eitaa logo
💙 رمان زیبـــــــا ❤
2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
457 ویدیو
36 فایل
🍃🌸 •| اَللّـهُمَّ اِنّی اَسْئَلُكَ صَبْراً جَميلاً |• . . °|هر آنچه که بودم هیچ اینبار فقط شعرم💓|° علیرضا_آذر🍃❤ . . شما شایسته بهترین رمان ها هستید😍 #جمعه ها_پارت نداریم دوست عزیز . . 🍃🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
💙 رمان زیبـــــــا ❤
🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🍃 🌺 #پارت48 -منظور شهاب از اون حرف چی بود؟ حوصله ی سین جیم کردن های مادرم را نداشت
🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🍃 🌺 زیر لب گفت و از خانه بیرون رفت نیما با اخمی که در صورتش بود آغوش مردانه اش را به رویم باز کرد با بغض خود را به آغوشش سپردم که چشم هایش را بست و مرا به خود فشرد، سرش را به گوشم نزدیک کرد و پچ پچ گونه گفت: -شهاب همه چیز رو بهم گفت اصلا ازت توقع نداشتم هزاران فکر از ذهنم عبور کرد با بهت و ناباوری سرم را از سینه ی عضالنی اش جدا کردم و نگاهم را به شهاب که در حیاط دست در جیب شلوار مشکی رنگش کرده بود و با کفش هایش سنگی را به بازی گرفته بود حواله کردم اشک در چشمانم جوشید نیما سری تکان داد و از کنارم گذشت و به سمت اتاقش رفت، مادرم که فکر می کرد حرکات نیما از دلخوری رفتنم است لبخندی به رویم پاشید که سری به معنای خداحافظی تکان دادم و از خانه خارج شدم و با تمام حرصی که در وجودم بود از پله ها پایین رفتم و با عصبانیت و صدایی که آغشته به بغض بود صدایش زدم -شهاب پشت به من ایستاده بود که با شنیدن نامش با آن لحن به سمتم برگشت و نگاهی به چشم های اشک بارم کرد و در آخر با خونسردی جواب داد -چیه؟ دلم می خواست خفه اش کنم با حرص به سمتش رفتم اما لحظه ای نگاهم به پدرم افتاد که از پشت پنجره نگاهمان می کرد، دلم نمی خواست بحث کردنمان را ببیند پس بی حرف و جلوتر از شهاب از حیاط خارج شدم با صدای بسته شدن در آهنی حیاط فهمیدم دنبالم می آید نگاهم را در کوچه چرخاندم و ماشین شهاب را دیدم که کنار خانه ی حاج صادق پارک شده بود با چند قدم بلند خود را به آن رساندم و منتظر آمدن شهاب شدم که از همیشه آرام تر راه می رفت و حرصم را بیش تر می کرد. باالخره رسید و بدون نگاه به من در ماشین جای گرفت در ماشین را باز کردم و بعد از جای گرفتن روی صندلی آن را محکم بستم، شهاب که با گوشی اش مشغول بود به سمتم برگشت و ابرویی با تعجب بالاانداخت؛ نفس عمیقی کشیدم و بالاخره حرفی که در دلم بود را به زبان آوردم... -احمق به نیما چی گفتی که به هم ریخت؟ 🍃 🌺🌺 🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🌺🌺🍃
💙 رمان زیبـــــــا ❤
🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🍃 🌺 #پارت48 -یه دکتر معروف پروتز..کارش حرف نداره.یعنی باورت نمیشه چندتا دعوت نامه ا
🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🍃 🌺 استارت زدم و راه افتادیم.بهتر شده بودم.امروز یه نود امتحان بود چون دیگه دوره ی آموزشمی تموم شمده بود.خودم که خوشمم اومد.امیررایا گفت که از یه سربالایی خیلی بلند بالا برم.خلاصه رفتیم بالا یهو نیشیند زد و گفت:خوب...خانوم درایور حالا ماشین رو بزن دنده عقب.! یا خدا...من:امیررایا بیخیال... -نوچ! اعوذ بالله من الشر الشیطان الرجیم!...خدایا من فعال باید زنده بمونم...ماشین رو زدم دنده عقب.پام رو خواستم از کلاج بردارم که نمی دونم چی شد ماشین ول شد و داشت با سرعت بی نهایت سر می خورد. -ترمز بگیر...رویا ترمز... هر چی ترمز می گرفتم،نمی گر فت.هر چی ترمز و کلاج می گرفتم فا یده نداشت.داشتیم نزدید جاده ی اصلی میشدیم... امیررایا دنده رو عوض کرد و منم ترمز کردم و ماشین یهو از سرعتب خیلی کم شد و وقت بود چو کنیم.خدا بهمون رحم کرد و ماشین متوقف شد. -رویا... وای خدا...داشتیم میمردیم.خیلی خوب بود که امیررایا کنارم بود.خیلی خوب بود که می دونست باید چی کار کنه...اوووووو -این یه تست بود.خوب..دیگه خودت میتونی بشینی پشت رول! -امیررایا؟ -هوم؟ -هوم؟ 🍃 🌺🌺 🌺🌺🌺🍃 🌺🌺🌺🌺🍃
برای هم عشق بخواهید. عشقی که تمام نشود، که بماند. که حتی اگر خودش‌هم‌نبود اثرش باشد. عشقی که اما و اگر نشناسد. که هر بلایی هم که نازل شد به مو برسد و پاره نشود، که بماند، لنگان و خسته و تنها و درد کشیده؛ ولی بماند، بماند و ترمیم کند، خودش را، یارش را، اثرش را. عشقی که ریشه بدواند و اصیل باشد. قدمت داشته باشد و شکوهش دل را گرم کند. هایمان‌رانورمی‌بخشد. ✍🏻مهشاد هاشمی ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
پروفایل ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
پروفایل ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
اگه مثبت فکر نکنیم چی می شه؟ همین الان هرجا که نشستین پای راستتون رو از زمین بلند کنین و در جهت عقربه های ساعت بچرخونین... حالا همزمان؛ با دست راستتون تو هوا حرف "ع" رو بنویسین. دیدین؟! جهت حرکت پاتون عوض شد! می دونید چرا؟! چون وقتی می خواهید حرف "ع" رو بنویسین، ذهن شما در جهت خلاف عقربه های ساعت حرکت می کنه. به همین دلیل پاتون ناخودآگاه جهتشو عوض می کنه تا --> "با ذهنتون هماهنگ عمل کنه" <-- اینو گفتم که یادتون باشه وقتی دارین منفی فکر می کنین، بدونین که ناخودآگاهتون علیه شما می شه و شروع می کنه به رفتار منفی حتی اگه شما نخواسته باشین! 👤 دکتر محمود معظمی ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
خدا همان قدر که به تو زیبایی داده به من صبر…! به جز من چه کسی می تواند آرامش چشمهایت را ببیند هر تپش قلبت را حس کند با هر باران عطر موهایت را نفس بکشد عاشق باشد … و نباید بگوید دوستت دارم … چه کسی میتواند ؟؟؟ اما تو خسته نشو به زیبایی ات ادامه بده من خوب یاد گرفته ام از دور دوستت داشته باشم… . 🖋 ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
کاش یه روزی یاد بگیریم از به یاد اوردن خاطراتِ کسایی که فرموشمون کردن دست برداریم ! مثل خودشون خیلی راحت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
᭄ *-* ماسڪـ بــدن ^~^🧖🏼‍♀🌸 رفع بوی عرق بدن🍓 ~~~~^^^~~~~~~~~ 1/2 فنجان آب🥛 1‌/2فنجان سرڪه سیب🍎 الان فصل گرماست و خیلیا از بوے عرق بدنشون ناراضی ان 🙁 ڪافیه این ماسڪ رو استفاده ڪنی تا نتیجشو ببینی🍇🥝😌 آب با سرڪه سیب مخلوط ڪرده و با پد ارایشی به زیربغل خود بمالید🌼 🦋 ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
گاهی وقتا ... شیرها روزهای زیادی گرسنه میخوابند چون نه مثل کفتار لاشخورند و نه مثل روباه دزد آنها شیرند ... لاغر میشوند اما ... اصالتشان را از دست نمیدهند!👌🏻 ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
آلبرت انشتین از دانشگاه اخراج شد ولی فیزیک را با فرضیه هایش دگرگون کرد ! ونگوک در سراسر زندگی اش حتی یک تابلو هم نفروخت اما امروز آثارش میلیون ها دلار ارزش دارد ! گابریل گارسیا مارکز برای نوشتن رمان صد سال تنهایی سه سال در را بر روی خودش بست . در این سه سال همسرش برای آنکه از گرسنگی نمیرند حتی پلوپز خانه را هم فروخت اما در نهایت اثری بی مانند خلق شد و برای نویسنده اش جایزه ی نوبل ادبیات را به ارمغان آورد ! این آدمها هیچ نبوغ خاصی نداشته اند، نبوغ آنها در شناخت خود و فریاد کردن خویشتن خویش بوده است. نبوغ آنها در دنبال کردن راه منحصر به فرد خودشان بوده است.نبوغ آنها در تواناییشان در جور دیگری فکر کردن و نپذیرفتن "قوانین بعنوان یک اصل غیر قابل تغییر" بوده است. نبوغ آنها در شهامت رو برو شدن با مشکلات است ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯
پیشنهاد استایلیش: ست قرمز و مشکی یک استایل کلاسیک بسیار زیبا و جذاب می‌سازد. شما می‌توانید از یک مانتو قرمز و شلوار مشکی برای ساخت این استایل استفاده کنید. انتخاب کفش قرمز بر جذابیت ظاهر شما می‌افزاید. ╭─────────╮ 🌼 @roman_ziba 🌼 ╰─────────╯