eitaa logo
رباعی_تک بیت
4.1هزار دنبال‌کننده
157 عکس
5 ویدیو
0 فایل
کانال اول ما @golchine_sher
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق وقتی در ضمیر آدمی جا خوش کند کوه کندن در کف فرهاد شیرین می شود @robaiiyat_takbait
با شهد لبت طعم عسل ریخت به هم شاعر که به هم ریخت غزل ریخت به هم با آمدنت در شب شعرم هربار مفعول مفاعیل فعل...ریخت به هم @robaiiyat_takbait
دیرگاهیست که افتاده ام از خویش به دور شاید این عید به دیدارِ خودم هم بروم ... @robaiiyat_takbait
آن قصر که جمشید در او جام گرفت آهو بچه کرد و روبَه، آرام گرفت بهرام که گور می‌گرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور، بهرام گرفت @robaiiyat_takbait
نگشوده چشم بر رُخ او دل ز من رُبود نگذاشت اینقَدَر که درِ خانه وا کنم...! @robaiiyat_takbait
شهر را گشتم که مانند تو را پیدا کنم هیچ‌کس حتی شبیهت نیست، فوق‌العاده‌ای @robaiiyat_takbait
لبخند زدم، دید و نخندید، چرا؟! احوال گذشته را نپرسید، چرا؟ انگیزه شعرهای من بود ولی احساس مرا خواند و نفهمید چرا؟! @robaiiyat_takbait
قلبم که شکسته با تو تعمیر شود با ناز دو چشم هات تسخیر شود دیدم که تو دست می دهی در دستم ایکاش که خواب هام تعبیر شود @robaiiyat_takbait
مکتوبِ عاشق از رَهِ دل می‌رسد به دوست این نامه را به بالِ کبوتر چه حاجت است...؟ @robaiiyat_takbait
گفتی خیال کن که برای تو مُرده ام! این وقت صبح در دل من پس چه می‌کنی @robaiiyat_takbait
نظم هرچند که زیباست ولی باور کن با همین موی به هم ریخته محشر شده ای @robaiiyat_takbait
پشت درِ خیالِ تو باران گرفته است فکری به حالِ این دلِ بی سر پناه کن... @robaiiyat_takbait
بِکُش و بسوز و بگذر منِگر به این‌که عاشق به‌جز این‌که مِهر ورزد گنهی دگر ندارد @robaiiyat_takbait
ای کمان ابرو به دستم کار داده‌ چشمِ تو قلبِ احساسِ من از تیرِ نگاهت زخمی است @robaiiyat_takbait
بر هرزگی ستارگان جای ناله نیست..! من از ازل نگاه دلم سمت ماه بود... @robaiiyat_takbait
تو تنها می‌توانی آخرین درمانِ من باشی و بی‌شک دیگران بیهوده می‌جویند تسکینم! @robaiiyat_takbait
صحبت ناجنس ، آتش را به فریاد آورد آب در روغن چو باشد، می‌کند شیون چراغ @robaiiyat_takbait
من با تو زلال آب را می فهمم شیرینیِ طعم خواب را می فهمم وقتی که تو نیستی عطش می گیرم در نیستی ات سراب را می فهمم @robaiiyat_takbait
بـاید کـه به رویـای تو بر می گشتم چون رود به دریـای تو بر می گشتم ای مــاه شب تـار من ای بی تکـرار باید بــه تماشـای تـو بر می گشتم @robaiiyat_takbait
از کنج قفس، کبوتر آزاد شود در حنجره اش سکوت، فریاد شود نزدیک شده وعده ی حق، محکم باش ای غزّه ! خرابه هات آباد شود @robaiiyat_takbait
اگر زِ کوی تو ، بویی به من رسانَد باد  به مژده، جانِ جهان را به باد خواهم داد @robaiiyat_takbait
حرف دلم آن بود که با خلق نگفتم بغضی‌ست در این ابر، که باران‌شدنی نیست! @robaiiyat_takbait
هر دفعه دو شاخه یاس می‌گیرد او یک هديهٔ با کلاس می‌گیرد او رفته است به قهر مطمئنم روزی با گوشی من تماس می‌گیرد او @robaiiyat_takbait
ای دل تو ز هیچ خلق یاری مَطلب وز شاخ برهنه سایه داری مطلب عزت ز قناعت است و خواری ز طمع با عزت خود بساز و خواری مطلب @robaiiyat_takbait
هر شیشه‌ای که گشت به سنگ آشنا، شکست غیر از دلم که تا ز دلت شد جدا، شکست @robaiiyat_takbait