eitaa logo
💙 رمان زیبـــــــا ❤
2.1هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
457 ویدیو
36 فایل
🍃🌸 •| اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُكَ صَبْراً جَميلاً |• . . °|هر آنچه که بودم هیچ اینبار فقط شعرم💓|° علیرضا_آذر🍃❤ . . شما شایسته بهترین رمان ها هستید😍 #جمعه ها_پارت نداریم دوست عزیز . . 🍃🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
10 کاری که شما را از چشم بقیه می‌اندازد اگر: 🌹👈 فقط به فکر خودتان هستید 🌹👈 بر زیبایی ظاهری تمرکز می‌کنید و باطن را نمی‌بینید 🌹👈 دائم در حال رقابت با دوستان تان هستید 🌹👈 دوستان‌تان را دشمن خود می‌دانید 🌹👈 همیشه نگرانید که برای دیگران اهمیتی نداشته باشید 🌹👈رئیس بازی در می‌آورید 🌹👈 صادق نیستید 🌹👈مبادی آداب نیستید 🌹👈 قابل اعتماد نیستید، ولی به دیگران وابسته‌اید 🌹👈 همیشه نیمه‌ی خالی لیوان را می‌بینید بدانید و آگاه باشید که با این کارها خودتان را از چشم دیگران می اندازید @roman_ziba
🌸🍃روزی شیخی ﺗﻮی جمع ﮔﻔﺖ : ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﻋﻤﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﺯﻧﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﺒﻮﺩ ! آﻗﺎﯾﻮﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﻫﻤﻪ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﭘﭻ ﭘﭻ ﮐﺮﺩﻥ .. ﺣﺎﺝ آﻗﺎ در ﺍﺩﺍﻣﻪ گفت : ﺑﻠﻪ ، ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﺷﺪﻡ ! ﻫﻤﻪ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻮﯼ ﭼﺸﻢ ﺧﯿﻠﯿﻬﺎ ﺍﺷﮏ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ ... ﯾﮑﯽ ﺍﺯ حاضرین در ﻣﺠﻠﺲ هماﻥ ﺷﺐ ﺭﻓﺖ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﯾﺪ ﻋﯿﺎﻟﺶﺗﻮ ﺁﺷﭙﺰ ﺧﻭﻧﻪ ﺩﺍﺭﻩ غذا درست ﻣﯿﮑﻨﻪ ، ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ : ﻋﯿﺎﻝ ! ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺳﺎﻟﻬﺎﯼ ﻋﻤﺮﻡ ﺭﻭ ﺗﻮﯼ ﺁﻏﻮﺵ ﺯﻧﯽ بودم ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﺒﻮﺩ ! ﻭ ﻣﺮﺩ ﻗﺒﻞ ﺍﺯﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺮﻓﺸﻮ ﮐﺎﻣﻞ ﮐﻨﻪ ﺍﺯ ﻫﻮﺵ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﻗﺎﺑﻠﻤﻪ ﺍﯼﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﺵ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻪ ﻫﻮﺵ ﻧﯿﻮﻣﺪﻩ ! لطفاً برای ﺳﻼﻣﺘﻴﺶ ﺩﻋﺎ ﻛﻨﻴﻦ ﻧﺘﯿﺠﻪ : ﺩﺭ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﻣﺎ ﺍﻭﻝ ، آﺧﺮ ﻗﻀﯿﻪ ﺭﻭ ﺑﮕﯿﻦ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﻧﺪﺍﺭن🤔 @roman_ziba
💜🍃روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی🍃💜 اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی !سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!!پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد : 🌹👈اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد. 🌹👈اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است . 🌹👈و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست.... @roman_ziba
پروفایلدخترونه .:::| ••••●❥JOiN👇 🆔 @roman_ziba
هوای تو رفیق .:::| ••••●❥JOiN👇 🆔 @roman_ziba
پروفایل .:::| ••••●❥JOiN👇 🆔 @roman_ziba
💜🍃 های جالب روانشناسی زمانی که بر سر شما داد می‌کشند، آرام بمانید☺️ برای آرام ماندن و حفظ خونسردی خود تلاش کنید. داد کشیدن معمولاً از عصبانیت نشأت می‌گیرد و بعضی مواقع رفتار ما سهواً آن را تحریک می‌کند. احساسات ناشی از عصبانیت معمولاً زود فروکش می‌کنند و احساس گناه جای آن را می‌گیرد. و این معمولاً نفر اول است که معذرت‌خواهی می‌کند… 👌 یادتان باشد : خشم، منطق طرفِ ضعیف تر است. روانشناس بالینی @roman_ziba
🌹👈برای جذب افراد جذاب، باید جذاب باشید. 🌹👈برای جذب افراد قوی باید قوی باشید. 🌹👈برای جذب افراد متعهد باید متعهد باشید. 🌹👈به جای اینکه بخواهید روی انها تاثیر بگذارید، روی خودتان تاثیر بگذارید. 🌹👈اگر شایسته باشید، می توانید جذب کنید. ✍️جیم ران @roman_ziba
💙 رمان زیبـــــــا ❤
🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🍃 🌺 #پارت85 فکر کنم خودش ترسید از داد من اخه من از سرعت ماشین خیلی میترسم اروم زد کنار
🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🍃 🌺 پسر ه ی .......نگاه کناااا دیونه زنجیری مثال میخواست تلافی کنه از حرصم دسته چمدونش رو گرفتم از پله ها کشیدم پایین که فکرکنم چرخ هاش سالم نموند فکرکنم رفت تو پارکینگ در ورودی باز کردم رفتم طرف پارکینگ که با چیزی که دیدم دو متر پریدم هواا شروع کردم به جیغ کشیدن که با باصدای باغبونشون که هراسون به سمتم می اومد گفت : ـ دخترم اصلا تکون نخور وگرنه میوفته دنبالت اخه پسره احمق چرابازش کردی تو ـ نمیدونم داشت به کی فوش میاد واای داشتم سکته میکردم یه سگ که ازخودم بزرگتر بود بارنگ سیاه جلوم وایساده بود بدون قالده اشکم داشت میومد که سگ شروع کرد به پارس کردن خواستم بدوام که باصدای ارشام سرجام وایسادم ـ عسل اصلا ندو بعد روزانوش نشستو یه سوزت زد و گفت جیسون بیا اینجا جیسون سیاه بدریخت که خیلی ازش بدم میومد رفت طرف ارشام ، ارشام روبه باغبونه گفت :چرا جیسون بازه مگه نگفتم تو این موقع ها بازش نزارید اگه به عسل اسیب میزد میخواستی چیکار کنی ـاقاشرمنده این پسرع احمق حتما یادش رفته ارشام :تو برو بشین تو ماشین تا من بیام عسل :رفتم نشستم تو ماشین گوشیه ارشام روی داشبرت بود داشت ویبره میرفت برگشتم دیدم هنوز داره با باغبونشون حرف میزنه خخخخ اخرم خودش باید بیاره چمدونشو گوشی رو برداشتم دیدم انوشا تماسو برقرارکردم ـ الو ارشام کجایی بیاین دیگه همه منتظرن ـ انوشا منم یه خنده ریز کردم اونم خندید گفت : ـ عه وای شانس اوردم خواهر شوهربازی درنیاوردم وبهت فوش ندادم ـ دختره ی پرو نگاه کنا ،شما خیلی غلط میکردی دختره ی ورپریده 🍃 🌺🌺 🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🌺🌺🍃
💜🍃شادی یعنی آنطور که دل خودتان می خواهد زندگی کنید؛ کاری که خودتان دوستش دارید را انجام دهید؛ آدمی که خودتان دوستش دارید را دوست بدارید، لباسی که خودتان می پسندید را به تن کنید، در راهی که خودتان انتخاب کردید قدم بردارید... به تعبیری با تمام تاسف"ما بیشتر می پسندیم که خوشبخت نباشیم اما دیگران ما را خوشبخت بدانند تا این که خوشبخت باشیم اما دیگران ما را بدبخت بدانند. ✍️ در یک کلام برای خودتان زندگی کنید تا شادی را از عمق وجودتان احساس کنید. @roman_ziba
رفاقت .:::| ••••●❥JOiN👇 🆔 @roman_ziba
زندگی من! با تو زیباست🔥🌸 ♥️♡| @roman_ziba
Love has different definitions but for me it’s just means you. عشق تعریف های مختلفی داره، اما برای من عشق خیلی ساده یعنی تو. ♥️♡| roman_ziba
⃟🍓🧚🏻‍♀ خوآص وآزلین برآی پوست و مو^-^🥟🌸 ࿐࿐࿐࿐࿐࿐ 1:رفع چروک زیر چشم و صورت°° 2:درمآن سیآهی دور چشم°° 3:پآک کننده آرآیش°° 4:درمآن موخوره°° 5:درمآن شپش°° 6:تقویت مژه°° 7:پرپشت کننده ابرو°° 8:تقویت نآخن°° 9:نرم کننده مو°° 10:درمآن شوره سر°° 11:درمآن جوش هآی سر سیآه°° 12:برآق کننده لب هآ°° 13:مآندگآری رآیحه عطر°° 14:درمآن سوختگی هآی خفیف°° ⸀ @roman_ziba 🙇🏿‍♀💧
💭🧚🏻‍♀^^ مثل دریا باش هرکی از حدش گذشت غرقش کن:)🌚🌸 『• @roman_ziba 🍒 🛵•』
🐄🌿*-* ماسک ضدچروک صورت🍓🌈^-^ ࿐࿐࿐࿐࿐ دو قاشق عسل🍯یه عدد سفیده تخم مرغ🥚و یه قاشق آرد برنج🍙رو با هم مخلوط کنید یک ربع بمونه روصورت و بعد بشورید🚿اگ پوستتون چربه چندقطره آب لیموی تازه بهش اضافه کنید🍋🌸^-^ 『• @roman_ziba 👻💖•』
『لاو🐥💋』 ⎾ @roman_ziba ∞🕊⏌
🌹👈فقر همه جا سر ميكشد ....... 🍃👈فقر ، گرسنگي نيست ، عرياني هم نيست ...... 🍃👈فقر ، چيزي را " نداشتن " است ، ولي ، آن چيز پول نيست ..... طلا و غذا نيست ....... 🍃👈فقر ، همان گرد و خاكي است كه بر كتابهاي فروش نرفتهء يك كتابفروشي مي نشيند ...... 🍃👈فقر ، تيغه هاي برنده ماشين بازيافت است ،‌ كه روزنامه هاي برگشتي را خرد ميكند ...... 🍃👈فقر ، كتيبهء سه هزار ساله اي است كه روي آن يادگاري نوشته اند ..... 🍃👈فقر ، پوست موزي است كه از پنجره يك اتومبيل به خيابان انداخته ميشود ..... 🌹👈فقر ، همه جا سر ميكشد ❌🍃 فقر ، شب را " بي غذا " سر كردن نيست فقر ، روز را " بي انديشه" سر كردن است .. 🍃❌ @roman_ziba
همیشه بهترین هارو انتخاب کن @roman_ziba
💜🍃درخت همیشه پرستو رو دوست داشت... از زمانی که پرستو بر روی شاخه اش مینشست, دوستش داشت. هر روز صبح بخود میگفت "امروز همون روزیه که بهش میگم دوستش دارم" اما صبح وقتی خورشید مهربون گرمی عشقش رو به همه میداد,درخت هرچی سعی میکردبه پرستو بگه دوستش داره چیزی جلوشو میگرفت .شاید خجالت . خودش هم نمیدونست اون چیه. فردا گذشت و فرداهای دیگه... باز هم گذشت. "فردا حتما بهش میگم" ولی باز هم فردایی دیگر... یک روز از سرما به خود لرزید. ...... بغض گلوشو گرفت , انگار یخ زده بود ,نه از سرما. پرستو رفته بود... @roman_ziba
💜🍃اندیشه متفاوت🍃💜 کتابخانه ای در انگلستان بنا شد زیرا ساختمان قبلی قدیمی بود. اما برای انتقال میلیون ها کتاب بودجه کافی در دسترس نبود. تنها حلال مشکلات کارمند جوان کتابخانه بود. او آگهی منتشر کرد: همه می توانند به رایگان کتابها را امانت بگیرند و برای بازگرداندن به نشانی جدید تحویل دهند. برای موفقیت کافیست کمی متفاوت بیاندیشی @roman_ziba
🤗ببخشید چند لحظه : 💰اگه شما غذا در یخچال خونتون دارید، لباس هم به تن دارین و یک سقف هم بالا سرتون هست و جایی برای خوابیدن دارین، پس شما از ۷۵ درصد از کل مردم جهان ثروتمند تری. 💵اگه شما الان پول در کیفتان هست و کمی هم پول خرد دارید تا هر کجا بخواهید بروید پس شما جزو ۱۸ درصد مردم پولدار دنیا هستین. 😌اگه شما زنده هستین با سلامتی بیشتر از مریضی، پس شما نسبت به میلیون‌ها آدمی که طی این هفته خواهند مرد لطف بیشتری از خداوند نصیبتان شده. 🤓اگه شما می‌توانید این پیام را به راحتی بخوانید و بفهمید، شما از ۳ میلیارد انسانی که در جهان هستند و نمی توانند ببینند و بخوانند یا از مشکل عقب ماندگی ذهنی رنج می‌برند، خوشبخت‌تر هستید. 😍زندگی همش شکایت و حسرت خوردن نیست، زندگی یعنی هزاران دلیل برای شکرگزاری به درگاه خداوند مهربان و لطیف♥️ @roman_ziba
💙 رمان زیبـــــــا ❤
🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🍃 🌺 #پارت160 -بهم اعتماد کن....باور کن بودن با من اونقدر هم که فکر می کنی سخت نیست سر
🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🍃 🌺 اتاق رو زدن ...و افای پرتو در حالی که ویلچر فاطمه خانم رو حل میدادوارد اتاق شدن...از روی تخت بلند شدم وگفتم: -سالم.. و سرم رو پایین انداختم....اومدنشون توی اتاقتوی این زمان فقط یه معنی داشت..فاطمه خانم لبخندی زد و گفت: -عزیزم بهنام همه چیزو به ما گفت.....خیلی ناگهانیه.ولی خوب باعث خوشحالی....خیلی خوشحالم دخترم..خیلی.... اقای پرتو هم لبخندی زد و گفت: -منم خوشحالم...انشاا که خوشبخت شی دخترم دهنم قفل شده بود و توانایی گفتن چیزی رو نداشتم..فاطمه خانم ادامه داد: -بیا اینجا عزیزم و دستاشو به سمت من گرفت..به سمتش رفتم و جلوی پاش زانو زدم..دستش رو روی سرم کشید و گفت: -دیروز که احسان درباره تو باهام حرف زد دلم گرفت...دوست نداشتم از دستت بدم...ولی االن می بینم پسرم انقدر زرنگ و عاقله که خودش دست به کار شد...ممنون دخترم...دنیا رو بهم دادی..انشاا... که به پای هم پیر شین اهسته گفتم: -ممنون صدای غزل باعث شد سرم رو بلند کنم و نگاهش کنم..توی استانه در ایستاده بود و نگاه من می کرد: -پس حقیقت داره؟.....ساقی واقعا که لبخندی از سر دردمندی زدم و گفتم: -چرا؟ جلوتر اومد و گفت: -می گی چرا؟من باید الان بفهمم که تو داری زن داداشم می شی؟ گفتم: 🍃 🌺🌺 🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🌺🌺🍃
💙 رمان زیبـــــــا ❤
🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🍃 🌺 #پارت160 -بهم اعتماد کن....باور کن بودن با من اونقدر هم که فکر می کنی سخت نیست سر
🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🍃 🌺 خندش به قهقه تبدیل شد ـ زود بیاین مامنتظر شمایماا ـ الان میایم ـ باش فعال عسل : گوشی قطع کردم که ارشام نشست تو ماشین وقتی گوشی تو دستم دید گفت : ـ چیکارمیکردی ؟؟ _انوشا زنگ زده بود بااون حرف میزدم ـ اهان خب بریم ـ حرکت کردیم به سمت خونمون به خونمون نزدیک شدیم که دیدم یه ماشین دیگم هس نشناختم روبه ارشام کردم و گفتم : ـ تواون ماشینو میشناسی ـ نه مگه قرار بود کس دیگه هم بیاد ـ نه فکر نمیکنم ولی یکم اشناس ماشینو بغل اون ماشین بی ام و مشکی پارک کردیم پیاده شدیم نزدیک در ورودی شدیم که اومددستمو گرفت ـ مجبوریه یه چشم غره بهش زدم ،درو بازکردیم صدای خنده میومد رفتیم جلو که دایی و سیاوس و سیامک زن دایی الهام رو دیدم وقتی متوجه ماشدن ،زندایی تند امد طرفم واای خوشگل من تبریک میگم بهت ولی ای کاش میشدی عروس خودم بعد صورتمو ب.و.سید که ارشام به دستم یه فشار خفیف وارد کرد بعدم دستمو ول کرد ـ مرسی زندایی جون این زن دایی ما خیلی مهربونه ولی نمیدونم چراهمش دلش میخواست منو به این پسرش سیامک قالب کنه سیامک خیلی دوسم داره وهم پسره هیزی هست حتی چندبارهم به من ابرازعلاقه کرده ولی من ازهمون بچگی حالم ازش بهم میخورد خخخخخ عسل : رفتم توجمع روبه دایی سالم کردم که دایی بالبخند اغوشش رو برام بازکرد دویدم تو بغل دایی ازبچگی عاشق دایی بودم خانواده مامان کم جمعیت هست برعکس باباولی ما رابطه ی خوبی نداشتیم با خانواده ی پدری از بچگی بابام میگفت بخاطر دالیلی قطع رابطه کردن ولی تازه فهمیدم بخاطر ازدواج مامانو بابا ولی من با خانواده مامان بهتر رابطه دارم مامان بزرگ وبابابزرگ وقتی هفت سالم بود فوت کردن وهمین دوتا فرزندو داشتن باصدای دایی ازش جدا 🍃 🌺🌺 🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🌺🌺🍃
💞شش راه براي جلب محبت مردم : 🌹🍃صميمانه نسبت به غير، علاقه مند باشيد. 🍃🌹تبسمي بر لب داشته باشيد. 🌹🍃به ياد بياوريد كه نام هر كس براي او شيرين ترين و مهمترين لغت قاموسهاست. 🍃🌹شنيدن را بياموزيد، طرف خود را به شوق آوريد كه از خود سخن بگويد. 🌹🍃با مخاطب از آنچه دوست دارد صحبت كنيد. 🍃🌹صميمانه و صادقانه اهميت او را برا ي خودش آشكار سازيد. 👤 دیل کارنگی ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
🌷👈راز هایت را به دو نفر بگو... "خودت و خدایت " 🌷👈در تنگنا به دو چیز تکیه کن... "صبر و دعا" 🌷👈در دنیا مراقب دو چیز باش... "پدر و مادر" 🌷👈از دو چیز نترس که به دست خداست... "روزی و مرگ" 🌷👈و به یک چیز هیچ وقت خیانت نکن... "رفاقت" ✨تا وقتی نگاه خدا به سوی توست، از روی گرداندن دیگران غمگین مباش✨ ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
💜🍃ده فرمان زندگی💜🍃 🌹👈ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﻧﺒﺎﺵ، 🌹👈 ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ معطل ﻧﺒﺎﺵ، 🌹👈 ﺳﺮ ﺳﺨﺖ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﻟﺞ ﺑﺎﺯ ﻧﺒﺎﺵ، 🌹👈 ﺻﺮﯾﺢ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﮔﺴﺘﺎﺥ ﻧﺒﺎﺵ، 🌹👈 ﺑﮕﻮ ﺁﺭﻩ ﻧﮕﻮ ﺣﺘﻤﺎ، 🌹👈 ﺑﮕﻮ ﻧﻪ ﻧﮕﻮ ﻫﺮﮔﺰ، 🌹👈 ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺵ ﺍﻣﺎ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺒﺎﺵ، 🌹👈 ﺷﺘﺎﺏ ﮐﻦ ﺍﻣﺎ ﺷﺘﺎﺏ ﺯﺩﻩ ﻋﻤﻞ ﻧﮑﻦ، 🌹👈 ﺑﮕﻮ ﺑﺮﺍﺕ می مونم ﻧﮕﻮ ﺑﺮﺍﺕ ﻣﯿﻤﯿﺮﻡ، 🌹👈 ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻧﯿﺴﺖ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ... ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
🧖🏻‍♀🍇~ جلوگیری کردن از ریزش مو [👧🏻🌻]➺ ࿐࿐࿐࿐࿐࿐ • ماساژ با روغن تخم مرغ:👩🏻‍🍳🍳- پوست سر خود را به طور منظم با روغن تخم مرغ ماساژ دهید. روغن تخم مرغ یک روش درمان بسیار عالی و مفید برای مراقبت از مو است. این روغن برای جلوگیری از ریزش مو، درمان شوره سر، جلوگیری از سفید شدن مو، رطوبت پوست سر و رشد موهای جدید سالم مفید است.^-^🐨🥯🌸 『• 🍒 🛵•』 ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
*--* 🌧🌊💿 [🏳️‍🌈🌙] ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯