سرّ آن که جهاد فی سبیل الله با هجرت آغاز می شود در کجاست؟
طبیعت بشری در جست و جوی راحت و فراغت است و سامان و قرار می طلبد.
یاران! سخن از اهل فسق و بندگان لذت نیست، سخن از آنان است که اسلام آورده اند اما در جست و جوی حقیقت ایمان نیستند.
کُنج فراغتی و رزقی مُکفی... دل خوش به نمازی غراب وار و دعایی که بر زبان می گذرد اما ریشه اش در دل نیست، در باد است.
در جست و جوی مأمنی که او را از مکر خدا پناه دهد؛ در جست و جوی غفلت کده ای که او را از ابتلائات ایمانی ایمن سازد، غافل که خانه غفلت پوشالی است و ابتلائات دهر طوفانی است که صخره های بلند را نیز خُرد می کند و در مسیر دره ها آن همه می غلتاند تا پیوسته به خاک شود.
#روزنوشت
#برشی_ازکتاب
#فتح_خون
#شهیدسیدمرتضی_آوینی
ای تشنگان کوثر ولایت! بیایید... من سرچشمه را یافته ام.
وااسفا! باطن قبله را رها کرده اید و بر گِرد دیوارهایی سنگی می چرخید؟
بیایید... باطن قبله اینجاست. به خدا، اگر نبود که خداوند خود این چنین خواسته، می دیدی کعبه را که به طواف امام آمده است و حجرالاسود را می دیدی که با او بیعت می کند.
مگر نه این که انسان کامل، غایت تکامل عالم است؟
...ای امت آخر! بر شما چه رفته است؟
مگر تا کجا می توان در مُحاق غفلت و کوری فرو شد که خورشید را نشناخت؟
#روزنوشت
#برشی_ازکتاب
#فتح_خون
#شهیدسیدمرتضی_آوینی
عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو.
عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو؛ و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود،
اگر چه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نبُرَد، عشق را در راهی که می رود، تصدیق خواهد کرد؛
آن جا دیگر میان عقل و عشق فاصله ای نیست.
یاران! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن، که گذرگاه است...
گذر از نفس به سوی رضوان حق.
هیچ شنیده ای که کسی در گذرگاه، رحل اقامت بیفکند؟...
و مرگ نیز در اینجا همان همه با تو نزدیک است که در کربلا، و کدام انیسی از مرگ شایسته تر؟
که اگر دهر بخواهد با کسی وفا کند و او را از مرگ معاف دارد، حسین که از من و تو شایسته تر است.
الرّحیل، الرّحیل! یاران شتاب کنید.
#روزنوشت
#برشی_ازکتاب
#فتح_خون
#شهیدسیدمرتضی_آوینی
روز نوشت های من
زندگی پر از اتفاقات روزانه است.
روز نوشت های من بیان این اتفاقات شخصی از زاویه دید جدیدی است.
https://eitaa.com/roozneveshthayeman