eitaa logo
روشنگری
2.7هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
12.2هزار ویدیو
76 فایل
‌˼ بـسماللّٰھ ˹ #السلام‌علیك‌یابقیھ‌الله!.. 📌مقام معظم رهبری: روشـ‌نگرے یک جــهاد اسـ‌ت 👈تحلیل تازه ترین رویدادها و اتفاقات روز ایران وجهان بیان مسائل #بصیرتی، #سیاسی، #مذهبی #آخرالزمانی جهت ارتباط @shahiid61 @sadate_emam_hasaniam
مشاهده در ایتا
دانلود
فرقه عجیبِ صوفیان « بكتاشيه » 🔻 قسمت (سوم) 3️⃣ 🔻اعتقادات فرقه بکتاشیه 🔷 محققان زادگاه بكتاش را نيشابور مى دانند، و عقايد اين فرقه را شبيه عقايد قزلباشيه و على اللهيان دانسته اند. 🔶 بکتاشیه در رفتار شبيه غلاه شيعه هستند. سران سقيفه را لعن مى كنند و به امامت دوازده امام شيعه مخصوصا امام صادق اعتقاد و احترام زياد دارند. 🔷 در عين حال شعائر مسيحى در ميان عقايدشان بسيار است. مهم ترين مشخصه مسيحى اعتقاد به تثليث است كه اين فرقه نيز به آن روى آورده است: «الله»، «محمد»، «على»تثليث اين فرقه است. 🔶 اين فرقه به پيروى از عيسويان «عشاى ربانى»را انجام مى دهند و بر سر سفره شراب و نان و پنير مى گذارند و در خدمت شيخ خود كه او را بابا مى گويند، به گناهان اعتراف و اقرار مى كنند و از او طلب آمرزش مى نمايند. 🔷 «شرب خمر» نزد ايشان حرمتى ندارد و به اسرار اعداد و حروف عقيده دارند. اين فرقه «فضل الله استرآبادى»را گرامى مى دارند و كتاب «جاويدان نامه»وى را محترم مى شمرند. اين كتاب را به فارسى «عشق نامه»و به تركى «فرشته اوغلى»گويند. 🔶 بکتاشیان خود را مسلمان و شیعه می‌دانند آنان به وحدانیت خدا، نبوت محمد(ص) و ولایت امام علی(ع) معتقدند. اما این سه را در تثلیثی شبیه به تثلیث مسیحی می‌نگرند. 🔷 در دیدگاه آنان، خدای متعال حقیقت مطلقی است که در وجود محمد(ص) و علی(ع) تجلی کرده است و این دو تجلی، خود با یکدیگر و با آن حقیقت مطلق یکی هستند. محمد(ص) و علی(ع) در ظاهر دو شخص و در باطن حقیقتی واحدند 🔶 در نگاه از زاویه‌ای دیگر؛ بکتاشیه بر این باورند که ذات بی‌تعین احدیت، نخست در نور محمدی(ص) تعین یافت اما در این نور محمدی(ع)، علی(ع) نیز به همان اندازه محمد(ص) ظهور و حضور دارد. 🔷 در دیدگاه آنان گرچه خداوند قرآن را بر پیامبر(ص) نازل کرد اما همانگونه که پیامبر(ص)، علی(ع) را باب علم دانسته است، در واقع بدون علی(ع) درک معارف و حقایق موجود در قرآن امکان ناپذیر است و به خاطر همین، علی(ع) آشکار کننده دین و مفسر آن به شمار می‌آید و در مرتبه‌ای حتی بالاتر از پیامبر(ص) قرار می‌گیرد. 🔶 بکتاشیان در بزرگداشت علی(ع) از این هم فراتر رفته‌اند و با استناد به کتابی منسوب به علی(ع) به نام خطبة البیان که گفته می‌شود بر اساس یکی از خطبه‌های آن حضرت نوشته شده و در بردارنده مضامینی غلو آمیز درباره اوست جایگاه منحصر به فرد علی(ع) را در هستی توجیه و تبیین می‌کنند.[ 🔷 بکتاشیان به دیگر امامان شیعه اثنی عشری نیز معتقدند و آنان را ائمه بر حق معصوم و جانشینان علی(ع) می‌دانند . 🔶 علاوه بر دوازده امام، به چهارده معصوم نیز اعتقاد دارند که با چهارده معصوم شیعه متفاوت است. اینان فرزندان صغیر ائمه دوازده گانه را که در کودکی درگذشته و مرتکب گناهی نشده‌اند معصوم می‎دانند. 🔷 به باور آنان، دوازده امام و چهارده معصوم همراه با فاطمه(س) و خدیجه(س) همه تجلیات گوناگون ذات الهی هستند و بر اساس عقاید حروفیان جمع آنان معادل ۲۸ حروف الفبای عربی است. 🔶 از دیدگاه بکتاشیان؛ گناه با توجه به وحدت وجود توجیه می‌شود که بر اساس آن همه عالم جزء تجلیات گوناگون و رنگ به رنگ حقیقت الهی نیست. جهان و هرچه در آن است تنها نمود آن حقیقت است و بهره‌ای از بود ندارند. 🔷 از این رو در چنین مجموعه آمیخته‌ای از نمودهای بی‌حقیقت، انسان و آنچه غالبا گناه تصور می‎شود، توهمی بیش نیست. 🔶 توهمی که بر اساس آن فرد ظاهر بین، عالم، خود و رابطه خود با علم و خداوند را حقیقتی می‌پندارد. حال آنکه در چشم اهل معرفت این تنها دریافتی بی‌حقیقت است. 🔷 گناه واقعی در حقیقتی پنداشتن نمود و غافل شدن از بود و در قائل شدن به دو وجود حقیقی یعنی خداوند و عالم است؛ و فلاح واقعی در از میان برداشتن پرده این توهم و دریافتن واقعیت نمودین عالم و حقیقت خداوند است. 🔶 به اعتقاد بکتاشیان به ویژه توده‌های آنان، روح پس از مرگ با توجه به شیوه زندگی، خلقیات و اعمال شخص بار دیگر با حلول در حیوانات یا موجودات دیگر، زندگانی در این عالم را از سر می‌گیرد. 🔷 این اعتقاد به تناسخ را شاید بتوان از بقایای عقاید بودایی و مانوی بازمانده در میان ترکمن‌های مهاجری دانست که از شرق به غرب آمدند و در آسیای صغیر سکنی گزیدند و بخش عمده‌ای از آنهان به بکتاشیان پیوستند. ♦️با این همه گروهی از بکتاشیه که باورهای اسلامی عمیق تری دارند، اعتقاد به تناسخ را رد کرده، درباره سرنوشت روح پس از مرگ عقایدی همانند دیگر مسلمانان دارند. ادامه دارد....🔻🔻 {کانال روشنگری} ⚫@roshangari_114
فرقه عجیبِ صوفیان « بكتاشيه » 🔻 قسمت (پایانی) 5️⃣ 🔻عدم التزام به شریعت در فرقه بکتاشیه 🔷 غالب منابع تحقیق درباره بکتاشیان به عدم التزام آنان به احکام شریعت و ترک نمازهای یومیه روزه رمضان و سایر عبادات، اشاره کرده‌اند. ♦️ این امر، یکی از وجوه اختلاف این طریقه با شیعه اثنی عشری است. 🔷 البته وجود ارکان نامه هایی مثل «‌شرعیات بکتاشی‌» نوشته نجیب عاصم (د۱۳۵۴ق/۱۹۳۵م) که بر ادای فرایض و پایبندی به قوانین شرعی شیعه تاکید دارند، خود شاهد آن است که همواره اقلیتی پیرو شریعت نیز در این طریقه وجود داشته است. 🔻 دعا در فرقه بکتاشیه 🔷 در این طریقه ادعیه و اذکاری به نام‌های «‌گلبانگ‌» و «‌ترجمان‌» نیز وجود دارد که مریدان، آنها را می‌آموزند و در اوقات مشخصی از روز می‌خوانند. 🔻 ادبیات در فرقه بکتاشیه 🔷 ادبیات بکتاشیه مشتمل بر آثاری منثور و منظوم است که در این مجموعه نظم جایگاهی والاتر از نثر دارد. بکتاشیه نیز چون مولویه، آراء و آثار و عقاید خود را با شعر، موسیقی و سماع بکتاشی بیان داشته‌اند. 🔶 اشعار آنها که به «‌نَفَس‌» و «‌دوریه‌» مشهور است با وزن هجایی و به زبان ترکی است. بکتاشیان در این اشعار خواسته‌های خود را به بیان ساده و عامیانه بیان کرده‌اند. 🔻تاریخ ادبیات در فرقه بکتاشیه 🔷 تاریخ ادبیات بکتاشیه از قرن هشتم هجری/۱۴م با سعید امره آغاز شده، در قرن ۸ و ۹ق و ۱۵م با ظهور شاعر توانایی چون قایقوسوز ابدال تحول نوینی یافت، قایقوسوز ابدال در شعر و نثر بکتاشی جایگاه برجسته دارد. 🔶 یونس امره که مضامین اشعار او به زبان ترکی آناتولی شاهدی بر بکتاشی بودن اوست با سرودن معنوی‌ترین اشعار همراه با احساسات عمیق دینی و خلوص آشکار، ادبیات بکتاشی را به اوج رسانید. 🔷 گرچه بعد از یونس امره شاعران بسیاری در زمینه ادبیات بکتاشی شعر سروده‌اند اما اشعار آنان تکرار مضامین اشعار گذشتگان است. 🔶 در ادبیات و اشعار بکتاشی از موضوعاتی چون محبت اهل بیت(ع)، تقدیس دوازده امام، تولی و تبری، علاقه افراط آمیز به علی(ع) و‌گاه به الوهیت رسانیدن آن حضرت سخن رفته است. ♦️ همچنین مراثی امام حسین(ع) و فاجعه کربلا، اشعاری در مدح حاجی بکتاش و بزرگان طریقت علوی ـ بکتاشی و مناقب آنان، شعرهایی درباره البسه و آیین‌ها و‌گاه عقاید حروفیه، قلندریه، حیدریه، باباییه و نیز آراء ابن عربی و جلال‌الدین مولوی در آثار ادلی بکتاشیه یافت می‌شود. 🔻منابع: آژند، یعقوب، حروفیه در تاریخ، تهران، ۱۳۶۹. ابن بطوطه، رحلة، بیروت، ۱۹۶۴م. اصفهانیان، داوود، سیری در افکار بکتاشیه، ارمغان، ۱۳۵۵ش. شماره ۱. حکمت، علی اصغر، تعلیقات بر تاریخ ادبی ایران (از سعدی تا جامی) ادوارد براون، تهران، ۱۳۵۷ش. شیبی، کامل مصطفی، الصلة بین التصوف و التشیع، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م. کوپریلی، محمد فواد، ریشه‌های افسانه‌های مربوط به بکتاش ولی، ترجمه محمدتقی امامی، گستره تاریخ و ادبیات، تهران، ۱۳۶۴ش. گولپینارلی، عبدالباقی، تصوف در یکصد پرسش و پاسخ، ترجمه توفیق هاشم پور سبحانی، تهران، نشر دریا. گولپینارلی، عبدالباقی، مولانا جلال الدین، ترجمه توفیق هشام پور سبحانی، تهران، ۱۳۶۳ش. هاشم پور سبحانی، توفیق و قاسم انصاری، حاجی بکتاش ولی و طریقت بکتاشیه، نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی، تبریز، ۱۳۵۵ش، شماره ۱۲۰. {کانال روشنگری} ⚫@roshangari_114
عرفان با مواد « توهم ‌زا » 🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ استفاده از داروهای توهم‌زا در این فرقه مانند: مسکالیتو یا پیوتل پس از تعلیم مقدمات لازم ، برای شکستن قالب معمولی جهان استفاده می‌شود. 🔷 اثر اولیه آن، «نیرو یا الهه»ی توهم‌زاست و آثار ثانوی این تجربه، خستگی عمومی، تاثیر مالیخولیایی، رویاها و کابوس‌های آزار دهنده است. 🔶 این برای این استفاده می‌شود که شخص با دیدن توهمات و صورت‌های وهمی، به چهره‌ی عادی جهان تردید کند، تا بتواند از آن بگذرد تا به نیروی جهانی متصل شود. 🔷 این نقص بزرگی است که این فرقه‌ی عرفانی دارد؛ زیرا در صورت وجود مرجع برتر از طبیعت و توجه به آن، دیگر نیازی به این توهمات نبوده، بلکه با توجه به شناخت آن حقیقت متعالی به راحتی حقیقت جهان شناخته می‌شد. 🔶 ولی وقتی که خود را در جهان طبیعی محدود ببینیم، برای گریز از بت‌واره‌ انگاری پدیده‌های طبیعی باید راهی از سنخ طبیعت یافت و در چرخ موهومی از طبیعت، به طبیعت گریخت. 🔷 تربیت توهم‌گرا مشکل دیگری است که پس از مصرف مسکالیتو و تجربه صورت‌های توهمی، مبتدی (تازه کار) در برابر این گونه صورت‌های القا پذیر شده و با تلقین استاد (که البته به دلیل برخورداری از توان جادوگری می‌تواند صورت‌های خیالی برای شاگرد ایجاد کند) به بازی‌های پوچی سرگرم می‌شود که درس نهایی و نتیجه آنها این است که این چهره معمولی جهان هم دست کمی از آن توهمات ندارد. 🔶 هم‌چنین جدال اقتدار یعنی گذر از فضای وهمی که پس از مصرف پیوتل نقش می‌بندد، کاملاً مشخص بوده و نتیجه آن، فرافکنی صورت‌ها و رویاهایی است که فرد از آن احساس قدرت می‌کند؛ برای مثال ایستادن بر فراز یک کوه بلند باصلابت. 🔷 آموختن باید به جسم باشد و با گفتن و شنیدن و واسطه‌گری ذهن، چیز مفیدی آموخته نمی‌شود و این درحالی است که بصیرت در افق پایین باشد. «وقتی انسان می‌خواهد به دیگری چیزی بیاموزد، باید در فکر باشد که چگونه آن را به جسم او عرضه کند.»[1] 🔶 بصیرتی که آنها از آن سخن می‌گویند، نوعی حس جسمانی است و حداکثر خاصیت آن، حفظ حیات و زندگی کردن در اتحاد با روح جهانی است. 🔷 از شدت توهم، سیستم عصبی انسان چنان متاثر می‌شود که گویی تحریک عصبی حسی صورت می‌گیرد و این یعنی شناخت! 🔶 در عرفان طبیعت‌گرا که غایت آن پیوستن و ارتباط گرفتن از نیروهای طبیعت به منظور حفظ حیات است، جنایت، کشتار و شیطنت، با فضیلت، رحمت و مروت تفاوتی ندارد. 🔻چنان که دون‌خوان می‌گوید: 🔷 استادم خیلی‌ها را با نیروی خود کشته است؛[2] زیرا یک جنگ‌جو مانند یک دزد دریایی بی‌هیچ ملاحظه‌ای آنچه را که می‌خواهد می‌گیرد و از هرچه می‌خواهد استفاده می‌کند. ♦️ با این تفاوت که یک جنگ‌جو از این که خودش هم مورد استفاده و تصاحب قرار گیرد، هیچ ناراحت نمی‌شود.[3] 🔻 پی‌نوشت: [1] . کارلوس کاستاندا، حقیقتی دیگر، نشر دیدار، ۱۳۸۶، ص ۲۳۵. [2] . کارلوس کاستاندا، سفر به دیگر سو، نشر میترا، ۱۳۸۱، ص ۱۱۶. [3] . حمیدرضا مظاهری‌سیف، جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹، ص ۳۸۶. ..{کانال روشنگری} ⚫@roshangari_114
« موکوناندا لعل گوش » مدعی رؤیت خدا ☯️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ ادعای رؤیت خدا یکی از مراحلی است که خداباوری پارمهانسا یوگاناندا را دچار تضاد نموده است. 🔷 چون حالاتی که از ملاقات خود با خدا گزارش کرده به حالات بشر شبیه‌‏تر است تا حالاتی که خداوند را باید بدان توصیف کرد.[1] 🔶 چند خدایی، تثلیث و ثنویّت نیز بر باورهای یوگاناندا سایه افکنده است به‌‏گونه‌‏ای که او برهما، ویشنو، شیوا و کالی را در صف خدایان قرار می‏‌دهد.[2] 🔷 وی هنگامی که درباره دین سخن می‏‌گوید به‏‌گونه‌‏ای است که اعتقاد به خدای ترس و وحشت در وی مشهود است؛ گو این‏‌که باورهای تایلور و فریزر در مورد منشأ دین درست است.[3] 🔶 یوگاناندا نیز با عرفان‌‏های هندی ، باور او را به تناسخ آشکار می‌‏کند. 🔷 وی باور به تناسخ را جزو باورهای حتمی دانسته، حتی کلیسا را نیز از قائلین به تناسخ می‏‌داند. 🔶 او معتقد است که مفهوم تناسخ منحصر به فلسفه شرق نیست، بلکه حقیقتی بنیادی است که در بسیاری ازتمدن‌‏ها بوده است. 🔷 کلیسای مسیحیت نیز در آغاز، مسأله تناسخ را پذیرفت؛ اما پس از شورای دوم قسطنطنیه در سال 553 از باورهای آنان حذف شد.[4] 🔶 وی با بیان یادآوری‌‏های زندگی‏‌های پیشین، تناسخ را اصلی اثبات شده می‏‌پندارد: «خاطره‏‌های سال‏‌های نخستین زندگی‏‌ام را بدون نظم تاریخی به یاد می‌‏آورم. 🔷 هم‏چنین خاطره‌‏های روشنی دارم از یک زندگی دور که در آن، یوگی بودم میان برف‏‌های هیمالیا. یادآوری خاطره‏‌های گذشته‏‌ام مرا با آینده نیز پیوند می‌‏دهد.»[5] 🔶 چه بسیار یوگی‌‏هایی که به دلیل گذر غیرعادی از زندگی به مرگ، خود آگاهیِ لاینقطع خویش را حفظ کرده‏‌اند. 🔷 اگر انسان فقط جسم می‏‌بود، نبود او هویّتش را پایان می‏‌بخشید؛ اما همه حکیمان در طول هزاره‏‌ها ندا درداده‏‌اند که آدمی در اصل روح است و مجرّد و بی‌‏زمان.[6] ♦️ او درباره کارما نیز که به‏‌گونه‌‏ای علت تناسخ تلقی می‏‌شود، سخنان فراوانی دارد و بر این باور است که اعتقاد به او به عنوان استاد، کارماهای انسان‌‏ها را از بین برده، چرخه تناسخ را به پایان می‌‏رساند.[7] 🔻 پی‌نوشت: [1]. نگرشی بر آرا و اندیشه‏‌های یوگاناندا، فعالی، تهران، سازمان ملی جوانان، معاونت مطالعات و تحقیقات، 1388، ص 82-75. [2]. سرگذشت یک یوگی، یوگاناندا، پارمهانسا، ترجمه گیتی خوش‌دل، نشر پیکان، تهران، 1383، ص 31-33. [3]. نگرشی بر آرا و اندیشه‏‌های یوگاناندا، فعالی، تهران، سازمان ملی جوانان، معاونت مطالعات و تحقیقات، 1388، ص 91. [4]. انسان در جستجوی جاودانگی، یوگاناندا، پاراهامسا، ترجمه توران دخت تمدن(مالکی)، تهران، تعالیم حق، 1380، ص 548. [5]. همان، 17. [6]. سرگذشت یک یوگی، یوگاناندا، پارمهانسا، ترجمه گیتی خوش‌دل، نشر پیکان، تهران، 1383، ص 18. [7]. همان، 62. برای اطلاعات بیشتر مراجعه کنید به کتاب، فرجام من و تو، عبدالحسین مشکانی سبزواری، قم، نشر صهبای یقین، ص 99. {کانال روشنگری} ⚫@roshangari_114
امام صادق علیه السلام : صوفیان دشمنان اهل بیت (ع) هستند 🔻 قسمت (پایانی) ♦️ ♦️ اعتقاد سران تصوف بر این است که ریشه تصوف و صوفیگری به صدر اسلام برمی‌گردد. 🔷 کما اینکه اکثر فرقه‌های صوفیه سلسله خود را به مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌رسانند و حتی برخی از ائمه اطهار (علیهم السلام) را در شمار صوفیان ذکر کرده‌اند. 🔶 به‌عنوان مثال، عطار در کتاب تذکره خویش اولین کسی را که به اسم صوفی به نقل کرامت‌هایش می‌پردازد امام صادق (علیه السلام) است. 🔷 در حالی این‌چنین ادعای از سوی سران تصوف مطرح شده است که در روایتی به سند صحیح از احمد بن محمد بزنطی آمده که مردی به خدمت امام صادق (علیه السلام) رسید و عرض کرد: 🔶 «در این زمان قومی پیدا شده‌اند که به آن‌ها صوفی می‌گویند. درباره آن‌ها چه می‌فرمایید❓ 🔻 امام صادق (علیه السلام) در پاسخ فرمود: 🔷 انهم اعداءنا فمن مال الیهم فهو منهم و یحشر معهم سیکون اقوام یدّعون حبّنا و یمیلون الیهم و یتشبهون به هم و یلقبون انفسهم بلقبهم و یأوّلون اقوالهم ألا فمن مال الیهم فلیس منّا و إنّا منهم برآء و من انکرهم و ردّ علیهم کان کمن جاهد الکفار بین یدی رسول الله (صل الله علیه واله وسلم) [1] 🔶 آن‌ها (صوفیان) دشمنان ما هستند، پس هرکس به آن‌ها میل پیدا کند از آنان است و با آن‌ها محشور خواهد شد. 🔷 به‌زودی کسانی پیدا می‌شوند که ادعای محبت ما را می‌کنند و به ایشان نیز تمایل نشان می‌دهند، خود را به ایشان تشبیه نموده و لقب آنان را بر خود می‌گذارند و گفتارشان را تأویل می‌کنند. 🔶 بدان که هرکس به ایشان تمایل نشان دهد؛ از ما نیست و ما از او بیزاریم و هرکس آن‌ها را رد کند مانند کسی است که در حضور پیامبر (صلی الله علیه و آله) با کفار جهاد کرده است.» 🔷 از ابتدای این روایت، این‌چنین استفاده می‌شود که تا زمان امام صادق (علیه السلام) در میان مسلمانان صوفی نبوده و از آن به بعد پیدا شده است. 🔶 پس قائل شدن به وجود صوفی در صدر اسلام و صوفی خواندن ائمه اطهار (علیهم السلام) امری اشتباه است. 🔷 این حدیث کرامتی از امام صادق (علیه السلام) است، زیرا در پیشگویی خود خبر از صوفی شدن شیعیان ساده‌لوح می‌دهد. در آنجا که می‌فرماید: 🔶 ادعای محبت ما می‌کنند و به دشمنان ما مایل هستند. 🔷 مراد آن حضرت صوفیان به‌ظاهر شیعه می‌باشد که ادعای محبت اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) می‌نمایند و لقب صوفی را بر خود می‌گذارند و طرز رفتار و ظواهر حال خود را به آن‌ها تشبیه می‌نمایند و به‌راحتی سخنان آنان را توجیه می‌کنند. 🔶 امام صادق (علیه السلام) با این روایت، نه‌تنها اتهام صوفی گری را از خود و دیگر ائمه اطهار (علیهم السلام) پاک می‌کند، بلکه شیعیانی را که به تصوف روی آورده‌اند را از خود ندانسته و از آن‌ها اعلام بیزاری کرده است. ♦️ زیرا مکتب صوفیه را مکتب دشمنان اهل‌بیت (علیهم السلام) دانسته که مبارزه با آن‌ها در حکم جهاد در راه خدا است. 🔻 پی‌نوشت: [1]. محدث قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، نشر اسوه، قم، ج ۵، ص 197 {کانال روشنگری} ⚫@roshangari_114
روشنگری
آیا « خروج یمانی » و « قتل نفس زکیه » از نشانه های حتمی ظهور است ⁉️🔻 قسمت (اول) 1️⃣ ♦️ سردارى از ی
آیا « خروج یمانی » و « قتل نفس زکیه » از نشانه های حتمی ظهور است ⁉️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ قتل نفس زکیه 🔷 نفس زکیه یعنى فرد بى گناه پاک کسى که قتلى انجام نداده است و جرمى ندارد. 🔶 حضرت موسى در اعتراض به کار خضر مى فرماید: (أقتلت نفساً زکیة بغیر نفس. [5]) آیا جان پاکى را بى آن که قتلى انجام داده باشد مى کشى؟ 🔷 گویا در آستانه ظهور مهدى(عج) درگیر و دار مبارزات زمینه ساز انقلاب مهدى(ع) فردى پاکباخته و مخلص مخلصانه در راه امام(ع) مى کوشد و مظلومانه به قتل مى رسد. 🔶 فرد یاد شده از اولاد امام حسن مجتبى(ع) است که در روایات گاهى از او به عنوان: (نفس زکیه) (سید حسنى) یاد شده است. 🔷 قتل نفس زکیه چنانکه قبلاً یاد کردیم از نشانه هاى حتمى ومتصل به ظهور است. هر چند در منابع عامه نامى از آن برده نشده ولى در منابع شیعه روایات آن فراوان و بلکه متواتر است [6] 🔶 از این روى در اصل تحقق چنین حادثه اى به عنوان علامت ظهور شکى نیست هر چند اثبات جزئیات آن و نیز زمان و مکان تحقق آن و ویژگیهاى مقتول مشکل است. 🔷 برخى [7] احتمال داده اند که مراد از نفس زکیه محمدبن عبداللّه بن حسن معروف به نفس زکیه است که در زمان امام صادق(ع) در منطقه (احجار زیت) در نزدیکى مدینه کشته شد. 🔻 این احتمال درست نیست به چند دلیل: 1️⃣ لازمه اش این است که پیش از تولد مهدى(ع) بلکه پیش از آن که امامان(ع) از آن خبر دهند این نشانه رخ داده باشد. 2️⃣ در روایات تصریح شده که نفس زکیه بین رکن و مقام کشته مى شود و حال آن که محمدبن عبداللّه بن حسن در منطقه (احجار زیت) در نزدیکى مدینه کشته شده است. 3️⃣ همان گونه که پیش از این اشاره کردیم برابر روایات قتل نفس زکیه از نشانه هاى حتمى و متصل به ظهور است حال آن که محمدبن عبداللّه سالها پیش از تولد مهدى(ع) به قتل رسیده است. 🔻 امام باقر(ع) مى فرماید: 🔷 (لیس بین قیام القائم(ع) و قتل النفس الزکیه اکثر من خمس عشر لیلة [8].) بین ظهور مهدى(ع) و کشته شدن نفس زکیه بیش از پانزده شبانه روز فاصله نیست. 🔶 محمدبن عبداللّه بن حسن معروف به نفس زکیه در زمان امام صادق(ع) و در سال 145هـ.ق. به قتل رسیده و از آن هنگام تا به حال بیش از ده قرن مى گذرد و نمى تواند علامت متصل به ظهور باشد. 🔷 به نظر مى رسد امورى چون همنامى وى و پدرش با پیامبر اکرم(ص) و پدر گرامى ایشان شباهت ظاهرى بودن وى از خاندانى شریف و بزرگوار امام حسن مجتبى(ع) وجود برخى نشانه ها چون داشتن خالى سیاه بر روى کتف راست قیام وى در شرایط سخت و در اوج خشونت بنى امیه و از همه مهم تر شیطنتها و تحریفهاى بنى عباس سبب گشته بود که مردم به اشتباه بیفتند و گروهى او را مهدى تصور کنند. 🔶 علاوه بر این از برخى قرائن استفاده مى شود که خود (نفس زکیه) و پدرش عبداللّه محض که شیخ بنى هاشم در آن عصر به شمار مى رفت و نیز برادرش ابراهیم به ایجاد و تقویت این شبهه در بین مردم دامن مى زدند و چنین وا مى نمودند که گویا مهدى ایشان همان مهدى موعود است. 🔷 آنان مى خواستند از این راه در رسیدن به قدرت و پیروزى انقلاب خویش و در هم شکستن بنى امیه کمک بگیرند. امام صادق(ع) در همان هنگام آنان را از این کار بازداشت [9]. 🔶 بعد از کشته شدن ولیدبن یزید بن عبدالملک و رو به زوال و ضعف نهادن حکومت بنى امیه عده اى از بنى هاشم و بنى عباس از جمله منصور و سفّاح از بنى عباس و عبداللّه محض و پسرانش محمد و ابراهیم از بنى عباس در منطقه (ابواء) در نزدیکى مدینه جمع شدند و محمدبن عبداللّه (نفس زکیه) را به خلافت برگزیدند و با او بیعت کردند. 🔻 امام صادق(ع) پس از آن که در جریان کارشان قرار گرفت به آنان فرمود: 🔷 (این کار را نکنید; چه آن که اگر بیعت شما با محمد (نفس زکیه) به تصور آن است که او همان مهدى موعود(عج) است این گمان خطاست و او مهدى موعود نیست و این زمان نیز زمان خروج وى نیست . ♦️ و اگر بیعت شما بدان جهت است که خروج کنید و امر به معروف و نهى از منکر کنید باز هم بیعت با محمد درست نیست; زیرا در حالى که عبداللّه شیخ بنى هاشم هست چرا وى را بگذاریم و با پسرش بیعت کنیم….)[10] 🔻 پی نوشت: [1] (تاریخ غیبت کبرى) 525/. [2] (کتاب الغیبة) نعمانى 252/. [3] (همان مدرک). [4] (تاریخ الغیبة الکبرى) 525/. [5] سوره (کهف) آیه 74/. [6] (منتخب الأثر) 459/. [7] (تاریخ الغیبة الکبرى) 511/. [8] (الارشاد) ج374/2; (اعلام الورى) 427/. [9] (بحارالأنوار) ج131/47 132. [10] (مقاتل الطالبیین) 205/ ـ 208. (بحارالأنوار) ج53/46 ـ 187; ج18/47 276 ; (ارشاد) 192/2; (منتهى الآمال) 327/1. {کانال روشنگری} ⚫@roshangari_114
روشنگری
معنویت شیطانیِ « مرلین منسون » 👹🔻 قسمت (اول) 1️⃣ ♦️ موسیقی‌های مهیج همواره نقش موثری در گرایش جوان
معنویت شیطانیِ « مرلین منسون » 👹🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ فرقه‌‌هایی از متال که بر نوعی از معنویت و فراروی عالم ماده تأکید دارند، معمولاً با ایجاد رعب و وحشت قلب تشنه‌ی هیبت و خشیت مردمان را هدف گرفته و به این نیاز ازلی پاسخ می‌دهند. 🔷 ایده‌ی متال بازگشت به تاریکی، بی‌رحمی، تجاوزات جنسی، فحاشی، تهاجم به جامعه و فرهنگ عمومی است و خوانندگان آن به هنگام اجرای موسیقی به کارهای شنیع و زشتی چون خون‌خواری، کندن دست و پای حیواناتی چون گربه و سنجاب و مانند آن دست می‌زنند.[۱] 🔶 مرلین منسون از سرآمدان بلک متال، در آثار خود می‌کوشد تا با طنینی وحشت‌انگیز، نت‌هایی هراسناک، موضوعات رعب‌آور و تصویر پردازی پر از ترس، دل‌ها را به تپش وادار و معنا، معرفت و لذتی را که دل‌ها در تجربه‌ی هراس و هیبت می‌جویند، به آن‌ها عرضه کند. 🔷 او آثارش را در قالب شعر، موسیقی و کلیپ‌هایی که از آن‌ها می‌سازد، ارائه می‌کند. در اینجا، برای نمونه به دو مورد از آن‌ها اشاره می‌شود: 🔶 کلیپ «Rock is dead» در سال ۱۹۹۹ ساخته شد که موسیقی متن فیلم ماتریکس است و از معروف‌ترین کلیپ‌ها و آهنگ‌های منسون به شمار می‌آید. 🔷 محتوی آن مانند فیلم ماتریکس در مورد موضوعات مختلفی، نظیر کشتار، سلطه‌ی جهانی و این که انسان چیست، در چه وضعیتی به سر می‌برد، به کجا می‌رود و... است. 🔶 کلیپ آن، میکسی از ترکیب فیلم ماتریکس و محیطی شبیه به کنسرت‌های منسون است و صحنه‌هایی از فیلم ماتریکس در آن نمایش داده می‌شود. 🔷 این کلیپ پر از صحنه‌های خشونت‌گرا و تأکید بر این ویژگی انسان است که می‌کوشد و عمل می‌کند؛ سپس فکر می‌کند. 🔶 روحیات کارهای منسون باعث شد که از آهنگ‌های او، در مطرح‌ترین فیلم‌های روز مثل «جادوگر بلر، ماتریکس ۱ و۲، اقامتگاه شیطان» و بسیاری دیگر استفاده شود. 🔷 کلیپ «The nobodies» در سال ۲۰۰۰ ساخته شده و جزء آلبوم هالیوود است. مضمون کلی آن، درباره‌ی کسانی است که می‌کوشند با توسل به شیطان و نیروهای پلید به جایی برسند و کسی شوند. به همین علت در سراشیب سقوط از انسانیت فرو غلتند. 🔶 در این کلیپ، دخترکی از سوراخی شبیه به دریچه‌ی کولر یتیم‌خانه فرار می‌کند و در انتهای کانال به قلمرو شیطان که عرصه‌ی عمومی جامعه و زندگی مردم است پا می‌گذارد. این قلمرو آن‌قدر وسیع است که گویی همه ما در آن هستیم و «منسون» در این کلیپ، در نقش شیطان است. 🔷 در جایی از آن می‌بینیم که اداره‌ی آن یتیم‌خانه، به دست انسان‌های پول‌پرست است و «منسون» با دادن اندکی پول به آن‌ها؛ گویی روح و جسم آن دختر را با هم می‌خرد. 🔶 کلیپ‌های او، با این که بسیار وحشت‌انگیز و غیراخلاقی است، رویکردی انتقادی داشته و می‌کوشد ضعف‌ها و فجایع تمدن مادی را با تکنیک‌هایی از سبک‌های سوررئال و اکسپرسیونیسم به تصویر بکشد. 🔷 اما تمرکز او بر نشان دادن پلیدی‌های درون انسان‌ها و ندیدن و ننمودن خوبی‌ها به این نتیجه منجر می‌شود که شیطان و شرارت غالب است و خیر و خوبی شکست خورده. 🔶 پس باید تسلیم نیروی برتر شد و برای رسیدن به قدرت، زندگی و کامیابی باید نیروی او در انسان جریان یابد و با شیطان یکی شود. 🔷 جنبه‌ی مهم دیگر در آثار او ایجاد ترس و وحشت است که کارهایش را دل‌پذیر می‌سازد. اما این هراس موهوم که از برتر نشان دادن قدرت شیطان ایجاد می‌شود کجا و خوف و ادراک هیبت عظمت و کبریایی حقیقت بی‌کران هستی کجا❓ ♦️ همو که در پایان مهلت شیطان ندا می‌دهد «لِمَنِ المُلکُ الیَوم» امروز فرمانروایی از آن کیست، و کسی نیست تا پاسخ دهد «لِلّهِ الوَاحِدِ القَهَّارِ» [سوره غافر، آیه ۱۶] برای خداوند یکتای قهار.[۲] 🔻پی‌نوشت: [۱] . حمید نگارش، فرقه‌های نوظهور، قم: تحقیقات اسلامی، ۱۳۹۰، ص ۱۰۰. [۲]. حمیدرضا مظاهری‌سیف، جریان‌شناسی انتقادی عرفان‌های نوظهور، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۹، ص ۴۸. {کانال روشنگری} ⚫@roshangari_114
روشنگری
آیا « بارانهاى پیاپى » ، « جنگهاى خونین » ، « خروج یأجوج و مأجوج » و « طلوع خورشید از مغرب » از نشان
آیا « بارانهاى پیاپى » ، « جنگهاى خونین » ، « خروج یأجوج و مأجوج » و « طلوع خورشید از مغرب » از نشانه های حتمی ظهور است⁉️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ 🔻خروج یأجوج و مأجوج 🔷 در برخى روایات خروج مأجوج و مأجوج از نشانه هاى ظهور دانسته شده [7] که با دقت در این روایات روشن مى شود که ارتباطى به مسأله ظهور ندارند بلکه بیشتر آنها ناظر به برپایى قیامت هستند. 🔶 دو موردى که در قرآن از خروج یأجوج و مأجوج یاد شده هم [8] هیچ دلالتى بر این قضیه ندارد. این افزون بر ضعف سند روایات این باب و ضعف دلالت و نارسایى و گاه تناقض آنهاست. 🔻 طلوع خورشید از مغرب 🔷 از جمله نشانه هاى ظهور که در روایات به آن اشاره شده طلوع خورشید از مغرب است وقوع چنین پدیده اى اگر معناى ظاهرى آن مراد باشد مستلزم در هم ریختن و از هم پاشیدن نظم جهان و تغییر در حرکت منظومه شمسى خواهد بودو این با اصول حاکم بر نظام طبیعت ناسازگارى دارد. 🔶 به طور قطع حضرت مهدى(عج) بر روى همین زمین حکومت جهانى خویش را تشکیل مى دهد [9] بر این اساس تحقق این نشانه به گونه معجزه چنانکه برخى پنداشته اند میسر نیست زیرا معجزه در محدوده نظام حاکم بر طبیعت و جهان صورت مى گیرد [10]. ♦️ به نظر مى رسد منظور از طلوع خورشید از مغرب حضرت مهدى(عج) است. 🔷 فیض کاشانى در توضیح روایتى در این زمینه مى نویسد: وکأنّه کنّى بطلوع الشمس من مغربها فى الحدیث عن ظهوره(ع) کما یظهر من بعض الأخبار [11].) 🔶 گویا طلوع خورشید از مغرب کنایه از ظهور حضرت مهدى(ع) است همان گونه که از برخى اخبار هم استفاده مى شود. 🔷 همان گونه که مرحوم فیض اشاره کرده از برخى روایات نیز این مطلب استفاده مى شود. در ذیل روایت صعصعه که این حادثه را به عنوان نشانه ظهور معرفى مى کند جمله اى است که روشنگر این معناست. 🔶 صعصعة در پاسخ فردى که از منظور امیرالمؤمنین(ع) از جمله (لاتسألونى عما یکون بعد ذلک…) پرسیده بود گفت: (ان الذى یصلى خلفه عیسى بن مریم هوالثانى عشر من العترة التاسع من ولد الحسین بن على(ع) وهو الشمس الطالعة من مغربها [12].) 🔷 کسى که حضرت عیسى(ع) پشت سروى نماز مى گزارد دوازدهمین نفر از خاندان پیامبر(ص) و نهمین نفر از فرزندان حسین بن على(ع) است و هم اوست خورشیدى که از غروبگاهش طلوع مى کند. 🔶 بر این اساس طلوع خورشید از مغرب معناى کنایى دارد و در حقیقت تشبیه شده است ظهور حضرت مهدى(عج) به طلوع خورشید از غروبگاهش. ♦️ همان گونه که خورشید پس از آن که چهره در نقاب شب فرو مى کشد دوباره پرده هاى سیاهى را مى درد و طلیعه روشن آن از کرانه هاى افق پرتوافشانى مى کند حضرت مهدى(عج) نیز پس از طى دوران محنت و محرومیت و سپرى شدن روزگار غیبت و انتظار ظهور مى کند بسان خورشیدى جهان فتنه عدالت و بستوه آمده از ظلم و ستم و بى عدالتى را با پرتو حیاتبخش عدالت زنده و روشن مى کند. پی نوشت: [1] (ارشاد ج370/1. [2] (کتاب الغیبة) شیخ طوسى 449/. [3] (اعلام الورى) 432/. [4] (تاریخ مابعد الظهور) 191/. [5] (جامع الرواة) ج547/1. [6] (بحارالأنوار) ج246/52 251 388. [7] (منتخب الأثر) 461/; (سنن ابن ماجه) ج1353/2 (صحیح مسلم) ج199/8; (کنزالعمال) ج338/14 ـ 343; (تاریخ غیبت کبرى) 526/. [8] (سوره کهف) 94/ سوره انبیاء آیه 96/. [9] (بحارالأنوار) ج194/52 (کتاب الغیبة) نعمانى 252/; (ارشاد) ج371/2. [10] (دادگستر جهان) 220/. [11] (وافى) ج446/2. [12] (بحارالأنوار) ج195/52. {کانال روشنگری} ⚫@roshangari_114
روشنگری
فرقه های نوظهور برای دستیابی به اهداف خود از شیوه هایی مختلف و متعدد استفاده میکنند 🕉☯️🔯☸️🔻 قسمت
فرقه های نوظهور برای دستیابی به اهداف خود از شیوه هایی مختلف و متعدد استفاده میکنند 🕉☯️🔯☸️🔻 قسمت (دوم) 2️⃣ 🔻 مذهب ستیزی 🔷 نفی آنچه خود نیافته و مورد قبول مردم است، از دیگر شیوه های تبلیغ عرفان های نو ظهور است، به دلیل اینکه آنها برای رسیدن به اهداف خود با موانعی بزرگ روبرو هستند، که یکی از آن موانع، چیزهایی است که مردم به عنوان مذهب و دین قبول دارند. 🔶 آنچه مردم به عنوان خدا، پیغمبر و کتاب آسمانی پذیرفته اند، از موانع رسیدن به اهداف آنها محسوب می شود، به همین دلیل به دنبال نفی آنها بر آمده و با کی گفته؟ و کی دیده؟ و ... ؟ به دنبال رد کردن آنها بر می آیند. 🔻 روش تبليغی تهاجمی 🔷 القاء و ايجاد شبهه با توجه به ویژگی های شبهه(1.هجومی است و تخریب کننده 2. در فضای غیر پاسخگو رشد کرده و مانع پاسخ گویی به موقع می شود3.خودش را با زمان هماهنگ می کند.) یکی دیگر از روش های تبلیغی معنویت های کاذب می باشد. 🔻 روش (چهره به چهره) 🔷 در این شیوه، مبلغان فرقه های انحرافی آرای خود را بی واسطه به مخاطب ارائه می کند و طرفین به طور مستقیم به تفهیم و تفاهم می پردازند. 🔶 روش تبلیغ گسترده در پوشش هیئت های پزشکی، بهداشتی، علمی، پژوهشی، نظامی، جهانگردی، روزنامه نگاری، شرکت های بازرگانی، مؤسسه های خیریه و انجمن های حمایتی و خدماتی پوشش به تناسب نیاز 🔷 روش نفوذ در محافل فرهنگی (فرهنگ سراها ،هیئات و مدارس و...) 🔶 نزدیک شدن به تهیدستان و ضعفا با تبلیغ عدالت اجتماعی و القاء جنگیدن به خاطر عدالت 🔷 روش جذب افراد ثروتمند و مشهور که به علل مختلف روانى، اجتماعى، فلسفى، مذهبى، سیاسى گرایش به این فرقه ها پیدا می كنند و ثروت و شهرت آنها سبب می شود افراد بیشترى به این گروه و یا فرقه بپیوندند. 🔶 تامين مايحتاج مريدان و تطميع جوانان با پول مواد مسكن و تامين اسباب عيش و نوش آنها 🔻 ادعاهاي گزاف و دروغ پردازي هاي بزرگ 🔷 مانند : ادعاي كرامت و معجزه ادعاي دانستن اسرار و رموز هستي و كشف اسرار و رازهاي مگو تسلط بر علوم غريبه و دانستن خواص حروف و اعداد و جداول 🔶 تفسير به راي قرآن و منابع مذهبي و بدعت در انجام مناسك ديني و صدور فتواهاي من درآوردي مانند خواندن نماز به زبان فارسي و يا تركی كامل آن در مواقع تشخيص مراد. 🔻 القاء شک و تردید 🔷 از دیگر روشهای تبلیغ معنویت های نوین این است که؛ سعی میکنند مخاطبین خود را با استفاده از شک و تردید نسبت به آنچه تا کنون قبول داشتند، به سمت و سوی خود کشانده و مخاطب را قانع کنند که، برای رسیدن به اهداف معنوی راهی که تا کنون میرفتی درست نبوده، و اکنون راه درست را آنها ارائه میدهند. 🔶 انسان مردد همیشه در سر دو راهی می ماند و نمی تواند حرکتی انجام دهد، درست است که شک، راه رسیدن به حقیقت است، اما ماندن در شک انسان را نابود می کند. 🔷 به همین دلیل برخی از این فرقه ها به دنبال این هستند که، با مقدس نشان دادن شک و تردید، انسان را در آن نگه داشته تا به اهداف خود برسند. 🔻استفاده از جذابیت ها 🔷 اما مهمترین راه تبلیغ تعداد زیادی از این نحله ها، استفاده از مواردی است که بین جوانان جذابیت داشته و به آن علاقه نشان می دهند، که بوسیله آن سعی در تبلیغ افکار خود دارند، مانند؛ ارتباط بین زن و مرد، موسیقی، روابط آزاد و .... 🔶 ابزاری که عموما برای تبلیغ افکار و عقاید خود از آنها استفاده میکنند، معمولا ابزاری است که در دسترس مردم بوده و مردم روزانه از آنها بارها و بارها استفاده میکنند، مانند: 🔻 نوع پوشاک و ظاهر مردم ♦️ پوشش انسان خبر از بخشی از تفکر او را می دهد و چند سالی است که برای تبلیغ برخی از افکار معنوی نوین از پوشاک استفاده شده است. ادامه دارد....🔻🔻 {کانال روشنگری} ⚫@roshangari_114
آیا چله نشینی صوفیان سنت پیامبر (ص) است ❓🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ از دیگر آداب و سنن چله‌نشینی در صوفیه، ریاضت‌های غیرشرعی است. 🔷 چله‌نشینی در حجره تاریک و نخوابیدن در چند شب اول و چله‌نشینی به‌صورت معکوس، که در برخی طریقت‌ها مرسوم بوده که سالک چهل شبانه‌روز را درحالی‌که با سر در چاهی آویزان بود، به ذکر و مراقبه می‌گذراند[4] 🔶 یا ترک حیوانی و گرسنگی ازجمله این ریاضات است که درباره احوالات افرادی همچون سهل بن عبدالله گفته‌شده: «در 40 شبانه روز تنها یک مغز بادام غذای او بود» 🔷 یا ابوسعید ابوالخیر که در طول هفت سال عزلت و ریاضتش در بیابان جز خار بیابان و سرگز و امثال آن چیزی نخورد[5] و درباره‌ی ریاضت در دوران چله هم می‌گوید: «چون خواهند که کلام خداوند عزوجل به سر بشنوند چهل روز گرسنه باشند و چون سی روز بگذرد مسواک کنند و از بعد آن ده روز دیگر باشند.»[6] ♦️ سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در میانه‌روی در این امور است نه افراط در این امور. 🔷 چنانچه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مذمت و نکوهش عده‌ای از اصحاب خود که در خانه عثمان بن مظعون با یکدیگر به توافق رسیدند که روزها را روزه بگیرند و شب‌ها را بیدار بمانند و هیچ گاه در بستر نخوابند و گوشت و روغن نخورند، به آنان فرمود: 🔶 «من بدین کاری که شما انجام داده‌اید فرمان داده نشده‌ام، سپس فرمود: شما خود بر خویشتن حقی دارید، بنابراین روزه بگیرید و افطار نمایید و شب‌زنده‌داری کنید و بخوابید، زیرا من نماز به پا می‌دارم و می‌خوابم و روزه می‌گیرم و افطار می‌کنم و گوشت و روغن تناول می‌کنم، هر کس از سنت وشیوه من سرپیچی نماید، از من نیست».[7] 🔷 قرآن کریم نیز دقیقاً برخلاف این افراط‌گرایی صوفیه می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ [مائده/87] ای اهل ایمان، حرام نکنید طعام‌های پاکیزه‌ای که خدا بر شما حلال نموده و(از حدود و احکام خدا) تجاوز نکنید، که خدا تجاوز کنندگان را دوست نمی‌دارد.» 🔶 لازمه این‌گونه چله‌نشینی و عزلت صوفیانه، تضاد و مخالفت با سنت و سیره پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است، چرا که گوشه‌نشینی های طولانی یا چله‌نشینی های متعدد، باعث ترک شدن حضور در مساجد و معاشرت با مردم و باعث قطع شدن رابطه خویشاوندی و همچنین نقض حقوق خانواده خواهد شد. 🔷 درنتیجه باید گفت نه تنها این چله‌نشینی‌های پیاپی و گوشه‌نشینی‌ها، برخلاف سنت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) است، بلکه بدعت و انحرافی بزرگ در دین اسلام است . 🔶 حتی برخی از صوفیه به این شیوه از چله‌نشینی اعتراض کرده و تأکید می‌کنند که این رسم از اسلام نیست و نوعی بدعت به شمار می‌رود.[8] ♦️ در حقیقت این نوع چله‌نشینی دقیقاً مخالف روح عرفان محمدی و چله‌نشینی عارفان حقیقی است. 🔻 پی‌نوشت: [4]. میرخورد، محمدبن مبارک، سیرالاولیاء در احوال و ملفوظات مشایخ چشت، لاهور، ۱۳۵۷ ش، ج ۱، ص ۷۸ و ۷۹ [5]. محمد بن منور، اسرارالتوحید فی مقامات أبی سعید، تصحیح و تنظیم شفیعی کدکنی، محمدرضا، انتشارات آگاه، تهران، 1386، ص 27 [6]. هجویری، ابوالحسن علی بن عثمان، کشف‌المحجوب، به ‌ تصحیح و.ژوکوفسکی، چاپ دهم، 1387 ش، ص 418 [7]. حر عاملی، محمد بن حسن، ترجمه رساله الاثنی عشریه فی الرد علی الصوفیه، مترجم جلالی، نشر انصاریان، قم، 1386 ش، ص 144 [8]. نسفی، عزیزالدین محمد، کشف الحقایق، تصحیح مهدوی دامغانی، نشر بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۵۹، ج ۱، ص ۱۳۵ {کانال روشنگری} ⚫@roshangari_114