♨️خدا در اندیشه «اکهارت توله»
♦️#اکهارت_توله، متأثر از معنویت های شرقی است و آموزه هایی از ذن بودیسم و هندوئیسم را تبلیغ می کند که طرفداران زیادی نیز دارد. آن چه که به آن دعوت می کند تسلیم درونی است که نام آن را «پذیرش حال» می گذارد. از همین رو همواره از تسلیم بودن حرف می زند.
🔹وی تمامی باورها،از جمله اعتقاد به #خدا را مخدوش میداند و تاکید می کند فقط حال را دریابید و همه چیز را فراموش کنید.
👈«توله، فردی چون #نیچه را عارف و روشنضمیر میخواند و این جمله وی که می گوید: «خدا مرده است» را قانون خوشبختی معرفی می کند.»(1)
📚1. شریفی دوست، حمزه، کاوشی در معنویت های نوظهور، نشر معارف،ص258.
@Feraghvaadyan
🔮پاپکورنیزاسیون دین
💢یکی از تحولات #دین در عصر مدرن، گرایش به رویکردی مسرتجویانه است که از آن به «#پاپکورنیزاسیون دین» یاد شده. دراین رویکرد، دین در نظر انسان مسرتجو اصالتی را که در زندگی سنتی داشت، از دست داده و در حد مشغولیت اوقات فراغت فرومیکاهد. مشغولیتی که انتظار میرود با فارغ کردن انسان از فشار عقلانیت مدرن،به نحو چشمگیر، استرسها و آلام #مدرنیته را به طور موقت التیام بخشد.
⚠️بر اساس این نوع دینورزی، مؤلفههای پراکنده از #ادیان مختلف، صرفاً به دلیل کارکردشان به عنوان امری مسرتبخش مورد انتخاب و التقاط قرار میگیرند و بدون تناسب کنار هم مینشینند. دین پاپکورنیزه، با انسانی تناسب دارد که به دنبال فهم و تبیین جهان مشهود نیست، بلکه تنها میخواهد در این جهان، آزاد و خوش باشد.
🔚درواقع میخواهد خودش را که چیزی جز #آزادی و خودمختاری نیست، بسازد. برای چنین انسانی، همانند «#نیچه»، افسانه «مرگ خدا» مطرح است، با این تفاوت که او به رد وجود خدا نمیپردازد، بلکه به غایب بودنش قائل است. انسان معاصر، #خدا را غایب لحاظ میکند تا بتواند آزادی خود را تضمین کند، بنابراین دینورزی او بههیچوجه نمیتواند به معنی تعبد و بندگی باشد، بلکه گونهای غوطهوری در شادی ناشی از احساس آزادی تعبیر میشود.
📚منبع: حمیدیه، بهزاد،معنویت در سبد مصرف، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1391، صص330-302.
@Feraghvaadyan
🛐ندای کدام درون؟
👈نقدی بر آموزه اصالت در معنویتهای نوپدید
📝#اصالت یکی از ایدههای محوری تفکر معاصر، نمودیافته در #معنویتهای_نوپدید است.
↙️انتقاد ایده اصالت، متوجه مرجع آن، یعنی درونیات هر فرد است. اصالت، متأثر از ایدههای دوره #رمانتیسیم و مسئله ندای درون میباشد که پیشفرض آن، نگاهی بسیار مثبت به سرشت انسانی است؛ نگاهی که بر اساس آن، سرشت آدمی سراسر پاکی و نیکی بوده و با بازگشت انسانها به چنین سرشتی، تمام مشکلات اجتماعی برطرف خواهدشد.
⚠️اشکال این نگره، آنجاست که دیدگاههایی مانند #نیچه و #فروید در کنار تصویری که از متون دینی در مورد سرشت انسان بهدست میآید، نشانگر آن هستند که سرشت انسان سراسر خوبی و نیکی نیست و در کنار نداهایی که به خوبی و نیکی دعوت میکنند، نداهایی نیز در سرشت ما وجود دارد که به سوی بدی و پلیدی فرامیخوانند؛ از اینرو ارجاع بدون قید و شرط به درونیات و ملاک قرار دادن آن برای تمام شئون زندگی بر پایه صحیحی استوار نیست.
⏪برای سپردن امور زندگی به درونیات، نیازمند ملاکی خواهیم بود برای تمییز درونیات نیک از بد. چنین نیازی، ما را به ملاکی خارج از درونیات –بیرونی- رهنمون خواهدشد؛ امری که کاملاً در تقابل با ایده #اصالت است.
📚منبع: سهرابیفر، وحید، «تأملی انتقادی در انسانشناسی معنویت جدید»،از مقالات ارائهشده به «همایش معنویتهای نوپدید؛ شاخصهها و نقدها»
@Feraghvaadyan