eitaa logo
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
985 دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
44 فایل
آغاز: 24/8/1400🍃 شعبه دوممون در روبیکا⇩💌 https://rubika.ir/rooman_gandoo_1400 ورود آقایون ممنوع🚫 کپی رمان و پست ها پیگرد قانونی دارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
#مدافعان_امنیت🇮🇷 #پارت_149 چند روز بعد:: عطیه: حالم خیلی بد بود... همش بالا میاوردم... حالت تهو
🇮🇷 فردا:: بیمارستان:: عطیه: محمد امروز باهام اومده بود... هی اینور اونور میرفت جلو آزمایشگاه... منم سرمو به دیوار تکیه داده بودم... ـــــــ محمد: منتظر بودیم تا جواب آزمایشو بفهمیم... دکتر: تبریک میگم بهتون.. خانم شما باردارید... محمد: با ذوق به عطیه نگاه کردم... عطیه: شوکه شده بودم... اولش به دکتر زل زده بودم.. بعدش لبخند تلخی روی لبم نشستو نگاهمو به محمد دادم... دو هفته بعد:: کاترین: جیمز کجاااست شارلوت: چیشده چرا انقدر عصبی کاترین: این عوضی کجاااااااااست شارلوت: چیشدههههه کاترین: زده رسولو داغون کرده... یکی نیست بکه آشغال مگه رسول عروسکته که بری کتکش بزنی هیچیم نکه... به خدا این دفعه دست رو رسپل بلند کنه زنده زنده میسوزونمش... پسره احمممققققققق شارلوت: همچین بدم نشدا.. مکه نمیخوای آوارو نابود کنی.. رسولو تو این حال ببینه بدتر میشه حالش.. کاترین: من میخوام آوا نابود شه نه رسول بدبخت... ــــــــــــــ فردا:: کاتریت: رفتم تو اتاق رسول... چشماشو بسته بود... خیلی برام سخت بود این صحنه هارو ببینم ولی مجبورم... شروع به فیلم کرفتن کردم.. به اون جیمز نکبت اشاره دادم کارشو انجام بده.. جیمز: وقت تصویه حساب بود... بشکه آب سردو خالی کردم رو سرش.... رسول: از خواب پریدم.... انقدر سردم بود که دندونام میخوردن به هم... لرز داشتم... این عوضیم شروع کرد به کتک زدن من... آخه دِ اگه دستام بسته نبود نشونت میدادم.. تمام استخونام درد میکرد.... متوجه شدم داره فیلم میگیره... اما کاری ازم بر نمیومد... ـــــــ فردا ـــــــ آوا: تو خواب و بیداری بودم.. با صدای پیامک گوشیم بلند شدمو نشستم... متن پیامو که خوندم تمام تن و بدنم لرزید... «سلام سلام اوا خانوووم... استاد رسولت پیش ماست...» فیلمو باز کردم... رسولی رو دیدم که غرق خون بود... با هر ناله ای که میکرد انکار خنجر فرو میکردن تو قلبم... با هر مشتی که بهش میزدن انکار میزدن به من... از یه طرفم خوشحال بودم که رسولم زندس... پ.ن¹: فهمید رسول زندس🙂🔪 پ.ن²: عطیه🥺 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواندن رمان بدون عضوت حرام است🚫 به کپی رمان راضی نیستم🚫 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ