eitaa logo
مسجد حضرت رقیه «س»
231 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
2.7هزار ویدیو
144 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶از عالم بزرگی پرسیدند: چگونه بفهمیم در خواب غفلتیم یا نه؟ گفت: اگر برای کاری می کنی و به ظهور آن حضرت کمک می کنی ، بدان که بیداری. و الا اگر هم باشی در خواب غفلتی‼️ @paygaheameneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خداوند بخشنده و مهربان ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ ‍ 🔵🍁 ♻متنى قابل تامل در باب ديدن نعمت ها «قارون» هرگز نمی دانست که روزی ، کارت عابر بانکی که در جیب ما هست از آن کلیدهای خزانه وی که مردهای تنومند عاجز از حمل آن بودند، ما را به آسانی مستغنی میکند... و «خسرو پرويز» پادشاه ایران نمی دانست که مبل سالن خانه ما از تخت حکومت وی راحت تر است... و «قیصر» که بردگان وی با پر شترمرغ وی را باد می‌زدند ، کولرها و اسپلیت هایی که درون اتاقهایمان هست را ندید. و «هرقل» پادشاه روم که مردم به وی بخاطر خوردن آب سرد از ظرف سفالین حسرت میخوردند؛ هیچگاه طعم آب سردی را که ما می چشیم نچشید... و «خلیفه منصور» که بردگان وی آب سرد و گرم را با هم می آمیختند تا وی حمام کند ، هیچگاه در حمامی که ما براحتی درجه حرارت آبش را تنظیم میکنیم حمام نکرد! بگونه ای زندگی میکنیم که حتی پادشاهان گذشته نيز اینگونه نمی زیستند اما باز گله منديم! و هر آنچه دارائیمان زیاد میشود تنگدست تر میشویم...! ✅ كمى متفاوت بنگريم... @paygaheameneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشق شهادت: «بسیجی کسی است که نورش، خورشید را، موجش دریا را، استواریش کوه را، عزمش آهن را، وسعت روحش جهان را، صفتش واژه ها را، بی نامیش نام را، سوزش آتش را، سرعتش باد را و شهره اش تمام اسطوره ها را خجل کرده است». یاد شهیدان باذکر صلوات🌹 @paygaheameneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بعضیا عجیب بوی خدا میدن🌸 حاجی این مملکت امثال شمارو کم داره مدعی تا دلت بخواد هست.... روحت شاد 🌺 @paygaheameneh #شهیداحمدکاظمی #یادش_باصلوات
😅 چفیه‌ی یه بسیجی رو دزدیدن؛ داد می‌زد: آهای سفره، حوله، لحاف، زیرانداز، روانداز، دستمال، ماسک، کلاه، کمربند، جانماز، سایه‌بون، کفن، باندِ زخم، تورِ ماهی گیریم... همه رو بردن!!! (شادی روحشون که دار و ندارشون همون یه چفیه بود صلوات) @paygaheameneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔘 داستان ، عبرت آموز👌 قشنگه, قابل تامل🌹 "کشتی" در طوفان شکست و "غرق شد." فقط "دو مرد" توانستند به سوی جزیره ی کوچک بی آب و علفی شنا کنند و "نجات یابند." دو نجات یافته دیدند هیچ نمی توانند بکنند، با خود گفتند؛ "بهتر است از خدا کمک بخواهیم." بنابراین دست به "دعا" شدند و برای این که ببینند دعای کدام بهتر "مستجاب" می شود به گوشه ای از جزیره رفتند... "نخست،" از خدا "غذا" خواستند؛ فردا "مرد اول،" درختی یافت و "میوه ای" بر آن، آن را خورد. اما "مرد دوم" چیزی برای خوردن نداشت. هفته بعد، مرد اول از خدا "همسر و همدم" خواست، فردا کشتی دیگری غرق شد، "زنی" نجات یافت و به مرد رسید. در سمت دیگر، مرد دوم هیچ کس را نداشت. مرد اول از خدا "خانه، لباس و غذای بیشتری" خواست، فردا، به صورتی "معجزه آسا،" تمام چیزهایی که خواسته بود به او رسید. مرد دوم هنوز هیچ نداشت. دست آخر، مرد اول از خدا "کشتی" خواست تا او همسرش را با خود ببرد. فردا کشتی ای آمد و در سمت او "لنگر" انداخت، مرد خواست به همراه همسرش از "جزیره" برود و مرد دوم را همانجا "رها" کند..! پیش خود گفت: مرد دیگر حتما "شایستگی" نعمت های الهی را ندارد، چرا که درخواستهای او پاسخ داده نشد، پس همینجا بماند بهتر است! زمان حرکت کشتی، ندایی از او پرسید: «چرا همسفر خود را در جزیره رها می کنی؟» مرد پاسخ داد: «این همه نعمت هایی که به دست آورده ام همه مال خودم است و خودم درخواست کرده ام. درخواست های همسفرم که پذیرفته نشد. پس چه بهتر که همینجا بماند.» آن ندا گفت: اشتباه می کنی! تو مدیون او هستی... هنگامی که تنها "خواسته او" را اجابت کردم، این "نعمات" به تو رسید... مرد با تعجب پرسید: «مگر او چه خواست که من باید مدیونش باشم؟» * و آن ندا پاسخ داد: «از من خواست که تمام دعاهای تو را مستجاب کنم!!..» *🙏🙏 نکته: * شاید داشته هایمان را مدیون کسانی باشیم که برای خود هیچ نمی خواستند و فقط برای ما دعا می کردند...🌹 ممکن است همه موفقیت و ثروت و هر چیز دیگر که داریم را... "مدیون آن دو فرشته ای" باشیم که ما را بزرگ کردند... * (پدر و مادر)🌹🌹 بدون هیچ توقعی! 💚 @paygaheameneh 🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ ✍پاسدار شهيد احمد خادم الحسينى در سال ١٣٣٢ در شيراز متولد شد. در شهر در دوران دفاع مقدس به هنگام تشييع و تدفين شهدا رسم بر این بود که علماى برجسته شهر و ائمه جماعات دوشادوش مردم در مراسم شرکت مى کردند و در پایان مراسم تشييع، مسؤوليت شهدا را برعهده مى گرفتند. از نماینده و امام جمعه محترم شيراز شنيدم: «پس از عمليات بيت المقدس که منجر به فتح گردید عده اى از شهدایى را که در این عمليات به شهادت رسيده بودند به شيراز آوردند. زیادى از مردم در این مراسم تشييع حضور یافته بودند که در ميان آنها علماى شهر دیده مى شدند. اجساد مطهر شهدا در ميان حزن و اندوه فراوان مردم بر دستهاى آنان تا "دارالرحمه" شيراز تشييع گردید و پيكرهاى مطهر شهدا در آنار قبرهایى که از قبل آماده شده بود، قرار گرفت. در شيراز رسم بر این بود که علماى شهر بخصوص روحانيونى که از لحاظ سنى و موقعيت اجتماعى از دیگران ممتازتر بودند مسؤوليت تلقين شهدا را برعهده مى گرفتند. حجة الاسلام و المسلمين طوبائى از روحانيون شهر که امام جماعت مسجد کوشک عباسعلى شيراز بود براى من نقل مى کرد: شب قبل که براى نماز شب برخاستم مسائلى برایم پيش آمد که دانستم فردا با امری عجيب مواجه مى شوم. وقتى وارد قبر شدم تا تلقين شهيد مورد نظر را انجام دهم، به محض ورود به قبر در چهره شهيد حالت تبسمى احساس کردم و فهميدم با صحنه اى غير طبيعى روبرو هستم. وقتى خم شدم و تلقين شهيد را آغاز کردم، به محض اینكه به اسم مبارك امام (عج) رسيدم مشاهده کردم جان به بدن این شهيد مراجعت کرد، چون شهيد به احترام امام زمان(عج) سرش را خم کرد، به نحوى که سر او تا روى سينه خم شد و دوباره به حالت اوليه برگشت. @paygaheameneh 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍃🌸🍃 در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " اصغر آواره " اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند .... و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش میگفتند اصغر آواره ! انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید . تا اینجا داستان رو داشته باشید ! در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام ایت الله نجفی از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت ..... حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج مولا علی همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم .... وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند ! کنجکاو شد و به سمت آنها رفت ..... پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید ؟ یکی ازکارگران گفت این اصغر آواره است ! تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست ..... مردم تا این صحنه را دیدیند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطورناله کردید ؟! حاجی گفت :مردم این فرد را میشناسید ؟ همه گفتند نه ! مگه کیه این ؟ حاجی گفت: این همون اصغر آواره است .... مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش ؟! و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی..... گفت : سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت سوار اتوبوس که شدم دیدم ....وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد.... ترسیدم و گفتم یا امام حسین (ع) اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود , اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیزارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید ....چه کنم ! خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم ..... اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد .....زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری ؟ چرا نمیزنی ؟ گفت : من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (س) موسیقی ننواختم .... خلاصه حرمت نگه داشت و رفت .... اونروز تو دلم گفتم اربابم حسین (ع) برات جبران کنه , حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشیع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انحام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند از این حکایت معلوم است اگر برای نوکر امام حسین (ع) کاری انجام بدهیم خدا یک شهر را برایمان می اورد کارمان را سامان دهد ان شاءا... @paygaheameneh
🔹آيت اللّه سيد علي قاضي رضوان اللّه تعالي عليه: خوشحال کردن انسان محزون، چه با بذل مال، چه با سخن نيکو، چه با کنار او نشستن، گناهان را پاک می کند. @paygaheameneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣یک دقیقه مطالعه روزی حضرت موسی (ع) در كوه طور، به هنگام مناجات عرض كرد: ای پروردگار جهانیان! جواب آمد: لبیك! سپس عرض كرد: ای پروردگار اطاعت كنندگان! جواب آمد:‌ لبیك! سپس عرض كرد:‌ ای پروردگار گناه كاران! موسی علیه السلام شنید: لبیك، لبیك ، لبیك! حضرت گفت: خدایا به بهترین اسمی صدایت زدم، یكبار جواب دادی؛ اما تا گفتم: ای خدای گناهكاران، سه مرتبه جواب دادی؟خداوند فرمود: ای موسی! عارفان به معرفت خود و نیكوكاران به كار خود و مطیعان به اطاعت خود اعتماد دارند؛ اما گناهكاران جز به فضل من پناهی ندارند. اگر من هم آنها را از درگاه خود ناامید گردانم به درگاه چه كسی پناهنده شوند؟ 📚 کتاب قصص التوابین (ص ١٩٨) @paygaheameneh
1_17545817.mp3
1.96M
سخنرانی درمورد گناه @paygaheameneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 آورده‌اند که روزی از بهلول پرسیدند : راز طول عمر در چیست ؟ گفت : در زبان آدمی گفتند:چگونه است آن راز؟  گفت: آن‌است که هر اندازه زبان آدمی کوتاه باشد، عمرش دراز می‌شود و هر چه زبان دراز شود، از طول عمر آدمی کاسته می شود ... @paygaheameneh
⭕️ فقط برای خدا کار کنید 👤 شیخ رجبعلی خیاط(ره) : روزی جوانی را در عالم برزخ ديدم كه به من می‌گفت : وقتی اينجا آمديد، می‌فهميد هر نفسی كه به غير ياد خدا كشيديد، ضرر كرديد. كار برای خدا بكنيد. بنده اگر در كارم يك سوزن برای غيرخدا بزنم به دستم فرو می‌رود . . . قيمت شما همان است كه می‌خواهيد. اگر خدا را بخواهيد، قيمت‌ تان خداست و اگر دنيا و خودخواهی را بخواهيد همان مقدار @paygaheameneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•|🌿🌹 👌 📌 ◽️ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود رنج دوران برده‌ایم رنج دوران برده‌ایم ... توچه می‌دانی که رَمل و ماسه چیست⁉️ بین اَبروها رد قنّاصه چیست⁉️ 🔻مدیران و مسئولان خائن به خون شهدا نباشید؛ خون شهدا خائنین را رسوا خواهد نمود.. @paygaheameneh
یا صاحِبَ الزّمان اَدرِکنی: ❤️ اگر به قرآن عمل میشد ❤️ ✨🌸اگر هركس به آیه (كلو و اشربوو لا تسرفوا) توجه می كرد دیگر كسی به اندازه نیازش غذا می خورد و پرخوری نمی كرد.  ✨🌸اگر هركس به آیه (و امشوا فی مناكبها و كلو من رزقه) توجه می كرد راه رفتن را در برنامه روزانه خود پیش می گرفت.  ✨🌸اگر هركسی به آیه (وقولوا لناس حسنا) توجه می كرد: دیگر عصبانی نمی شد و دیگر دعوا و بدگویی در جامعه می میرد. ✨🌸اگر هركس به آیه( و لاتمش فی الارض مرحا) توجه می كرد دیگر كسی برای جلب توجه بر زمین راه نمی رفت.  ✨🌸اگر هركسی به آیه ( و لاتومنوا الا لمن تبع دینكم) توجه می كرد دیگر در مقابل اروپا كافران احساس ضعف نمیكردیم و تقلید كوركورانه از لباس و فرهنگشان نمیكردیم. ✨🌸اگر هركس به آیه (رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذكرالله و اقام الصلاه و..) عمل می كرد دیگر هنگام اذان بازارها از مردم خالی می شد و همه به صف نماز می ایستادند.تا جایی كه دیگر برای نماز خواندن نمی ماند و نمازگزاران به نوبت نماز می خواندند یا صف ها به خیابان كشیده می شد.  ✨🌸اگر هر زنی به آیه ( ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن) عمل می كرد دیگر زنی بدون چادر بیرون نمی آمد و برای غیر شوهرش آرایش نمی كرد. ✨🌸اگر هركسی به آیه ( و اغضض من ابصارهم) عمل می كرد دیگر كسی به نامحرم نگاه نمی كرد. ✨🌸اگر هر دختر و پسر نوجوانی به آیه ( ولیستعفف الذین لا یجدون نكاحا حتی یغنیهم الله من فضله) عمل می كرد دیگر به بهانه نداشتن موقعیت ازدواج گناه نمی كردند و صبر می كردند تا خدا از فضلش به آنها همسری بدهد.  ✨🌸اگر هركس به آیه (ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم) توجه می كرد دیگر كسی دوستش را به گناه دعوت نمی كرد و برای هم فیلم و عكس نامشروع نمی فرستادن تا علاوه بر خودشان دیگران را فحشا ببرند.  @paygaheameneh ✖قَداَفلَحَ مَن صَلِ عَلی مُحَمَدٍ وَآلِ مُحَمَد✖
📔 🌹حتما بخوانید🌹 در زمان قدیم ، مردی ازدواج کرد. در روز اول ازدواج ،جمع شدند جهت خوردن ناهار با خانواده شوهر... و مرد سهم بیشتری از غذا با احترام خاص به همسرش داد ، و به مادر خودش سهم ناچیزی از غذا را داد ؛بدون هیچ احترامی... در این لحظه عروس که شخصیت اصیل و با حکمتی داشت، وقتی این صحنه را دید درخواست طلاق کرد. و گفت شخصیت اصیل در ذات هست و نمی خواهم از تو فرزندی داشته باشم که بعدها فرزندانم رفتاری چون تو با مادرت، با من داشته باشند و مورد اهانت قرار بگیرم متاسفانه بعضی از زنان وقتی شوهرانشان آنها را ترجیح می دهند،فکر می کنند، بر مادر شوهر پیروز شدند. عروس با تدبیر همان روز طلاق گرفت. و با همسری که به مادر خودش احترام می گذاشت ازدواج کرد و بعد از سالها صاحب فرزندانی شد و در یک روز با فرزندانش عزم مسافرت کرد، با فرزندانی که بزرگ شده بودند، و مادر را بسیار احترام می گذاشتند، در مسیر به کاروانی برخوردند، پیرمردی پابرهنه پشت سر کاروان راه می رفت، و هیچ کس به او اعتنایی نمی کرد. مادر به فرزندانش گفت آن پیرمرد را بیاورید وقتی او را آوردند. مادر، همسر سابقش را شناخت به او گفت: چرا هیچ کس اعتنایی و کمکت نمی کند؟ آنها کی هستند؟ گفت: فرزندانم هستند گفت : من رامی شناسی؟ پیرمرد گفت: نه زن با حکمت گفت: من همان همسر سابقت هستم و قبلا گفتم که اصالت در ذات هست. همانگونه که می کاری درو خواهی کرد به فرزندان من نگاه کن چقدر به من احترام می گذارند و حالا به خودت و فرزندانت نگاه کن، چون تو به مادرت اهانت کردی، و این جزای کارهای خودت هست، و زن با تدبیر به فرزندانش گفت: کمکش کنید برای خدا هر مرد و زنی خوب بیاد داشته باشد، فرزندان شما همانگونه با شما رفتار خواهند کرد ، که شما با پدر و مادر خود رفتارمی کنید @paygaheameneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(چقدر تفاوت..!!!) 🔻سه بیمار جواب آزمایش هایشان را در دست داشتند، دکتر به هر سه گفته بود که بر اساس آزمایشات انجام شده، به بیماری های لاعلاجی مبتلا شده اند به صورتی که دیگر امیدی به ادامه زندگی برای آنها وجود ندارد و در آینده ای نزدیک عمرشان به پایان می رسد... آنها داشتند در این باره صحبت می‌کردند که می‌خواهند باقیمانده عمرشان را چه کار کنند... 🔸نفر اول می‌گفت: من در زندگی ام همیشه مشغول کسب و تجارت بوده ام و حالا که نگاه می‌‌کنم، حتی یک روز از زندگی ام را به تفریح و استراحت نپرداخته ام، اما حالا که متوجه شده‌ام بیش از چند روز از عمرم باقی نمانده است می‌خواهم تمام ثروتم را در این چند روز خرج کامجویی و لذّت از دنیا کنم، می‌خواهم جاهایی بروم که یک عمر خیال رفتنش را داشتم، چیزهایی را بپوشم که دلم می خواسته اما نپوشیده ام، کارهایی را انجام دهم که به علت مشغله زیاد انجام نداده ام و چیزهایی را بخورم که تا به حال نخورده‌ام... 🔸نفر دوم می‌گفت: من نیز یک عمر درگیر تجارت بوده و از اطرافیانم غافل شده بودم، کاری که می‌کنم این است که می‌روم سراغ پدر و مادرم، و آنها را به خانه ام می آورم تا این چند روز باقی مانده را در کنار آنها و همراه با همسر و فرزندانم سپری کنم، در این چند روز می‌خواهم به تمام دوستان و فامیلهایم سر بزنم و از بودن با آنها لذت ببرم، در این چند روز باقی مانده می‌خواهم نصف ثروتم را صرف کارهای خیر خواهانه و عام المنفعة کرده و نیمی دیگر از آن را برای خانواده ام بگذارم تا پس از مرگ من دچار مشکلات مالی نشوند... 🔸نفر سوم با شنیدن سخنان دو نفر اول، لحظه‌ای ساکت ماند و اندیشید و سپس گفت: من مثل شما هنوز نا امید نشده‌ام، و امیدم را از زندگی از دست نداده‌ام، من می‌خواهم سالهای سال، عمر کنم و از زنده بودنم لذت ببرم، اولین کاری که من انجام خواهم داد این است که دکترم را عوض می‌کنم، می‌خواهم سراغ دکترهای با تجربه تر بروم... @paygaheameneh من می‌خواهم زنده بمانم و ...👌👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما ز نسل مصطفے و حیدریم ما بسیجے هاے خطِ گر عیان گردد کہ مے دهد هر بشنود جان مے دهد با تجدید بیعت مے کنیم باز هم قصد مے کنیم 🌸 چهل سال ایستادگی، مقاومت، ولایتمداری ، جهاد و شهادت، هفته ی بر شما مبارک. @paygaheameneh