فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┄┄┅┅❅✾❅┅┅┄┄
🕊✨پوش کشی حسینیه فهادان یزد از دو منظر همزمان
برای عزاداری ماه محرم 🖤
سلام دوستان
ميخواستم يه چيزى بگم خدمتتون اول اينكه بهتون افتخار ميكنم كه اينقد وطن پرست هستين وعاشق كشورتون هستين وپشت انقلاب ورهبر هستين واقعا غبطه ميخورم كه ايكاش تو سوريه همچنين دلسوزى ووحدت مردم وجود داره.
شما تلاش كردين در جهاد تبيين في سبيل الله .
كار كردين وتوكل كردين بر خدا
خدا را شكر تواكل نكردين ، بالآخرة الخيرة فيما اختاره الله
حتما خير وصلاح هست هم براى ايران هم براى خود دكتر جليلى
اينكه دكتر پزشكيان رئيس جمهور شه حتما خواهيم ديد خير وصلاح كجا بود .
این پیام یک خانم دکتر سوری بود در گروه پزشکان انقلابی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی خدمت امام رحمت الله علیه رسیدیم
و نگران بودیم امام دیدند ما نا آرام هستیم
جمله فوق العاده ای فرمودند از آینده
این انقلاب ....
https://eitaa.com/rooznevest
May 11
معرفی کتاب «رهبر دارالعباده»
به مناسبت 11تیر سالروز شهادت آیت الله صدوقی(ره)
رهبر دارالعباده مجموعه خاطرات چهارمین شهید محراب آیت الله محمد صدوقی(ره) نوشته محمدعلی جعفری نویسنده یزدی است که توسط نشر خط شکنان منتشر شده است.
در این کتاب داستان زندگی، مبارزات و مجاهدتهای شهید صدوقی پیش روی مخاطب قرار گرفته تا با این یار دیرین امام خمینی(ره) و نماینده سابق ولی فقیه و امام جمعه یزد آشنا شود.
مطالعه کامل 👇👇👇
http://ostanha.hozehonari.ir/001T9R
#شهادت_آیت_الله_صدوقی(ره)
معتقد شدیم به اینکه:
کربلایِ ما دستِ توئه خانم سه ساله..
#یارقیهسلاماللهعلیها
May 11
سرگردانم میان زمانها
من از اعماق تاریخ میآیم.
من روح تمام ستمدیدگان جهان هستم.
من با هابیل بودم وقتی قابیل برادرکشی را رسم کرد.
من با نوح کشتی میساختم زمانی که قوم، مسخرهاش میکردند.
من همراه ابراهیم پرتاب شدم میان شعلهها؛ وقتی مردمان دور لهیب آتش هلهله میکردند.
من با هزاران برده شلاق خوردم تا اهرام ساخته شود.
من کنار زنان بارداری که شکمشان به دستور فرعون دریده میشد، زجر کشیدم.
من با عیسی به آسمان عروج کردم.
من همراه سمیه و یاسر روی ریگهای تفدیده شکنجه شدم.
من کنار محمد بودم؛ وقتی با سنگ دندانش را شکستند و خاکروبه بر سرش ریختند.
من با علی خانه نشین شدم.
همراه حسن زهر خوردم.
با کاروان حسین در کربلا محاصره شدم. با او تشنگی کشیدم و این عطش با من ماند تا قیامت.
من با زینب به اسارت رفتم....
مرا همراه با سادات حسنی در دیوار به عنوان آجر به کار گرفتند.
من کنار همهی ستمدیدگان زجر کشیدم. شکنجه شدم. به قتل رسیدم.
از خون ما هنگام حملهی مغول در شهر نیشابور جوی خون روان شد و از سرهایمان هرم بنا کردند.
من با مردم کرمان نابینا شدم، وقتی آقا محمد خان از چشمهایمان، مناره ساخت.
من با ایرانیان علف خوردم وقتی در قحطی که انگلیسیها درست کردند میلیونها نفر کشته شدند.
من با سرخپوستان آمریکا قتلعام شدم.
در نسلکشی بومیان استرالیا توسط انگلیسیها با سم کشته شدم.
من در گورهای دستهجمعی کودکان بومی کانادا، در خاک پوسیدم.
من در ازدحام بردگان آفریقایی، توی زیرزمین کشتیهای پرتقالی خفه شدم.
من در بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی جزغاله شدم.
من زیر آتشباران اسرائیل در بیمارستان کودکان غزه دفن گردیدم.
من در طول تاریخ زجر کشیدم به انتظار عصر موعود.
وقتی صاحب زمانها ظهور کند و بشریت نفس راحتی بکشد.
آنگاه که بر مستضعفین منت نهاده شود و آنها وارثان زمین گردند.
#نارون
https://eitaa.com/rooznevest
پهلوان
آفتاب بساطش را جمع کرد. پیرمرد نشست روی نیمکت چوبی. سردی و نم چوب، لرز به جانش انداخت.
گلدان کوچک را توی دست جابجا کرد. چشم گرداند به اطراف.
مردمی که در هوای مهآلود، قدم میزدند، مبهم دیده میشدند.
نوری که از چراغهای ستون پشت سر میتابید؛ از غم هوا کم نمیکرد.
پیرمرد به پیاده رو نگاه انداخت. هر عابری که از آنجا میگذشت را با چشم دنبال میکرد. عباس قول داده بود که بیاید. از دور صدای سنج و طبل میآمد.
مرد هنوز بعد از یکسال ویار سیگار داشت. دست برد توی جیب بغل. خالی بود.
پیرمرد دست چرخاند توی جیب. خوب گشت. به جز یک سوراخ چیزی پیدا نکرد. دو انگشت را برد ته سوراخ. با دستهای که میلرزید آن را درید. همیشه این تو، جاساز داشت. توی آستر کاپشن را گشت. چیزی پیدا نکرد. عرق از تیرهی پشت راه افتاد تا کمر. زیر لب به خود و شانس گندش، فحش داد.
از دور صدای طبل و سنج و روضه میآمد. پیرمرد دماغ را با صدا بالا کشید. باید کاری میکرد. خواست بلند شود؛ رمق نداشت.
باد سرد میوزید؛ اما از تو آتش گرفته بود. آب از چشم و دماغش جاری شد روی ریشهای نامرتب. با پشت آستین صورت را پاک کرد. تکیه داد به دیوار بتنی زیر پل. توی خودش مچاله شد. زمان کند میگذشت.
سایهی مردی افتاد کنارش. زیر نور ماشینهایی که با ویراژ از روبرو میآمدند؛ سایه، دراز و کوتاه میشد و میچرخید.
سر بلند کرد. جوانی چهارشانه و قد بلند، ظرف غذای یکبار مصرف را به او تعارف کرد. حال نداشت، بگیرد. از پشت پردهی اشک، صورت جوان را موجدار میدید.
جوان نشست پهلویش. در ظرف را باز کرد. بخار برنج همراه با عطر زعفران پیچید توی هوا. قاشق را پر کرد. آورد کنار دهان پیرمرد:« بیا پدرجان. نذری حضرت اربابه. امشب مهمون آقا ابوالفضلی.»
اشک از حلقهی چشمش چکید روی گونه. قبل از اینکه زالوی اعتیاد تمام توانش را بمکد؛ مرد هرسال توی هیئت میاندار بود.
پیرمرد قاشق را از دست جوان گرفت. تا به دهان ببرد نصف آن ریخت روی زمین. با دندانهایی که یکیدوتایش افتاده بود برنج را جویده و نجویده قورت داد. طعم بهشت داشت. انگار جان به تنش برگشت.
جوان ماند کنار او تا غذا تمام شد. خواست بلند شود که پیرمرد پایین بلوزش را گرفت. با صدایی کشدار گفت:« تو... رو.. به آقا... ابوالفضل نرو... خمارم.»
جوان خم شد. زیر بغل پیرمرد را گرفت. بلندش کرد:« پاشو پدرجان! بریم تکیه. برای خماریتم یه فکری میکنیم.»
پیرمرد با خودش فکر کرد چقدر جوان پهلوان است.
پیرمرد چشم دوخت به فضای مهآلود. از دور یکی با هیکل عباس میآمد.
گوشهی لبهایش به بالا کشیده شد. کنار چشمها چین خورد. ذوقزده بلند شد. پا تند کرد به طرفش. پلک زد. چشم را ریز کرد. حسین بود:« پدرجان باز که نشستی تو سرما. بیا بریم هیئت. مگه نگفتم بهت که عباس رفته سوریه.»
از دور جمعیت با صدای طبل، دم میگرفتند:« ای اهل حرم سید و سردار نیامد.... علمدار نیامد... علمدار نیامد....»
#نارون
https://eitaa.com/rooznevest
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچهشیری...
شب پنجم
#محرم
هدایت شده از مهشکن🇵🇸
🥀بسم رب الحسین🥀
⚠️هشدار: این متن دارای محتوای ناراحتکننده است و مطالعه آن به افرادی که روحیه حساس دارند توصیه نمیشود.⚠️
⛔️توجه: متن صرفا با توجه به گفتههای تاریخی و مقاتل و حدس و گمان بر اساس آنها نوشته شدهاست و جزئیات آن سندیت تاریخی ندارد.
✍️فاطمه شکیبا
📋گزارش معاینه پیکر متوفی(بخش اول)
مشخصات ظاهری: دختر، خردسال، ده کیلوگرم وزن و نود و سه سانتیمتر قد.
با توجه به دندانهای شیری و نبود دندان دائمی، متوفی زیر شش سال سن دارد. همچنین با توجه به قد و وزن، سن متوفی حدود سه یا چهار سال تخمین زده میشود. هویت متوفی نامعلوم است. نمونه دیانای و اثر انگشت متوفی جهت تشخیص هویت به آزمایشگاه فرستاده شد. هیچگونه زیورآلات و پولی به همراه متوفی پیدا نشد. با توجه به لباسهای متوفی، گمان میرود متوفی از طبقه متوسط و بالای جامعه باشد؛ هرچند آثار سوختگی و پارگی بر لباس متوفی دیده میشود.
📋شرح معاینه و کالبدشکافی:
تاریخگذاری با روشهای پرتوسنجشی، قدمت پیکر را حدود هزار و سیصد سال تخمین میزند؛ اما جراحات و آثار موجود بر پیکر هنوز تازهاند. اثری از تجزیه، جمود و فساد نعشی در پیکر دیده نمیشود؛ به همین علت تشخیص زمان دقیق فوت دشوار است.
هیچ اثری از وجود عفونت ویروسی یا باکتریایی در پیکر یافت نشد که احتمال فوت بر اثر ابتلا به بیماریهای عفونی را رد میکند. همچنین بررسیها نشان میدهد متوفی پیش از این به هیچ بیماری قلبی و ریوی مبتلا نبوده و در سلامت کامل به سر برده است. کالبدگشایی نشان میدهد علت ایست قلبی، هیچیک از عواملی چون تروما، خفگی، خونریزی مغزی، آریتمی، بیماری شریانهای عروق کرونری نبوده است و ایست قلبی بهطور ناگهانی رخ داده است. همچنین، اثری از مصرف بیش از حد دارو در بدن دیده نمیشود. آزمایش سمشناسی نیز نبود سم در خون و بافتهای بدن متوفی را تایید میکند. ایست قلبی ممکن است در اثر یک شوک عصبی ناگهانی رخ داده باشد.
اثری از احیای قلبی و ریوی و سایر اقدامات بیمارستانی مشهود نیست و متوفی پیش از فوت در مرکز درمانی نبوده است.
اثر پارگی روی لب پایینی و خونمردگی روی گونهها دیده میشود. با توجه به رنگ بنفش خونمردگیها، زمان پیدایش آنها چند روز پیش از فوت است. باتوجه به شکل کبودیهای روی گونه، گمان میرود کبودی ناشی از ضربه یک فرد مهاجم باشد. اثر خراش، ساییدگی و کبودی در پیشانی و گیجگاه مشهود است. دندانهای دی سمت راست و سی سمت چپ افتادهاند و با توجه به سن تقریبی متوفی، افتادن دندانها طبیعی نیست و میتواند در اثر ضربه باشد. شکستگی استخوان بینی ملموس نیست. پارگی لالههای هردو گوش مشهود است.
عکسبرداری با پرتوی ایکس، وجود ترکهای ریز بر استخوان آهیانهای و استخوان پیشانی را نشان میدهد که به پیدایش لخته خون در مغز منجر شده است. خونمردگی زیر پوست سر در ناحیه آهیانهای چپ مشهود است. ترکهای موجود بر جمجمه، میتوانند ناشی از اصابت جسم سخت یا زمین خوردن باشند. با وجود این، آسیب به جمجمه به فوت منجر نشده است. وجود لخته خون در اطراف ترکهای جمجمه نشان میدهد شش الی هشت ساعت از ضربه میگذرد. خونریزی در نسج مغز و مخچه و پردههای مغزی مشهود نیست.
خونمردگی زیرپوست گردن و لابلای عضلات گردن مشهود نیست. غضروف تیروئید و استخوان لامی فاقد شکستگی است و نای فاقد جسم خارجی است. اثری از آسیب جدی به مهرههای گردنی، کبودی روی گردن و آسیب به مجاری تنفسی دیده نمیشود که احتمال ایست قلبی در اثر خفگی را رد میکند.
آسیب به ستون مهره در قسمت پایینی انحنای صدری و بالای انحنای کمری وجود دارد که میتواند در اثر اصابت جسم سخت باشد. اثر شکستگی و ترک خوردگی بر دندهی شناور سمت چپ و دندههای هفت و شش سمت راست دیده میشود. وجود بافت ترمیمی در اطراف شکستگیها نشان میدهد از ایجاد شکستگی چند روز میگذرد و احتمال ایست قلبی در اثر تروما را متنفی میکند. خونمردگیهای ناشی از شکستن دندهها بر سینه و پهلو قابل مشاهدهاند.
کبودیهای متعدد بر شانهها، کتف، بازوها و گرده دیده میشود. رنگ کبودی و خونمردگیها از قرمز تا آبی و بنفش متغیر است که نشان میدهد کودک در زمانهای مختلف مورد ضرب و جرح قرار گرفته است. با توجه به شکل کبودیهای روی شانه و کتف، گمان میرود کبودیها ناشی از برخورد جسم سخت رشتهای و منعطف باشند. تمام خونمردگیهای سطح پوست پیش از فوت رخ دادهاند. ساییدگی در ناحیه خلفی پهلوی چپ مشهود است. خونمردگی وسیع لابلای عضلات جدار قدامی شکم در قسمت تحتانی راست مشهود است. احشای داخلی شکمی دچار پارگی و خونریزی و ناشی از ضربه شدهاند.
#محرم #حضرت_رقیه
هدایت شده از مهشکن🇵🇸
📋ادامه گزارش کالبدشکافی و معاینه
استخوان بازوی راست ترک برداشته و با توجه به تشکیل بافت ترمیمی، شکستگی چند روز پیش از فوت رخ داده است. آثار دررفتگی در شانه راست به چشم میخورد. خونمردگی روی عضلات شانهای سمت راست و در رفتگی مفصل جناغی ترقوهای سمت چپ مشهود و ملموس است. ساییدگیهای متعددی در ناحیه پشت دستها، ناحیه خلفی فوقانی ساعد راست مشهود بود. ساییدگیهای متعدد پشت دست چپ و خلف انگشتان دست چپ و ناحیه کف دست چپ مشهود است. زخمها و ساییدگیهای موجود بر کف دست و انگشتان متوفی ممکن است نشاندهنده تلاش برای دفاع دربرابر ضربه باشد. همچنین، ساییدگیها و خراشهای منظم بر مچ هر دو دست دیده میشود که ممکن است اثر طناب یا جسمی مشابه آن باشد.
کبودیها و ساییدگیهای متعدد بر پاها نیز دیده میشوند. ساییدگی در قدام ساق راست و ناحیه فوقانی داخلی ساق راست مشهود است. ساییدگی متعدد در قسمت قدامی داخلی ساق چپ، پوست رفتگی پوست پشت پای چپ، پوست رفتگی قدام و سطح خارجی زانوی چپ مشهود است. تورم، کبودی و ساییدگیهای متعدد در زانو و ساق راست مشهود است. ساییدگی در قوزک خارجی پای راست و ساییدگی در قوزک داخلی پای چپ مشهود است. خراش و تاولهای متعدد کف هردو پا را پوشاندهاند.
آزمایش دیانای نشان میدهد متوفی از خانواده بنیهاشم است. ارزیابیهای روانی که بر اساس گفتههای شاهدان عینی انجام شده، نشان میدهند متوفی یک ترومای روانی شدید را تجربه کرده و با توجه به سن کم متوفی، علائم پیتیاسدی(اختلال اضطراب پس از سانحه) را از خود بروز داده است. علت فوت ایست قلبی ناگهانی در اثر شوک روانی شدید تعیین میگردد.
صدمات و جراحات متعدد بر پیکر متوفای خردسال نشاندهندهی یک جنایت ددمنشانه و کینهورزانه بر علیه انسانیت است. امید است ولی دم متوفی، حضرت حجتبنالحسن(عج) هرچه زودتر عوامل این جنایت و دیگر کودککشان تاریخ را به تیغ عدالت بسپارد؛ انشاءالله.
⛔️توجه: متن صرفا با توجه به گفتههای تاریخی و مقاتل و حدس و گمان بر اساس آنها نوشته شدهاست و جزئیات آن سندیت تاریخی ندارد.
#محرم #حضرت_رقیه
https://eitaa.com/istadegi
💥دڪتر حاج حسین توڪلی از شاگردان عارف بالله شیخ رجبعلی خیاط، نقل میڪند:
روزے من از مطب دندانسازے خود حرڪت ڪردم ڪه جایی بروم، سوار ماشین شدم، میدان فردوسی یا پیشتر از آن ماشین نگه داشت، جمعیتی بالا آمد، سپس دیدم راننده زن است، نگاه ڪردم همه زن هستند همه یڪ شڪل و یڪ لباس!
دیدم بغل دستم هم زن است!
خودم را جمع ڪردم و فڪر ڪردم اشتباهی سوار شدهام. این اتوبوس ڪارمندان است. اتوبوس نگه داشت و خانمی پیاده شد، آن زن ڪه پیاده شد همه مرد شدند! با این ڪه ابتدا بنا نداشتم پیش شیخ بروم از ماشین ڪه پیاده شدم {جهت روشن شدن قضیه} رفتم پیش مرحوم شیخ، قبل از این ڪه من حرفی بزنم شیخ فرمود:
« دیدے همه مردها زن شده بودند! چون مردها به آن زن توجه داشتند، همه زن شدند!»
بعد گفت: « هر ڪس به هر چه توجه دارد، همان جلوے چشمش مجسم میشود، ولی محبت امیرالمومنین (ع) باعث نجات میشود» «چقدر خوب است که انسان محو جمال خدا شود… تا ببیند آن چه دیگران نمیبینند و بشنود آن چرا را دیگران نمیشنوند.»
امروزه روانشناسان به این نتیجه رسیده اند ڪه انسان به هر چه توجه و تمرڪز نماید همان چیز در روح و ضمیر باطنش نقش می بندد و در عالم خارج به ظهور می رسد! چه خیر اخلاقی و چه شر باشد.
کیمیای محبت، ص176
1_11935882498.pdf
20.98M
🏷کتابچه صد در صدر
شامل یکصد اقدام دولت سیزدهم در استان اصفهان
چرا باید مسیر دولت شهید جمهور در کشور ادامه یابد
#رئیسیمثلرجایی_بهشتیشد
#شهدایخدمت
اقدامات دولت سیزدهم
1_11952768134.pdf
29.43M
🏷کتابچه صد در صدر
شامل یکصد اقدام دولت سیزدهم در استان اصفهان
چرا باید مسیر دولت شهید جمهور در کشور ادامه یابد
#رئیسیمثلرجایی_بهشتیشد
#شهدایخدمت
اقدامات دولت سیزدهم
بردن نام #حسین اذن خدا میطلبد
نظر مرحمت #فاطمه را میطلبد
بردن نام حسین ديدهی تر میخواهد
سينهای سوخته از سوز جگر میخواهد
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله