eitaa logo
خیمه عاشورایی "روز دهم"
619 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
15 فایل
پرسش ها و یا نظرات خود را به نام کاربری زیر ارسال کنید : @Rooze10hom
مشاهده در ایتا
دانلود
(ع) 🔵 🔴 خزیمه کوفی خُزیمه اهل کوفه بود. از غروب سومین روز محرم تا ، دمی از جدانشد. روز عاشورا، سفیر خویش را دید که عاشقانه می جنگد، رجز می خواند و نام حسین را به تقدّس تلاوت زمزمه می کند. خشمگینانه فرمان سنگبارانش را داد. خزیمه در بارش سنگ و تیر و تیغ می جنگید. وقتی بر زمین افتاد، امام به بالینش رسید. سایه امام بر چهره اش افتاده بود. همه ی توانش را جمع کرد تا بچرخد و زمینی را که سایه ی امام بر آن افتاده است بوسه زند. لب های خون گرفته، سایه بوس حسین شد و به تبسمی شیرین از خاک به روشنای عالم پر کشید. 📚 ، دکتر ، جلد ۱، ص ۲۷۰ 🔰🔰🔰 ✅کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🟢3⃣ سومین مکانی است به اسم . 🔻تقریبا شروع اتفاقات مهم کاروان امام حسین از این منزله. در این منزل امام با کاروانی برخورد می کنه که این کاروان را حاکم یمن برای هدیه به یزید برای شروع حکومتش به شام فرستاده بود. همه ی بارِ این کاروان زعفران و حُلّه یمانی(لباس ها و پارچه های خیلی زیبا مخصوص یمن) که خیلی قیمتی بودن و گیاهی به اسم وَرَس که شبیه کنجد بوده. امام اموال کاروان را گرفت(بر اساس اختیارات امامِ شیعیان برای جلوگیری از رسیدن اموال بیت المال به یزید و همچنین به نفع کاروان) و به کسانی که نمیخواستن امام را همراهی کنن کرایه شون را داد تا به یمن برگردن. تعدادی هم اومدن و با امام همراه شدن که امام بهشون لباس و کرایه ی راهی را که اومده بودن بخشید. نکته ی جالب اینکه بعد از وقایع ، وقتی سپاه حمله کردن به خیمه ها همین پارچه ها و گیاهی که با این کاروان بود را غارت کردن. 🔹 اتفاق مهم دیگه توی این منزل ملاقات امام با عبدالله بن عمر، پسرِ خلیفه ی دوم ، با امام حسینه؛ عبدالله بن عمر به امام توصیه کرد که به برگرده که امام قبول نمیکنه. بعد عبدالله بن عمر گریه می کنه و امام را می بوسه و میگه: "تو را به خدا می سپارم که تو در این سفر کشته خواهی شد." منبع: 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🏴 یکی از خصوصیات یاران (ع) وحدت و همدلی بود که با همدیگه داشتن. وحدت توی رفتارهاشون، وحدت در رهبری، وحدت در دیدگاه و جهت گیری و .... کدوم صحنه شکوهمندتر از اینه که وقتی (ع) به می رسه تشنگی و عطش دیگران، باعث بشه تشنه از شریعه بیرون بره.... نکته ی خیلی جالب اینه که توی هیچ منزلی و هیچ صحنه ای کوچکترین اختلاف نظر و نزاع فکری بین یاران اباعبدالله دیده نمیشه و جالب تر اینکه هیچ کس از افرادی که با امام همراه بودن به سپاه عمرسعد نپیوستند ولی افرادی مثل حر یا ابوالحتوف از سپاه عمرسعد به سپاه امام میان. در میان سپاه دشمن وقتی به نیروهاش پیشنهاد میدان رفتن میداد اول می پرسیدن چی بهمون میدی؟! چه قدر بهمون میدی؟! ولی در کاروان امام حسین، اباعبدالله بارها چه توی مسیر چه توی کربلا اشاره می کردن که پایان کار همه ی ما اینه که کشته می شیم؛ یارانشون ابراز تاسف می کردن که چه حیف که فقط یه بار می تونیم برای تو بمیریم کاش هفتاد بار می مردیم و زنده می شدیم تا هر بار عاشقانه تر و پرسوز تر برای تو جان بدیم! منبع: ، ج۱، ص۱۹ 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🏴 🔹 از روز سوم تا نهم محرم به ایام معروفه. ایام مهادنه به روزهای نه جنگ نه صلح گفته میشه که شامل روز سوم محرم که وارد کربلا میشه تا روز نهم که وارد کربلا میشه. این روز ها، روزهایی هستن که کربلا هر روز شلوغ تر و نیروهای اعزامی از کوفه به کربلا بیشتر میشه و شرایط برای جنگ مهیا میشه. منبع: 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🏴 🔸 وقایع روز ششم‌محرم از روز که وارد کربلا شد تا ششم محرم مرتب مذاکراتی بین و عمرسعد صورت می گرفت. عمرسعد امیدوار بود بتونه بدون جنگ غائله رو تموم کنه. بعضی وقت ها این مذاکرات بدون حضور حتی نزدیکترین افراد انجام می شد و بعضی وقتا هم با حضور افراد بسیار نزدیک عمربن سعد یا امام حسین(ع). بعضی از افرادی که توی سپاه عمربن سعد بودن، از سر کینه و بعضی هم بخاطر اینکه ترفیع درجه بگیرن گزارش مذاکرات عمربن سعد رو مخفیانه برای عبیدالله زیاد می فرستادن. یکی از اون افراد شخصی بود به اسم بن یزید اصبحی که با امام حسین(ع) کینه و دشمنی عمیقی داشت. خولی مخفیانه نامه ای به ابن زیاد نوشت: ✍ "ای امیر! پسر سعد شبانگاه از لشکر خود بیرون می رود و همراه با حسین در ساحل ، بساط گفتگو می گستراند و این گفتگوها تا نیمه های شب ادامه دارد . او با حسین نرمش و رافت و سازش دارد. اگر فرماندهی را به من بسپاری من کار را تمام خواهم کرد و به تنهایی بر این امر توانایم." وقتی عبیدالله زیاد نامه خولی رو خوند برای عمرسعد نامه ای نوشت: 📜 ای پسرسعد خبر رسیده است که شب ها تا دیرگاه با حسین گفت گوها داری! همین که نامه ام را خواندی حسین را وادار تا بر فرمان من فرود آید. اگر نپذیرفت آب را بر او ببند و میان او و فرات حایل شو که من آب را بر یهود و نصاری حلال کردم و بر حسین و خانواده اش حرام. حسین و یارانش نباید از آب بنوشند تا همان گونه که بر امیرالمومنین عثمان گذشت، تشنه بمیرند. 📮وقتی عمرسعد این نامه رو دریافت کرد، از یه طرف، حجربن حرّ رو با چهارهزارسواره، و در بخش دیگه ی فرات، شبث بن ربعی با هزار نفر رو مامور کرد تا آب فرات رو نگهبانی بدن که امام حسین و یارانش آب بر ندارن. عمربن سعد روز ششم محرم، نامه عبیدالله زیاد رو دریافت کرد. منبع: آیینه در کربلاست، ص۱۵۱ 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🏴 ظهر روز ، خودشو اماده کرد که به برگرده. قبل از این، ، با چندنفردیگه، همراه با به سمت کوفه حرکت کرده بودن. عمرسعد فراخوان حرکت به سمت کوفه داد. بعد هم مجموعه ای از کودکان، زنان و (ع) اماده ی حرکت شدن. (س) جمع پراکنده رو با سختی گرد آورده بود. همه ی چشم ها به حضرت زینب بود. او پناهگاه این لحظه های سختِ بود. وضعیت کاروان اسیران خیلی دردناک بود. همه شون زخم خورده، سوگوار، پاهاشون زخمی و تاول زده، همه شون داغ عزیزانشون رو دیده بودن، صورت هاشون کبود و همه هم نگران سرانجام کار.... 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
.... در آن محاربت اندیشه می کرد و کراهیّت می داشت که با (ع) جنگ کند و خون او در گردن گیرد، تا شش روز از محرم سنه شصت و یک بگذشت. هر روز علی التواتر به عمرسعد نامه می نوشت و او را بر قتال (ع) تحریض می نمود. القصه لشکر عمر بر کنار آب فرود آمد و امیرالمومنین حسین(ع) و اصحاب او را از آب بازداشته، نمی گذاشتند که به نزدیک آب روند. از این رهگذر تشنگی بر امیرالمومنین حسین(ع) و اصحاب او اثر کرده، عطش بر ایشان غالب گشت. امیرالمومنین حسین(ع) تبری برگرفت و از آن جانب که خیمه ی زنان بود از سوی قبله، نوزده گام برفت. پس، زمین را بکند. چشمه ی آب ظاهر شد. آبی به غایت خوش گوار و شیرین. اصحاب را فرمود تا آب بخورند و مشک ها پر آب کردند و بازگشتند. بعد از آن، آب را زمین فروخورد و غایب شد و دیگر آن چشمه را ندیدند. چون این خبر به عبیدالله زیاد رسید، نامه ای بنوشت به عمرسعد بدین منوال: امّا بعد، به من چنان رسانیده اند که حسین و یاران او چاه ها فرو برده اند و آب برمی دارند لهذا ایشان را هیچ فروماندگی نیست. چون بر مضمون نامه وقوف یابی، باید که حسین بن علی و یاران او را از کندن چاه منع کنی و نگذاری که پیرامن آب گردند. چون ایشان عثمان را آب ندادند، تو نیز ایشان را آب مده و مگذار که یک قطره آب از فرات بچشند..... 🔸 این مطلب قسمت کوتاهی از کتاب الفتوح نوشته ابن اعثم کوفی به ترجمه محمدبن احمد مستوفی هروی، صص ۸۹۲-۸۹۳ میباشد. 🔸 این کتاب جهت مطالعه در کتابخانه موسسه عاشورا موجود می باشد. 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
34.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 🔸 روز سوم محرم ورود به کربلا وقتی کسی در شیب گناه قرار میگیرد، شرمِ از گناه در او ازبین می رود... 👤 🔰🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10