eitaa logo
رباعی_تک بیت
4.4هزار دنبال‌کننده
249 عکس
10 ویدیو
1 فایل
کانال اول ما @golchine_sher
مشاهده در ایتا
دانلود
هزار مرتبه گفتم که از تو دل بکنم هزار مرتبه اما دلم نمی آید... @robaiiyat_takbait
بمان، انار برایت شکسته ام که غمم را به این بهانه برای تو دانه دانه بگویم... @robaiiyat_takbait
آیینه نشان داد فقط یک کفنم جز گَرد به جا نمانده هیچ از بدنم من سنگ به آیینه زدم، تا شِکند دیدم که در آیینه خودم می شکنم @robaiiyat_takbait
کلاغ قصه به جنگل نرفته میدانم همیشه قصه ی ما را دروغکی گفتند @robaiiyat_takbait
نَشُست از خاطرش طوفانِ اشکم گَردِ بی‌رحمی چه سازم؟ آب، سختی از دلِ آهن نمی‌شویَد... @robaiiyat_takbait
ایکاش بهانه ای شود دستانم آغاز ترانه ای شود دستانم بگذار که لایِ دشتِ موهات گُلم دندانه ی شانه ای شود دستانم @robaiiyat_takbait
📚اگه دنبال شعرهای کمیاب و قشنگ میگردے 🌸گلچین اشعار شاعران معاصر را بخوانید و لذت ببرید ✅حتما یه سر به این کانال بزن😍👇 https://eitaa.com/joinchat/646840548C8f90df0db0 ✨یکبار دیدنش ضرر نداره☝️☝️☝️☝️
آنچنان کز رفتن گل خار می‌ماند به جا از جوانی حسرت بسیار می‌ماند به جا @robaiiyat_takbait
همه بردند آرزو در خاک‌ خاک دیگر چه آرزو دارد؟ @robaiiyat_takbait
بازآ که با شنیدن سین سلام تو با خلق روزگار خداحافظی کنم @robaiiyat_takbait
سرگشته و زار و بی‌قرارم بی‌تو هم‌ رنگِ خزانِ بی‌بهارم بی‌تو مانندِ عروسکی که تنها مانده بازیچهٔ دستِ روزگارم بی‌تو... @robaiiyat_takbait
می خورد یک راست بر پیشانی ام از بخت بد سنگ غم وقتی که پای لنگ را گم می کند @robaiiyat_takbait
فلک همیشه به کام یکی نمی‌گردد که آسیای طبیعت به نوبت است ای دوست @robaiiyat_takbait
مُعلم کیست ؟ تا بر من خُدایم را شناساند که درسِ اوّل ست این در دبستانِ خود آموزی @robaiiyat_takbait
چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشت همه ی طول سفر یک چمدان بستن بود @robaiiyat_takbait
دل‌های شکسته را نمی‌فهمی، عشق! بختِ بدِ بسته را نمی‌فهمی، عشق عمری‌است که از فراق تو می‌سوزم حال منِ خسته را نمی‌فهمی، عشق! @robaiiyat_takbait
احســـــاس جریـــحه‌دار را می‌فهمم حـــــال دل بـــی‌قـــــرار را می‌فهمم حالا که نشسته‌ای به جانم؛ ای عشق زیبـــــایــــی انـتـــظــار را می‌فهـمم @robaiiyat_takbait
عطارهای کلِّ جهان هم به صف شوند عطری شبیه عطرِ تو حاصل نمی‌شود @robaiiyat_takbait ‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‍‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‍‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
دیدم که چه بی درنگ زد بر مویت نقشی چِقَدر قشنگ زد بر مویت ایکاش که مُرده بودم آن وقتی که آقای نسیم چنگ زد بر مویت @robaiiyat_takbait
لرزد از بیمِ جدایی استخوانم بند بند... هر کجا بینم فلک سازد دو یار از هم جدا @robaiiyat_takbait
گریه کردم اثر نکرد آخر اشک ها هم تقلبی شده اند @robaiiyat_takbait
در دست من «تسبیحی از سنگ حرم» بود یعنی؛ «دلم» بود و «دلم» بود و «دلم» بود @robaiiyat_takbait
اگر در کشورِ هفت آسمان، گُم کرده ای او را خُدا را در مسیرِ کوچه هایِ عشق، پیدا کُن @robaiiyat_takbait
گمان مبر که سکوتم نشانِ بی‌خبری‌ست که آنچه از تو به گوشم رسیده بسیار است ... @robaiiyat_takbait
زیبا تویی قشنگ تویی دلربا تویی؛ شعرم فقط ادای تو را در می آورد @robaiiyat_takbait
سیاه پوش عزای کدام آینه ای که موج اشک پری خانه کرده چشمت را @golchine_sher
منی که نام شراب از کتاب می شُستم، زمانه کاتب دکان مِی فروشم کرد @robaiiyat_takbait
دل تنگ و‏ دست تنگ و ‏جهان تنگ و ‏کار تنگ ‏از چهارسو گرفته مرا روزگار تنگ @robaiiyat_takbait
باخبر باش از رَه و بیراهه ها هر به چاه افتاده ای یوسف نشد! @robaiiyat_takbait
دلخوش نشسته ام ‏که شاید گذر کنی ‏لعنت به شایدی ‏که مهیّا نمیشود! @robaiiyat_takbait