🏴 #با_کاروان
یکی از افرادی که چگونگی ورود کاروان #اُسرا به #دمشق را گزارش کرده شخصی است به اسم " #سهل_بن_سعد_ساعدی".
این فرد میگوید:
من حج گذاره بودم و قصد زیارت #بیت_المقدس داشتم. به #شام رسیدم. وارد #دمشق شدم. شهر را غرق سرور و جشن و شادی دیدم.
ناگهان سرهایی دیدم که بر نیزه کرده بودند. پیشاپیش آنان سر #ابوالفضل_العباس(ع) بود و پشت سر زنانِ اسیر را می آوردند.
پیش رفتم و به دخترکی که بر شتری برهنه سوار بود گفتم:
تو کیستی؟
گفت: من #سکینه ام، دختر امام حسین(ع).
گفتم: من از یاران جد شمایم. اگر درخواستی داری بفرما.
سکینه گفت: به این بیدادگر تبهکاری که سر پدر بزرگوارم را بر نیزه دارد بگو سر را دورتر ببرد تا مردم با نظاره ی آن کمتر به ما خیره شوند و به حرم #رسول_خدا این همه بی حرمتی و گستاخی نکنند.
سهل می گوید:
من به نزد آن ملعون رفتم و گفتم: خواسته ای دارم آن را برآورده می کنی و چهارصددینار از من بگیری؟
آنگاه سکه های طلا را از من گرفت و حاجت مرا روا کرد.
📚 منبع: آیینه در کربلاست/۶۴۲
به نقل از مقتل الحسین خوارزمی:ج۲، ص۶۰_۶۱
🔰🔰🔰
✅ کانال #خیمه_عاشورایی_روز_دهم در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید:
@roozedahom10