eitaa logo
روضه خوان
415 دنبال‌کننده
0 عکس
7 ویدیو
100 فایل
روضه خوان کانال مداحی و نشر روضه آدرس تلگرام: @roovzekhan آیدی مدیر: @s_m_a_m
مشاهده در ایتا
دانلود
اومد تو خانه دور حسنین می چرخید این مادر  تا آخر عمر خدمتِ بچه های فاطمه را کرد من کجا خونه ی فاطمه کجا.. این  یه تصویر..  تصویر دوم ..اولین فرزندش به دنیا اومد .. (همه ی  مادر ها  وقتی نُه ماه   تحمل می کنند سختی بارداری را دلشون خوشِ..  وقتی  بابا اولین بار بچه رو بغل میکنه بخنده .. خوشحال باشه راضی باشه ..)اُمُّ البنین  بچه رو تقدیم امیرالمومنین کرد ..مولایی نگاه کرد.. دیدن امیرالمومنین بند قنداقه را باز میکنه .. دستهای این بچه رو از تو قنداقه در آورد ،هی دست ها را می بوسه.. هی به چشماش میماله ..گریه میکنه ..صدا زد آقا جان.. مگه  دستهای بچه ام عیبی داره.. چی شده آقا گریه تون رو  نبینم ..روز اول،  برا مادر روضه رو خوند ..اُمُّ البنین ..دارم برای آن روزی گریه می کنم ..این دست ها را از بدن جدا می کنند.. (فکر میکنید مادر چه جوابی داد اعتراض کرد ..چرا..!! بچه مِ میوه ی دلمِ ..چرا دستهاشو جدا میکنن ..؟..نه....!!...) میگن بلند شد قنداق را گرفت تو رو خدا این کار رو ببین  مادر اینجوری باید  باشه که بچه اش بشه ابالفضل ...میگن قنداق رو گرفت هی دور سَرِ حسین می چرخوند ..آقا بچه ام بلا گردونِ بچه ات بشه ..یه مو از سَرِ حسینت کم نشه تصویر سوم ...عباس بیا مادر بشین می خوام یه قولی بهم بدی ..مادر چه قولی بدم ..می خوام بهم قول بدی.. نکنه  یه روز به حسین   بگی برادر ..(تربیت رو ببین) تعجب کرد چرا نگم برادر..  بهترین برادر عالم مال منه ..  دستهای عباسش رو گرفته گریه کرد..گفت نگو برادر بی احترامی میشه آخه مادر اون فاطمه است.. اما مادر تو کنیز زینبِ .. @rovzekhan
💫اشعار مرثیه ام البنین علیه سلام💫 روزگارم در غمِ آن قد و بالا سوخته باغِ من گُل داشت روزی حیف حالا سوخته وایِ من از پنج فرزندم یکی باقی نماند وای بر دل زندگی ام جمله یکجا سوخته کاروانی که دلم را بُرد روزی با خودش آمده از گرد و خاکِ راه اما سوخته هرچه گشتم بین شان شاید که بشناسم کسی هرکه دیدم پیر بود و شمع آسا سوخته بال و پرهاشان شکسته یا کبود و بی رمق شانه ها از تازیانه خُرد حتی سوخته چشم ها از فرط سیلی سرخ و نابینا شده چهره ها لبریز تاول زیرِ گرما سوخته گیسوان زردند ، گویا بین آتش مانده اند تارِ موهاشان گره خورده است گویا سوخته تا که پرسیدم امیرِ کاروان حالا که هست بینِشان دیدم زنی اما سرا پا سوخته گفتمش کو گیسوانِ زینبی ات گفت آه شعله ای بر معجرم اُفتاد آنجا سوخته گفتمش سالارِ زینب را نمی بینم چرا؟ گفت دیدم چهره اش بر ریگِ صحرا سوخته شعله بود کرببلا و دود بود و خیمه ها بین آتش دختری دیدم که تنها سوخته ╭┅─────────┅╮ ▶️ eitaa.com/rovzekhan ╰┅─────────┅╯
•¤ اشعار جانسوز ام البنین علیها سلام¤• مردم بهم شیرآفرین نمیگن داره من و میکشه این "نمیگن" ام البنین چقد بهم می اومد دیگه بهم "ام البنین" نمیگن   ام البنین شدن چه دردسر داشت تابوتش و معلوم نشد کی برداشت غریبیِ امروزش و نبینید ام البنین ی روز چهار پسر داشت   بوی علی چارتاییشون می دادند خیلی برا فاطمه جون می دادند یادش بخیر دور و برم که بودن همه من و به هم نشون می دادند   کبوتر مدینه پر نداره؛ خونه م ستاره و قمر نداره؛ "دیگه من و ام البنین نخونید" ام البنین دیگه پسر نداره؛   غصه و ماتم من و میبینن اوضاع درهم من و میبینن اونایی که محو رشیدیم بودن حالا قد خم من و ...   کشته شدن ولی خبر نداشتم به هیچ کدومشون نظر نداشتم تا می بینید من و بگید:"حسین جان" اصلاً خیال کنید پسر نداشتم   دلم شکسته؛ می دونم شکسته قدم کمونه؛ گمونم شکسته روزا میام تو آفتاب می شینم از چار طرف سایه بونم شکسته   همه ش می گفت: برام گلاب نیارید من و دیگه پیش رباب نیارید سر مزار من اگه اومدید هر چی میارید ولی آب نیارید ○○○○○○○○○○○○○○ بنال ای دل شب ام البنین است شب تاب و تب ام البنین است صدای قطره‌های آب لرزان غم روز و شب ام البنین است به طفلان حال عباسش بگوید وفا چون مذهب ام البنین است میان ناله‌ها امشب بنالد ابالفضلم گلِ ام البنین است اگر شد کار عباسش دلیری شجاعت مکتب ام البنین است اگر عباس او باب کرم شد سخاوت منسب ام البنین است کتاب غیرت و عشق و شهادت نمی از مشربِ ام البنین است 🔸شاعر: ________________________ ╭┅─────────┅╮ ▶️ eitaa.com/rovzekhan ╰┅─────────┅╯
🥀🎋▪ دو بیتی های جانسوز توسل به ام البنین علیها سلام و حضرت ابالفضل علیه السلام ▪🥀🌾 🍃🍂 لطفا در مجالسی که حقش ادا میشود بخوانید 🍃🍂 من و این یک نفس بشتاب مادر مرا این لحظه ها دریاب مادر شدم مثل رباب این روز آخر عذابم می کند این آب، مادر * نه دل گرمی نه تسکین مانده باقی که داغی سخت و سنگین مانده باقی ببین از پنج فرزندم برایت فقط یک مشک خونین مانده باقی * ز تو حیف است بازویت بیافتد و زخمی بین ابرویت بیافتد چه می شد وقت جان دادن عزیزم سرم بر روی زانوی بیافتد * زمین خوردن تنت را هم بِهَم ریخت حرامی پیکرت را هم بِهَم ریخت حرم با تو زمین افتاد عباس عمود آمد سرت را هم بِهَم ریخت * تو را بست از سرگیسو به نیزه مگر تابت دهد هر سو به نیزه الهی بشکند دستان خولی تو را محکم زد از پهلو به نیزه * سرت بر خاک بود و درد سر شد که سرگرمی چندین رهگذر شد سرت برگشت بر نیزه ولیکن شکاف ابروی تو بازتر شد * هزاران تیر برتن تا پرآمد هزاران تیر بود و مادر آمد مگر کم بود حجم تیر این سو که غلطیدی و از آن سو در آمد * پُر است اینجا پری آتش گرفته لباس و مَعجری آتش گرفته شنیدم روضه ات را بار اول خودم از دختری آتش گرفته * چقدر آن قافله شرمنده ام کرد نشان سلسله شرمنده ام کرد تو را نه ،کاش مَشکَت را نمیزد بمیرد حرمله شرمنده ام کرد *** ببین این روزهای آخری را شنیدم روضه ی انگشتری را خداوندا سنان از من گرفته تمام لذت نامادری را (ع) (ع) ╭┅─────────┅╮ ▶️ eitaa.com/rovzekhan ╰┅─────────┅╯
روضه و توسل ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج میثم مطیعی.mp3
1.04M
🥀🎋▪ توسل به ام البنین سلام الله علیها ▪🥀 حاج میثم مطیعی دگر این کاروان یاسی ندارد   *کاروان داره میاد سمت مدینه....ام البنین منتظره....*   دگر این کاروان یاسی ندارد که با خود شور و احساسی ندارد   بیا ام البنین برگشته زینب   *بیا استقبال زینبت...بیا دختر امیرالمومنین رو به آغوش بگیر...مادر برگشته از رسالت انجام داده ام...اونقَدَر به ما سنگ زدند بی بی...بی بی....*   بیا ام البنین برگشته زینب ولی افسوس عباسی ندارد....   *حسین جان.....*   مزن آتش به جان، ای نورِ عینم مخوان از ماهِ مَـقطُوع الیدَینم   *زینب من یه سوال دیگه دارم! *   چه شد در کربلا هستیِ زهرا؟ حسینم وا حسینم وا حسینم   *یه جواب داده خانم زینب....مادر!ام البنین!*   دلم را تا ابد در خون کشیدند حسینم را به مقتل سر بریدند   (س) 🍃🍂 eitaa.com/rovzekhan 🍃🍂
AUD-20200205-WA0001.
9.23M
|⇦•سینه زنی شور تقدیم ساحتِ مقدس مادرِ ادب حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفس کربلایی نریمان پناهی •✾• ┅═•┄⊰↭⊱•┄═ ماه شبهای تارم عباس همه دار و ندارم عباس فدایِ قد و بالات مادر کن نظر حال زارم عباس لحظۀ آخرم ، ببین که مضطرم ، بیا بالا سرم منم یه مادرم ، خونِ چشم ترم ، بیا بالا سرم این دم آخری با یاد روضۀ علقمه گریونم تو رو نذر حسینم کردم از غم کربلا دلخونم بمیره مادرت ، چی اومده سرت ، بریده شد پرت ای صاحب علم ، آب آور حرم ، دست تو شد قلم شنیدم نا امیدت کردن مشکتُ تا زدن نا مردا پسرم از رو مرکب با سر افتادی غرق خون رو خاکا پناه خیمه ها ، تو بغض و کینه ها ، شد بدنت جدا جدا یلِ اُم بنین ، عمود آهنین ، تو رو زدن زمین شنیدم که کنار جسمت به غم و غربتت خندیدن نانجیبا غروب اون روز معجرا رو همه دزدیدن شده دلم کباب ، بده بهم جواب ، شرمندم از رباب رحمی نکردنُ ، علیشُ کشتنُ ، شرمندم از رباب از بلندی دارم میبینم شمرِ نامرد بی مروت خنجرش رو کشید واویلا از قفا زد به قصد غربت بمیره خواهرت ، جلویِ مادرت ، میکشه خنجر و به روی حنجرت دلم شده کباب ، به ما میدن عذاب ، گهواره رو کشید ز دستای رباب «سیدنا المظلوم .. سید العطشان .. سیدنا الغریب ...» آخ بمیرم داداش نا مردا سرتُ نا مرتب کردن عمر سعد و شمرِ ملعون صبح امیدم و شب کردن اومده مادرت ، برای پیکرت ، بهونه میگیره سه ساله دخترت کبوده دست و پام ، در نمیاد صدام ، خیلی منُ زدن میونِ ازدحام «سیدنا المظلوم .. سید العطشان .. سیدنا الغریب ...» (ع) (ع) •┄┅══○◉↭◉○══┅┄• eitaa.com/rovzekhan
4_6008164209173464618.mp3
11.1M
متن شعر روضه وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها - حجت الاسلام میرزامحمدی: ام البنین شدم که شوم یاور حسین تاگل بیاورم بشود پرپر حسین قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین هستند دختران علی در بر حسین هستند مثل مادرشان مضطر حسین شد شاملم دعای سحرهای فاطمه روشن شدم به نور قمرهای فاطمه تاج سر منند گهرهای فاطمه اولاد من کجا و پسر های فاطمه هستند هر چهار پسر نوکر حسین شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند قسمت نبود زودتر از این فدا شوند حالا بناست راهی دشت بلا شوند حتی اگر که تک تک شان سرجدا شوند جای گلایه نیست، فدای سر حسین جریان گرفته اند کنار ابوتراب از آل هاشم اند نه قوم بنی کلاب اصلا نیاز نیست به ترس و به اضطراب عباس من شده به علمداری انتصاب او هست یک تنه همه ی لشکر حسین عهدی است بین ام بنین و خدای خود غیر از رضای دوست نخواهم برای خود من دل نبسته ام به دل بچه های خود اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود عباس من فدای علی اصغر حسین هرچند او دگر پسر خویش را ندید اما غمین نبود که عباس شد شهید دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید: بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید خاتم ز قحط آب، لب انور حسین کارش دگر نشستن در آفتاب شد آب زلال در نظر او مذاب شد شرمنده ی نگاه غریب رباب شد از اینکه هم قبیله ی شمراست، آب شد رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین دیگر مدینه خنده به لب های او ندید او نیز مثل زینب کبری قدش خمید گرچه صبوربود، کم آورد تا شنید یک مرد بی حیا وسط مجلس یزید با دست اشاره کرد سوی دختر حسین eitaa.com/rovzekhan
1_187732402.mp3
11.81M
متن شعر روضه حضرت ام البنین سلام الله علیها - حجت الاسلام میرزامحمدی: ستاره بودی و یکدفعه آفتاب شدی برای خانه مولا که انتخاب شدی به خانه ی ولي الله اعظم آمدی و دلیل عزت قوم بنی کلاب شدی به جای اینکه شوی مدعی همسری اش کنیز حلقه به گوش ابوتراب شدی تنور خانه ی حیدر دوباره گرم شد و برای چرخش دستاس انتخاب شدی چهار تا پسر آورده ای برای علی که جای فاطمه ام البنین خطاب شدی دلت همیشه چنین شوهری دعا میکرد تو مثل حضرت صدیقه مستجاب شدی اگر چه ضرب غلافی به بازویت نگرفت میان کوچه به دیوار زانویت نگرفت تو را به قصد جسارت کسی اسیر نکرد به چادر عربی تو خار گیر نکرد تو را که فرق علی دیده ای و خون حسن به غیر کرببلا هیچ چیز پیر نکرد به احترام همان تکه بوریا دیگر زمین خانه ی تو نیت حصیر نکرد از آن زمان که شنیدی خزان گلها را هوای کوی تو باغ دل پذیر نکرد چه خوب شد که نبودی و کربلا بینی که دست دشمن دون رحم بر صغیر نکرد به نعل تازه گرفتند تا بدن ها را به ضرب دست لگد میزدن زن ها را ╭┅─────────┅╮ ▶️ eitaa.com/rovzekhan ╰┅─────────┅╯
روضه ام البنین علیها سلام.m4a
15.82M
🎧روضه حضرت ام البنین (علیها سلام ) صوت قدیمی و زیبا 🎤حاج احمد اصفهانی ‌࿇࿐᪥✧🍃🌺🍃✧᪥࿐࿇ کانال مداحی و نشر روضه @rovzekhan
1_786213469.mp3
704.7K
🎧روضه حضرت ام البنین (علیها سلام ) 🎤مرحوم شهید کافی ‌࿇࿐᪥✧🍃🌺🍃✧᪥࿐࿇ کانال مداحی و نشر روضه @rovzekhan
1_785893237.pdf
573.9K
📜متن روضه حضرت ام البنین علیها سلام ‌࿇࿐᪥✧🍃🌺🍃✧᪥࿐࿇ کانال مداحی و نشر روضه @rovzekhan
1_794237619.mp3
6.13M
🎙یه پسر نه چهار تا پسر یکی شون عین قرص قمر 🎤 حاج محمود کریمی ‌࿇࿐᪥✧🍃🌺🍃✧᪥࿐࿇ کانال مداحی و نشر روضه @rovzekhan