجاره داد و یک اتاق هم دست خودش بود. هر هفته یا مادرم به خانه ی ما می آمد و یا ما به خانه ی مادرم می رفتیم. هر چند وقت یکبار هم بابای مهران ما را به باشگاه شرکت نفت میبرد. باشگاه شرکت نفت مخصوص کارکنان شرکت نفت بود. هم داشت. بلیط سینما 2ریال بود . ماهی یک بار می رفتیم. بابای مهران با پسرها ردیف جلو و من و دخترها هم ردیف عقب می نشستیم و فیلم می دیدیم. من همیشه سر میکردم و به هیچ عنوان حاضر نبودم چادرم را دربیاورم، پیش من در آوردن چادر گناه بزرگی بود بابای بچه ها یک دختر عمه به نام "بی بی جان" داشت که در منطقه کارمندی شرکت نفت بریم، زندگی می کرد. ما سالی یک بار در ایام عید به خانه ی آنها می رفتیم و آنها هم در آن ایام یکبار به خانه ی ما می آمدند و تا سال بعد عید رفت و آمدی نداشتیم . اولین بار که به خانه ی دختر عمه ی جعفر رفتیم، بچه ها کفش هایشان را درآوردند، اما بی بی جان به بچه ها گفت که : لازم نیست کفش هایتان را در بیاورید. بچه ها هم با تعجب دوباره کفشهایشان را پا کردند و همه با کفش وارد خانه شدیم. اولین باری هم قرار بود آنها خانه ی ما بیایند، جعفر از خجالت و رودربایستی، یک دست میز و صندلی فلزی برایم خرید که تا مدتها هم آن میز و صندلی را داشتیم. ... @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم حبیب 🍁نقاب نغمه🎵 با سلام خدمت شنوندگان عزیز🔊 در این قسمت به یکی دیگر از آثار سوء موسیقی خواهیم پرداخت! 🌀جنون و دیوانگی 🌀 فشار شدید موسیقی بر روی اعصاب، قدرت‌ اندیشه و تفکّر رو از انسان می‌گیره لذا منجر به انجام کارهایی که با عقل تضاد داره می‌شه. نمونه‌ای از این کارهای جنون‌آمیز رو ذکر می‌کنیم: «در ملیون پنجاه هزار نفر بعد ازگوش کردن به یک کنسرت موسیقی چنان موسیقی اون‌ها رو به هیجان آورد که ناگهان همه به هم ریختند و بدون جهت، هم دیگر رو زخمی و مصدوم کردن و قبل از این که پلیس خودش رو برسونه چند نفر به ضرب چاقو از پا دراومدن و به چندین دختر، تجاوز شد و تعداد زیادی مجروح شدند.»😱😰  یا «در ایالت «لتیل راک» جوانی پیانو یاد می‌گرفت. نغمات موسیقی بقدری روی روحش هیجان ایجاد کرد که بدون دلیل از جاش برخاست و با ۱۹ ضربه چاقو، معلّم خودش رو از پا درآورد.»😱 البته این آثار رو در برخی آهنگ‌های رپ ایرانی هم میشه مشاهده کرد، از اون مدل گوپس گوپس‌ها که طرف تو ماشین میذاره ،صداشو بلند می‌کنه یعنی یه جنون خیابانی به آدم دست میده😂🤭 خلاصه که مواظب گوش‌هاتون باشید🙃👋🏻 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نقل است از امام رضا که هرگاه در شدتی واقع شدی ، بسیار بگو " یا رئوف و یا رحیم " دعای رفع شدت 🌱 ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
‌ دلم تنگ است، میخواهم سرم بر دامنت باشد . .. ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
هدایت شده از  بسوی خدا
🌺زیارت مجازی مزار سید الشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی در گلزار شهدای کرمان در لینک زیر👇 https://tour.soleimany.ir/ 🌷عصر پنج شنبه است برای شادی روح حاج قاسم سلیمانی و پدر مادر بزرگوار ایشان و شهدای اسلام فاتحه‌ای قرائت کنید 🔺🔸🔹 ⇝ پرسمان اعتقادی https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0 🔺فقط به اشتراک بذارید👌 ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐ ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
💚 اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان خورشید تابه کی به پس ابرها نهان عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان ✨شبت بخیر همه ے وجودم✨ @rkhanjani
مشکلات خانوادگی همهٔ والدین می‌خواهند فرزندان موفق و باهوشی داشته باشند. اما بعضی از آنها زیادی سخت می‌گیرند. از نظر آنها اگر خودشان والدین بی‌نقص و کاملی باشند، فرزندان کاملی خواهند داشت. آنها سهواً این پیام را به سمت کودکانشان می‌فرستند: « عشق و علاقهٔ ما به تو، بستگی به درست انجام دادن کارهایت دارد.» و این درست انجام دادن کارها هم به شکل سلیقه‌ای تعریف می شود... سلیقه پدر و مادر... این پیام می‌تواند در سنین بسیار پایین به بچه داده شود. این بچه بزرگ می‌شود و همیشه این حس را دارد که والدینش از او رضایت کامل ندارند و همیشه در فکر است که چگونه والدین خود را خوشحال کند. و خیلی مواقع بجای اینکه فکر کند در چه کاری استعداد و علاقه دارد و درست است که عمرش را در چه راهی صرف کند، صرفا به کارهایی فکر می‌کند که پدر و مادر را خوشحال کند و این باعث می‌شود که در یک فشار همیشگی یا نگرانی یا بی‌میلی به درس و کار و مسیری که انتخاب کرده است روزگار را سپری کند. اینکه پدر و مادر احترام و محبت به خود را گره به این امور می‌زنند خیلی غم انگیز است... باعث حزن و دل آشوبی خیلی از کودکان و نوجوانان و حتی جوانان تا بزرگسالی می‌شود... و از همه تلخ تر اینکه، همین کودک وقتی بزرگسال می‌شود همین عادت رفتاری را در خصوص فرزند خود ناخواسته پیش می گیرد. چون او هم به چیزی که می‌خواسته نرسیده و تحقق آن را در فرزندان خود دنبال می‌کند... @rkhanjani
2137945196823_roshangari_3_1447359301.mp3
9.58M
🕰 ۶ دقیقه 🎙حجت السلام داستانپور 😱😳 @rkhanjani
بسم حبیب 🍁نقاب نغمه 🎵 به‌به شنوندگان عزیز! میبینم گوش هاتون نور بالا میزنه🤓🤓 خب در این قسمت به یک اثر مهم اشاره خواهیم کرد که تاثیر شدیدی روی جوون‌ها داره! 🕸افسردگی🕸 📍کسی که در موسیقی غوطه‌ور شد، حالت خمودی و افسردگی، یکی ازحالاتی است که بر او عارض می‌شود. این مسئله در کسانی که با مطالعه و درس و بحث سروکار دارند بیشتر نمود دارد. به گونه‌ای که بعد از موسیقی رغبت آن‌ها نسبت به مطالعه کمتر شده و نیروی فکر آنها ضعیف می‌شود. 📍روانشناس معروف، دکتر «الکسیس کارل» در کتاب «راه و رسم زندگی» می‌نویسد: «برخی دانش آموزان می‌خواهند با توجه به رادیو درس خود را یاد بگیرند و در راه تحصیل پیشرفت کنند، باید گفت رادیو نیز مانند سینما و موسیقی کاهلی کاملی می‌بخشد به کسانی که به آن سرگرم‌اند.» 📍جدا از اینکه آهنگ های حرام این اثرات رو در بردارند، آهنگ های به ظاهر مجاز و حلال هم اگر اعتیاد در فرد به وجود بیاره به افسردگی ختم میشه و از اون‌جایی که در اسلام به شادی قلب مؤمن تاکید شده لذا مراقب دلتون باشید🌼 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق علیه السلام فرمودند: "مَنْ‌ زَوَّجَ‌ عَزَباً کَانَ مِمَّنْ یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ" کسی که مجردی را تزویج کند و امکان ازدواج او را فراهم نماید از کسانی است که در قیامت‏خداوند به آنان نظر لطف می‏کند. وسائل الشیعه، ج 20، ص 45 "مَنْ‌ زَوَّجَ‌ عَزَباً کَانَ مِمَّنْ یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَیْهِ یَوْمَ القیامة" همچنین رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز جوان‌ها، خانواده‌ها و مسئولان مربوط را به اقدامات عملی برای این امر دعوت کرده و فرمودند: «در گذشته معمول بود که برای ازدواج، افراد خیّر و مؤمنی پیدا می‌شدند، واسطه‌‌گری می‌کردند، دخترهای مناسب و پسرهای مناسب را معرفی می‌کردند، ازدواج‌ها را راه می‌‌انداختند؛ این کارها باید انجام بگیرد؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتی در این زمینه به‌‌وجود بیاید.» 🌼🌿🌼🌿 @rkhanjani
...🌲🍃 در محله ی کارمندی شرکت نفت، کسی سر نمی کرد. دختر عمه ی جعفر هم اهل نبود. یکروز به جعفر گفتم : اگر یک میلیون هم به من بدهند چادرم را در نمی آورم اگر میبینی قیافه ی من کسر شان دارد، من خانه ی دختر عمه ات نمی آیم. جعفر بعد از این حرف دیگر به چادر من ایراد نگرفت. چند سال بعد از تولد زینب، خدا یک پسر به من داد . بابای مهران، اسمش را شهرام گذاشت. دخترها عاشق شهرام بودند. او سفید و تپل بود و خواهرهایش لحظه ای او را زمین نمی گذاشتند. قبل از تولد شهرام، ما به خانه ای در ایستگاه 6فرح آباد نزدیک مسجد فرح آباد(قدس) رفتیم، یک خانه ی شرکتی در ایستگاه 6ردیف234که سه تا اتاق داشت. ما در آن خانه واقعا راحت بودیم. بچه ها پشت سر هم بودند و با هم بزرگ می شدند من قبل از رسیدن به سن سی سالگی ، هفت تا بچه داشتم چه عشقی میکردم وقتی بازی کردن و خوردن و خوابیدن و گریه ها و خنده های بچه ها را میدیدم . خودم خواهر و برادر نداشتم. وقتی میدیدم که چهارتا دخترهایم با هم عروسک بازی میکنند لذت میبرم و به آنها حسودی ام می شد و حسرت میخوردم که ای کاش من هم خواهری داشتم. مادرم چرخ خیاطی دستی داشت. برای دخترهایم لباس راحتی خانه میدوخت. برای چهارتا دخترم با یک رنگ سری دوزی میکرد. بعدها مهری که بزرگترین دخترم بود و سلیقه خوبی داشت ، پارچه انتخاب میکرد و به سلیقه او مادربزرگش لباس ها را میدوخت. مادرم خیلی به ما میرسید. هر چند روز یکبار به بازار لین 1احمدآباد میرفت و زنبیل را پر از ماهی شوریده و میوه میکرد و به خانه ی ما می آمد . او لر بود و غیرت عجیبی داشت دلش نمی آمد که چیزی بخورد و برای ما نیاورد.بابای مهران پانزده روز یکبار از حقوق میگرفت. حقوق را دست من میداد و من باید برای دو هفته دخل و خرج خانه را می چرخاندم از همین خرجی به مهران و مهرداد توجیبی میدادم. می گفتم آنها پسرند توی کوچه و خیابان میروند. باید در جیبشان پول باشد که خدای ناکرده به راه بدی نروند و گول کسی را نخورند . گاهی پس از یک هفته ، خرجی تمام میشد و باید جواب بابای مهران را هم میدادم. ... @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا