eitaa logo
روضه خوان
415 دنبال‌کننده
0 عکس
7 ویدیو
100 فایل
روضه خوان کانال مداحی و نشر روضه آدرس تلگرام: @roovzekhan آیدی مدیر: @s_m_a_m
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج میثم مطیعی.mp3
1.04M
🥀🎋▪ توسل به ام البنین سلام الله علیها ▪🥀 حاج میثم مطیعی دگر این کاروان یاسی ندارد   *کاروان داره میاد سمت مدینه....ام البنین منتظره....*   دگر این کاروان یاسی ندارد که با خود شور و احساسی ندارد   بیا ام البنین برگشته زینب   *بیا استقبال زینبت...بیا دختر امیرالمومنین رو به آغوش بگیر...مادر برگشته از رسالت انجام داده ام...اونقَدَر به ما سنگ زدند بی بی...بی بی....*   بیا ام البنین برگشته زینب ولی افسوس عباسی ندارد....   *حسین جان.....*   مزن آتش به جان، ای نورِ عینم مخوان از ماهِ مَـقطُوع الیدَینم   *زینب من یه سوال دیگه دارم! *   چه شد در کربلا هستیِ زهرا؟ حسینم وا حسینم وا حسینم   *یه جواب داده خانم زینب....مادر!ام البنین!*   دلم را تا ابد در خون کشیدند حسینم را به مقتل سر بریدند   (س) 🍃🍂 eitaa.com/rovzekhan 🍃🍂
AUD-20200205-WA0001.
9.23M
|⇦•سینه زنی شور تقدیم ساحتِ مقدس مادرِ ادب حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس کربلایی نریمان پناهی •✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═ ماه شبهای تارم عباس همه دار و ندارم عباس فدایِ قد و بالات مادر کن نظر حال زارم عباس لحظۀ آخرم ، ببین که مضطرم ، بیا بالا سرم منم یه مادرم ، خونِ چشم ترم ، بیا بالا سرم این دم آخری با یاد روضۀ علقمه گریونم تو رو نذر حسینم کردم از غم کربلا دلخونم بمیره مادرت ، چی اومده سرت ، بریده شد پرت ای صاحب علم ، آب آور حرم ، دست تو شد قلم شنیدم نا امیدت کردن مشکتُ تا زدن نا مردا پسرم از رو مرکب با سر افتادی غرق خون رو خاکا پناه خیمه ها ، تو بغض و کینه ها ، شد بدنت جدا جدا یلِ اُم بنین ، عمود آهنین ، تو رو زدن زمین شنیدم که کنار جسمت به غم و غربتت خندیدن نانجیبا غروب اون روز معجرا رو همه دزدیدن شده دلم کباب ، بده بهم جواب ، شرمندم از رباب رحمی نکردنُ ، علیشُ کشتنُ ، شرمندم از رباب از بلندی دارم میبینم شمرِ نامرد بی مروت خنجرش رو کشید واویلا از قفا زد به قصد غربت بمیره خواهرت ، جلویِ مادرت ، میکشه خنجر و به روی حنجرت دلم شده کباب ، به ما میدن عذاب ، گهواره رو کشید ز دستای رباب «سیدنا المظلوم .. سید العطشان .. سیدنا الغریب ...» آخ بمیرم داداش نا مردا سرتُ نا مرتب کردن عمر سعد و شمرِ ملعون صبح امیدم و شب کردن اومده مادرت ، برای پیکرت ، بهونه میگیره سه ساله دخترت کبوده دست و پام ، در نمیاد صدام ، خیلی منُ زدن میونِ ازدحام «سیدنا المظلوم .. سید العطشان .. سیدنا الغریب ...» (ع) (ع) •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• eitaa.com/rovzekhan
4_6008164209173464618.mp3
11.1M
متن شعر روضه وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها - حجت الاسلام میرزامحمدی: ام البنین شدم که شوم یاور حسین تاگل بیاورم بشود پرپر حسین قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین هستند دختران علی در بر حسین هستند مثل مادرشان مضطر حسین شد شاملم دعای سحرهای فاطمه روشن شدم به نور قمرهای فاطمه تاج سر منند گهرهای فاطمه اولاد من کجا و پسر های فاطمه هستند هر چهار پسر نوکر حسین شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند قسمت نبود زودتر از این فدا شوند حالا بناست راهی دشت بلا شوند حتی اگر که تک تک شان سرجدا شوند جای گلایه نیست، فدای سر حسین جریان گرفته اند کنار ابوتراب از آل هاشم اند نه قوم بنی کلاب اصلا نیاز نیست به ترس و به اضطراب عباس من شده به علمداری انتصاب او هست یک تنه همه ی لشکر حسین عهدی است بین ام بنین و خدای خود غیر از رضای دوست نخواهم برای خود من دل نبسته ام به دل بچه های خود اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود عباس من فدای علی اصغر حسین هرچند او دگر پسر خویش را ندید اما غمین نبود که عباس شد شهید دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید: بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید خاتم ز قحط آب، لب انور حسین کارش دگر نشستن در آفتاب شد آب زلال در نظر او مذاب شد شرمنده ی نگاه غریب رباب شد از اینکه هم قبیله ی شمراست، آب شد رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین دیگر مدینه خنده به لب های او ندید او نیز مثل زینب کبری قدش خمید گرچه صبوربود، کم آورد تا شنید یک مرد بی حیا وسط مجلس یزید با دست اشاره کرد سوی دختر حسین eitaa.com/rovzekhan
1_187732402.mp3
11.81M
متن شعر روضه حضرت ام البنین سلام الله علیها - حجت الاسلام میرزامحمدی: ستاره بودی و یکدفعه آفتاب شدی برای خانه مولا که انتخاب شدی به خانه ی ولي الله اعظم آمدی و دلیل عزت قوم بنی کلاب شدی به جای اینکه شوی مدعی همسری اش کنیز حلقه به گوش ابوتراب شدی تنور خانه ی حیدر دوباره گرم شد و برای چرخش دستاس انتخاب شدی چهار تا پسر آورده ای برای علی که جای فاطمه ام البنین خطاب شدی دلت همیشه چنین شوهری دعا میکرد تو مثل حضرت صدیقه مستجاب شدی اگر چه ضرب غلافی به بازویت نگرفت میان کوچه به دیوار زانویت نگرفت تو را به قصد جسارت کسی اسیر نکرد به چادر عربی تو خار گیر نکرد تو را که فرق علی دیده ای و خون حسن به غیر کرببلا هیچ چیز پیر نکرد به احترام همان تکه بوریا دیگر زمین خانه ی تو نیت حصیر نکرد از آن زمان که شنیدی خزان گلها را هوای کوی تو باغ دل پذیر نکرد چه خوب شد که نبودی و کربلا بینی که دست دشمن دون رحم بر صغیر نکرد به نعل تازه گرفتند تا بدن ها را به ضرب دست لگد میزدن زن ها را ╭┅─────────┅╮ ▶️ eitaa.com/rovzekhan ╰┅─────────┅╯
اشعار مرثیه پدر: __________________________ بابا غم مرگ تو زد آتش جگرم را بشکست پدر بار فراقت کمرم را تنها نه قدم از غم مرگ تو شکسته داغ تو شکسته کمر و بال و پرم را غمهای دلم قاتل جانم بود آخر آماده اجل ساخته بار سفرم را از جور عدو رفت ز کف عز و جلالم چون برد فلک سایه لطف پدرم را ~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~ پدرم تاج سرم چشم به راهت بودم همه دم عاشق لبخند نگاهت بودم ای فلک از چه زدی آتش غم بر جگرم کاش جای پدرم من سر راهت بودم ای سفر کرده به معراج به یادت هستیم ای پدر ما همگی چشم به راهت هستیم تو سفر کردی و آسوده شدی از دوران همه ماتم زده هر لحظه به یادت هستیم ~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~ ز سروش باغ رضوان، تو چه نغمه ای شنیدی که وصال کوی جانان، به بهای جان خریدی شرری زدی به جان ها، که بیان آن نشاید گوهر دلم تو بودی، که به خاک آرمیدی دل ما شکسته اما، تو نمرده ای پدر جان که تو از فنا گذشتی، به سر بقا رسیدی ~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~ دلتنگ تر از هر شب و هر روز شدم من بی مهر پدر، شمع پر از سوز شدم من تقدیر مرا بی سر و سامان و سپر کرد محروم ز دیدار گل روی پدر کرد سخت است که دیدار رود تا به قیامت رویاست پدر، آید از این در به سلامت شب را به خیالش به سحرگاه رسانم از حکمت الله دگر هیچ ندانم ~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~ این گوهر گم گشته به دنیا پدرم بود محبوب همه یار همه تاج سرم بود هرجا که ز من نام و نشانی طلبیدند آوازه همه نامش سند معتبرم بود آن کس که مرا روح و روان بود پدر بود آن کس که مرا فخر زمان بود پدرم بود افسوس که رفت از سرم آن سایه رحمت آن کس که برایم نگران بود پدرم بود ╭┅─────────┅╮ ▶️ eitaa.com/rovzekhan ╰┅─────────┅╯
اشعار مرثیه مادر آبروی اهل دل از خاک پای مادر است هرچه دارند این جماعت از دعای مادر است آن بهشتی راکه قرآن می کند توصیف آن صاحب قرآن بگفتا زیرپای مادر است آسمان زندگی شد روشن از نور پدر گلشن هستی مصفاازصفای مادر است قوت شیر از شیرۀ جان می خوراند طفل را وین شگفت آید که خون دل غذای مادر است گرمی آغوش مهرش را ندارد آفتاب مهر بانتر دیگر از مادر خدای مادر است از دم روح القدس عیسی پدیدآمد اگر باز هم پرورده در ظل همای مادراست اوج گیرد قدر فرزند از دعای خیر او چون دم عیسی بن مریم در دعای مادراست قدر وجاهی راکه دراسلام دارا شد اویس از کمال طاعت وخدمت برای مادراست امر او را داد رجحان بر ملاقات نبی چون رضای مصطفی هم در رضای مادر است بسکه محبوب است مادر داشتن بر هر کسی مصطفی را دخترش زهرا به جای مادراست من که از مهر علی جان ودلم دارد صفا این صفای باطن من از صفای مادراست طبع والایم که منت بر نمی دارد زکس شرمگین از رحمت بی منتهای مادراست بهترین منظر به چشم ودل مرا سیمای اوست خوشترین آواز در گوشم صدای مادر است با تضرع چهره بر پایش (موید)سود وگفت: آبروی اهل دل از خاک پای مادراست ~~~~~~~~✦✦✦~~~~~~~~ ╭┅─────────┅╮ ▶️ eitaa.com/rovzekhan ╰┅─────────┅╯
jashneh.mp3
484.6K
سرود میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها 🌹🌸🌼🌹🌼🌸🌹🌼🌸🌹 جشن میلاد گل یاس پیامبر آمده                       گل بریزید عاشقان زهرای اطهر آمده                             جلوه ی این ، نورِ سرمد          تهنیت باد ، یا محمد فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه عصمت ذات خداوندی به دنیا آمده      عیدی ا زمولا بگیر ای که زهرا آمده ذکر جنت ، ذکر رضوان       فاطمه جان ، فاطمه جان            فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه کوثر قرآن چه زیبا و مطهر آمده         روح ما بین دو پهلوی پیمبر آمده گویم از جان ، با دلی شاد                   یا خدیجه تهنیت باد فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه کُفو مولا جان طاها آمده خوش آمده               حضرت امّ ابیها آمده خوش آمده رکن و بیت و زمزم است او                 آبروی عالَم است او فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه حقّ این دختر بیا و از سرِ لطف و وفا           یکی مدینه روزیِ این جمع کن یا مصطفی عیدیِ ما رو عطا کن     قسمت ما کربلا کن فاطمه یا فاطمه یا فاطمه یا فاطمه (س) (س) eitaa.com/rovzekhan
مدح _ حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها _ حاج محمود کریمی.mp3
3.07M
مدح حضرت زهرا سلام الله علیها میلاد حضرت زهرا(س) حاج محمود کریمی قلم الهی اثرت مبارک
قلم الهی اثرت مبارک 2 فلک رسالت قمرت مبارک یمِ نورِ عصمت گهرت مبارک شجر نبوّت ثمرت مبارک شب شهر مکّه سحرت مبارک به جمال زهرا نظرت مبارک حرم نبوّت ، حرم حرم شد به وجود زهرا همه محترم شد به دل ای خدیجه زچه ره دهی غم به زنان مکّه چه نیازت این دم به رسول داور به رسول خاتم که تو برتر استی ززنان عالم به حضورت آمد زبهشت ، مریم تو بیار زهرا ، که تویی مکرّم صدف تو شد این گهرش نتیجه عجبا هنیاً لَکِ یا خدیجه صلوات داور ، به جمال زهرا صلوات قرآن به جلال زهرا صلوات احمد به خصال زهرا صلوات حیدر به کمال زهرا صلوات شیعه به بلال زهرا به فدای شوی و اب و آل زهرا نه مراست قدرت ، که کنم ثنایش که رسول گوید پدرش فدایش به وجود ناظر ، به خداست منظر به کتاب کوثر ، به رسول دختر به ولی است همتا به علی است همسر به حسن به زینب به حسین مادر به خدا به قرآن به نبی به حیدر به صفا به مروه به منی به مشعر که به کُنه ذاتش نبرد خرد پی قلم است عاجز ، زنوشتن وی گِل پاک آدم زتراب راهش دل عقل کلّ را برد از نگاهش ملکوت اعلی همه در پناهش همگان مطیعش ، همگان سپاهش همه مستمندش ، همه عذر خواهش به خدا خرد پی نبرد به جاهش به جز او به عالم امِ اب که دیده که جز او فداها زپدر شنیده خردم زحیرت به جنون کشاند که به جز محمّد (ص) چه کسی تواند به مدیح او دُرّ ز دهن فشاند هم از و بگوید هم از او بخواند گلِ بوسه بر بازوی او نشاند چه کسی مقام شب قدر داند زسخن نیاید به زبان نشاید مگر آنکه وحیم زقلم بر آید به تو باد زهرا ، همه دم سلامم زتو وحی تازه دمد از کلامم چه شود غلامت شمرد غلامم من و کوثر تو که پر است جامم به سجود صبحم به قیامِ شامم که تویی صلاتم که تویی صیامم تو مرا سجودی تو مرا قیامی تو مرا تشهّد تو مرا سلامی شده آدم آدم به ولایت تو شده نوح منجی به هدایت تو همه مرضیه حق به رضایت تو همه جامشان پر زعنایت تو همه کامشان خوش به حکایت تو نرسد نهایت به نهایت تو تو فروغ حسن ازلّیت هستی تو چراغ بزم ابدیّت هستی لمعات قرآن گهر بیانت نفس پیمبر دمد از دهانت نگه ملائک سوی آستانت حرم ولایت دل دوستانت سُوَر الهی گُل بوستانت صلوات داور به تن و به جانت تو که ای که احمد به تمامِ قامت سر پا ستاده که دهد سلامت صلوات بر تو همه جا هماره *صلوات خدا بر فاطمه،بی بی جانم ... همه عالم از نظام و آقا و ما ببرند  همه برامون نقشه بکشند، مادرمون با ما باشه خیالمون راحته..... * صلوات بر تو همه جا هماره دو جهان مطیعت به یکی اشاره همه لحظه های تو پر از هزاره همه دردها را نگه تو چاره.......
1_53304397.mp3
20.29M
﷽ 📜 • روضه ام کلثوم سلام الله علیها با نوای استاد میرزامحمدی • این شیرزن که اسوه بُوَد مثل مادرش فرزانه است و زینب کبری است، خواهرش • در عصمت و عفاف بخوانش چو فاطمه در منطق و کلام ببین مثل حیدرش • بیهوده نیست زینب صغری لقب گرفت آتش گرفته خرمن دشمن ز آذرش • دشمن به کاخ هم نبُوَد در امان از او با این که هست گوشه‌ی ویرانه، سنگرش • این خطبه نیست، صاعقه خوانش که شعله زد بر تار و پود هستیِ خصمِ برادرش • «کلثومِ» دل گرفته و یک کاروان اسیر جز خواهرش نمانده کسی یار و یاورش • می‌گوید از شقایق و از لاله‌زارها آن صحنه‌ها هنوز بُوَد در برابرش • بر بوم سینه‌های پُر از سوز می‌کشد تصویری از شکستن نخل تناورش • اشکش مدام می‌چکد از چشم روزگار وقتی که یاد می‌کند او از صنوبرش • eitaa.com/rovzekhan.ir
1_201509313.mp3
8.17M
من که شد گوشه ی تبعید ، عبادت ، کارم سال ها دشمن من داد ز غم آزارم دوستان شیفته ی خلق خوش و رفتارم دشمنان نیز خجالت زده از کردارم نیست جز یاریِ قرآن و تلاوت یارم ظلم و جور خلفا بود که خونبارم کرد متوکل ز همه بیشتر آزارم کرد هیبت حیدری ام تیر به اعدا می زد معجزاتم همه شمشیر به اعدا می زد ذکر من بود که زنجیر به اعدا می زد من ستم دیدم و تقدیر به اعدا می زد گاه یک شیر ز تصویر به اعدا می زد روز و شب در غم و اندیشه ی مردم بودم بیشتر هم نفس اهل ری و قم بودم خصم پنداشت که من بی کس و تنها هستم غافل از این که خدا را یَد و بَیضا هستم خواست تهمت بزند دید مبرّا هستم خواست تحقیر کند دید که والا هستم جرمم این بود که من زاده ی زهرا هستم آن که در گوشه ی تبعید گرفتارم کرد تا توانست به تهدید گرفتارم کرد دشمنان بر سر من بس که بلا آوردند دل پر صبر و قرارم به صدا آوردند گاه در بزم شرابی ز جفا آوردند گاه در مجلس اغیار مرا آوردند بارها در نظرم کرب و بلا آوردند کاروانِ اُسرا در نظرم می آمد مجلس شام بلا در نظرم می آمد یاد آن بزم شرابی که میان اُسرا عمه ام بود و همه قافله ی کرب و بلا بسته در سلسله ای سلسله ی آل عبا وسط طشتِ طلا بود سر خون خدا بزم مشروب کجا و حرم آل کسا جمع کفار کجا جمع عزیزان حسین تهمت زشت کنیزی به یتیمان حسین شعله ی فتنه کفار بر افروخته بود صورت ماه یتیمانِ حرم سوخته بود چشم حضّار به ناموس خدا دوخته بود غصّه ی جدّ غریبم به دل اندوخته بود زینب از مادر خود فاطمه آموخته بود