✞✞ رפּܩاט تــرسـناڪ ✞✞
#حقیقت_یا_رویا #پارت_سیزدهم همینطور داشتم قدم میزدم که چشمم به یه در کوچیک روی زمین افتاد دوی
#حقیقت_یا_رویا
#پارت_چهاردهم
برگشتم و بهش نگاه کردم
تنها امیدم برگشت
اون همون پسری بود که تو اون اتاق عجیب دیدمش و همینطور کنار سردسته بود
سریع پاشدم و دوییدم سمت میله ها
محکم میله هارو گرفتم و نگاش کردم
قبل از اینکه چیزی بگم گفت
_عااا میدونم الان میخای سوال پیچم کنی پس فقط لطفا ساکت شو و به من گوش کن باشه ؟وگرنه میزارم اینجا بمونی مثل بچه ها گریه کنی
اروم سرم رو تکون دادم و با پشت دستم اشک هامو پاک کردم
_از اینجا میبرمت بیرون اما نه مجانی فهمیدی ؟
+از من چی میخای؟...نکنه..
آخرش رو یکم داد زدم که ....
🖋 @roman_scary
🏷 @scary_terrible