eitaa logo
رباعی_تک بیت
4.3هزار دنبال‌کننده
212 عکس
6 ویدیو
0 فایل
کانال اول ما @golchine_sher
مشاهده در ایتا
دانلود
دانی که چرا چشم مرا بست طبیب بر عشق نهان من گواه است طبیب فهمید گذشته است آب از سرمن تا نبض مرا گرفت در دست طبیب @robaiiyat_takbait
من ماندم و راه چاره پیدا کردن هر نیمه ی شب ستاره پیدا کردن اینگونه که در خیال تو گم شده ام سخت است مرا دوباره پیدا کردن @robaiiyat_takbait
از هرنفسی که می رود، دلگیرم آنقدر که از زندگی خود، سیرم از پیکر من نمانده غیر از آهی این است که در آینه بی تصویرم @robaiiyat_takbait
مادر که به دست مردمان چشم ندوخت در مدرسه ی سادگی اش درس آموخت جویا نشد از حال دلش هیچ کسی هرچند که در تنور تنهایی سوخت @robaiiyat_takbait
وقتی که به خورشید نظر کرد درخت از سردی اسفند سفر کرد درخت خندید چمن، گل از گل باغ شکفت تا چادری از شکوفه سر کرد درخت @robaiiyat_takbait
باغ و چمن و چشمه و صحرا خشکید خورشید پریشان شد و دریا خشکید ناخواسته در دفتر نقّاشی من تا رفت پدر تمام گلها خشکید @robaiiyat_takbait
هرچند که با هزار ناز آمده است صد شکر که یار چاره ساز آمده است آبی که ز سر گذشت با دوری او با آمدنش به جوی، باز آمده است @robaiiyat_takbait
بیهوده ترین شکست را تجربه کرد شد خاک نشین، شکست را تجربه کرد وقتی که شکستن مرا آینه دید افتاد زمین، شکست را تجربه کرد @robaiiyat_takbait
باید که نوای مِهر را ساز کنی با دست و زبان خویش اعجاز کنی صدها گِره از کار تو می گردد باز گر یک گِره از کار کسی باز کنی @robaiiyat_takbait
چون عکس درون قاب خوابش برده است افتاده ز پیچ وتاب خوابش برده است در تنگ بلور رقص ماهی گم شد آرام به روی آب خوابش برده است @robaiiyat_takbait
با هر نظرش دل مرا ویران کرد رفت و سفرش دل مرا ویران کرد آن روز که قصّه ی جدایی را خواند چشمان تَرش دل مرا ویران  کرد @robaiiyat_takbait
افسوس زمانه با دلم بد کرده است غم آمده و راه مرا سد کرده است پرسید کسی چرا به هم ریخته ای گفتم که دلم هوای مشهد کرده است @robaiiyat_takbait
چندی است که از پناه دریا دور است همواره اسیر و راه دریا دور است در تنگ بلور بیقرار و دلتنگ ماهی است که از نگاه دریا دور است @robaiiyat_takbait
تصمیم، به یک اشاره برخاستن است برخیز دلم، که چاره برخاستن است صد بار اگر شکست خوردم، غم نیست پیروزی من دوباره برخاستن است @robaiiyat_takbait
می گرید هر غدیر از داغ حسین می سوزد هر کویر از داغ حسین ما نیز شبیه نخل، ماتم زده ایم دل سوخته، سر به زیر از داغ حسین @robaiiyat_takbait
نجوای رباب، کودکم! آب رسید می کرد خطاب، کودکم! آب رسید طفلی است خیالی که در آغوش گرفت می گفت: نخواب، کودکم! آب رسید @robaiiyat_takbait
تاریخ نوشته ماه یک لشگر بود دور و بر خیمه گاه یک لشگر بود با رفتن او شکست پشت خورشید عباس برای شاه یک لشگر بود @robaiiyat_takbait
در دشت به اتّفاق جاری شده ایم سوی تو به اشتیاق جاری شده ایم از خاک نجف به کربلا می آییم رودیم که در عراق جاری شده ایم @robaiiyat_takbait
دلباخته اش اهل نظر خواهد شد از فیض حضور باخبر خواهد شد این شور محبت حسین ابن علی است هر کس که چشید تشنه تر خواهد شد @robaiiyat_takbait
از گندم و از بهانه باید ترسید از رانده شدن ز خانه باید ترسید پهن است بساط مکر در هر گذری از مردم این زمانه باید ترسید @robaiiyat_takbait
افسرده شدم شکست خوردم، بی تو صد بار شدم زنده و مُردم، بی تو امروز جنازه ی دلم را بر دوش افکندم و سوی خانه بردم بی تو @robaiiyat_takbait
هر زخمه که زد به ساز او می رقصم چه خوب و چه بد! به ساز او می رقصم یک بار اگر کیف مرا کوک کند من تا به ابد به ساز او می رقصم @robaiiyat_takbait
مدهوش شده است، هر گُلی از بویش افتاده به دست باد مجنون، مویش ای کاش که شانه های او سهمم بود! تا خستگی ام را بتِکانم رویش @robaiiyat_takbait
در چنته به جز زخم زبان داشت؟ نداشت! جز آتش سینه آشیان داشت؟ نداشت! هر غصّه که دید از جهان در خود ریخت دل کار به کار این و آن داشت؟ نداشت! @robaiiyat_takbait
از دل غم روزگار را باید شست این حال وهوای زار را باید شست تا در حرم آینه راهت بدهند این سینه ی پرغبار را باید شست @robaiiyat_takbait