سلام رفیق! صبح قشنگتون بخیر 🌱 پرده ها هم شسته شدن، هوا هم اینجا بارونی و حالت بهار هم گرفته به خودش💦 🌸🌸🌸🌸 آدم فقط دوست داره بخوابه 😃 ولی چکار کنیم که روزهای آخر سال هست و بدو بدو های کارهای عید و ماه مبارک و مبارزه با نفس که هی ما رو به تنبلی تشویق میکنه👌🌱 https://eitaa.com/joinchat/723190026C3eb72c0347

#با_هم_آغاز_کنیم #تلاوت_روزانه_قرآن #استاد_فروغی @samtekhoda3 https://eitaa.com/joinchat/723190026C3eb72c0347

قرآن و با صوتِ بلند پخش کنید تو خونه تا هم گوشتون و هم آجر به آجر توی خونه گرما بگیره و روح و جسمتون پر انرژی بشه❤️ 🌱🌱🌱🌱🌱 وقتی بزرگترین معجزه خاتم الانبیا مون قرآن هست، پس ببینید چه اثراتی میتونه در جان و جسم ایجاد کنه، که شده بزرگترین معجزه🥺 تو این روزها به همه چیز عمیق تر نگاه کنیم🙏 التماس دعا🌱

📌پوریای ولی/ راوی:ایرج گرایی مسابقات قهرمانی باشگاه ها در سال ۵۵ بود. نفر اول مسابقات هم جایزه نقدی می گرفت. و هم به انتخابی تیم ملی می رفت‌. ابراهیم در اوج آمادگی بود. ابراهیم تمام حریفان را یکی پس از دیگری از پیش رو برداشت. و او با اقتدار به فینال رفت. رفتم پیش ابراهیم تو رختکن و گفتم مسابقه های حریفت رو دیدم خیلی ضعیفه. فقط ابرام جون دقت کن، خوب کشتی بگیر امسال برای تیم ملی انتخاب بشی. بندهای کفشش را بست و به سمت تشک رفت. من سریع رفتم و بین تماشاگر ها نشستم. حریف ابراهیم داشت بهش چیزی میگفت که نفهمیدم چه گفت و چه شد. بعد هم حریفش جایی در بالای سالن، بین تماشاگرها را به او نشان داد! من برگشتم و نگاه کردم، پیرزنی تنها، تسبیح به دست در بالای سالن، بالای سکوها نشسته! 🌸🌸🌸🌸 ابراهیم انقدررر بد کشتی گرفت؛ فقط دفاع کرد.بیچاره مربی انقدررر داد زد و راهنمایی کرد که صدایش گرفت! فقط وقت تلف میکرد! در پایان هم با ۳ خطا باخت! وقتی داور دست حریف را بالا برد، ابراهیم خوشحال شد! انگار خودش قهرمان شده بود! جلوی در ورزشگاه هنوز شلوغ بود. همان حریف فینال ابراهیم با مادر و کلی از فامیل هاش دور هم ایستاده بودند. خیلی خوشحال بودند. که یکدفعه همان آقا منو صدا زد گفت شما رفیق آقا ابرام هستید؛ با اخم گفتم فرمایش؟ عجب رفیق با مرامی دارید. من قبل مسابقه گفتم بهش شک ندارم از شما می بازم ولی هوای ما رو داشته باش، مادر و برادرام بالای سالن نشستند. کاری کن ما ضایع نشیم. بعد ادامه داد. رفیقتون سنگ تموم گذاشت. گفت نمیدونی مادرم چقدر خوشحاله، بعد هم گریه اش گرفت و گفت؛ من تازه ازدواج کردم به جایزه نقدی خیلی احتیاج داشتم... مانده بودم چه بگویم! تازه فهمیدم ماجرا از چه قرار بوده. اگه من جای ابرام بودم با این همه تمرین و سختی کشیدن اینکارو نمیکردم. اینکار مخصوص آدمهای بزرگ مثل آقا ابرامه... #خاطرات_شهید #سلام_بر_ابراهیم https://eitaa.com/joinchat/723190026C3eb72c0347

اینا هم باید بازگو بشه دمشون گرم 🌱 خدا حفظشون کنه بابت امنیتی که ایجاد میکنن🌱 مراسم نیمه شعبان جمکران بودیم و چقدر هم شلوغ بوده🥺 انقدر بازرسی هاشون سخت بود، قدم به قدم پاسدار بود، خیلی مراقبت شدید بود و شکر خدا که اتفاقی برای هموطنانمون نیفتاد🌱 خدا بهشون سلامتی و توفیق روزافزون عطا کنه🤲🌱 و دشمنان مون رو نابود الهی آمین🤲❤️

این نماز و حتما بخونید، التماس دعا🤲❤️ https://eitaa.com/joinchat/723190026C3eb72c0347

اولین جایی که باید آماده ی ماه خدا بشه خونمونه، خونه که فضاش مهیا بشه، دل هم پر میکشه برای مناجات و حال خوب رمضان... بچه ها رو با این مراسمات بزرگ کنیم؛ ببینید چه صالحات و باقیاتی میشه براتون ان شاالله 🌱 از کودکی در وجودشون این شادی ها رو ایجاد کنیم؛ تا انس بگیرن در بزرگسالی ان شاالله و حالشون با این کارها خوب بشه🤲 https://eitaa.com/joinchat/723190026C3eb72c0347

میگن روز قیامت که میشه، کسی نمیتونه بیاید بگه من چرا جهنمی شدم! چون جواب خدا اینکه؛ من در طول عمرت، صدها بار با رحمتِ تمام دعوتت کردم به مهمانی خودم، تا باهام آشتی کنی اون تو بودی که نپذیرفتی! #رمضان_ماه_مهمانی_خدا https://eitaa.com/joinchat/723190026C3eb72c0347