eitaa logo
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
44 فایل
آغاز: 24/8/1400🍃 شعبه دوممون در روبیکا⇩💌 https://rubika.ir/rooman_gandoo_1400 ورود آقایون ممنوع🚫 کپی رمان و پست ها پیگرد قانونی دارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
بررریم واسه پارت👇🏻
🐊 رسول: اما اقا از زمانی که وارد مترو شد ما دیگه به دوربین های اونجا دسترسی نداریم.. عبدی: یعنی؟ رسول: باید از بخش سایبری مجوزشو بگیریم عبدی: خیلی خب...الان خودم مینویسم... ــــــــــــــــــــــــــ وقتی چهره شو دیدم حرفم نصفه موند داوود: نهههه😳 سایبری: ی..ی..یعنی رسول: یعنی همش زیر سر این.....🤬 سایبری: پااشو پاشوو بریم پیش اقای عبدی ــــــــــــــــــ عبدی:😳 رسول: اقا چیکار کنیم عبدی: پیشونیمو ماساژ دادم و گفتم... کار شهرام طالبی نیست سایبری: ولی اقا.. از بیمارستان تا اینجا همین شهرام اومده مترو یعنی مطمعنیم خوودشه عبدی: منظورم اینه که تصمیم گیرنده این نیست شهرام فقط یک وسیله است رسول: دستور دستگیریشو میدید دیگه درسته؟ عبدی: رسول، یکم صبر داشته باش باید از شهرام برسیم به افراد مهم تر... این کاره ای نیست فقط دستور میگیره باید اونیو پیدا کنیم که دستور میده رسول: بله😞 سایبری: یعنی روش سوار باشیم؟ عبدی: دقیقا...علی تو اینکارو بکن سایبری: چشم اقا ولی ماکه ازش شنوت نداریم...نه صوتی و نه تصویری عبدی: اونم میگم بهتون.... ـــــــــــــــــــــــــــــ فرشید: سعید رفته بود نماز بخونه...با اینکه دوتا مراقب جلو در بود اما باز جرعت نداشتم از کنار محمد جُم بخورم.... سعید اومد... سعید: فرشید پااشوو پاشو برو نمازتو بخون من اومدم...بدو بدو سر وقت بخونی فرشید: قبول باشه باشه ممنون.... سعید: قبول حق باشه ــــــــــ فرشید: من اومدم سعید: قبول باشه فرشید: قبول حق باشه...چ خبر سعید: خداروشکر خبر خاصی نیست فرشید: خداروشکر... میگم سعید سعید: جونم؟ فرشید: میگم به نظرت، امیر از ماموریت برگرده من دیگه باید برم تو یه تیم دیگه؟ سعید: حرفی برای گفتن نداشتم! 😞 ولی از ته ته دلم دوست داشتم بمونه... فرشید: با اومدن دکتر دیگه به حرفام ادامه ندادم... دوتایی پاشدیم رفتیم سمتش ـــــــــــــ نرگس: دکتر اومد بهم گفت باید بریم واسه معاینه اقا محمد.... توی راه رسیدن به اتاق اصا محمد داشتم به اسن فکر میکردم که چجوری باید به عطیه بگم😩 با صپدای همکار اقا محمد از افکارم بیرون اومدم... فرشید: اتفاقی افتاده؟ سعید: چی شده اقای دکتر؟ دکتر: فعلا چیزی نشده...میریم برای معاینه سعید:اها بله بفرمایید فرشید: راه رو براشون باز کردیم پ.ن¹: به نظرتون یه بو هایی نمیاد؟👿😂 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواندن رمان بدون عضویت حرام است🚫 کپی رمان ممنوع می باشد🚫 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
#گاندو3🐊 #پارت_20 رسول: اما اقا از زمانی که وارد مترو شد ما دیگه به دوربین های اونجا دسترسی نداریم.
شهرام جان یه لوکیشن میدم بهت بیا حتما کاریت ندارم فقط میخوام دوستانه باهم صحبت کنیم😊😊😈😈🎃 ⚔🗡🔪🗡⚔⚔🗡🔪🗡⚔⚔🗡🔪🗡🗡⚔🗡🗡🔪🗡🗡⚔🗡🔪🗡⚔⚔🗡🗡⚔⚔🗡🔪🔪🗡🗡⚔⚔🗡🗡⚔⚔⚔🗡🗡⚔⚔⚔🗡🗡⚔⚔🗡🗡🗡⚔⚔⚔⚔🗡🗡🔪🔪🔪🔪🔪🗡⚔⚔🗡🗡 🍁
شما برید لالا❤️😂 من میمونم و پارت تایپ میکنم😢🙂
شبتون خوش♥️💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر صبح را، به عشق خلق یک زندگی شگفت انگیز آغاز کن و خدا را به خاطر بیداری و هشیاری ات شکر کن و بگو من آماده ام برایِ خلق یک روز خوب و پر حاصل 🌄 🍁
🇮🇷 ۲۲بهمــن ســرآغاز پیروزی ملت ایران بر مستکبران و غارتگــران، 🇮🇷 ۲۲بهمــن سرآغاز برچیده شدن دستگاه ستمگـــری طاغـوتیان، 🇮🇷 ۲۲بهمــن سرآغاز حکومت اللّه‏ بر جهــان، 🇮🇷 ۲۲بهمــن ســرآغاز برافراشته شدن پرچــم عدالت اسلامی و بیــداری مستضعفـان، 🇮🇷 ۲۲بهمــن روز تجــدید عهــد با انقلاب ؛ امام و اســلام، بر کشــور و ملت بــزرگ ایــــــران و بر جمیـع مسلمانـان جهــان مبارکبــاد. 🇮🇷✌🏻🇮🇷✌🏻🇮🇷 🍁