چقدر شلوغِ گودال،لرزه رو تنم نشسته
یه تنِ زخمیِ بینِ، این همه نیزه شکسته
دوست دارم برم تو گودال،بغلِ عمو بمیرم
همین هم بسِ برا من،جلو یه تیرو بگیرم
کاشکی می شد که،عمه نبینه
میخواد بشینه قاتل رو سینه
ای وای باورم نمیشه
انگار شمرِ که رسیده
بین ناله های زهرا
قاتل خنجر رو کشیده
واویلا صدای هَل مِن ناصرِ
واویلا عموم شده مُحاصرِ
*دستش رو کشید،هر چی ابی عبدالله سفارش کرده بود،زینب! این بچه رو مواظب باش،من بزرگش کردم،این بچه از یک سالگی تو بغلِ منِ،این داداشِ قاسمِ،قاسمیِ که سیزده سالکی بگه:"اَحلی مِنَ العسل" این بچه هم خون داداشم حسن تو رگاشِ،این امانتِ،این یتیمِ...
ابی عبدالله،" رَبیعَ الْاَیْتامِ" یه جوری رو یتیم حساسِ،که رو بچه ی خودش حساس نیست...لذا وقتی دستش رو کشید،دوید وسط میدون از لای اسب ها و شمشیرها، نمیدونم خودش رو چه جور رسوند گودال،فقط همین رو میدونم تا رسید،دید سر عمو تو دستِ قاتلِ،دید الانِ که شمشیر بالا رفتِ و پایین بیاد،سر از بدنِ عمو جدا کنه،یه بچه ی یازده ساله،مگه چقدر بازو داره،دستش چه اندازه است؟ بلند کرد دستش رو،دید کاری نمیتونه بکنه،نه سپری،نه چیزی،تا شمشیر اومد پایین،دستش رو آورد جلو،تا دستش افتاد،بعضی ها نوشتن صدا زد:آخ مادر!...افتاد تو بغل حسین...*
همه اومدن برایِ غارت و غوغا و جنجال
اونی که نیزه نداشته،با عصا اومده گودال
*ببین اربابت رو چه جوری کشتن،مرحومِ سید بن طاووس توی لُهوف نوشته...*
اونی که نیزه نداشته،با عصا اومده گودال
نمیخوام بین ما دیگه،این همه فاصله باشه
نمیخوام سرِ تو دستِ،خولی و حرمله باشه
میشه که از من،نگیری روتو
حالا که قاتل، گرفته موتو
برگرد خیمه رو نگاه کن
چشما خیره سمت گودال
اینجا مادرت رسیده
اونجا عمه رفته از حال
*دو تا یتیم تو بغل حسین جون دادن،یتیمای داداشش حسن،قاسم جون داد،یکی هم عبدالله،هر دو براش سخت بود،مگه راحتِ آدم یتیمِ داداشش تو بغلش جون بده،اما برا قاسم حضرت این جمله رو به کار برده:سختِ برا عموت، تو صداش بزنی،نتونه کاری برات بکنه...آخه قاسم هی پاهاش رو روی زمین می کشید...
حالا من از شما سئوال می کنم،فقط جواب من رو با گریه بدید من حرفم رو زدم،اونجا سخت گذشت به حسین،یا سر عبدالله سخت گذشت؟ باز رسید سر قاسم یه ذره جون داشت،قاسم رو بغل کرد،باهاش حرف زد،نوازشش کرد،جون داشت با قاسم حرف بزنه،رمق داشت قاسم رو بغل کنه برگرده،اما تو گودال وقتی عبدالله افتاد تو بغلش،نمی تونست حرف بزنه،با چشماش هی نگاه کرد،عموت رو حلال کن،داشت با عبدالله حرف میزد،تو بغل حسین،حرمله تیر سه شعبه زد،سر بچه تو بغل حسین جدا شد،حسین....
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#شب_پنجم
#روضه_عبدالله_بن_حسن(ع)
#عبدالله
#گودال
#روز_پنجم
#میرداماد
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄
روضه خوان کانال مداحی و نشر روضه
🌴🌴
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
•┄┅══༻○༺══┅┄•
1_434215601.pdf
522.4K
🏴 فیش روضه شب ششم
روضه قاسم بن حسن(ع)
#فیش_روضه
#شب_ششم_محرم
#روضه_قاسم_بن_حسن(ع)
#قاسم
#روز_ششم
#استاد_سمیعی
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄
روضه خوان کانال مداحی و نشر روضه
🌴🌴
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
•┄┅══༻○༺══┅┄•
1_98112886.mp3
3.94M
🚩 روضه شب ششم محرم 🏴
🔊 حجت الاسلام استاد هاشمی نژاد
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
#استاد_هاشمی_نژاد
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
1_26617687.mp3
1.72M
🚩 روضه شب ششم محرم 🏴
🔊 حجت الاسلام استاد میرباقری
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
#استاد_میرباقری
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
1_26569072.mp3
1.6M
🚩 روضه شب ششم محرم 🏴
🔊 حجت الاسلام استاد میرزامحمدی
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
#استاد_میرزامحمدی
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
1_439279368.mp3
7.43M
|⇦• انگاری تویِ دلِ من آتیشه ..
زمزمه و توسل جانسوز به حضرت زینب سلام الله علیها شب دوم محرم ۹۸ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾
#شب_دوم_محرم
#روز_دوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#حاج_سیدمجید_بنی_فاطمه
┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄
روضه خوان کانال مداحی و نشر روضه
🌴🌴
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
غزل مناجات با امام زمان(عج)
برای شب سوم
بر درد تنهایی دچارم ای نگارم
پایان ندارد انتظارم ای نگارم
پاییزی ام، هجران امانم را بریده
برگرد ای باغ و بهارم ای نگارم
خواب مرا فکر وصال از من گرفته
هر شب به یادت بی قرارم ای نگارم
آواره ای بودم مرا نوکر نوشتی
نوکر شدن شد افتخارم ای نگارم
با تو که باشم قدر یک دنیا می ارزم
منهای تو، بی اعتبارم ای نگارم
این آبرو، این اشک ها، این مهر زهرا
من هر چه دارم از تو دارم ای نگارم
بخشید اگر ما را خدا لطف خودت بود
ای رحمت پروردگارم ای نگارم
می ترسم از جان کندنم، پیشم میآیی؟
در وقت سخت احتضارم ای نگارم
مثل همیشه آخر کارم، خودم را
دست رقیه می سپارم ای نگارم
کنج خرابه ناله زد فخر دو عالم
بابا بیا امشب کنارم ای نگارم
دیگر نمی بینم سرت را روی نیزه
کم سو شده چشمان تارم ای نگارم
بر ما اسیرانِ زمین خورده نظر کن
بالانشینِ نی سوارم، ای نگارم
#غزل
#مناجات
#امام_زمان(عج)
#رقیه
#شب_سوم
1_95975319.mp3
873.4K
|⇦• زمزمه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام (شبِ ششم محرم ) به نفسِ حاج محمد طاهری✨
•┈┈••✾❀🕊✿🕊❀✾••┈┈•
خیلی سخته ..
برا من که جوشن ندارم عمو
خیلی سخته ..
جلو سنگا طاقت بیارم عمو
خیلی سخته ..
نمی خواد بیای تا کنارم عمو
خیلی تا اینجا راهِ ، عمرم قد یه آهِ
رویِ آیینۀ تو ، جایِ سنگ سپاهِ
عمو حسین .. عموجان ...
خیلی سخته برا تو ، کاش می بستی چشاتو
تو هر زخمم می بینی ، تابوتِ مجتبی رو
عمو حسین .. عموجان ...
#حاج_محمد_طاهری
#روضه__حضرت_قاسم_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
1_26565176.mp3
2.03M
🚩 روضه شب ششم محرم 🏴
🔊 استاد میرباقری
#روضه__حضرت_قاسم_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
#استاد_میرباقری
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
1_442320103.mp3
1.36M
|⇦•خدا کنه که عمه جون نبینه ..
#زمزمه و توسل به ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم ۹۸ به نفس حاج سید مجید بنی فاطمه •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
خدا کنه که عمه جون نبینه
که صورت عمو رویِ زمینه
ببین که راه نفسش رو بستی
بی حیا پا تو بردار از رو سینه
تو معرکه هلهله بود و فریاد
تیره سه شعبه که به سمتت افتاد
اونی که عمامه رو از تو دزدید
برا چی وایساده ؛دیگه چی میخاد!؟
عجب قیامتی تو قتلگاهت جماعتی
هنوز تو زنده ای ولی شروع شده چه غارتی
هوا نمونده که نفس بگیرم
باید تنت رو رویِ دست بگیرم
عمو اجازه بده تا از اینا
عبایِ پیغمبرُ پس بگیرم
به سمت خیمه هاست هنوز نگاهت
کجا بره خواهر بی پناهت
گفتی که تشنه ای ولی یه نامرد
آبُ میریزه دوره قتلگاهت
*هی میگفت آبُ میزیزم رو زمین ولی نمیزارم یه قطرش به لبت برسه .. شما فکر میکنید فقط عبدالله رسید تو گودال؟!..*
رسیده مادرت نشسته بالاسرِ پیکرت
رسیده قاتلت میخوادچیکارکنه باحنجرت
آخ دعواشده برا بریدن سرت
حسین ..... حسین ....
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_عبدالله_ابن_حسن
#شب_پنجم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
روضه و توسل جانسوز _ شبِ ششم محرم 95 _روضۀ قاسم ابن الحسن علیه السلام _ حاج مهدی سماواتی.mp3
4.91M
🚩 روضه شب ششم محرم 🏴
🔊 حاج مهدی سماواتی
#روضه__حضرت_قاسم_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
#حاج_مهدی_سماواتی
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را
به خون نشانده دل دودمان آدم را
غم تو موهبتِ کبریاست در دلِ من
نمیدم به سرور بهشت این غم را
حسین جان .. حسین جان ..
غبار ماتم تو به من آبرو بخشید (2)
به عالمی ندهم این غبار ماتم را
حسین جان .. حسین جان ..
زمان به یاد عزایت محرم است حسین
اگر چه شور دگر داده این محرم را
حسین جان .. حسین جان ..
چی میخوام بگم آقای من؟
به نیم قطرۀ اشکِ محبتت ندهم
اگر دهم به دستم تمام عالم را
حسین جان .. حسین جان ..
*حرف آخر و بزنم*
اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمر من حسین
هزار بار بمیرم نبینم آن دم را
اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم
هزار بار بمیرم نبینم آن دم را ....
اگر که بند بندِ من جدا کند عدوی تو
مرا زتو،تو را زمن نمی کند جدا حسین
حسین من .. حسین من ..
خدا نکرده دستِ رد اگر زنی به سینه ام
منِ شکسته دل بگو که رو کنم کجا حسین
حسین من .. حسین من ..
هر جوری بود از عمو اجازه گرفت عمو رو راضی کرد وارد میدان شد این سرباز سیزده ساله رجز میخونه " إنْ تنْکرونی فأنا ابْنُ الحسن سبطُ النبی المصطفی .... فداش بشم قریب به 35 نفر رو به درک واصل کرد،نانجیبی گفت به خدا من این پسرُ می کشم کاری کرد دیگه از اسب رو زمین افتاد ناله اش بلند شد صدا زد : اغثنی یا عمّاه ...
عمو ، به فریادم برس ...
مثلِ بازِ شکاری عمو اومد ، دید قاتل بالاسرِ قاسمِ،جنگ مغلوبه شد ... یه وقت صدایِ نالۀ قاسم بلند شد،ای عمو :
ای عمو یک دم بدار از جنگ دست
زیر سم مرکب اعضایم شکست ...
حسین .. حسین ..
اگر این مطلب صحیح بوده باشه تنها بدنی که کربلا دوبار زیر سم اسب رفت همین نازنین بدن بود ..
گر چه لعل تو آب و تن تو تاب ندارد
دلت هوایِ دگر غیر روی باب ندارد
تو آن نه ای که جواب عموی خویش نگویی
لبان تشنه ی تو نیرویِ جواب ندارد
حسین .. حسین ..
نمی رسید اگر پات بر رکاب مخور غم
(یه سرباز سیزده ساله مگر چقدر قد و قامت داره)
نمی رسید اگر بر رکاب، پای تو، جا داشت
که چشم قابل پای تو را رکاب ندارد
حسین .. حسین ..
ذبیح،پا به زمین سود و آب یافت ولیکن
مَسای پا که عمو دسترس به آب ندارد
زمن بگوی به گلچین تلاش بیهُده کردی
گلی که آب نخورده دگر گلاب ندارد ..
حسین .. حسین ..
* همین که گرد و غبارِ معرکه فرو نشست دیدن قاسم رو زمین اُفتاده،عمو بالاسرشِ ... قاسم پاها رو جمع می کنه باز می کنه ... یعنی جلو چشمِ عمو داره جان میده ...
عمو صبر کرد تا روح از بدنش مفارقت کرد،صدا می زد قاسمم،برا عموت سخته او رابه یاری بطلبی نتواند اگر بتواند برات سودی نداشته باشد .... حسین .. یه جمله بیشتر عرض ادب ندارم ، برداشت سینه قاسم رو به سینه چسبانید،کنایه فهما اهلِ روضه دلسوخته ها ، گریه کنا،یه بیت گفتم،شنیدید :*
نمی رسید اگر بر رکاب، پای تو، جا داشت
که چشم قابل پای تو را رکاب ندارد
*حالا راوی میگه یادم نمیره دیدم سینه قاسم رو به سینه چسبانیده ، اما پاهایِ قاسم رو زمین کشیده میشه .. حسین .. حسین .. بمیرم ، بمیرم ...*
خسته جان پیکرش از لطف در آغوش کشید
رو به سویِ حرم آورد و به فریاد آمد
کای عروس حسن از بخت شکایت منما
حجلۀ حسن بیارای که دماد آمد ....
اونم با چه قد و بالایی ... حسین .. حسین ..
عمو ، یتیم حسنم ....
#روضه__حضرت_قاسم_علیه_السلام
#ویژه_ایام_محرم
#حضرت_قاسم_بن_الحسن(ع)
#روضه_قاسم
#قاسم
#شب_ششم_محرم
#روز_ششم
#حاج_مهدی_سماواتی
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈
╭┅───────┅╮
http://eitaa.com/rovzekhan
╰┅───────┅╯