🔸 خواص #سنگ ها و انگشترها در روایات اهلبیت(ع) و یک نکته مهم 👆
✅ بعضی سنگها هم مثل #میوه ها مثل #سبزی ها خواصی دارند.. این خواص ذاتی آنهاست.. اما این به معنای نفی دیگر قوانین هستی نیست.. به معنای نفی #تلاش و #توکل و.. نیست.. هر چیز در جای خود و حد خود کل طبیعت و خلقت را شکل و نظم میدهد..
#انگشتر #عقیق #فیروزه #زمرد #سنگ_درمانی #یاقوت #گردنبند #زینت #علوم_غریبه #ابجد #شرف_الشمس #زیورآلات #تزئینات #بدلیجات #طلا #نقره #دستبند #النگو #در_نجف #سنگ_درمانی #انرژی_مثبت #انرژی_کائنات #عرفانهای_کاذب
👉 @roshangarii 🌹
📩 چطوری یه #کار جدید پیدا کنم؟ چه مشکلاتی سر راهم هستش؟ چطوری از پس مشکلات بربیام؟👆
📌تجربیات خودتون برای #کسب و #کار، #کارآفرینی، #مشاغل_خانگی و.. را برای @roshangarii بفرستید. خیلی ها بیکارن و بیکاری علت صدها بلا و مشکل.. مبارزه با #بیکاری بهترین مبارزه با #فقر و #اعتیاد و #طلاق و.. است.. پس به یاری هموطنان مان بشتابیم..
#اشتغال #شغل #گرانی #اقتصاد #روحانی #درآمد #ثروت #خلاقیت #کارآفرین #بیکار #صبر #سود #مهارت #تحصیلات #علاقه #جستجو #تلاش #تکاپو #ریسک #امید #توکل #فضای_مجازی
👉 @roshangarii 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 قابل توجه اونایی که میگن بعلت کم پولی یا #فقر، #ازدواج نمیکنیم.. یا #بچه نمیاریم؟👆
شما #توحید تون مشکل داره.. چون این وعده خداست که برای ازدواج و #فرزند رزق و روزی میرسونه..
✅ نکته: عده ای ممکنه بگن پس چرا بعضیا که زیاد بچه دارن، فقیرن.. چون خدا گفته از تو حرکت از من برکت.. نگفته فقط بچه بیار.. برو معتاد شو، #کار نکن.. گفته به اندازه #سعی تو کمک میکنم👌
#دختر #پسر #بچه_داری #فرزندآوری #قرائتی #قرآن #اسلام #خدا #الله #توکل #جوان #جوانی
👉 @roshangarii 🌹
🔺 از #کرونا نترسید. از #سرطان نترسید. از اینکه روزی فلان #بیماری رو بگیرید نترسید..
محکم باشید و #قوی و #آرام .. اهل #عقل و #سبک_زندگی_سالم و #توکل به پروردگار عالم
#ترس #بیماری_ترسی #وزارت_بهداشت #طب_اسلامی #طب_سنتی #انرژی_مثبت #انگیزشی #انتخابات #روحانی #اصلاحات #کورونا #مرگ #فوبیا #روانشناسی #سلامت #شیطان #خدا #آرامش #قم #تهران #ایران
👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از داستانهای ممنوعه (رمانهای جبهه مقاومت)
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_هشتم
💠 شنیدن همین جمله کافی بود تا کاسه دلم ترک بردارد و از رفتن حلیه #وحشت کنم.
در هیاهوی بیمارانی که عازم رفتن شده بودند حلیه کنارم رسید، صورت پژمردهاش به #شوق زنده ماندن یوسف گل انداخته و من میترسیدم این سفرِ آخرشان باشد که زبانم بند آمد و او مشتاق رفتن بود که یوسف را از آغوش لختم گرفت و با صدایی که از این #معجزه به لرزه افتاده بود، زمزمه کرد :«نرجس #دعا کن بچهام از دستم نره!»
💠 به چشمان زیبایش نگاه میکردم، دلم میخواست مانعش شوم، اما زبانم نمیچرخید و او بیخبر از خطری که #تهدیدشان میکرد، پس از روزها به رویم لبخندی زد و نجوا کرد :«عباس به من یه باطری داده بود! گفته بود هر وقت لازم شد این باطری رو بندازم تو گوشی و بهش زنگ بزنم.»
و بغض طوری گلویش را گرفت که صدایش میان گریه گم شد :«اما آخر عباس رفت و نتونستم باهاش حرف بزنم!»
💠 رزمندهای با عجله بیماران را به داخل هلیکوپتر میفرستاد، نگاه من حیران رفتن و ماندن حلیه بود و او میخواست #حسرت آنچه از دستش رفته به من هدیه کند که یوسف را محکمتر در آغوش گرفت، میان جمعیت خودش را به سمت هلیکوپتر کشید و رو به من خبر داد :«باطری رو گذاشتم تو کمد!»
قلب نگاهم از رفتنشان میتپید و میدانستم ماندنشان هم یوسف را میکُشد که زبانم بند دلم شد و او در برابر چشمانم رفت.
💠 هلیکوپتر از زمین جدا شد و ما عزیزانمان را بر فراز جهنم #داعش به این هلیکوپتر سپرده و میترسیدیم شاهد سقوط و سوختن پارههای تنمان باشیم که یکی از فرماندهان شهر رو به همه صدا رساند :«به خدا #توکل کنید! عملیات آزادی #آمرلی شروع شده! چندتا از روستاهای اطراف آزاد شده! به مدد #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آزادی آمرلی نزدیکه!»
شاید هم میخواست با این خبر نه فقط دل ما که سرمان را گرم کند تا چشمانمان کمتر دنبال هلیکوپتر بدود.
💠 من فقط زیر لب #صاحبالزمان (علیهالسلام) را صدا میزدم که گلولهای به سمت آسمان شلیک نشود تا لحظهای که هلیکوپتر در افق نگاهم گم شد و ناگزیر یادگاریهای برادرم را به #خدا سپردم.
دلتنگی، گرسنگی، گرما و بیماری جانم را گرفته بود، قدمهایم را به سمت خانه میکشیدم و هنوز دلم پیش حلیه و یوسف بود که قدمی میرفتم و باز سرم را میچرخاندم مبادا #انفجار و سقوطی رخ داده باشد.
💠 در خلوت مسیر خانه، حرفهای فرمانده در سرم میچرخید و به زخم دلم نمک میپاشید که رسیدن نیروهای مردمی و شکست #محاصره در حالیکه از حیدرم بیخبر بودم، عین حسرت بود.
به خانه که رسیدم دوباره جای خالی عباس و عمو، در و دیوار دلم را در هم کوبید و دست خودم نبود که باز پلکم شکست و اشکم جاری شد.
💠 نمیدانستم وقتی خط حیدر خاموش و خودش #اسیر عدنان یا #شهید است، با هدیه حلیه چه کنم و با این حال بیاختیار به سمت کمد رفتم.
در کمد را که باز کردم، لباس عروسم خودی نشان داد و دیگر دامادی در میان نبود که همین لباس #عروس آتشم زد. از گرما و تب خیس عرق شده بودم و همانجا پای کمد نشستم.
💠 حلیه باطری را کنار موبایلم کف کمد گذاشته بود و گرفتن شماره حیدر و تجربه حس #انتظاری که روزی بهاریترین حال دلم بود، به کام خیالم شیرین آمد که دستم بیاختیار به سمت باطری رفت.
در تمام لحظاتی که موبایل را روشن میکردم، دستانم از تصور صدای حیدر میلرزید و چشمانم بیاراده میبارید.
💠 انگشتم روی اسمش ثابت مانده و همه وجودم دست #دعا شده بود تا معجزهای شود و اینهمه خوشخیالی تا مغز استخوانم را میسوزاند.
کلید تماس زیر انگشتم بود، دلم دست به دامن #امام_مجتبی (علیهالسلام) شد و با رؤیایی دست نیافتنی تماس گرفتم. چند لحظه سکوت و بوق آزادی که قلبم را از جا کَند!
💠 تمام تنم به لرزه افتاده بود، گوشی را با انگشتانم محکم گرفته بودم تا لحظه اجابت این معجزه را از دست ندهم و با #رؤیای شنیدن صدای حیدر نفسهایم میتپید.
فقط بوق آزاد میخورد، جان من دیگر به لبم آمده بود و خبری از صدای حیدرم نبود. پرنده احساسم در آسمان #امید پر کشید و تماس بیهیچ پاسخی تمام شد که دوباره دلم در قفس دلتنگی به زمین کوبیده شد.
💠 پی در پی شماره میگرفتم، با هر بوق آزاد، میمُردم و زنده میشدم و باورم نمیشد شرّ عدنان از سر حیدر کم شده و #عشقم رها شده باشد.
دست و پا زدن در برزخ امید و ناامیدی بلایی سر دلم آورده بود که دیگر کارم از گریه گذشته و به درگاه #خدا زار میزدم تا دوباره صدای حیدر را بشنوم. بیش از چهل روز بود حرارت احساس حیدر را حس نکرده بودم که دیگر دلم یخ زده و انگشتم روی گوشی میلرزید...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✍️ کانال #داستانهای_ممنوعه
@dastanhaye_mamnooe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زن و شوهری با 22 بچه ! 😳😜
زن و شوهر میگن: دوست داشتیم خدا برامون تصمیم بگیره 💚 و جلوی بچه دار شدن مونو نمیگیریم😊
مسیحی هستند ولی ایمان و توکل شون از خیلی از ما مسلمونها بزرگتره.. چقدر جالبه نحوه تربیت بچه ها😘
#اسلام #مسیحی #مسیحیت #فرزند #فرزندآوری #توکل #توسل #ازدواج #کنترل_جمعیت #غرب #غرب_زده
-------
کانال روشنگری را به دوستان خود معرفی کنید👇👇
👉 eitaa.com/roshangarii 🚩