eitaa logo
روضه خوان
415 دنبال‌کننده
0 عکس
7 ویدیو
100 فایل
روضه خوان کانال مداحی و نشر روضه آدرس تلگرام: @roovzekhan آیدی مدیر: @s_m_a_m
مشاهده در ایتا
دانلود
Javad Moghaddam - Moharram98 Shabe4 Ghesmate1 (320).mp3
5.83M
◾سلام غم حسین؛ محرم حسین، سلام من به بیرق و به پرچم حسین 🔊 کربلایی جواد مقدم ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🌴🌴 ╭┅─────────┅╮ ▶️ http://eitaa.com/rovzekhan ◀️ ╰┅─────────┅╯
04 haj saiid ghane shabe1 moharam97.mp3
9.87M
◾الحمدلله باز محرم و دیدم(سینه زنی) 🔊 حاج سعید قانع ┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🌴🌴 ╭┅─────────┅╮ ▶️ http://eitaa.com/rovzekhan ╰┅─────────┅╯
1_26300239.mp3
6.17M
◾روضه شب چهارم (روضه طفلان زینب سلام الله علیها) 🔊 استاد میرزامحمدی (س) (س) ╭┅─────────┅╮ http://eitaa.com/rovzekhan ◀️ ╰┅─────────┅╯
1_434064119.pdf
465.4K
🏴 فیش روضه شب پنجم روضه عبدالله بن حسن(ع)   (ع) ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄ روضه خوان کانال مداحی و نشر روضه 🌴🌴 ╭┅───────┅╮ http://eitaa.com/rovzekhan ╰┅───────┅╯ •┄┅══༻○༺══┅┄•
1_437738979.mp3
6.93M
🏴 روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام ( پنجم محرم ) 🔊استاد حاج منصور ارضی•✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅   (ع) ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄ روضه خوان کانال مداحی و نشر روضه 🌴🌴 ╭┅───────┅╮ http://eitaa.com/rovzekhan ╰┅───────┅╯ •┄┅══༻○༺══┅┄•
|⇦• و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده روز پنجم محرم ۹۸ به نفس استاد حاج منصور ارضی•✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ السلام علیکم یا اهل بیت النبوه السَّلَامُ‏ عَلَى‏ مَحَالِ‏ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ وَ مَعَادِنِ حِكْمَةِ اللَّهِ می نشینیم سر کوی اباعبدالله به امیدِ رخ نیکوی اباعبدالله از کریمیِ خودش بوده که ما هم شده ایم همۀ عمر ثناگویِ اباعبدالله صحنِ پیشانی ما بویِ حسینیه گرفت از گِل تربتِ خوشبوی اباعبدالله اهلِ معراج نشد هیچ رسولی الا .. با توسل به سرِ موی اباعبدالله "وقتی جبرییل برا موسی ماجرای کربلا رو گفت ، موسی گریه کرد گفت منم میشه جزو این عاشورایی ها باشم؟!.. همه ی انبیاء آرزو داشتن ..* نزد پیغمبر ما خوب تر از هر عملی است زدنِ بوسه به بازوی اباعبدالله دستگیر است اگر از همه ی خلق حسین بوده چون فاطمه الگوی اباعبدالله رحمت واسعه اش، جلوه و یاد حسن است رفته بر خوی حسن ، خوی اباعبدالله نیست انصاف نگوییم از ایمانِ رباب ذوبِ مولا شده بانوی اباعبدالله فاطمه در صف محشر به سویش خواهد رفت هرکه رفته قدمی سوی اباعبدالله مُحرمِ کعبۀ بی دلبر زینب نشویم قبلۀ ماست فقط روی اباعبدالله زودتر خورد زمین خواهر مظلوم حسین دید تا خم شده زانوی اباعبدالله نوبتِ عشق است ، عشقم باحسن سفره را وا کرده این شب ها حسن صبر او رزم است گرچه بی صداست صلحِ او روحِ قیام کربلاست ساختن با سوختن یک جوهر است خونِ این دل مثلِ خون حنجر است هر که مجنون حسین و کربلاست مطمئن زیر دین مجتبی است با اجازه از علی آن صف شکن مینویسم لا فتی الا حسن غربت او سری از اسرار اوست این شلوغیِ حرم ها کار اوست نامه داد و شاه را امداد کرد مذهب ما را حسن ، آباد کرد امشب اما تا مدینه راهی ام الله الله امشب عبداللهی ام کیست عبدالله عشقِ پنج تن؟! حضرت بابُ الحسین بابُ الحسن یازده ساله ولی شیرِ نر است این نواده مثلِ جدش حیدر است عابد شب زنده دار هر شب است از محافظ هایِ عمه زینب است "دور خانم میگشت کسی جرات نکنه سمت بی بی بیاد فرمود زینب جان خیلی مواظب یاذگارِ برادرم باش ، حضرت با طناب دستِ عبدالله رو بست به دست خودش .. گریه میکرد میگفت همه رفتن من موندم ، عمه رو کشید تا بلندی یا به قولی آورد بالای تل زینبیه گفت عمه ببین ریختن سر عمو .. عمه جان ببین .. دید عمه خوب حالش بهم ریخت سریع دستشو باز کرد والله لا افارغ عمی ... عمه تو بدون من یه لحظه هم از عمو فارغ نمیشم "..* عابد شب زنده دار هر شب است از محافظ هایِ عمه زینب است نوجوانیِ ابالفضل است این یا به بدر آمد امیرالمومنین در رگش خون حسن جاری شده جان به قربانش چه کراری شده هست این شاخه نبات پنج تن نذر عاشورایی بابا حسن ظهر شد دلهای عالم در تب است دست عبدالله دستِ زینب است یارب عاشوراست یا که محشر است یا حسن دستش به دستِ مادر است *اجازه بدبد اینطور بگم .. حتما عبدالله میدونه دستش تو دست زینب بود زینب گریه میکرد عبدالله یه روز دست مادرم تو دست بابات بود ولی طوری زدن دست جدا شد ... حالا این بچه اومده انتقام مادرش و بگیره ،وقتی دستشو جدا کردن صدا زد والله لا افارغ عمی ... * دو نفر بالایِ تل با حال زار بی کسی تشنه میانِ کارزار *ریختند سر عمو یهو داد زد یابن خبیثه .. عموی منو میخوای بکشی؟.. تا من زنده ام نمیزارم ..* دید از بالا که بلوا ساختند با سر آقا را زمین انداختند گرگ ها خونِ عمو را میخورند نیزه ها دائم به یک جا میخورند نیزه بر کتفِ عمو میخورد و بعد زخم هایِ تو به تو میخورد و بعد آیه میخوانند و سنگش میزنند به دلش با خنده آتش میزنند *دیگه جون نداشت به خدا هر کی می آمد از این ور به اون ور میبردنش ،غریب گیر اوردنت با نیزه ها میزدنت جلوی چشم خواهرت ،حسین .....تو به خیالت یهودی ها ریختن تو مقتل مگه ندیدی داشت میخوند همه مسلمان بودن ...." آیه میخوانند و سنگش میزنند به دلش با خنده آتش میزنند هر چه را دارند به یغما میبرند دزدها پیراهنش را میبرند من ابن الکریمم حافظ حریمم بابایم حسین است پس کجا یتیمم خون حسن در من شده جاری دیگر نمانده در حرم یاری بهر عمو باید کنم کاری عموی خوبم ای حسین جانم از عشق تو مستم قربان تو هستم میدوم به سویت تا بگیری دستم صورت کشیدم بر روی خاکت سرم شده نذر سر پاکت تنم فدای جسم صد چاکت عموی خوبم ای حسین جانم •┄┅══༻○༺══┅┄• ╭┅───────┅╮ http://eitaa.com/rovzekhan ╰┅───────┅╯ •┄┅══༻○༺
1_414639206.mp3
3.72M
🏴 روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام ( پنجم محرم ) 🔊حاج محمدرضا غلامرضازاده •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅   (ع) ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄ روضه خوان کانال مداحی و نشر روضه 🌴🌴 ╭┅───────┅╮ http://eitaa.com/rovzekhan ╰┅───────┅╯ •┄┅══༻○༺══┅┄•
|⇦• و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج محمدرضا غلامرضازاده •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ دیدم که زمین خورده ای و ترسیدم تنهایی و غربت تو را فهمیدم از تل که به گودال سرازیر شدم دعوا به سرِ عمامه ات را دیدم دیدم که عمو عرصه به تو تنگ شده مویِ سرت از خون سرت رنگ شده یک عده می آمدند و می دیدم که دامانِ لباسشان پر از سنگ شده دیدم که چطور پشت پا میخوردی تیغ از چپ و راست بی هوا میخوردی چیزی که عمو دلِ مرا میسوزاند این بود که ضربه با عصا میخوردی در طولِ مسیر ای عمو غوغا بود انگار سرِ کشتن تو دعوا بود یک لحظه به پشت سر نگاهم افتاد ای وای که عمه زینبم تنها بود *من اینجور میگم شاید شنیده بود از بقیه ماجرای باباش امام حسنُ .. شاید بهش گفته بودن بابات امام حسن هم ، هم سن تو بود می خواست از مادرش دفاع کنه نشد .. امشب شبِ گودالِ .. گفت دیدم عمو دور گودال محاصره رو تنگ کردن .. تورو غریب پیدا کردن .. تو رو تنها پیدا کردن .. عمه هر کاری میکردم دستمو رها نمیکرد .. امان از اون ساعتی که گودال شلوغ شد .. عمه سادات دستشو رو سرش گذاشته بود یک مرتبه عبدالله دست عمه رو رها کرد .. رفت به سمت گودال .. قبل از اینکه اون نامرد بیاد رو سینه اش بشینه خودشُ رو سینه ی عمو انداخت .. گفت حرامزاده میخوای عموی منو بزنی.. دستش رو حائل کرد .. ضربه شمشیر به دست خورد .. دست به پوست آویزان .. هرجا نشستی صدا بزن ای حسین ... •┄┅══༻○༺══┅┄• ╭┅───────┅╮ http://eitaa.com/rovzekhan ╰┅───────┅╯ •┄┅══༻○༺
1_438337997.mp3
19.93M
🔊زمزمه و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾ 🏴خداروشکر به آرزوم رسیدم نمردم و محرمت رو دیدم خیلی دلم تنگه محرمت بود نمیدونی؛ این یه ساله چی کشیدم ╭┅───────┅╮ http://eitaa.com/rovzekhan ╰┅───────┅╯ •┄┅══༻○
|⇦• خداروشکر به آرزوم رسیدم .. و توسل به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب اول محرم ۹۸ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾ خداروشکر به آرزوم رسیدم نمردم و محرمت رو دیدم خیلی دلم تنگه محرمت بود نمیدونی؛ این یه ساله چی کشیدم! شبایِ اول و دارم میبینم رو آسمونم یا که رو زمینم اجازه داده مادرت دوباره مشکی بپوشم بزنم به سینه ام شبای عاشقی میلرزه شونه ها چه هق هقی! یک دهه با غمت میگذره زود عجب دقایقی! یه کاری کن بشم نوکرِ لایقی این اولین روضۀ توی لهوف که اشک شرمندگی رو حروفِ تمام عالم یه صدا با مسلم دارن میگن : حسین نیا به کوفه .. نیا که اینجا ردی از حیا نیست تویِ مرام کوفیا وفا نیست اگه میای تنها بیا حسین جان! اینجا که جایِ زن و بچه ها نیست چه کردی روزگار ای آسمون با اشکِ من ببار کوفه نیا؛ کوفیا میکشن شیرخوارتُ با افتخار اگه میای حسین ؛ رقیه تُ نیار! خورشید عمرم دیگه بی غروبِ نامه کوفیا همش دروغِ خلوته دور مسلم تو اما بازار تیر و نیزه ها شلوغِ سفیر تو با لب تشنه کشتن اینا از اولم وفا نداشته ان نیا نیا پسر عمو ! شنیدم برا سرِ تو جایزه گذاشتن نذار که دیر بشه تنت پر از نیزه و تیر بشه نذار که خواهرت اسیر بشه نذار که دخترت یه روزه پیر بشه از زیر دست و پا به خیمه برگرد چی سر تو آورده دست نامرد زیر گلویِ تو رو بوسیدم و تقصیر من شد تورو زیر و رو کرد یه جای سالم تو بدن نداری من بمیرم برات کفن نداری به غیرتم برمیخوره ببینم رو خاک صحرا پیرهن نداری بمیره خواهرت چی اومده به روزِ پیکرت تن تو روی خاک میچرخه دست به دست ولی سرت! انگشترت کجاست؟ آخ! بمیره خواهرت ... ╭┅───────┅╮ http://eitaa.com/rovzekhan ╰┅───────┅╯ •┄┅══༻○
1_91168041.mp3
22.8M
🏴 مقتل خوانی و روضه و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام ( پنجم محرم ) 🔊حاج میثم مطیعی •✾ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅   (ع) ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄ روضه خوان کانال مداحی و نشر روضه 🌴🌴 ╭┅───────┅╮ http://eitaa.com/rovzekhan ╰┅───────┅╯ •┄┅══༻○༺══┅┄•
⇦• روضه و توسل به ابنُ الکریم حضرت عبدالله ابن حسن علیه السلام اجرا شده شبِ پنجم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی✨ •┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈• شب پنجم محرمِ .. امشب برا عبدالله بن حسن کم نذار ؛صاحب مجلس امشب باباش امام حسنِ .. اصلاً روضۀ شب پنجم ، روضۀ غربت و بی کسیِ .. سید بن طاووس نوشته : لشکر دشمن یه وقفۀ کوتاهی ایجاد کردن شروع کردن حسینُ نگاه کردن ، دوباره برگشتند ، دورش شلوغ شد. طمع کارا نگاه میکردن؛ یکی برا انگشترش نقشه میکشید !.. یکی به خیمه هاش نگاه میکرد ، به دخترام قول دادم براتون گوشواره میخرم .. (چرا بخرم؟!) عبدالله نوجوان نابالغی بود ، سنی نداشت . تا دید عمو رو دوره کردند از خیمۀ زنها بیرون زد .. نتونست غربت عموشُ ، غربت امام شُ تماشا کنه .. گفت میرم هر جوری هست هر کاری ازم برمیاد انجام میدم، اگه یه شمشیر هم کمتر به عموم بخوره بازهم یه شمشیرِ .. شروع کرد دویدن ، با تمام وجود میدوید! جوونها، غیرتی ها، امام حسینی ها! عبدالله میدونست اگه بلایی سرِ عمو بیاد دیگه خیمه ای باقی نمیمونه .. دیگه حریمی نمی مونه! آخه یه روزی هم به خیمه ی بابای غریبش حمله کردند ، هیچکس نبود از امام حسن دفاع کنه .. شیخ مفید در ارشاد نوشته: غارتگرا ریختن تو خیمۀ امام حسن غارت کردند، جانمازُ از زیر پاش کشیدند! یه نامردی اومد با خنجر به پای حسن بن علی ضربه زد. برا عبدالله اینهارو تعریف کردند که فقط به همین اکتفا نکرد .. بی حیا عبای امام حسنُ از دوشش کشید! آقای غریب ما همینجور بدون عبا روی زمین نشته بود! چقدر تنهایی! چقدر غربت!! عبدالله دید اگه تو خیمه ها بمونه، این خیمه ها بعدِ عمو به غارت میره؛ تازه بعد غارت یه اتفاق های دیگه هم می افته! گفت طاقت ندارم ببینم .. عمو؛ همان بابایِ من از داغِ سیلی سوخته کافیست چگونه شاهدِ سیلی زدن، چشمِ ترم گردد من غیرت دارم نمیتونم ببینم دخترای تورو سیلی بزنن .. خلاصه عبدالله بیرون اومد، زینب میدوید .. زینب صداش میزد عزیز دلم سمت گودال نرو ، برگرد! .. (عمه مگه نمیبینی تنها شده ، زخمی شده ، عموم رو زمین افتاده ، دورَش کردن ..) همچین که رو به قتلگاه می آمد هی صدا میزد: عمو ازت جدا نمیشم ! .. عمو جونم داشتم جا میموندم، اما خودمو رسوندم، دیگه تنها نیستی پسرت داره میاد .. آره منم پسرتم .. منم پسرِ حسینم .. تو منو بزرگ کردی ، تو به من از پسرهات بیشتر محبت کردی ولی عمو چرا بین پسرها فرق گذاشتی؟! همه باید شهید میشدن جز من؟ من بعد تو این دنیارو نمیخوام .. عمو تو همه کس منی، دار و ندارمی، امامی، عمومی، بابامی، تو نباشی دنیا رو نمیخوام ! .. سنم کمه ، اما غرورُ خوب میفهمم سنم کمه ، اما عمو جون دل که دارم من تو زیر دست و پایی و تو راهِ عشقِ تو یک جونِ ناقابل که دارم من .. دنیا بدون تو برا من سرد و تاریکِ وقتی ازم دوری بهم اندوه نزدیکِ شرمنده ام که مایه ی شرم شما میشم شرمنده ام دستام کوچیکِ .. رو خاکا اُفتادی عمو جون پیراهنت پاره ست بمیرم باید سپر شم واسه ی تو باید بیام اروم بگیرم .. *انقدر دوید ، تا کنار قتلگاه ایستاد نگاه کرد؛ جا خورد!! چه خبره؟! نامردا دارین با عموم چیکار میکنین؟ یه صحنه ای خیلی اذیتش کرد. میدونین چی دید؟* مُردم برای اون نگاه آخرت مولا به بی پناهیِ حرم هی خیره میمونه چشم تو که بسته بشه پای حرومی ها وا میشه دنیا تیره میمونه *عمو جونم سؤال دارم! نمیتونم بفهمم اینها چرا دست از سرِ تو برنمی دارن؟ آخه چرا اینجوری میکشین عموی منُ* اینها چرا دست از سرِ تو برنمی دارن؟ از پیکرِ صد پاره ی تو کِی جدا میشن؟ من از خجالت جون میدم وقتی که می بینم خیره به سویِ خیمه ها میشن .. عمه برایِ من دعا کن عمه دعا کن زود بمیرم عمه دعا کن حاجتم رو با دستایِ خالی بگیرم *یه وقت عبدالله دید هرکی با هر چی میتونه میزنه! گفت غریب گیر آوردی؟ مظلوم گیر آوردی؟ مگه نمی بینید میگه جگرم داره میسوزه! .. چرا به جایِ اینکه آبش بدید با نیزه میزنیدش؟ پسر پیغمبرِ ها! چرا به جایِ اینکه زیر بازوهاش رو بگیرید بلند کنید، با شمشیر به بازوهاش میزنید؟ .. یک دفعه چشمش خورد به یک نامردی که شمشیرُ بالا برد. گفت مگر من مرده باشم عموی منُ بکشی .. ای زنازاده! شمشیر رو به قصد حسین بن علی پایین آورد ؛ دستُ سپر کرد ، دست کوچکش به پوست آویزان شد ... صدا زد ، مادر !! .. ای مادرِ بازو شکسته! بازوی منم شکسته شد .. بچه اُفتاد رو بدنِ امام حسین ، آقا برادر را به سینه چسبانید ، شروع کرد باهاش حرف زدن: آره عزیرم، الان میریم پیش مادر ، صبر داشته باش پسرم ، چیزی نمانده بری پیش بابای غریبت .. عبدالله حاجتش رو گرفت، زودتر رفت؛ باز هم حسین تنها ماند .. عبدالله ندیدی دیگر چی شد ولی زینب دید! چو دید زینبِ حزین سنگِ جفا و شاه دین حسینش افتاده زمین کشید ناله ای خدا ، چند نفر به یک نفر؟ سنگِ یکی به روی او دستِ یکی به موی او دستِ یکی به پیرُهن به روی سینه