eitaa logo
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
4.7هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
706 ویدیو
70 فایل
ھوﷻ 📩رمانهای عاشقانه ی مذهبی را❣️ با ما بخوانید. 💚 🔔 #رمان انلاین هم داریم روزی دو رمان ظهر #روژان فصل ٣ و شب #فالی‌دراغوش‌فرشته در خدمتتونیم. 🌸کپی رمانها بدون اجازه ادمین جایز نیست وپیگرد دارد 🚫 🆔 @Ad_noor1 👈 تبلیغات و ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ دل تنگم آه ای سامرا🥀🍂 🎙 با نوای: 🔰 با زیر نویس عربی 🏴 ویژه شهادت (علیه السلام)🥀 التماس دعا✋🍂 🏴آجرک الله یا صاحب الزمان 🏴
🌸🌿🦋 🌿🌸 🦋 عاشقانه❣مذهبی 🦋🌿 ✍درحال نگارش.. به قلم دلنشینِ : میم بانو🌸 🌿🦋✨ ای ارام که شما را به دنیای پاک و معصوم دختران و سرزمینم دعوت میکند..✨🦋🌿 💐🌟💐درپارت شبانگاهی 🌙 حضور منورتان تقدیم میگردد.💐🌟💐 🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋 ❌ رمانها بدون ممنوع ❌ ↪️ریپلای به رمان🔰 🌸🌿 eitaa.com/romankademazhabi/24534 ┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈ رمــ🗞ـــــانکده مذهـ🥀ـــبی 📚 @romankademazhabi ♥️
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 بی حوصله روی تخت دراز میکشم و ساعدم را روی چشم هایم می‌گزارم. بخاطر فکر کردن زیاد شقیقه هایم تیر می کشند . از صبح که خبر را شنیده ام ، فقط مشغول فکر کردن هستم. دیشب عمو محمود با پدرم تماس گرفت و از جانب خودش و عمو محسن اظهار پشیمانی کرد و خواستار رابطه ی دوبارهل شد به همین دلیل از ما دعوت کرد تا برای نهار مهمانش باشیم. پدرم هم بعد از مشورت با مادرم دعوتش را قبول کرد . با صدای در اتاق از فکر بیرون می آیم . دستم را از روی چشم هایم پایین می اورم قبل از اینکه چشم هایم را باز کنم صدای عصبی مادرم به گوشم میرسد _ای بابا تو که هنوز اماده نشدی. باید نیم ساعت دیگه اونجا باشیم ، من فکر کردم زودتر از من اماده میشی. با آرامش چشم هایم را باز میکنم و روی تخت می‌نشینم . به چهره عصبی مادرم چشم میدوزم +اونوقت چرا فکر کردید من باید مشتاق رفتن باشم؟ اخم هایش را باز میکند و با لحنی که سعی دارد مهربان باشد می گوید _مشکلت با این بنده های خدا چیه؟انسان جایز الخطاست. این ها هم یه اشتباهی کردن الانم پشیمونن. پوزخندی میزنم و سرم را به نشانه تاسف تکان میدهم +مادر من چقدر ساده ای آخه.من که میگم اینا یه کاسه ای زیر نیم کاسشونه . وگرنه چرا این همه سال حتی یه زنگم بهمون نزدن؟ دوباره ابروهایش را در هم میکشد _تو چرا انقدر نسبت به همه بد بین شدی؟انشا الله که قصد بدی ندارن شانه بالا می اندازم +من که بعید میدونم اینا قصدشون خیر باشه مادر بی توجه به حرفم به سمت کمد میرود _بسه دیگه پاشو بیا لباستو بپوش دیر شد بنده های خدا منتظرن. بعد در کمد شروع به جست و جو میکند. کاش میتوانستم به این مهمانی نروم. 🌿🌸🌿 《دل از من برد روی از من نهان کرد خدارا با که این بازی توان کرد؟》 حافظ &ادامه دارد ... 🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿 📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 ❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌ ↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻 @repelay
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 مادرم مانتوی کالباسی رنگی را از کمد بیرون میکشد . مانتوی ساده ای است که فقط در قسمت بالاتنه اش گل های کوچک سفید رنگی دارد و لب آستین هایش تور های سفید رنگ نازکی دوخته شده اند. لباس را از دست مادرم میگیرم و همزمان بلند میشوم +الان آماده میشم شما برید . مادر مردد نگاهی به من می اندازد و به سمت در میرود _پس عجله کن بعد از بسته شدن در نفسم را محکم فوت میکنم . نگاهی به ساعت می اندازم . ١٢ و ٤٥ دقیقه را نشان میدهد . از کمد شلوار سفید رنگی بیرون میکشم و همراه مانتو روی تخت می اندازم . روسری صورتی ساده ام را بر میدارم و مشغول پوشیدن لباس هایم میشوم . عطر گل مریم را به چادرم میزنم و ان را روی ساعدم می اندازم . وقتی وارد حیاط میشوم با چهره درهم مادرم رو به رو میشوم _کجایی تو پس دختر . مثلا قرار بود ساعت ١ اونجا باشیم الان ١ و ١٠ دقیقه هست هنوز راه نیوفتادم . لبخند عمیقی میزنم +حرص نخور مامانی وگرنه زود پیر میشی مادر سری به نشانه تاسف تکان میدهد و از در خارج میشود . خنده ریزی میکنم و چادرم را روی سرم می اندازم . به سرعت سوار ماشین میشوم . با بسم اللهی پدر استارت میزند و به سمت خانه ای که معلوم نیست چه در آن انتظارمان را میکشد حرکت میکنیم . در تمام مسیر ذهنم غرق در اتفاقات ٩سال پیش میشود : روز های اول مهر ماه بود که متوجه شدم بابا رضا تصادف کرده و به خاطر ضربه مغزی فوت کرده است . مهر آن سال شد بدترین مهر ماه زندگی ام . 🌿🌸🌿 《دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس سند عشق به امضا شندنش می ارزد》 علی اصغر داوری &ادامه دارد ... 🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿 📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 ❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌ ↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻 @repelay
🥀👌همه بچه شیعه ها معتقدیم اقامون، صاحب الزمان💔،ولی ما، سرپرست ما هستن، ما همون بچه تخس هایی هستیم ک گاهی دستمونو از دست بابامون رها میکنیم و ...😔😔😔 اینجوری نمیشه ما رو ول کنن . مدام میریم این ور،اون ور، راهو گم میکنیم😔😔 😔امشب ی خواهشی از اقا بکنیم دست ما رو محکم بگیرن.. خیلی محکم.. تا لحظه ای که در رکابشون شهید نشدیم، ما رو رها نکنن😭😭😭 🥀👈 ما را به جبر هم که شده سر به راه کن. خیری ندیده ایم از این اختیارها.. 👉🥀 🏴یاصاحبنا ,🏴 یا ابانا استغفرلنا😭 این جمله ی برادران یوسفه اومدن پیش پدر معذرت خواهی گفتن: یا ابانا اَستَغفِرلَنا😭
(تقویم همسران) ⬅️اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانال های تقویم نجومی ، اسلامی. ✴️ یکشنبه 👈 4 آبان 1399 👈 8 ربیع الاول 1442👈 25 اکتبر 2020 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شهادت امام حسن عسگری علیه السلام " 260 ه.ق " . 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🌙🌟 احکام دینی و اسلامی . ❇️ روز شایسته ای است برای امور زیر : ✅ خرید و فروش . ✅ میهمانی و ضیافت. ✅ و ملاقات با قاضی و دیگران نیک است . 👼 برای زایمان خوب و نوزادش تولدی خوب و عمری طولانی خواهد داشت . ان شاء الله ✈️ مسافرت : سفر دریایی و زمینی خوب نیست و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد . @taghvimehamsaran 🔭 احکام نجوم. 🌗 امروز برای امور زیر خوب است : ✳️ ختنه و نامگذاری فرزند . ✳️ معامله و خرید خانه و آپارتمان . ✳️ و آغاز بنایی و تعمیر خانه و دیوار نیک است. 📛و امور ازدواجی خوب نیست . 💑مباشرت و مجامعت. مباشرت امشب (شب دوشنبه) ، برای سلامتی مفید است و فرزند آن حافظ قرآن گردد . ان شاءالله ⚫️ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری، باعث بیماری می شود. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #فصد انداختن در این روز، از ماه قمری ، باعث درد در سر است . 😴😴تعبیر خواب خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه 9 سوره مبارکه " توبه "است. اشتروا بایات الله ثمنا قلیلا فصدوا عن سبیله.. و چنین استفاده میشود که دو نفر برای قطع معامله نزد خواب بیننده بیایند . و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید...... 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌. ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸به امیدپرورش نسلی مهدوی انشاءالله🌸
❇️🔹🔸مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسید و عرض کرد آیا به من اجازه میدهید که آرزوی مرگ بکنم؟ ❇️حضرت فرمود: مرگ چیزی است که چاره ای از آن نیست و مسافرتی است طولانی که سزاوار است برای کسی که بخواهد به این سفر برود ده هدیه با خود ببرد.(ایا هدایا را اماده کردی) ✅پرسید آن هدایا کدامند؟ رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود: ✅۱- هدیه عزرائیل ✅۲- هدیه قبر ✅۳- هدیه نکیر و منکر ✅۴- هدیه میزان ✅۵- هدیه پل صراط ✅۶- هدیه مالک (خزانه دار جهنم) ✅۷- هدیه رضوان (خزانه دار بهشت) ✅۸- هدیه پیامبر ✅۹- هدیه جبرئیل ✅۱۰- و هدیه خداوند متعال اما هدیه عزائیل چهار چیزاست : ✅۱. رضایت حق داران. ✅ ۲. قضای نمازها. ✅ ۳. اشتیاق به خداوند. ✅ ۴.آرزوی مرگ. اما هدیه قبر چهار چیزاست : ✅۱. ترک سخن چینی. ✅۲. استبراء. ✅۳. تلاوت قرآن. ✅۴. نماز شب. اما هدیه نکیر و منکر چهار چیزاست : ✅۱. راستگویی. ✅ ۲. ترک غیبت. ✅ ۳. حق گویی. ✅۴. تواضع در برابر همه اما هدیه میزان چهار چیزاست : ✅۱. فرو خوردن خشم. ✅۲. تقوای راستین. ✅۳. رفتن به سوی جماعت. ✅ ۴. دعوت به سوی آمرزش الهی اما هدیه صراط چهار چیزاست : ✅۱. اخلاص عمل. ✅ ۲. زیاد به یاد خدا بودن. ✅۳. خوش اخلاقی. ✅ ۴. تحمل کردن آزار دیگران اما هدیه مالک(خزانه دار جهنم) چهار چیزاست : ✅۱. گریه از ترس خداوند. ✅ ۲. صدقه مخفی. ✅ ۳.ترک گناهان. ✅۴.خوش رفتاری با پدر و مادر اما هدیه رضوان(خزانه دار بهشت) چهار چیزاست : ✅۱. صبر در ناملایمات. ✅ ۲. شکر بر نعمت. ✅ ۳انفاق مال در راه اطاعت خداوند. ✅ ۴.رعایت امانت در مال وقفی اما هدیه رسول اکرم(ص) چهار چیزاست : ✅۱. دوست داشتن او. ✅۲. پیروی از سنت او. ✅ ۳. دوست داشتن اهل بیت او. ✅ ۴. زبان را از بدی ها حفظ کردن اما هدیه جبرئیل چهار چیزاست : ✅۱. کم حرف زدن. ✅2.کم خوردن. ✅ 3. کم خوابیدن. ✅4. مداومت بر حمد اما هدیه خداوند متعال چهار چیزاست : ✅۱. امر به نیکی. ✅ ۲. نهی از بدی. ✅ ۳. نصیحت و خیر خواهی برای مردم. ✅ ۴. و مهربانی کردن با همه 🔶🔷منبع : کتاب المواعظ العدديه. احاديث ده گانه. ع🥀🏴 🥀🏴 😷 ┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈ رمــ🗞ـــــانکده مذهـ🥀ـــبی 📚 @romankademazhabi ♥️
هدایت شده از 
🌸🌿🦋 🌿🌸 🦋 عاشقانه❣مذهبی 🦋🌿 ✍درحال نگارش.. به قلم دلنشینِ : میم بانو🌸 🌿🦋✨ ای ارام که شما را به دنیای پاک و معصوم دختران و سرزمینم دعوت میکند..✨🦋🌿 💐🌟💐درپارت شبانگاهی 🌙 حضور منورتان تقدیم میگردد.💐🌟💐 🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋 ❌ رمانها بدون ممنوع ❌ ↪️ریپلای به رمان🔰 🌸🌿 eitaa.com/romankademazhabi/24534 ┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈ رمــ🗞ـــــانکده مذهـ🥀ـــبی 📚 @romankademazhabi ♥️
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 تقریبا یک هفته از مراسم چهلم بابا رضا گذشته بود که قرار شد انحصار وراثت انجام شود . عمو محسن سعی داشت تمام اموال را بالا بکشد ولی پدرم سخت تلاش میکرد تا نگذارد عمو محسن به خواسته اش برسد ، ولی به تنهایی نمیتوانست جلودار عمو محسن شود . به همین دلیل با عمو محمود صحبت کرد ولی او در جواب گفته بود _من نمیخام با محسن درگیر بشم تو هم بهتره بیخیال بشی کاری از دست ما برنمیاد . پدرم از این حرف بشدت ناراحت شده بود و در آخر وقتب عمو محسن اموال را بالا کشید پدرم با عمو محمود مجددا صحبت کرد و گفته بود که تصمیم دارد هم با او و هم با عمد محسن قطع رابطه کند ولی عمو محمود اصرار داشت که پدرم این کار را نکند ولی پدرم پاسخ داده بود _اگه این رابطه یک ذره برات ارزش داشت نمیزاشتی کار به اینجا بکشه و محسن هر غلطی دلش میخواد بکنه . با صدای پدرم از خاطرات بیرون می آییم _خب پیاده بشید رسیدیم . نگاهی به دور و اطراف می اندازم . هنوز هم در همان محله قدیمی زندگی میکنند . وقتی به کوچه باریکشان نگاه میکنم تمام خاطرات کودکی ام برایم تداعی میشود . یاد لی لی بازی هایی که باسوگل و دعواهایی که با شهروز میکردم میافتم . بی اختیار لبخندی روی لبم شکل میگیرد . روبه مادرم میگویم _بریم لبخند مهربانی میزند +بریم پدر شیرینی به دست جلوتر از ما حرکت میکند و زنگ در را میفشارد . روبه روی در سفید رنگ خانه یِشان می ایستم و نفس عمیقی میکشم . کمی استرس دارم و دست هایم یخ کرده است . حتم دارم صورتم رنگش پریده . عمو محمود از پشت آیفون تصویریشان (بفرمایید خوش آمدیدی)میگوید و سپس در را باز میکند. 🌿🌸🌿 《هرچند که هرگز نرسیدم به وصالت عمری که حرام تو شد ای عشق حلالت》 فاضل نظری &ادامه دارد ... 🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿 📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 ❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌ ↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻 @repelay
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 وقتی وارد حیاط میشوم ذوق وصف ناپذیری میکنم . مگر میشود آن همه زیبایی را دید و خوشحال نشد ؟ هنوز هم مثل گذشته زیبایی اش انکار ناپذیر است . سمت چپ حیاط پر از گل های محمدی صورتی و سفید است و میان گل ها ۲ درخت انار که تازه شکوفه داده اند دیده میشود . در سمت راست گل های یاس سفید و زرد زیبایی حیاط را دوچندان گرده اند . درخت پسته و زیتون کنار گل ها به حیاط صفا بخشیده است . به خوبی معلوم است که باغچه ها را تازه آب داده اند چون قطرات آب روی برگ ها خود نمایی میکنند . بوی خاک خیس با بوی یاس و گل محمدی ترکیب شده و هوش حواس را از آدم میگیرد . خانم جان عاشق حیاط خانه ی عمو محمود بود و لقب بهشت گمشده را به آن داده بود . از سنگ فرش ها عبور میکنیم و نزدیک در ورودی خانه میشویم . کنار ساختمان تاب دونفره سفید رنگی قرار گرفته و نزدیک آن باغچه کوچکیست که در آن تنها یک درخت توت تنومند جا خوش کرده است . به یاد کودکی هایم میافتم . همیشه سر این درخت و توت هایش در تابتان دعوا داشتیم . همیشه تابستان دست هایم بخاطر توت چیدن بنفش میشد . انگار پدرم هم دارد به آن زمان فکر میکند . آهی از روی حسرت میکشد و میگوید _میبینی دخترم ؟ چقدر زود گذشت . سری به نشانه تایید تکان میدهم +آره ! خیلی زود دیر میشه با صدای سلام عمو محمود سر بر میگردانم . همه دم در به استقبالمان آمده اند . به سمت در میرویم و پدرم شروع به احوالپرسی می کند . بعد نوبت به مادرم میرسد . بعد از ورود مادرم با قدم هایی آهسته به عمو محمود نزدیک میشوم . صورت تپل و تیره رنگش با چشم های روشنش صورتش را دلنشین کرده لب های نازکش را به خنده باز میکند . کت و شلوار سرمه ای رنگی همراه با بلیز سفید بدن هیکلی اش را در بر گرفته است . مثل گذشنه ها تسبیح تربتش را میان انگشتانش میچرخاند . 🌿🌸🌿 《در کوزه ی خشکیده نمی راه ندارد بیچاره نگاهی که به امید تو تر شد》 حسین دهلوی &ادامه دارد ... 🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿 📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 ❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌ ↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻 @repelay
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لذت شعر به‌آن است که والا باشد هدف شعر ظهور گل زهرا باشد جان ناقابل ما نذر شما مهدی جان علت هستی ما حضرت مولا باشد .. 🍃🌼🍃 🎊💐🎊 عج🍃🌼🍃
(تقویم همسران) (اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی) ✴️ دوشنبه 👈 5 آبان 1399 👈 9 ربیع الاول 1442👈 26 اکتبر 2020 @taghvimehamsaran 🕌مناسبت های دینی اسلامی . 🌹 امامت و تاج گذاری حضرت ولی عصر سلام الله علیه و عجل الله فرجه و روز اول امامت آن جناب . 🌺 روز برطرف شدن غم ها و عید بزرگ امت است . 🔥 قتل عمر بن خطاب به "روایتی " . 🔥 قتل عمر بن سعد به دست مختار " به روایتی " . 🌙⭐️امور دینی و اسلامی . 📛 خرید ملک خوب نیست و زود ازبین می رود . 👶برای زایمان مناسب و نوزادش محبوب و مقبول خواهد شد .ان شاءالله 🤒بیمار امروز شفا یابد. ان شاءالله ✈️ مسافرت خوب نیست در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 👩‍❤️‍👩حکم مباشرت امشب. مباشرت امشب (شب سه شنبه ) فرزندش بسیار مهربان ، دل رحم ، سخاوتمند و پاک زبان و مرگ او به شهادت باشد . ان شاءالله 🔭 احکام نجوم 🌓 امروز انجام امور زیر نیک است : ✳️ از شیر گرفتن کودک . ✳️ دادن سفارشات تجاری . ✳️ و افتتاح پروژه ها و کارها نیک است . 💇‍♂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، موجب درد و بیماری می شود . 🔴 یا در این روز از ماه قمری، باعث درد اعضا می شود . 🔵 دوشنبه برای ، روز مناسبی است و برکات خوبی از جمله قاری و حافظ قران گردد. 👕 دوشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و آن لباس موجب برکت میشود. ✴️️ وقت در روز دوشنبه: از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و بعداز ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ ظهر و از ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ ذکر روز دوشنبه : یا قاضی الحاجات ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۱۲۹ مرتبه لطیف که موجب یافتن مال کثیر میگردد 💠 ️روز دوشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 😴تعبیر خواب شب سه شنبه اگر کسی خواب ببیند تعبیرش از آیه ی 10 سوره مبارکه " یونس " است . دعواهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام .... و از معنای ان استفاده می شود که از خواب بیننده عمل صالح یا خیری به وجود آید که در دنیا و آخرت به او نفع رساند . ان شاءالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 🌸زندگیتون مهدوی🌸
🦋🌈🍄☔️ 🌈🦋 🍄 ☔️ 🦋🌈عاشقانه ای شور انگیز را بخوانید 🦋 باقلم شیوای بانو فاطمی🍄🌈 🦋⚡️ رمانی متفاوت با آنچه که تا به حال خوانده اید.❣ روایتی عاشقانه❣مذهبی ، از دختری بد حجاب که بعد از شناخت دلبسته استاد راهش می شود.🌟 💖عشقی پاک که او را از فرش به عرش برساند.🍄🌈 🌟👈ریپلای به پارت اول از فصل اول👇 eitaa.com/romankademazhabi/22961 🌟💕بعد از ازدواج عاشقانه ی و کیان ادامه ماجرای زیبا و خواندنی را به زودی در دنبال میکنیم😍💕 📣 از فردا 😍 رمان زیبای را در بخش ظهرگاهی☀️ در کانال 📚رمانکده مذهبی❤️ بخوانید. ↪️ریپلای به پارت اول فصل دوم👇 eitaa.com/romankademazhabi/24117 ┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈ رمــ🗞ـــــانکده مذهـ🥀ـــبی 📚 @romankademazhabi ♥️
🌱 ﴿امام‌حسین؏﴾ ‹چیزی که ازارزشتان بڪاهد،برزبان جاری نڪنید..› 🦋جلاءالعیون،ج2،ص205 📿 ♥️↓🌿
📷لوح | قله‌های مقدس ظهور ✍سپهبد قاسم سلیمانی: من معتقد هستم امام زمان (عج) كه ظهور بكنند، حكومتی که ايجاد ميكنند، قلّه‌ی آن حکومت، آن دوره‌ای خواهد بود که در دفاع مقدس ما در بخش‌ها و حالاتش اتفاق افتاد... مهرماه۱۳۹۵ 🌹انتشار به‌مناسبت سالروز ولایت حضرت مهدی (عج)🌸🌸💚💚💚💖💖💖
🌸🌿🦋 🌿🌸 🦋 عاشقانه❣مذهبی 🦋🌿 ✍درحال نگارش.. به قلم دلنشینِ : میم بانو🌸 🌿🦋✨ ای ارام که شما را به دنیای پاک و معصوم دختران و سرزمینم دعوت میکند..✨🦋🌿 💐🌟💐درپارت شبانگاهی 🌙 حضور منورتان تقدیم میگردد.💐🌟💐 🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋 ❌ رمانها بدون ممنوع ❌ ↪️ریپلای به رمان🔰 🌸🌿 eitaa.com/romankademazhabi/24534 ┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈ رمــ🗞ـــــانکده مذهـ🥀ـــبی 📚 @romankademazhabi ♥️
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 با محبت لبخندی میزنم +سلام عمو . خوب هستین ؟ چقدر دلم براتون تنگ شده بود سرم را آرام میبوسد _سلام عمو جان خوش اومدی . دل منم برات تنگ شده بود دخترم ماشالا چقدر بزرگ شدی سر به زیر می اندازم و زیر لب ممنونی میگویم . به سمت خاله شیرین میروم . صورت گرد و زیبایش هنور هم مثل گذشته است فقط چند چروک کنار چشمش افتاده است . چشم های درشت و ابرو های مشکی رنگش تضاد جذابی را با صورت سفیدش ایجاد کرده اند . به آرامی سلام میکنم . با محبتی بیریا در آغوشم میکشد _سلام به روی ماهت عزیزم . چقدر خانوم و زیبا شدی . از آغوشش بیرون می آیم و گونه اش را میبوسم +ممنونم چشماتون قشنگ میبینه . ببخشید مزاحم شدیم . اخم تصنعی میکند _ این حرفا چیه . شما مراحمی عزیزم . از کودکی هم خاله شیرین را خیلی دوست داشتم و معتقد بودم مادر دوم من است . چون همیشه مهربان و خوش اخلاق بود و درست مثل بچه های خودش با من رفتار میکرد . نگاهم را از خاله شیرین میگیرم و به سوگل میدوزم . هنوز هم شبه ۹ سال پیش فقط قدش بلند شده است . نگاهی به سر تا پایش می اندازم . مانتوی سرمه ای رنگ بلندی همراه با شلوار سفید به تن کرده . روی مانتو پر است از دایره های کوچک سفید رنگی که نظر هر بیننده ای را جلب میکند . اندامش ظریف و دلفریب است . روسری حریر کاربنی رنگش صورت کشیده و گندمش اش را قاب گرفته است . چشم های درشت و مشکی و ابرو های کمانی اش او را به شدت به خاله شیرین شبه میکند . بینی قلمی و لب های کوچکش را از خانم جان به ارث برده و لب و گونه های اناری رنگش هم جذابیتش را تکمیل میکند . ابرویی بالا میاندازد و میگوید _سلام بی معرفت ،دلم برات تنگ شده بود . نمیگی من از دوریت دق میکنم؟ لبخند دلربایی به صورتش میپاشم +سلام خانم با معرفت . هنوز دست از شیطونی برنداشتی ؟ خنده مستانه ای میکند _توبه اینا میگی شیطونی ؟ پس حالا کجاشو دیدی با صدای مردانه آشنایی سر برمیگردانم _سلام نورا خانم . خوش اومدید 🌿🌸🌿 《خویش را در جاده ای بی انتها گم کرده ام بعد تو صد بار راه خانه را گم کرده ام》 حسین دهلوی &ادامه دارد ... 🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿 📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 ❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌ ↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻 @repelay
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 با دیدن سجاد غافلگیر میشوم . به کلی او را فراموش کرده بودم . چقدر تغییر کرده است . صورت گرد و سفیدش با ته ریش و مو های مشکی اش تضاد زیبایی ایجاد کرده اند . موهایش را ساده شانه کرده و چشم های قهوه ای رنگ و فندقی شکلش درست قرینه چشم های عمو محمود است . چشم از صورتش میگیرم و به لباسش میدوزم . خط اتویش هنوانه قاچ میکند . بلیز یقه دیپلمات کرم رنگی همراه با شلوار پارچه ایه بلندی به تن دارد . قد بلند و بدن لاغر و تو پرش ابهت خاصی به او میدهد . نجیب و سربه زیر میگویم +سلام آقا سجاد . خیلی ممنون . تو زحمت افتادید لبخند محجوبی میزند _اختیار دارید این حرفا چیه . اتفاقا ..... سوگل میان حرفش میپرد و با آب و تاب میگوید _اتفاقا اصلا هم تو زحمت نیوفتادیم ، مخصوصا سجاد ! تا ۱۰ دقیقه پیش خواب بود حتی یه استکانم جابه جا نکرد از این همه رک بودنش خنده ام میگیرد . سجاد خجالت زده خنده ای میکند و روبه سوگل میگوید +حالا لازم نبود همه جا جار بزنی سوگل حق به جانب میگوید _اتفاقا لازم بود پس فردا میخای زن بگیری باید از الان یاد بگیری کار کنی . این حرف سوگل باعث شد همه بخندند . باخنده میگویم +حالا بس کنید بریم بشینیم همه سرپا وایسادن منتظر ما هستن . سجاد تند تند سر تکان میدهد _درسته بفرمایید داخل بعد از ورود بزرگتر ها ماوارد میشنویم . نگاهم را داخل خانه میچرخانم . بجز چند تغییر جزئی تغییر دیگری نکرده است . روبه روی در ورودی بخش پذیرایی قرار دارد که دیوار هایش را کاغذ دیواری های کرم رنگی همراه با گل های ریز طلایی پوشانده اند . چند دست مبل کرم رنگ با چوب های طلایی و میز هایی همرنگ چوب ها داخل پذیرایی را پر کرده است . وسط هر مبل طرح دوشاخه گل شکلاتی و گلبهی رنگ وجود دارد . در سمت چپ کاغذ دیواری هایی استخوانی با گلهای آبی روشن جذابیت خاصی به فضا داده اند . مبل های راحتی فیروزه ای هم فضا را بزرگتر نشان میدهند . آشپزخانه کوچکشان بخش پذیرایی را از بخش نشیمن جدا کرده . سمت راست پله های مارپیچی چوبی قرار گرفته . 🌿🌸🌿 《از عبادت های حاجتمند خود شرمنده ام گاه میبینم تو را بین دعا گم کرده ام》 حسین دهلوی &ادامه دارد ... 🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿 📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 ❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌ ↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻 @repelay
هدایت شده از ‌‌‌‌‌‌‌‌‌▫
موسم وصل دل و دلبر مبارڪ شــادی دلہای غم‌پرور مبارڪ بہ تمــام خلـــق دو عــالـــم جشن دامـادی پیغمبــر مبارڪ
🦋🌈🍄☔️ 🌈🦋 🍄 ☔️ 🦋🌈عاشقانه ای شور انگیز را بخوانید 🦋 باقلم شیوای بانو فاطمی🍄🌈 🦋⚡️ رمانی متفاوت با آنچه که تا به حال خوانده اید.❣ روایتی عاشقانه❣مذهبی ، از دختری بد حجاب که بعد از شناخت دلبسته استاد راهش می شود.🌟 💖عشقی پاک که او را از فرش به عرش برساند.🍄🌈 🌟👈ریپلای به پارت اول از فصل اول👇 eitaa.com/romankademazhabi/22961 🌟💕بعد از ازدواج عاشقانه ی و کیان ادامه ماجرای زیبا و خواندنی را به زودی در دنبال میکنیم😍💕 📣 از فردا 😍 رمان زیبای را در بخش ظهرگاهی☀️ در کانال 📚رمانکده مذهبی❤️ بخوانید. ↪️ریپلای به پارت اول فصل دوم👇 eitaa.com/romankademazhabi/24117 ┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈ رمــ🗞ـــــانکده مذهـ🥀ـــبی 📚 @romankademazhabi ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊 عجیب است فرانسوی ها که در تولید عطر معروف هستند هنوز نمیدانند وقتی شیشه عطری را بشکنی بویش بیشتر در فضا می پیچد...این را بدانید که با اهانت به پیامبر اکرم ﷺ بوی آن شیشه عطر را در همه جا پخش کرده اید. اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 🌹 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐