اگر قصد لبت کردم بدار از لطف معذورم
ز بس شیرین زبان بودی گمان بردم که حلوایی
شاعر شدهام با غزلِ نابِ نگاهت
لاحول و لا قوة اِلّا به نگاهت . . !
دیگر زمان زلف پریشان گذشته است
تاریخ مصرف دل انسان گذشته است
در عصـر ما فجیع تر از طرح تیر و قلب
عکس گلوله ای است که از نان گذشته است
در چشم من کـــــه حــــال ندارم بدون فال
آینده نیز،از تو چه پنهان ،گذشته است
باور نمی کنم که جهان جای جام جم
از معبر تفالـه ی فنجان گذشته است
دنیا جهنمی ست کـــــــه در روز سرنوشت
تصویرش از مخیله ی شیطان گذشته است
#غلامرضا_طریقی
از آن زمان که عیار نمک شناخته شد
دلیلِ خلقتِ سنگِ محک شناخته شد
همینکه فاطمه با عشق پاسخت را داد
نیاز زندگی مشترک شناخته شد
#محمدمعین_پوریلان
@moein
از بس که جا به دیده ی مردم گرفتهای
هر کس که دید آینه را، دید روی تو
#بینش_کشمیری
@robaiiyat_takbait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعر خوانی صابر خراسانی برای سالروز ازدواج حضرت زهرا س و حضرت علی (علیه السلام) 💍🕊
💠
.
کاش مولانا ببیند قهر چشمان تو را
تا نگوید نیست در عالم ز هجران تلخ تر
.
.
💞✍#حکایت
🐩سگی از کنار شیری رد می شد چون او را خفته دید، طنابی آورد و شیر را محکم به درختی بست.
🦁شیر بیدار که شد سعی کرد طناب را باز کند اما نتوانست.
🐮در همان هنگام خری در حال گذر بود، شیر به خر گفت: اگر مرا از این بند برهانی نیمی از جنگل را به تو می دهم.
خر ابتدا تردید کرد و بعد طناب را از دور دستان شیر باز کرد.
🦁شیر چون رها شد، خود را از خاک و غبار خوب تکاند، به خر گفت: من به تو نیمی از جنگل را نمیدهم.
🐮خر با تعجب گفت: ولی تو قول دادی.
شیر گفت : من به تو تمام جنگل را می دهم زیرا در جنگلی که شیران را سگان به بند کشند و خران برهانند، دیگر ارزش زندگی کردن ندارد.
📙"کلیله و دمنه"
ننوشیده از جام چشم تو مستم
خمار است میخانه ی من،چه کردی
#زنده.یاد.افشین_یداللهی
🙏🌺
اين لب بوسه فريبی كه تورا داده خدا
ترسم آيينه به ديدن زِ تو قانع نشود😂
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
•صائب
توصیفِ تو در شأنِ کسی نیست به جز من
تعریفِ شراب، از دهنِ مست قبول است.
بوسه ای گر نربوده ست ز یاقوت لبش
دهن لاله چرا تا به جگر سوخته است
صائب
بياض گردن او گر به دست ما افتد
چه بوسههای گلوسوز انتخاب كنيم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
•صائب
به مستی بیطلب بوس از دهان یار میریزد
ثمر چون پخته گردد خودبخود از دار میریزد
صائب
فقیر از هر فقیهی بهتر از خالق خبر دارد
گِدای کوچه میداند نشانِ منزلِ خان را...!
یوسف سیمین بدن را تاب این زنجیر نیست
باز کن ای سنگدل بند قبای خویش را
#صائب_تبریزی
اونجاکه امیر اکبرزاده میگه :
نخواه چشم ببندم به روی رفتن توکه وقت رفتنِ جان، چشم باز میماند!
.
عاشقی ڪن بےخیال وصل و هجران ای عزیز
ڪَاه ڪَاهی جــاده ها از شهر مقصد بهترند
.
.
هجرگل بلبل کشیدوبرگ گل راباد برد
بیستون را عشق کند وشهرتش فرهاد برد
.
هدایت شده از علی ، غدیر، مباهله
تا حل شود این معادله می گویم
هر چند گهی بهر صله می گویم
پر رنگ شود تا که بماند در یاد
از پنج تن و مباهله می گویم
هم اسقف و هم همه شیاطین کورند
از کار مباهله کمی رنجورند
خورشید و ستاره، آینه، مهر و ماه
آماده ی خواندن دعای نورند
بحث و جدل و مجادله چون زور است
ظلمت همه در مقابله با نور است
با مهر و مه و دو شاخه ی گل که رسید
دیدند دگر مباهله ناجور است
خورشید کجا تقابلش با فانوس؟
تشبیه نکن کلاغ را با طاووس
تاریخ بگو تو بر،، ابو حارثه،، ها
ای قطره برو ... تو را چه به اقیانوس!!!
انجیل نوشته بود از نور یقین
در آیه ی عشق گفته قرآن مبین
در سایه ی ماه آل عمران هستیم
شد اهل کسا برای ما حصن حصین
با غیر علی مجادله خواهم کرد
با عشق علی معامله خواهم کرد
چون کار به لعن و حکم نفرین بکشد
با دشمن دین مباهله خواهم کرد
#حسین_جعفری
#مباهله
ارسالی به #اولین_جشنواره_شعر_مباهله
سال ۱۴۰۲
مسیر رفتنت گل داده از باران چشمانم
بیا حالا که از چشمم نمانده جز بیابانے..!
هدایت شده از یک جرعه شعر... حسین جعفری