بی دغدغه از غصه ی فردا خوردیم
هر قطره که ریخت ، مثل دریا خوردیم
ساقی «پدر»م بود که تا آخرِ عمر
با عشق «عرق» ریخت و ماهاخوردیم
#ساحل_مولوی#عضوکانال@robaiiyat_takbait
دیروز غروب ، آسمان رنگ تو بود
هر جا سخن از کلام و آهنگ تو بود
اغراق نمیکنم ،ولی جانِ خودم
انگار تمام شهر دلتنگ تو بود
#ساحل_مولوی#عضوکانال@robaiiyat_takbait
در بازی شطرنج که لغزش کردند
خوردند قسم ٬ پشت به ارزش کردند
سرباز ! جلو نرو ٬ که در پشت سرت
اسب و رخ و فیل و شاه سازش کردند
#ساحل_مولوی#عضوکانال@robaiiyat_takbait
پرهای شکسته را تو هم سنگ بزن
با سنگ به شیشه ی دلِ تَنگ بزن
"آدم" نشدی،حداقل "آهن" باش
گاهی به هوای دل من "زنگ"بزن
#ساحل_مولوی#عضوکانال@robaiiyat_takbait
وقتی گرهِ روسری ات وا شده بود
انگار تمام شهر بلوا شده بود
موهای بلند و مشکی ات بر شانه
تعبیر قشنگ شب یلدا شده بود
#ساحل_مولوی#عضوکانال@robaiiyat_takbait
آزاد و رهاییم ، ولیکن گیریم
با عشق اگر کنار هم درگیریم
من بَعدِ تو یا تو بعدِ من؟ فرقی نیست
ما هر دوِ مان دانه ی یک زنجیریم
#ساحل_مولوی#عضوکانال@robaiiyat_takbait
با قلب اسیر و کوچکم راه بیا
اینقدر نگو «نمیشه» ، کوتاه بیا
ما هر دو مسافرِ مسیرِ عشقیم
با نیّتِ «قربةً الی لله» بیا
#ساحل_مولوی#عضوکانال@robaiiyat_takbait
هر چند دندانهای سگها تیز باشد
حتی نگهبان هم اگر تجهیز باشد
بر باد خواهد رفت کل هستی دِه
وقتی مترسک سارق جالیز باشد
#ساحل_مولوی#عضوکانال@robaiiyat_takbait
