1_217926435.mp3
3.16M
متن روضه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها -
حجت الاسلام میرزامحمدی:
بعد از ائمه و پدر و جد و مادرت
در مرد و زن نظیر تو دور زمان نداشت
یک نیم روز و اینهمه داغ امام صبر
پیغمبری به سختی تو امتحان نداشت
این غم کجا برم که گل دامن رسول
آبی به غیر اشک غم باغبان نداشت
جز استخوان و پوست ز جسمش نمانده بود
جز نقش تازیانه به قامت نشان نداشت
شبها گرسنه خفت و نماز نشسته خواند
سهم غذاش داد به طفلی که نان نداشت
محمل درست در وسط نیزه دارها
یک ذرّه رحم در دل خود ساربان نداشت
#شهادت_حضرت_زینب(س)
#مرثیه_حضرت_زینب
#روضه_حضرت_زینب_علیهاسلام
#زینب(س)
#استاد_میرزامحمدی
eitaa.com/rovzekhan
1_217930047.mp3
7.18M
این مدتی که می گذرد در عزای تو
روزی نبوده اشک نریزم بپای تو
با یاد آخرین شب پیش تو بودنم
یک شب نبوده روضه نگیرم برای تو
یکسال و نیم شمع شدم سوختم حسین
یک سال و نیم آب شدم در ازای تو
ای کاش لحظه ای که رسد جان من به لب
بودم کنار قبر تو در کربلای تو
ای کاش لحظه ای که می آیی به دیدنم
از تن سرم بریده شود پیش پای تو
جان می دهم به بستر مرگم در آفتاب
مثل تن به خاک بیابان رهای تو
بر روی سینه پیرهنت را گرفته ام
تا اینکه باز زنده شود ماجرای تو
گودال بود و ولوله ی نیزه دارها
گم بود بین هلهله هاشان صدای تو
گودال بود و پیرهن و نعل اسب ها
ای کاش بود خواهرت آنجا به جای تو
چیزی برای ما ز تو باقی نذاشتند
تقسیم شد عمامه و خود ردای تو
من بودم و نظاره ی تاراج خیمه ها
در دست باد روسری بچه های تو
عباس چون نبود به سیلی سپرده شد
بوسه زدن به دخترک بینوای تو
جز آن شبی که دور شدم از تو در سفر
تو روی نیزه بودی و من پا به پای تو
بر دامنم نیامدی آن شب دگر گذشت
اما حسین، کنج تنور است جای تو؟
یادم نرفته سنگ لب پشت بام بود
پاداش هر کسی که بپا کرد عزای تو
یادم نرفته وقت تلاوت نمودنت
شد خنده ها جواب صدای رسای تو
ما را مدام خارجی آنجا صدا زدند
ای غیرت خدا همه عالم فدای تو
تا رفع اتهام کنی از حریم خویش
با آیه های سرخ بر آمد ندای تو
اما یزید حرف تو را زود قطع کرد
با خیزران مقابل طشت طلای تو
#مرثیه_حضرت_زینب
#روضه_حضرت_زینب(س)
#زینب_سلام_الله_علیها
#سید_مجید_بنی_فاطمه
eitaa.com/rovzekhan
💫 اشعار مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها
ای نور دیده من و تاج سرم حسین
یک دم قدم گذار به چشم ترم حسین
بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین
در زیر آفتاب ببین بسترم حسین
نام تو گشته زمزمه آخرم حسین
بالاسر همه تو دم آخر آمدی
بالین هر شهید به چشم تر آمدی
با زانو در کنار علی اکبر آمدی
بر دیدن سه ساله خود با سر آمدی
من خواهر توام بیا در برم حسین
یادش به خیر آن تب و تابی که داشتم
در طول آن مسیر رکابی که داشتم
در زیر سایه تو حجابی که داشتم
دیدی چه شد حسین نقابی که داشتم
دیدی چه شد مقنعه و معجرم حسین
یک نیمه روز موی سیاهم سفید شد
یک نیمه روز امید دلم ناامید شد
هجده گلم مقابل چشمم شهید شد
از مادر تو خواهرت هر چه شنید...،شد
داغت هنوز هم نبود باورم حسین
هر دم به یاد حنجر تو گریه میکنم
بر زخم های پیکر تو گریه میکنم
دارم به جای مادر تو گریه میکنم
یاد وداع آخر تو گریه میکنم
گفتی به خواهرت که بمان در حرم حسین
گفتی به خیمه گاه بمانم ولی نشد
گفتم کنم فدای تو جانم ولی نشد
یک جرعه آب بر تو رسانم ولی نشد
پایت به سوی قبله کشانم ولی نشد
تو دست و پا زدی و زدم بر سرم حسین
منکه به جز تو پشت و پناهی نداشتم
دیدم تو را غریب و سپاهی نداشتم
تو زیر پا و تاب نگاهی نداشتم
جز رو زدن به قاتلت راهی نداشتم
شرمنده توام چه کنم خواهرم حسین
هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت
بر پیکر تو نیزه خود را شکست و رفت
شمر آمد و به سینه تنگت نشست و رفت
با دست خالی آمد و پر کرد دست و رفت
ای کاش کور بود دو چشم ترم حسین
دیدم تو را به سجده ولی سر نداشتی
ای سر بریده کاش که خواهر نداشتی
(ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی
گویا غربب بودی و مادر نداشتی)
قربان غربتت پسر مادرم حسین
نگذاشتند گریه بر آن پاره تن کنم
نگذاشتند سایه ای بر آن بدن پکنم
نگذاشتند حسین خودم را کفن کنم
کاری برای یوسف بی پیرهن کنم
میخورد خاک پیکر تو در برم حسین
ما را پس از تو خار شمردند کوفیان
بر روی نیزه راس تو بردند کوفیان
نان علی مگر که نخوردند کوفیان
از من چه آبرو که نبردند کوفیان
دادند نان به ما صدقه ،دلبرم حسین
دیدی چگونه حرمت زینب به باد رفت
وقتی میان مجلس ابن زیاد رفت
صبر و قرار از دل زین العباد رفت
کاری رباب کرد ،که دردم زِ یاد رفت
چون جان بغل گرفت سر سرورم حسین
بر عکس کوفه هلهله کردند شامیان
خنده به اشک قافله کردند شامیان
ما را اسیر سلسله کردند شامیان
تحقیر پیش حرمله کردند شامیان
از هر که بگذرم از او نگذرم حسیم
بزم شراب و مجلس اغیار و خواهرت
چوب یزید و لعل لب خشک و اطهرت
بگذار بگذریم چه آورد بر سرت
خیلی دلم تنگ شده بهر دخترت
بعد از تو من صداش زدم دخترم ،حسین
🔸شاعر:
#عبدالحسین_میرزایی
#مرثیه_حضرت_زینب
#روضه_حضرت_زینب(س)
#زینب
______________________
eitaa.com/rovzekhan
1_57853175.mp3
13.56M
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪
🏴السلام علیک یا اباعبدالله
🔊 حَبِيبِي يَا حُسَيْنُ..
كَأنِّي أرَاكَ عَنْ قَرِيبٍ مُرَمَّلاً بِدِمَائِك
#روضه_شب_جمعه
#روضه_حرکت_کاروان
#بیست_هشت_رجب
حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) در روز #۲۸_ماه_رجب از شهر مدینه به سمت کربلا
با نوای حجت الاسلام میرزامحمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪
eitaa.com/rovzekhan
AUD-20200316-WA0004.
3.94M
👆👆روضه جانسوز حضرت موسی بن جعفر امام کاظم علیه السلام با نوای استاد حجت الاسلام میرزامحمدی
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#مرثیه_موسی_بن_جعفر(ع)
#امام_کاظم(ع)
#موسی_بن_جعفر(ع)
#استاد_میرزامحمدی
eitaa.com/rovzekhan
4_5942873726952408184.mp3
18.92M
👆👆روضه حضرت موسی بن جعفر امام کاظم علیه السلام
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#مرثیه_موسی_بن_جعفر(ع)
#امام_کاظم(ع)
#موسی_بن_جعفر(ع)
#حاج_محمد_علی_قاسمی
eitaa.com/rovzekhan
روضه و توسل _ ویژۀ شَهادت باب الحوائج آقا موسی ابنِ جَعفر علیه السلام_حاج مهدی سماواتی.mp3
1.36M
روضه و توسل _ ویژۀ شَهادت باب الحوائج آقا موسی ابنِ جَعفر علیه السلام_حاج مهدی سماواتی
"یا اَبَاالحَسَنِ یا موُسَی بنَ جَعفَرٍ اَیُّهَا الکاظِمُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه"
صیاد را ببین که چه بیداد می کند
نی می کشد مرا و نه آزاد می کند
*بمیرم برات، قریب به چهارده سال،از این زندان به آن زندان...
"اَلسَّلامُ عَلَى الْمُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِیرِ ذِی السَّاقِ الْمَرْضُوضِ، بِحَلَقِ الْقُیُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَیْهَا بِذُلِّ الاِسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ عَلَى أَبِیهِ الْمُرْتَضَى وَ عَلَى جَدِّةِ فاطِمَةُ الزَّهراء"
یه وقت دیدن دَرِ زندان باز شد،نازنین بدنش روی تخت پاره ای بیرون اومد، سر از یه طرف آویزانه،پاها از یه طرف، یه نفر هم هی صدا میزنه: "هذا إمامُ الرَافَضَة"...
حسینی ها! کربلایی ها! انگار این رسم از کربلا و کوفه و شام باقی مانده بود،یه نفر سر بریده ی عزیز فاطمه رو بالای نیزه نشون مردم میداد، هی صدا می زد: "هذا رأسُ خارِجی" حسین.....
بی خودی نبود تو تشت طلا، هی قرآن تلاوت می کرد، تا بی بی زینب کبری سلام الله علیها وارد شد، اون وضع رو دید، صدا زد: " اَ مِنَ الْعَدْلِ یَابْنَ الطُّلَقاءِ! ...
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#مرثیه_موسی_بن_جعفر(ع)
#امام_کاظم(ع)
#موسی_بن_جعفر(ع)
#حاج_مهدی_سماواتی
4_468574468067820024.mp3
21.69M
👆👆روضه و توسل به حضرت موسی بن جعفر امام کاظم علیه السلام
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#مرثیه_موسی_بن_جعفر(ع)
#امام_کاظم(ع)
#موسی_بن_جعفر(ع)
#حاج_حیدر_خمسه
eitaa.com/rovzekhan
روضه جانسوز _ باب الحوائج حضرت امام موسی بن جعفر _ حاح منصور ارضی.mp3
984.5K
متن و صوت روضه امام کاظم علیه السلام با نوای استاد حاج منصور ارضی
♦️
به زیر ِ غربت ِ سنگین ِ زندان
کمی پائین تر از پائین ِ زندان
*معلوم میشه تو زندان،زندان،یه چاله كنده بودن*
تَرَک زد بر رخ آئین ِ زندان
شکستم در شب ِ غمگین زندان
به غربت آتش افتاده به جانم
کجایی دخترم معصومه جانم
*با دختر روضه رو شروع كردم،با دختر آدم وقتی حرف میزنه،یه چیز دیگه است والله*
مرا در این سیاهی ، چال کردند
تَنَم را با لگد پامال کردند
نگهبان ِ مرا دجّال کردند
و یک روز ِ مرا صد سال کردند
نمانده بر عبایم تار و پودی
ز رفت و آمد ِ پای یهودی
*یعنی هرچی كشیده میشه زیر دست و پا،كم كم عبا پوسیده میشه*
ز بس که سرد و تاریک و نمور است
ته زندان آخر مثل گور است
اگر چه پاسبان آن شرور است
بساط سجده اما جور ِ جور است
شکسته ساقه با زخم تبر وای
قیام از سجده با درد کمر وای
همین که از لبم فریاد افتاد
گره شد مشت و در دستان جلّاد
چنان زد از دهان دندانم افتاد
مرا تا مرز جان دادن فرستاد
به محض آب گفتن سِندی مست
لبم را پُر ز خون می کرد با دست
*آقاجانم.....*
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#مرثیه_موسی_بن_جعفر(ع)
#امام_کاظم(ع)
#موسی_بن_جعفر(ع)
#حاج_منصور_ارضی
eitaa.com/rovzekhan
AUD-20200317-WA0017.
1.01M
👆👆روضه و توسل به حضرت موسی بن جعفر امام کاظم علیه السلام استاد حجت الاسلام میرزامحمدی
یا موسی ابن جعفر ....
کنج زندان سخن از بزم می و جام نبود
* یا الله ، یا موسی ابن جعفر *
کنج زندان سخن از بزم می و جام نبود
خواهرت ثانیه ای در ملا عام نبود ...
حسین ..... حسین .....
کنج زندان سخن از بزم می و جام نبود
دخترت ثانیه ای در ملا عام نبود ...
به سر دختر تو هیچ کسی سنگ نزد ...
به روی معجر معصومه کسی چنگ نزد ...
*این بدنو آوردن ، رو جثر بغداد گذاشتن ... یه بلندی بود ؛ اگر چه زندان موسی ابن جعفر مثل گودال بود ، "وظلم المتامیر" متموره ، یعنی یه جایی که هم مدوره هم تنگه و تاریکه ، اما من میخوام بگم آقا بعد شهادت بدنتو رو بلندی گذاشتن ... همه دیدن ، دور و نزدیک زیارت کردن ... اما این بدن موند تو گودال ... هرچی سکینه آمد بلکه بدن بابا رو ببینه دیگه ندید ... بابا بدنی که زیر سم اسب بره ... بدنی که زیر تیر و تیغ و نیزه و سنگ بره ...*آی حسین ....
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#مرثیه_موسی_بن_جعفر(ع)
#امام_کاظم(ع)
#موسی_بن_جعفر(ع)
#استاد_میرزامحمدی
eitaa.com/rovzekhan
emamkazem[1].wav
3.34M
☝️☝️♦️♦️روضه امام کاظم علیه السلام با نوای حاج مهدی سلحشور♦️♦️
دوست دارم تا به خاك دوست بگذارم سرم را
جان به كف گیرم نبینم غیر روی دلبرم را
دوست دارم در سیه چال بلا تنهای تنها
آنچنان گریم كه از خون پر كنم چشم ترم را
عجیبه،حضرت موسی بن جعفر اولین زندانی كه رفتند تو بصره بود،آقا وقتی وارد زندان شد،دستاش رو بلند كرد،گفت:خدارو صد هزار مرتبه شكر،من و یه جایی انداختی من و تو باشیم،خلوت كنیم با تو حرف بزنم،مگه غیر از اینه عاشق دنبال یه خلوت می گرده با معشوق خودش خلوت كنه،اما همین آقا توی این زندان آخریه،توی زندان سندی بن شاهك ملعون،دعا می كرد می گفت:خلصنی یا رب،زندان نبوده،سیاه چال بوده،آقا نه روز رو متوجه میشد نه شب رو متوجه میشد،نه نور خورشید رو میدید،ناله داری برا امام زمان بزنی ،ناله داری برا امام رضا بزنی یا نه؟
روزها روزه بود ولی موقع غروب
جز تازیانه غذای دگر نداشت
مقدمه چینی همه برا این یه جمله
گفت:
دوست دارم زندان بان زند سیلی به رویم
در نظر آرم رخ نیلی زهرا مادرم را
دوست دارم من كه گرد خود پرستاری ندارم
این دم آخر ببینم اشك چشم دخترم را
اما خدا رو شكر،دخترش نبود،جون دادن بابارو ندید،خیلی سخته دختر جون دادن باباش رو ببینه ،اونم بدنی كه پاره پاره باشه،الحمدلله بدن موسی بن جعفر سالم بود،الحمدلله،می خوام یه جمله روضه بخونم از امام رضا مدد بخواهید به شما صبر نده،راحت ناله بزنید و گریه كنید،آقای شما رو دارم میگم،مولاتون رو دارم میگم،كنار حرم پیغمبر.....
1_57396042.mp3
16M
متن شعر مدح و روضه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام - حاج مهدی سلحشور:
نور الهی از همه جا موج میزند
توحیدی است بس که سراپای کاظمین
داریم در جوار حرم، حق آب و گِل
خاتون شهر ما شده زهرای کاظمین
ما ریزهخوار صحن و سرای کریمهایم
این افتخار ماست، گدای کریمهایم
در سایهسار کوکب موسیبن جعفریم
ما شیعیان مکتب موسیبن جعفریم
فیضش به گوشه گوشه ایران رسیده است
یعنی گدای هر شب موسیبن جعفریم
هستی ماست نوکری اهل بیت او
ما خانهزاد زینب موسیبن جعفریم
چشم امید اهل دو عالم به دست اوست
مات مرام و مشرب موسیبن جعفریم
حتی قفس براش مجال پرندگیست
مدیون ذکر و یارب موسی بن جعفریم
***********
اوضاع زندان سخت و بدتر شد
تا وضع جسمش مثل مادر شد
هر روز ضرب سیلی و شلّاق
افطاری موسی بن جعفر شد
او خطّ ثلثی ناب و موزون بود
صد حیف ، کوفی مُکسّر شد
از حرف های زشتِ زندان بان
آیینه ی قلبش مُکدّر شد
"آزادی" آن هم با غُل و زنجیر
از حبس ، سهم این کبوتر شد
با آن همه فرزند ، درد اینجاست
تنهای تنها بود و پرپر شد
"در" از خجالت سرخ شد وقتی
تابوت آقا تخته ی در شد
او زائر اشک برادر بود
امّــا رقیّه زائر سر شد
از ظلم رعیت ، دخترِ شاهی
هم بی پدر هم بی برادر شد
ای وای از وقتی عمویش رفت
آماده ی تسلیمِ زیور شد
از کربلا تا شام ، چِل منزل
ذکرش فقط "لالایی اصغر"شد
با برق شادی از حرم برگشت
چشمی که پای داغ او تر شد
#روضه_امام_کاظم_علیه_السلام
#مرثیه_موسی_بن_جعفر(ع)
#امام_کاظم(ع)
#موسی_بن_جعفر(ع)
#حاج_مهدی_سلحشور
eitaa.com/rovzekhan