eitaa logo
رگا
255 دنبال‌کننده
352 عکس
165 ویدیو
0 فایل
به #تنظیمات_کارخانه برگردیم:) ارتباط با ما 👈🏻 @MelikaSdi
مشاهده در ایتا
دانلود
😎 نام : ثمین ملقب به : فرمانده (به قول خودش تَه مانده) شروع تغییر : از رمضان ۹۳ تحصیلات : کارشناسی ارشد هنرهای اسلامی شعار : بهتر نشیم خوب هم نمی مونیم✌️ خلاصه ای از : به خاطر اینکه خواهرش تئاتر میخونده ثمین هم از بچگی وارد فضای بازیگری میشه . تمرین های بدن و بیان مثل قل خوردن و با هم یا تو صورت هم از فاصله نزدیک صدای پارس درآوردن دختر و پسر و خیلی چیزای دیگه باعث میشه که ثمین همیشه از فضای تئاتر به عنوان یه فضای مسموم یاد کنه!!!(حالا نرین داستان کنین بگین اینا گفتن هرکی بازیگره مسمومه ها😂) . ثمین هم مثل خیلی های دیگه به جایی رسیده بود که دیگه واژه هایی مثل اخلاق محرم براش تعریفی نداشت و ایده آل زندگیش این بوده که یه سوپر استار بازیگری شده و تو خونه مجردیش نشسته و داره سیگارشو میکشه . دانشگاه قبول شد که بدتر هم شد 😒 استادش بهش پیشنهاد داد که بیاد و تو صنعت کار کنه! فضای دانشگاه رو که دیگه نگم براتون. یه استادشون که ادای پیامبر رو درمی آورده یا استاد دیگه میگفته اصلا حضرت عباس وجود نداشته!!!! . ثمین هیج وقت هم نمیرفته چون حوصله خانم های چادری که ممکن بوده بهش گیر بدن رو نداشته و همیشه از این دسته از آدم ها فرار میکرده! . ولی با تمام این اوصاف ثمین میدونسته که دین آخرین ورژنیه که خدا فرستاده ولی خب اگه انجامش هم نده مهم نیس چون خدا مهربونه و میبخشه!! (من دیگه حرفی ندارم!😐 ) برای همین هرجا بحث در مورد حجاب و نماز و اسلام و میشده ثمین با اینکه اینا رو تو زندگیش نداشته ولی به شدت ازشون دفاع میکرده . همه ملت هم هنگ میکردن که تو با این قیافه داری این چیزا رو میگی😧 . سرتون رو درد نیارم خلاصه اینکه اتفاقات زیادی تو زندگیش می افته که قطعا نمیشه همه رو اینجا نوشت . ولی یکیش این بوده که یه روزی (مقتل سیدالشهدا) رو برمیداره میخونه و به روایتی میرسه که براش جالب بوده. اینکه پیامبر به خواب کسی میان که تو سپاه بوده ولی نه شمشیر زده نه تیر . ولی بهشون میگن باید کور شی چون سیاهه سپاه دشمن رو تو چشم فرزند من زیاد کردی!! ثمین هم چون میدونسته خیلی وقت ها تو همین روزا و تو همین شهر از کنارمون رد میشن یه هفته ای جوگیر میشه و موهاش رو میذاره تو!! ولی وقتی دوستاش بهش میگن زشت شدی میشه ثمین قبلی (نکشیمون با این ثباتت 😒) . واقعا خیلی قصه ثمین بالا پایین داره که دستم درد میگیره تایپ کنم بیخیال شین😂 ولی همین قدر بدون که اخرین اتفاق این بوده که ثمینی که فقط تو ماه رمضون روزه اش رو میگرفته تصمیم میگیره اینبار نماز هم بخونه و بعد ماه رمضون بذارتش کنار!! شب قدر میرسه و پای تلویزیون مشغول قرآن سر گرفتن میشه اول روایتی از میشنوه که جاش اینجا نیس بگم و بعد وقتی تو قرآن سر گرفتن به اسم میرسه دلش میشکنه!! و کلی گریه میکنه .حضرت زهرایی که تا اونروز هیییییچ شناختی ازشون نداشته!! . رسیده بوده به پوچی ای که خیلی از بچه های رگا قبل بهش رسیدن از زندگی خودش بدش اومده بود ، از شادی های زودگذری که هیچ کدوم دوومی نداشتن! از اینکه مثل خیلی های دیگه فقط زنده بوده و زندگی نکرده و مثل خیلی های دیگه میمیره و قطعا میره جهنم!!میشینه و خیلی منطقی به اسلام و دلایل حجاب داشتن فکر میکنه از نماز و بعد حجاب شروع میکنه و بعد تحقیقاتش در مورد دین شروع میشه!!❤️ بقیه داستان رو تو دورهمی های ما از زبون خود ثمین دنبال کنید....😍 . الانم خیلی سعی میکنه مثل دوست شهیدش رفتار کنه ولی نکن عزیز من ! نکن خواهر! نکن که اصلا نمیتونی😝 @Rogaa 🌿
🕊 نام: آیدا نامِ مستعار : مشهدی تحصیلات :دیپلم حسابداری شروع تغییر : ابان ۹۶(اربعین) شعار: خدایا ببخش گناهانی که لذتش رفت و مسئولیتش ماند... . آیدا هم مثل خیلی از رگایی ها توی خونواده ایی بزرگ شده که به حجاب اعتقادی نداشتن و کلمه نامحرم تو دایره لغتش اصلا یافت نمیشده !🚫 از١٨ سالگي هم اهل مهمونی و مسافرت با پسرا و مشروب و سيگار و ...شاید به قول عده ای ته ته عشق و‌حال بوده... ! با همین فرمون و بدون ترمز ، میرسه به جایی که حتی دیگه وجود خدا رو‌ هم منکر میشه! اما آخرِ همه این به ظاهرخوشیا خیلی احساس تنهایی میکرده ؛ چون دیگه فهمیده بوده که همه فقط عاشق ظاهرش میشن و چیزی که مهم نیس وجود خودشه! البته تمام تلاشش‌ رو میکنه که به روی خودش هم نیاره اما از اونجایی که خدا همیشه هست 😉 آیدا با یه دوست نسبتا مذهبی آشنا میشه که میشه در ورودی خیلی از بحث ها !!! از آیدا انکار بهشت و‌جهنم و آخرت و از دوستش اثبات اون ها با سند !(گویا دوست پیگیری هم داشته ..از همین تریبون اعلام‌ میکنیم دمت گرم😁✌🏻) آیدا از اونجایی که همش دلش می خواست حالش رو بگیره و برنده بحث ها باشه ، شروع میکنه به تحقیق و جمع آوری سند و مدرک برای این که ثابت کنه راهش درسته ! اما به قول خودش اراده خدا قویتر بوده چون تو این گشتن ها بیشتر به جواب سوال هایِ خودش میرسه 😊 محرم میرسه و از تعریفای دوستش راجع به امام حسین (علیه السلام) خواسته یا ناخواسته شیفته امام میشه و بعد یه مدت کاشت مژه و ناخنش رو برمیداره و شروع میکنه به نمازخوندن و بر خلاف تصورش ، حالِ دلش روز به روز بهتر میشه :)😇 اربعینِ ۹۶ برای اولین بار رفت مشهد و انگار خودِ امام رضا -علیه السلام- یه چیزی رو تو قلبش تکون داد و یه صدایی هم تو گوشش گفت : آیدا دیگ وقتشه ! نباید بین باورات و ظاهرت انقدر تفاوت باشه... خلاصه که سوغاتی اون مشهد براش چادریه که دیگه از رو سرش برنداشت 😍 البته به همین راحتی که میشنوید هم نبودا ؛ خواهرش دیگ باهاش بیرون نمیرفت ، خانوادش سر سنگین شده بودن ، فامیل مسخرش میکردن و میگفتن که جوگیر شده 😖 اونم که هنوز قوی نشده بود و به این حرفا و تمسخرا عادت نداشت یه دو ماهی خودش رو تو خونه حبس کرد... دیگه واقعا داشت افسردگی میگرفت تا این ک یه اتفاقاتی براش افتاد... که باعث شد کم کم دوباره از جاش پاشه و ی زندگیِ جدید بسازه💪🏻😎 پ ن : 😊 #دین_اسلام#نشاط#مهمونی#حجاب#سبک_زندگی#شخصیت#قدرت#دین_زدگی @rogaagroup 🍃🕊 https://www.instagram.com/p/CClnKZaJOMK/?igshid=yna2n0trr4xy