⚡برشهای ۱۶ فروردین⚡
افضلکم افضلکم معرفه
✔️ اگر کسی میانهاش با خدا صفا باشد، خداوند دست روی سرش میکشد.
🔻عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی🔻
🔸آنچه خدا برای انسان مقدّر کرده و بریده است، چه دنیا باشد، چه آخرت باشد و چه هیچ یک از آن دو نباشد، بهترین چیز است.
🔸اینکه امام رضا علیه السّلام دست خالیاش را توی دست ما بگذارد، یعنی خودش را به ما داده است و این، برای ما کافی است؛ یعنی ما را قبول کند و به مقام رضا برساند که لا سَخَطَ بَعدَ الرِّضا؛ بعد از رسیدن به مقام رضا دیگر غضبی وجود ندارد.
🔸اگر از خدا و خوبان خدا رضا شدیم، زنده زنده به بهشت میرویم.
🔸اگر کسی میانهاش با خدا صفا باشد، خداوند دست روی سرش میکشد.
🔸با خدای خودت صلح کن تا به مصلح عالم راه پیدا کنی.
🔸هرکس میانهاش با خدایش صفا باشد، گمشدههایش را پیدا میکند.
🔺مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب🔺
#رضا
💠حكايت💠
🌌 #خشم_نگير!
🍁مردى از اعراب به خدمت رسول اكرم (ص) آمد و از او نصيحتى خواست.
رسول اكرم در جواب او يك جمله كوتاه فرمود و آن اينكه : #لا_تغضب . خشم نگير!
🍁آن مرد به همين قناعت كرد و به #قبيله خود برگشت ، تصادفا وقتى رسيد كه دراثر حادثه اى بين قبيله او و يك قبيله ديگر #نزاع رخ داده بود و دوطرف صف آرايى كرده و آماده #حمله به يكديگر بودند.
آن مرد روى خوى و #عادت قديم سلاح به تن كرد و در صف قوم خود ايستاد.
🍁درهمين حال، گفتار رسول اكرم به يادش آمد كه نبايد #خشم_و_غضب را درخود راه بدهد، خشم خود را فروخورد و به #انديشه فرو رفت. تكانى خورد و منطقش بيدار شد، با خود فكر كرد چرا بى جهت بايد دو دسته از افراد بشر به روى يكديگر #شمشير بكشند،
👈خودرا به صف دشمن نزديك كرد و حاضرشد آنچه آنها به عنوان ديه و #غرامت مى خواهند از مال خود بدهد.
🍁قبيله مقابل نيز كه چنين فتوّت و #مردانگى را از او ديدند از دعاوى خود #چشم_پوشيدند.!
🍁غائله ختم شد و آتشى كه از #غليان_احساسات افروخته شده بود با آب #عقل_و_منطق خاموش گشت.
📚بيست گفتار، ص ۱۹۴.
📚حکایتها و هدایتها در آثار استاد مطهری،صاحبي
@rooshanfekr
#کمی_تأمل
📝 نظر نویسنده مشهور مسیحی در مورد جلوههایی از سیره علوی و شدت عطوفت و جوانمردی آن حضرت
〰〰〰〰〰〰▪️▪️
👤جرج جرداق در کتابش میفرماید:
✅ على (ع) با همه نیروی شگرف و #شجاعت فوقالعاده ای که داشت، در هیچ موقعیتی به ظلم دست نیالود. همه راویان و تاریخ نویسان در این امر متفق القولند که علی تا #مجبور نمیگشت وارد #کارزار نمیشد. او تا میتوانست سعی میکرد که از راه های مسالمت آمیز اختلافات را با دشمنان خود برطرف سازد و از خونریزی و جنگ جلوگیری به عمل آورد و همیشه این سخن را به فرزندش حسن (ع) تکرار می کرد: هرگز کسی را به مبارزه دعوت نکن. و چون گفتار امام از روی صدق بود، خود وی وصیت به فرزندش حسن را همیشه مورد عمل قرار می داد و از نبرد، جز در صورت اضطرار و ناچاری، پرهیز میکرد.
🚩 از اینجا بود که وقتی که سربازان خوارج، نیروهای خود را آماده جنگ با او نموده بودند، و یکی از یاران از علی خواست که جنگ را شروع کند، چنین پاسخ داد: تا آنان شروع به جنگ نکنند، من آغاز نمیکنم. #مردانگی ، #شهامت ، #ایمان او به نیکی و جوشش #انسانیت در روح او، امام را وادار میساخت که با آنها به مذاکره بپردازد، شاید که قانع شوند. روزی گروهی را موعظه میکرد و در میان آنها بسیاری از خوارج بودند که امام را کافر میدانستند! موعظه او یکی از خوارج را تحت تأثیر قرار داد و بلاغت و بیان سحر انگیز علی او را به بزرگداشت و شگفتی واداشت، ولی او ناگهان فریاد زد:
خداوند او را بکشد، چه كافر فقیه و دانشمندی است. پیروان علی خواستند او را بکشند، ولى على فریاد برآورد: او دشنامی داد و جواب او را به زبان باید گفت و یا گناهش را باید بخشید. همان طور که اشاره شد، رفتار او با سربازان معاویه، در آن هنگامی که میخواستند او را با تشنگی از پای درآورند، رفتاری کاملا برعکس بود و با نیکی و نیکوکاری خود بر بدی های آنها جواب داد و آنان را از آب منع نکرد و اجازه داد که همانند خود و پیروانش از آن بهره مند شوند.
البته علی (ع) را با #معاویه و لشکریانش داستان هایی است که در اینجا مجالی برای ذکر آنها نیست، ولی همه آنها نشانه #عظمت خاص علی در پرهیز از ظلم و مبادرت به #نیکی است. از جمله آنها، داستانی است که یکی از زندگینامه نویسان زندگی امام آورده است: در جنگ #صفین ، مردی از اصحاب معاویه به نام کریز بن صباح حمیری بیرون آمد و در میان دو صف بانگ برآورد: کیست که به مبارزه آید؟ مردی از اصحاب علی به مقابله آمد که به دست کریز کشته شد. سپس کریز مبارز دیگری طلبيد، مرد دیگری بیرون آمد و کریز او را نیز از پای درآورد : باز مبارز خواست، مرد دیگری به میدان آمد و به سرنوشت دو رفیق قبلی خود دچار شدن برای بار چهارم بانگ برآورد، کسی به میدان نیامد و هر کسی که در صف نخستین بود به صف عقب تر برگشت! على (ع) دید که ترس و وحشت در صفوف سربازانش رخنه می یابد، خود به میدان این مرد آمد و او را به قتل رسانید. سپس با صدای بلند که همه بشنوند، گفت: مردم ! اگر شما جنگ را شروع نمیکردید، ما آغاز نمیکردیم ! و سپس به جای خود بازگشت.
از همین داستانهاست ماجرای جنگ #جمل : هنگامی که دشمنانش جمع شدند، میکوشیدند که به سوی وی آیند، به یاران خود دستور داد که صفوف خود را آماده سازند و چون آماده شدند، به آنها فرمود: تیری نیفکنید، با نیزه مزنید و شمشیر نکشید #مگر اینکه #معذور باشید. او بدین ترتیب میخواست که از جنگ جلوگیری کند و مسائل را به طور مسالمت آمیز حل کند تا خون ها ریخته نشود و مردم کشته نشوند. ولی این دقیقه ای بیش نبود، مردی از سپاه دشمن تیری رها کرد و یکی از یاران على به قتل رسید. على بانگ برآورد: اللهم اشهد! خداوندا، گواه باش. سپس مرد دیگری بدین ترتیب کشته شد و علی گفت: خداوندا، گواه باش! آنگاه عبدالله بن بديل تیر خورد، برادرش او را به نزد على آورد و علی گفت:
خداوندا گواه باش و سپس جنگ آغاز شد.
📗📔امام علی (ع) صدای عدالت انسانی _ نوشته جرج جرداق _ ترجمه سید هادی خسروشاهی _ صفحات 154 تا 156
📑 اسکن از صفحات:
🔖http://yon.ir/KSIom
🔖http://yon.ir/rSoTN
🔖http://yon.ir/s4W4U
🔖http://yon.ir/WY9Tz
@rooshanfekr