eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمله پلیس ضدشورش آمریکا به تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم ایالت جورجیا که در حمایت از مردم فلسطین برگزار شده بود @rozaneebefarda
جمله فرمانده شهید فلسطینی خلیل البهتینی(أبوهادی) بر دیوار منطقه مرزی رفح-مصر «من یسکن هذه الأرض و لاینال الشهادة فقد خسر» کسی که در این سرزمین زندگی کند و شهید نشود قطعا خسارت کرده است. @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تداوم حمله پلیس آمریکا به دانشجویان اعتصاب‌کننده دانشگاه کلمبیا @rozaneebefarda
تصاویر اجتماع جنبش دانشجویی دانشگاه هاشمی اردن در حمایت از غزه و مقاومت و اعتراض به دستگیری دانشجویان حامی فلسطین @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تظاهرات کارگران انگلیسی عضو سازمان «کارگران فلسطین آزاد» در لندن و مطالبه توقف صادرات اسلحه از بریتانیا به رژیم صهیونیستی @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهپیمایی حمایت از مردم فلسطین-ایتالیا-چهارشنبه12اردیبهشت1403 @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنه‌هایی از حمله حزب‌الله لبنان به مواضع نیروهای نظامی ارتش صهیونیستی-سه‌شنبه 1403.2.10 @rozaneebefarda
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📊 | امام ایمان 👈🏻 روایت شهید مطهری از ملاقات با امام در پاریس 🔻 رهبر انقلاب اسلامی در سی‌وچهارمین سالگرد ارتحال حضرت امام (۱۴۰۲/۳/۱۴) خاطره‌ای از شهید مطهری درباره ابعاد ایمان امام خمینی نقل کردند و گفتند: شهید مطهّری (رضوان الله تعالی علیه) در پاریس یک ملاقاتی با امام کرده بود ــ خود شهید مطهّری کوه ایمان بود؛ او در مقابل ایمانِ امام اظهار حیرت و شگفتی میکرد ــ ایشان بعد از برگشتن گفت که من چهار ایمان در امام مشاهده کردم: 🔹 ۱- ایمان به هدف 🔸 ۲- ایمان به مردم 🔹 ۳- ایمان به راه 🔸 ۴- ایمان به خدا 📥 نسخه با کیفیت 👇 khl.ink/f/53061
هدایت شده از یادداشت هایم
آگاهی کهنه ای به نام نو از محمد قوچانی 🍀🍀🍀🍀🍀 ⚫️از شماره حنیف نژاد سیاست نامه به صورت جدی خط فکری و مشق قلم سیاسی محمد قوچانی و تیم عمادالدین باقی را دنبال کرده ام. هر چند قبلی ها را هم تورق کرده ام. یک مخالف معتصب قابل احترام. البته با عمق کم علمی و سطح سواد بالای ژورنالیستی. 🛑نکته ای که متوجه شدم این بود که حتما یک حلقۀ فکری منسجم فکر می کند و بعد از آن تا شمارۀ بعدی و حتی بیشتر، دستور مطبوعات رده پایین تر آن ها را می توانی مشاهده کنی. انسجام عالی و این که هیچ چیز در این نشریه هدر نمی رود. حتی در معرفی رمان و کتاب هم همان خط سیر نشریه را دنبال می کند. که عمدتا در یک مقدمۀ طولانی به قلم خودش قابل مشاهده است. اما این شمارۀ آخری جالب است. ♦️قبلش در مورد شماره قبلی باید بگویم طوفان الاقصی چنان سیلی محکمی به نظم نوین جهانی زده است که این نشریه هم نتوانسته بود به آن بی توجه باشد و مفصل به مسألۀ فلسطین پرداخته بود. البته با تم همیشگی خودش. و تنها راه نجات فلسطین را لیبرالیسم خوانده بود! 🔳اما در این شماره به نظر من در مقایسه با تمام شماره های پیشین افت چشمگیری داشته است. نشریه کلا گیج است. اولین بار است که هیچ خط سیر و خط داستان مشخص در آن مشاهده نمی کنی. یک جُنگ از مطالب با همان تم همیشگی. یعنی یکی کینۀ عجیب و غریب نسبت به امام خمینی و حتی تمام منسوبانش. و یکی هم کینۀ جالب و باور نکردنی نسبت به روسیه – که ای کاش این کینه را نسبت به غرب هم داشتند- ▪️در مورد حاج احمد ضمیمه ای دارد که از عکس روی جلد ضمیمه تا نحوۀ تیتر و ادبیات متن، کینه می بارد. و این کینه به عقیدۀ من از امام ناشی می شود. حتی مصاحبه ای با سید حسن انجام داده که آن هم همین فعل گفتاری و یا نوشتاری را به ذهن می رساند. 🟥در این جُنگ مطبوعاتی این دفعه، یک پیشقراولی برای مبارزات انتخاباتی وجود دارد که در مقدمه دیده می شود. هر چند بر خلاف بقیۀ شماره ها آن را به شک یک روح واحد در کل نشریه جریان نداده است و نشریه همان طور که گفتم حالت یک جُنگ دارد. در این مقدمه حمله ای به حاکمیت کرده است و همان گونه که در یادداشت های قبلی ام حدس زده بودم، رمز مبارزۀ انتخاباتی شان، در این حمله به حاکمیت، دولت و مجلس اقلیت است. آن قدر این کلمه را تکرار می کنند که همه باورشان شود. و البته امید دارند از قاعدۀ "مردم دوست دارند در طرف اکثریت بایستند" در انتخابات آتی برنده باشند. 🔺بقیۀ نشریه هم بدون هیچ جهت خاصی مطالب پراکنده دارد از مطلب در مورد فلسطین دارد تا کیته توزی نسبت به امام و البته نفرت عجیب و غریب نسبت به روسیه و شیفتگی عجیب تر نسبت به لیبرالیسم! https://eitaa.com/yadashthayam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید|| اتفاق جدید در محور مقاومت/ حمله غیرمنتظره مقاومت بحرین به بندر ایلات برای اولین‌بار مقاومت اسلامی بحرین (گردان‌های الاشتر) اعلام کرد هفته گذشته در جریان حمله پهپادی خود، مقر شرکت حمل و نقل زمینی «تراک نت» رژیم صهیونیستی در بندر ام الرشراش (ایلات) را در سرزمین‌های اشغالی هدف قرار داده‌اند. @rozaneebefarda
گزارش ویژه قوه قضائیه از جزئيات ماجرای فوت نیکا شاکرمی در گزارش تفصیلی خبرگزاری میزان نسبت به دروغ‌پردازی آشکار نکات و مستندات جالبی وجود دارد. این گزارش را اینجا بخوانید: https://www.mizanonline.ir/00K1Cf @rozaneebefarda
نهضت علمی و اصلاح فرهنگی و فکری امام صادق‌(علیه‌السلام) [صفحه ۱ از ۲] اختصاصی|| حجت‌الاسلام حمید احمدی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 اوج‌گیری فرقه گرایی مذهبی، ورود اندیشه‌های کلامی یونان به حوزه اسلامی و دعوت دینی عباسیان همگی ضرورت تلاش و جهاد علمی را طلب می‌کرد تا اندیشه و معارف اسلامی مکتب اهل بیت علیهم‌السلام با نهضت علمی و اصلاحی بالنده و با پیراستن از آرا و اندیشه‌های ناصواب و التقاطی، از آن‌ها تمایز یابد و مهم‌تر از آن، اصول و قواعد بنیادی اسلام نیز استوار گردد. تجارب تاریخی بعد، بر درستی راه و راهبرد امام علیه‌السلام صحّه نهاد؛ چنان‌که در همه ملل و تمدن‌ها آن‌چه موجب ماندگاری و بقاست، صرف عمل و تکثر عددی پیروان نیست و نبوده است، بلکه اندیشه و تفکر مبتنی بر اصول و قواعد استوار است که ماندگار می‌ماند و مکتبی و دیانتی را مانا می‌سازد. در دوران آشوب‌زده و بحران‌های سیاسی، دینی و مذهبی که همگی خود را منتسب به دیانت می‌دانستند و در اوج‌گیری فرقه‌ها و تکوین مکاتب و نحله‌های فکری که متأثر از اندیشه‌ورزان دینی بودند، بی‌آن‌که از آبشخور دین بهره‌ای برده باشند، امام صادق علیه‌السلام به صیانت از دین و ترویج ارزش‌های متعالی و ناب آن همت گمارد. کژراهه‌‌های ایجاد شده در ذیل جریان‌های فکری و مذهبی، در عصر امام باقر و امام صادق علیهما‌السلام، حاصل دوری جستن حکومت‌ها چه در شکل نهاد خلافت و چه در شکل سلطنت، از آموزه‌ها و اندیشه خالص و ناب دینی بود. گسترش فتوحات و اصالت يافتن آن در جوامع اسلامی، باعث غفلت از اندیشه دینی شد و مضافاً تحول در ترکیب جمیعتی و تکوین جامعه‌ای با تنوع فرهنگی و دینی، برخورد با علمای ادیان و مکاتب و رسوم مختلف در سرزمین‌های فتح شده، و ضعف فاتحان و جنگ‌جویان در حوزه معارف و اندیشه دینی، سبب شد که مسلمانان نتوانند سره از ناسره تشخیص دهند و خود عاملان اندیشه‌هایی شدند که آن‌ها را اسلامی پنداشتند و مردان و زنان سرزمین‌های فتح شده نیز فقط با شعارهای عدالت طلبی و برابری خواهی جذب اسلام شدند ولی از اندیشه اسلامی اطلاعی نیافتند و هر آن‌چه از قبل؛ از ادیان و ملل داشتند، حفظ کردند، بی‌آن‌که سایر آموزه‌های وحیانی در ساحت عقیده و اندیشه در تعالیم و زندگی‌شان راه یابد. در چنین اوضاع و بحران اندیشه و فکر، که آرا و آئین ادیان و ملل در پوسته اسلامی وارد شد و هر یک خود را مکتب و فرقه اسلامی معرفی می‌کرد و حوزه درس و مدرسه فکری نیز به راه انداخته،امام علیه السلام با پشتوانه‌ای غنی از ذخایر معنوی و دینی و تمسک به آموزه‌های وحیانی و تعالیم نبوی به تکمیل و تحکیم پایه‌های علمی، حقوقی و فرهنگی مکتب اهل بیت علیهم‌السلام پرداخت و آن را بارور ساخت. با استفاده از سرمایه ارزشمند انسانی تربیت شده در مدرسه دو امام پیشین، نهضت علمی بزرگی را در جهان اسلام پی‌ریخت و با تأسیس مدرسه فقهی که امتداد آن به سایر ساحت‌ها و حوزه‌ها کشیده شد، حیات و بقای شیعه را تضمین کرد. امام در این نهضت عظیم از پرورش‌یافتگان مکتب امامت به شایستگی بهره برد و در شهرهای مختلف که کانون مباحث علمی بود، نخبگان بزرگ شیعه را مرجع دینی و فقهی مردم ساخت، آن‌چنان که حضرت در باره چند تن از بزرگان و فرهیختگان شیعی فرمود: " کسی همانند زراره و ابوبصیر لیث مرادی و محمد بن مسلم و برید بن معاویه عجلی، ولایت ما و احادیث پدرم را زنده نکرد. اگر این‌ها نبودند، کسی از ما و احادیث ما اطلاع پیدا نمی‌کرد. این‌ها حافظ دین و اشخاص محل اعتماد پدرم بر حلال و حرام خدا هستند". [وسایل الشیعه ج۱۸، ص ۱۰۳] این گروه شامل ده‌ها تن از حکما، متکلمان، محدثان و فقهای شیعی بودند و در کنار ده‌ها عالم فرهیخته دیگر همانند ابن ابی‌یعفور و ابوحمزه ثمالی در این نهضت علمی نقش آفرین بودند. امام در روایات زیادی با تأییدشان، ایشان را در مقام مرجعیت علمی و دینی در شهرها و مناطق مختلف معرفی کرد. چنان‌چه ابوالحسن بن اعین بن سوسن( زراره) که از نوادگان راهب یونانی مسلمان شده بود را در عراق مرجعیت بخشید. و ده‌ها عالم بزرگ و برجسته دور او جمع شدند چنان‌چه ابن‌اَبی‌عُمیر می‌گوید: "من و معاصرینم در کنار زراره همچون کودکانی بر گرد معلم بودیم".[رجال کشی،ص۱۳۵] امام با شناختی که از توانایی‌های هر یک از این عالمان داشت،ایشان را در حوزه خاص علوم اسلامی برای تبیین و بسط و دفاع از آن در هندسه اندیشه اسلامی مأمور ساخت. ابوجعفر محمد بن نعمان احول را به حوزه کلامی در عراق گمارد. ابومحمد هشام بن حکم که جوانی شجاع واز مدافعان سرسخت اندیشه شیعی بود در کنار علی بن اسماعیل میثمی در کلام و جمیل بن دراج، عبدالله بن مسکان، عبدالله بن بکیر ، حماد بن عیسی و حماد بن عثمان را در حوزه حدیث مأموریت دادند.[ ر.ک. رجال کشی، ص۱۳۵،۳۰۴و ۳۷۵] @rozaneebefarda
نهضت علمی و اصلاح فرهنگی و فکری امام صادق(علیه‌السلام) [صفحه ۲ از ۲] از دیگر اقدام‌ها و جهاد علمی امام صادق علیه‌السلام در عرصه تبیین و تثبیت نظریه امامت بود. پیدایی‌اندیشه‌های زیدیه، کیسانیه و رواج جنبش‌های مدعی مهدویت و قیام عباسیان، تردیدها و رهیافت‌های گوناگونی را در نظریه امامت سبب گردید. امام علیه‌السلام تلاش گسترده‌ای را با تمسک به نصوص دینی و سنت و سیره امامان علیهم‌السلام و آموزه‌های عقلی و دینی در اثبات و استمرار جریان امامت و مختصات آن پرداخت. بیشترین تلاش امام معطوف به دو اصل مهم و بنیادی در امامت بود: اصل "نص در تعیین امام" و اصل "علم امام"[ر.ک : تشیع در مسیر تاریخ،ص۳۲۴-۳۲۵] این جهاد و تلاش هوشمندانه امام صادق علیه‌السلام، نهضت گسترده علمی و فرهنگی ایجاد کرد که به اصلاح و پالایش اندیشه اسلامی در چارچوب مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام انجامید و لذا امام علیه‌السلام به عنوان بزرگترین اصلاح‌گر فکری با پالایش اندیشه و تفکر اسلامی از پیرایه‌ها و بیراهه‌ها به پاسداری و احیا و صیانت و بالندگی اسلام ناب پرداخت و نهضت بزرگ علمی و فرهنگی را بناگذاشت که مذهب شیعه امامیه به او شناخته و به نام او شهرت یافت. و مذهب شیعه را به جریان تنومند و بالنده تبدیل گردید و در آن آثار علمی در ساحت‌ها و حوزه‌های مختلف خلق شد که امروز از تراث‌های ارزشمند اسلام می‌باشند. الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ. سلام بر تو اى مصلح برتر، سلام بر تو اى بزرگ بزرگان. @rozaneebefarda
روزنه
مهدی نصیری مایه عبرت! یادداشت ذیل با عنوان "مسیر نصیری و پیچ تاریخی حیرت" در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹
مهدی نصیری، از بوسنی تا کانادا؛ تغییر موضع یا انداختن نقاب نفاق؟! حجت‌الاسلام داود مهدوی‌زادگان @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 افراطی دیروز و امروز که اکنون به دعوت فرزندش که کارمند یکی از بزرگ‌ترین رسانه های نظام سلطه جهانی و ضد ایرانی است، در کانادا به سر می برد. به گفته خودش این اولین سفرش به غرب نیست. او اول بار در سال ١٣٧٠ برای گزارش اخبار جنگ تحمیلی غرب علیه مسلمانان مظلوم بوسنی ( ١٩٩٢ - ١٩٩۵ م ) به بلاد کفر سفر کرده بود. از آنجا که زمانه آبستن تغییر و تحول است، فهم نماد شناسانه کنشگران سیاسی بویژه گونه های افراطی آن در بستر زمان مهم است. چون با شناخت نمادها است که می توان به درک عمیق تری از میزان صلابت و پایداری گفتمان های سیاسی نائل گشت. آیا تغییراتی که در فاصله زمانی میان این دو سفر در سوژه بحث شاهد آن هستیم نتیجه تحول چه امری است؟ آیا میدان تغییر کرده است یا کارگزار؟ حق و باطل جابجا شده است یا مدعیان و عاملان آن تغییر کرده اند؟ آنچه مسلم است، تغییری در میدان رخ نداده است. چون سی سال پیش مسلمانان مظلوم بوسنی گرفتار نسل کشی و جنگ تحمیلی نظام سلطه جهانی شده بود و امروز هم مردم مظلوم غزه مبتلا به شدیدترین جنایات جنگی توسط دولت های غربی به سر کردگی آمریکا و اسرائیل غاصب شده است. جمهوری اسلامی هم تغییر نکرده است. گفتمان اسلام سیاسی همچنان بر عهد خود در دفاع و پشتیبان از مسلمانان مظلوم در سراسر جهان باقی مانده است. دیروز حامی مظلومان بوسنیایی بود و امروز هم مدافع مردم مظلوم غزه است. تنها تغییر محسوس تشدید پشتیبانی از مردمان مظلوم است. بنابر این، وقتی دو نقطه تقابلی و متعارض در گذر زمان دچار تغییرات ایدئولوژیکی و راهبردی نشده‌اند، لاجرم باید تغییرات اساسی را در مسافران میان این دو نقطه جستجو کرد. آنهایی که از اردوگاه استکباری و نظام سرمایه داری رو به جانب جبهه مقاومت و استکبار ستیزی کرده اند و آنهایی که عکس این سفر را سیر کرده‌اند. ممکن است که تغییرات پدید آمده در سوژه را نمادی از بیان سیر هویتی در قرآن کریم تلقی کرد؛ یعنی سیر از طاغوت به نور یا بالعکس ( بقره: ٢۵٧ ). چون دیگر خبری از دفاع از مسلمانان مظلوم و استکبار ستیزی در گفتار سوژه نیست. افراطی دیروز و امروز نه فقط از احیای حکومت طاغوت حمایت می کند و در این راه خواهان اتحاد " تاج زاده و شاهزاده" است بلکه تا ترجیح بلاد کفر بر بلاد اسلامی هم پیش رفته است. اما از آنجا که در سنخ شناسی سیاسی قرآن کریم گونه نفاق گری هم وجود دارد، اینگونه از کنش‌گری سیاسی را نمی‌توان مصداقی از آن بیان قرآنی (سیر هویتی) دانست. چون قرآن کریم هرگونه تغییر در شخصیت منافق را نفی کرده است: " هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ ۚيَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ ۗوَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ " ( آل عمران : ١۶٧ ). مهم ترین نشانه نفاق ورزی افراطی گری کنشگر سیاسی است. @rozaneebefarda
تروای فرهنگی پرونده ویژه روزنه پیرامون تطهیر و انتشار اباطیل روشنفکران دین ستیز/یادداشت سوم ماجرای انتشار قانونی یک کتاب کفرآمیز بعد از ۱۵۰ سال! [صفحه ۱ از ۳] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️اشاره یادداشت نخست از ( ) به کتاب "تقی‌زاده؛ مشروطه‌خواه لیبرال" اختصاص یافت: https://eitaa.com/rozaneebefarda/13811 ▫️در یادداشت دوم به کتاب (آخوندزاده؛ طلایه‌دار مدرنیسم در ایران) پرداختیم: https://eitaa.com/rozaneebefarda/14142 🔸یادداشت سوم به "مکتوبات" فتحعلی آخوندزاده اختصاص یافته که بعد از ۱۵۰ سال،برای نخستین‌بار به صورت قانونی(!!!) در سال ۱۴۰۲، در تهران توسط نشر امید فردا به چاپ رسیده است. ▫️نام اصلی این کتاب در واقع «مکتوبات کمال الدوله به شاهزاده جلال الدوله» است که فتحعلی آخوندزاده مطالب خود را در قالب سه نامه از طرف اشراف زاده ای ایرانی-هندی به نام کمال الدوله نگاشته است و طبق داستان سازی آخوندزاده مطالب نامه کمال الدوله در واقع مشاهدات او از ایران (تبریز) است که طی سفری در سال 1280 ه ق رخ داده و طی سه نامه انتقادی از وضعیت فرهنگی و اجتماعی ایران مطالبی را برای شاهزاده جلال الدوله قاجاری که در آن زمان در بغداد ساکن بوده، نگاشته است و البته جلال الدوله هم طی یک نامه‌ای به او جواب می‌دهد. آخوندزاده افکار خود را در واقع در ضمن سه نامه _که غالب مطالب کتاب را در بر می‌گیرد_ آورده است و نامه جوابیه جلال الدوله یک پاسخ کوتاه و ناکافی و شعاری به کمال الدوله است که در واقع آخوندزاده با این سناریو درپی این بوده که انتساب را از خود سلب کند و در قالب نامه‌نگاری با یک شاهزاده، مطالب دین‌ستیزانه‌اش را القا نماید. نکته مهم و کلیدی آنکه، این برای اولین بار و بطور رسمی در ایران چاپ شده است! این اثر بخاطر حجم مطالب ضد دینی اش نه در دوره قاجار و نه حتی در دوره پهلوی اجازه چاپ پیدا نکرده است و حال پس از ۱۵۰سال، در عصر جمهوری اسلامی آرزوی دیرینه آخوندزاده برای چاپ کامل این کتاب در ایران محقق شد. حتی در دوره پهلوی وقتی فریدون آدمیت کتاب «اندیشه های میرزا فتحعلی آخوندزاده» را نگاشت، با توجه به شخصیت ضددینی آخوندزاده و ترویج اندیشه‌ها و افکار وی، بخاطر عکس‌العمل احتمالی جامعه روحانیت و متدینین، ساواک دستور منع خرید و فروش کتاب را صادر کرد.(ر.ک:نهضت امام خمینی، ج 3، ص 129) البته کتاب مکتوبات قبلا چندبار در داخل و خارج از کشور بطور غیر قانونی چاپ شده است اما مساله مهم این است که تا به حال بطور رسمی در ایران چاپ نشده بود! در همین راستا جا دارد گزارشی از چاپ های مختلف این کتاب ارائه گردد. در مقدمه یکی از جدیدترین نسخه های کتاب مکتوبات که در خارج کشور و بصورت اینترنتی منتشر شده است، چنین آمده است: «از همان ابتدای امر آخوندزاده درصدد چاپ کتاب برآمد اما زبان گزنده و محتوای تند و آتشین مکتوبات اجازه نمی داد احدی جرات و جسارت چاپ آن را داشته باشد. با تمام تلاشی که آخوندزاده و دوستانش انجام دادند نتوانستند کتاب را به چاپ برسانند و تنها نسخه های دست نویس این کتاب، توسط دوستان و آشنایان آخوندزاده پخش و مطالعه می شد. بدین ترتیب آخوندزاده تا پایان عمر خود نتوانست رویای انتشار کتاب مکتوبات را به حقیقت مبدل سازد. با گذشت نیم قرن از مرگ او، برای اولین بار و در سال 1294 متن ترکی کتاب از سوی کمیته الفبای جدید در باکو به چاپ رسید. در سال 1350(1971م) نسخه پارسی کتاب در ایران به همت باقر مومنی منتشر شد. این انتشار به صورت زیرزمینی و در 500 نسخه صورت گرفت. در سال 1364 انتشارات مرد امروز با افزودن مقدمه ای به قلم م.صبحدم مکتوبات را با حذف مقدمه باقر مومنی، افست و در خارج از ایران به چاپ رساند. مکتوبات با مقدمه ای از بهرام چوبینه، در سال 1385 توسط انتشارات البرز مجددا افست و انتشار یافت. در سال سال 1395 علی اصغر حقدار محقق و مشروطه پژوه معاصر بر اساس نسخه خطی مکتوبات محفوظ به شماره 1123 در کتابخانه ملی اقدام به تصحیح و انتشار مکتوبات نمود.»(مکتوبات،نشر باشگاه ادبیات،ص18) بر اساس متن فوق کتاب مکتوبات برای اولین بار در ایران توسط باقر مومنی از شخصیت های چپ توده ای مخالف پهلوی در سال 1350 چاپ می شود که ماشاالله آجودانی درباره این نسخه چنین می گوید: «پانصد نسخه از آن پنهانی در تهران به چاپ رسید و صورت کتاب جلد سفید(کتاب هایی که اجازه چاپ نداشتند و ناگزیر روی جلد آن چیزی نمی نوشتند) انتشار یافت.»(مشروطه ایرانی، ص448و449) نسخه بهرام چوبینه در کشور آلمان و نسخه علی اصغر حقدار هم در ترکیه چاپ شده است. همچنین در سال 1399 نسخه باقر مومنی با تصحیح و مقدمه م.مقصود توسط «باشگاه ادبیات»که یک مجموعه ضد انقلاب است در خارج از کشور بصورت اینترنتی منتشر شده است. @rozaneebefarda
تروای فرهنگی پرونده ویژه روزنه پیرامون تطهیر و انتشار اباطیل روشنفکران دین ستیز/یادداشت سوم ماجرای انتشار قانونی یک کتاب کفرآمیز بعد از ۱۵۰ سال! [صفحه ۲ از ۳] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 با توجه به نکات پیش‌گفته، روشن می‌شود که با انتشار نسخه اخیر پس از بیش از 150 سال از نگارش کتاب، برای اولین‌بار این اثر در ایران به طور رسمی چاپ و منتشر شده است که در نوع خود بسی جای تعجب و شگفتی دارد! چگونه می شود کتابی این چنین که بخاطر مطالب کفر آمیز و توهین آمیز آن در دوره‌های مختلف ممنوع الچاپ باشد، در دوره حاکمیت اسلامی اجازه چاپ پیدا می کند؟! 🔸حال برای اطلاع مخاطبان فرهیخته از محتوای آلوده کتاب مذکور، در ادامه گزارشی اجمالی از مطالب کتاب، ارائه می‌شود: (شماره صفحات بر اساس نسخه چاپی سال 1402 است) 🔻البته این نکته را باید دقت داشت که جای جای این کتاب پر از مطالب دین ستیزانه و موهن علیه احکام و اصول و اعتقادات اسلامی است و نویسنده غایت تلاش خود را برای تئوریزه کردن اباحی‌گری و سکولاریسم به کار گرفته است. طبعا نقد محتوای این کتاب ضاله نیازمند مقالات تفصیلی است و خارج از حوصله این نوشتار است. پیشتر به جهت بازنشر مطالب موهن کتاب مکتوبات از مخاطبان ارجمند پوزش می‌طلبیم و امیدواریم همگان همت کنند برای مقابله با این خط جدید دین‌ستیزی و تهاجم فرهنگی. جالب آن‌که خود آخوندزاده در یادداشت های دیگر خود، درباره محتوای دین‌ستیزانه کتاب مکتوباتش اعترافات و تصریحات جالبی دارد و هدف خود از نگارش کتاب را هدم اصول اسلام بیان می‌کند: «بعد از چندی به خیال اینکه سد راه الفبا جدید و راه سوسلزاسیون(تمدن) در ملت اسلام دین اسلام و فناتیزم(تعصب) آن است برای هدم اساس این دین و رفع فناتیزم و برای بیدار کردن طوایف آسیا از خواب غفلت و نادانی و برای اثبات وجوب پرانتستاتتزم در اسلام به تصنیف کمال الدوله شروع کردم؛ این کمال الدوله تصنیفی است که نظیرش بدین وضوح و بدین دلایل تا امروز در حق دین اسلام بقلم نیامده است، نه بدان سبب که حکمای اسلامیه به مطالبش واقف نبوده اند، خیر بلکه واقف بوده اند اما هیچ کس از ایشان به اظهار معلومات خود تصریحا جسارت نکرده است»(کتاب مقالات آخوندزاده،ص50) همانگونه که اشاره شد بیشتر این کتاب مشتمل بر سه مکتوب(نامه) کمال الدوله است و که حاوی مطالب ضد دینی بسیاری است. در مکتوب اول آخوندزاده به اصل دین اسلام حمله کرده در جایی از آن احکام اسلامی را هذیان می داند و در ادامه آن به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و نیز علمای اسلامی جسارت می نماید؛ در ابتدای این مکتوب آخوندزاده با تمجید از ایران باستان ورود اسلام به ایران را عامل بدبختی و عقب ماندگی ایران معرفی نماید: «حیف به تو ای ایران؛ کو آن دولت، کو آن قدرت، کو آن سعادت، عرب های برهنه و گرسنه یک هزار و دویست و هشتاد سال است که ترا بدبخت کرده اند، زمین تو را خراب و اهل تو نادان و از سیویلزاسیون جهان بی خبر و از نعمت آزادی محروم و پادشاه تو دیسپوت(دیکتاتور) است، تاثیر ظلم دیسپوت و زور فناتیز علما به ضعف و ناتوانی تو باعث شده و جوهر قابلیت ترا زنگ آلوده و ترا به دنائت طبع و رذالت و ذلت و عبودیت و تملق و ریا و نفاق و مکر و خدعه و جبن و تقیه خوگر ساخته و جمیع خصائص حسنه را از صداقت و عدالت و وفا و جوانمردی و شجاعت و علوی طلبی و بلند همتی و بی طمعی از طبیعت تو سلب کرده....»(ص44-45) در جایی دیگر از کتاب با اشاره به سادات به پیامبر اکرم(ص) توهین کرده و در ادامه آن هم حضرت سید الشهدا(ع) و عاشورا نیز حمله و جسارت می کند: «مردم نیز گرسنه و نادان و بی سواد و در معابر و کوچه ما گدایان بی حساب در هر طرف سادات با شال و عمامه ی سبز و آبی جلو مردم را گرفته گویند من به هیزم چینی نمی روم، آب نمی آورم، زمین نمی کارم، کشت نمی دروم، مفت میخورم ویل ویل می گردم. من از اولاد آن اجداد هستم که ترا به این روز و به این ذلت انداخته اند؛ به پادشاه مالیات بده ، به فقرا فطره و زکوه بذل کن ، قربانی کش، صد تومان یا دویست تومان خرج کش به حج رو، عرب های گرسنه را سير و پنج مداخل خود را نیز به من ده؛ علاوه بر اینها بیچاره مردم به مرتبه ای نادان هستند که وجود این بلیه ها را ابداً درک نکرده اند ، در کوچه و برزن سینه زنان و موی کنان ناله ی شاخسی واخسی را به عرش می رساند. می پرسی که بابا چه خبر است؟ آخر چه شده است؟ جواب می دهد که چرا هزار و دویست و چند سال قبل از این، ده و پانزده عرب ، ده و پانزده عرب را در صحرای کوفه کشته است. از این طرف اوضاع ایالت به مرتبه ای مغشوش است که به وصف نمی آید، نه قانونی هست و نه نظامی و نه اختیار معینی....»(ص57) @rozaneebefarda
تروای فرهنگی پرونده ویژه روزنه پیرامون تطهیر و انتشار اباطیل روشنفکران دین ستیز/یادداشت سوم ماجرای انتشار قانونی یک کتاب کفرآمیز بعد از ۱۵۰ سال! [صفحه ۳ از ۳] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️در بخش پایانی مکتوب اول به علما و روحانیت جسارت کرده و آنان را عامل بیچارگی مردم و عقب ماندگی کشور معرفی می‌نماید: «ای جلال الدوله، تو می‌دانی که تحصیل علم اداره و پولیتیکه در ایران ممکن نیست و لازم است که به فرنگستان سفر نموده، در آنجا تحصیل کرد. آیا این ممکن است. چگونه سفر می توان کرد و چگونه با کفار ملاقات و معاشرت می‌توان نمود. آیا علمای فاناتیک و شارلاتان به این امر راضی می‌شوند. آیا این عقاید پوچ به این عمل فتوی می دهد. کل اهل ایران چنین ظن می‌کنند که در عالم داناتر از ایشان هیچ طایفه‌ای نیست به جهت آن که از علم آخرت، علوم دیگر بی‌فایده و عبث است مکرر از اهل تبریز می‌شنویم که می‌گویند فرنگی‌ها واقعاً در علوم صورته یعنی دنیویه ترقی کلی کرده‌اند، چه فایده در علوم معنویه یعنی دینیه در غفلت و ظلمت می‌باشند. سبب این گونه اشتباهات بیچارگان ظالم ملا و واعظ است.» در مکتوب دوم، آخوندزاده بر تغییر خط که یکی از مهم ترین آرزو هایش بوده تاکید می‌کند و در ادامه به تمسخر احکام اسلامی پرداخته و در در ادامه آن به مکاتب الحادی اسماعیلی نزاری و فرقه چارواکان هندی در ترویج اباحی گری و دنیاگرایی اشاره می کند. در بخش هایی از نامه معجزات الهی و نیز اندیشه مهدویت را زیر سوال می برد. در بخشی از این مکتوب با اشاره به نواب امام زمان این چنین اصل را زیر سؤال می برد: «ببین که بعض عرب خودشان را سفرای امام غائب نامیده، برای جمع کردن خمس و نذر چگونه افسانه ها ترتیب داده اند و اهل ایران هم به افسانه های ایشان چگونه باور می کنند و این افسانه ها را برای خودشان عقاید دینیه قرار می دهند، اولا از تواریخ صراحتا، ثانیا از حالات و روایات خود سفرا و هم از حکایات سایر اشخاص، ضمنا مفهوم می شود که امام حسن عسگری پسر نداشته است و اگر هم داشته است یا در طفولیت وفات کرده است و یا یحتمل بعد از رحلت امام حسن عسگری به امر معتضد خلیفه عباسی به قتل رسیده است، علی ای حال بعضی عیاران و شالاتان و گرگان در لباس گوسفندان به جهت منفعت پنج روزه‌ی خودشان ملت بزرگی را سال های دراز در عقیده باطله، مقید و از شرافت عقل محروم و در ادنی ترین پایه مراتب انسانیت نگاه داشته اند.»(ص77-78) در جایی دیگر از این مکتوب با دوگانه سازی بین دین و علم، علت عقب ماندگی مردم ایران را در پرداختن به آموزه های دینی می داند که آخوند زاده آنها را موهوم و تخیلی معرفی می کند: «برای فهمیدن این مطلب كما ينبغى بر تو لازم است که الکتریسیت را و قانون و مقتضیات آن را دانسته باشی، چه فایده تو و ملت تو نه الکتریسیت را می دانید و نه قانون آن را، شما فقط جهنم را خوب وصف می توانید کرد و جن و شیاطین را خوب می توانید شناخت، چون که وجود آنها خیالی و موهوم است. الکتریسیت که امری ظاهر و در پیش چشم شماست و تمام عالم از آن خبر دار است، شما به دانستن آن اقدام نمی کنید، برای آن چه مصرف دارد الکتریسیت که شما را به بهشت نخواهد برد و از جهنم خلاصی نخواهد داد برای شما امر آخرت لازم است و بس که بلکه به طوری خودتان را به بهشت انداخته مستجاب شدن این دعای قنوت را که و زوجنا من حورالعين است، با چشم خودتان ببینید و به آرزوی خودتان برسید و کام دل حاصل بکنید. دیگر بس است، تا کی در دل خیالات بیهوده و بی فایده خواهید افتاد.»(ص103) مکتوب سوم کتاب آخوندزاده هم به طور کلی شامل حمله به عزاداری و سوگواری اهل بیت علیهم السلام است که وجاهت و پیشینه آن را زیر سؤال برده و به نوعی از بدعت‌های منتسب به شاهان صفویه عنوان کرده و مایه افزایش غم و نیز فریفتن مردم معرفی می‌کند.(ص108-109) در ادامه این مکتوب به روایت ولادت حضرت سیدالشهدا اشاره کرده و با ادبیاتی زشت و گستاخانه به این روایات حمله می کند.(ص110) در پایان کتاب، ملحقاتی آورده شده که شامل برخی از نامه‌های آخوندزاده درباره کتاب مکتوبات است که در نسخه‌های مختلف به این کتاب افزوده شده است و در این بخش هم ادبیات دین ستیزانه آخوندزاده مشهود می باشد. ▫️با انتشار رسمی و قانونی چنین اثر موهنی بعد از ۱۵۰ سال، جای طرح این سوال باقی است که چه تفکری و با چه توجیهی مجوز انتشار رسمی این کفریات در عصر جمهوری اسلامی را صادر کرده است؟ آیا متولیان چنین خطایی نبایست توسط علمای دینی و عموم مردم مؤمن و انقلابی کشور مورد بازخواست قرار گیرند؟! وظیفه نهادهای نظارتی در قبال این وقایع ضدفرهنگی و احیای ادبیات ضد دینی چیست؟ از نخبگان و فرهیختگان متعهد دانشگاهی و حوزوی انتظار داریم در مواجهه عالمانه و بهنگام با این پدیده مرموز، پیشگام شوند. @rozaneebefarda
این دو شهید چه معبری به سوی اتصال به امام زمان(عج) باز کرده‌اند... ▫️محل تدفین شهدای گمنام در مسجد مقدس جمکران -عصرامروز. @rozaneebefarda
هدایت شده از تاملات حقوقی
🔴 را اطلاع رسانی کنید. به دستور دادستان کل کشور، به جرائم موضوع ماده ۱۱ و ناهیان از منکر در شهرهای مختلف تشکیل شده است. 📣خوب است مسئولان قوه رسماً در صدا و سیما و مطبوعات سراسری این شعبات را اطلاع رسانی کنند. 📣رهبر معظم انقلاب اخیرا به ضعف اطلاع رسانی قوه قضاییه و صدا و سیما اشاره فرمودند. ⭕️متن کامل به معروف و ناهیان از منکر https://rc.majlis.ir/fa/law/show/930343 را پاس بداریم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 از كجا بفهميم ما ناجی هستیم؟ شرح از امام صادق علیه‌السلام، توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی @rozaneebefarda
🔻حکمت حجاب در رویکرد جنسیّت‌اندیشانۀ استاد مطهری-۱ 🖊 مهدی جمشیدی [یکم]. بر اساس نظریۀ «اصالت فرهنگ» که بر تعیین‌کنندگیِ نهایی و عمدۀ فرهنگ نسبت به سایر شئون و ساحات زندگی انسان دلالت دارد، باید گشودن گره‌ها و معضله‌های «غیرفرهنگی» را نیز از فرهنگ طلب کرد و برای همۀ امور، «چشم‌انداز فرهنگی» را در نظر گرفت؛ چه رسد به خودِ فرهنگ که مسأله‌ها و امراضش، «منطق درونیِ مستقل» دارند و تابع و طفیلی نیستند. این نظر به آن معنی نیست که باید راه‌حل‌های غیرفرهنگی را رها کرد و دچار «فرهنگ‌بسندگی» و «تقلیل‌گراییِ تحلیلی» شد، بلکه دربردارندۀ این حقیقت است که دست‌کم در قلمرو فرهنگ، باید «اوّلاً» و «بالذّات» به سراغ گزینه‌های فرهنگی رفت و نسخه‌های فرهنگی پیچید. [دوّم]. زیربنایی‌ترین لایۀ فرهنگ، لایۀ «شناخت»‌ است که در بُعد گسترده و کلان می‌توان آن را «جهان‌بینی» خواند. جهان‌بینی که بر «هست‌ها و نیست‌ها» دلالت دارد، به‌طور طبیعی، به شکل‌گیری لایۀ هنجارین می‌انجامد که بر «بایدها و نبایدها» دلالت دارد. این آمیزه در صورت‌بندی نهایی، «مکتب» یا «ایدئولوژی» خوانده می‌شود. براین‌اساس، «عمیق‌ترین» و «فاخرترین» کنشگری فرهنگی، باید معطوف به چنین سطحی باشد و بکوشد در آن تغییر ایجاد کند. چنین تغییری اگر واقعی باشد، بسیار پایدار نیز خواهد بود، برخلاف تغییرهای هیجانی و احساسی که تنیدۀ به موقعیّت هستند و به‌آسانی، زوال می‌یابند. [سوّم]. در زمینۀ چالش حجاب نیز، «نقطۀ آغازِ منطقی»، تصرّف در همین منطقۀ ذهنی و معرفتی است و باید به طور اوّلی و اصالی، این حوزه را اصلاح کرد. حجاب به عنوان یک حکم اسلامی، افزون بر اینکه جنبۀ «تعبّد»ی دارد و زن مسلمان باید به سبب اعتقاد و الزام خویش به اسلام، به آن نیز پایبند باشد، اما از آن سو، محتاج «تعلیل» نیز هست و باید ریشه‌ها و دلایل این حکم را تبیین و تحلیل کرد تا در دل و جان مخاطب بنشیند و ماندگار و تثبیت شود. این کاری است که آیت‌الله مرتضی مطهری -رضوان‌الله‌تعالی‌علیه- در کتاب «مسألۀ حجاب» به آن همّت گمارده و کوشیده حکم حجاب را از جنبه‌های تاریخی و اجتماعی و فقهی، مطالعه و بازخوانی کند. در واقع، تلاش او معطوف به عرضۀ «تبیین عقلانی از حکم حجاب» بود و او در برابر پرسش‌ها و ابهام‌ها و چالش‌های زمانۀ خویش، مجموعه‌های از روایت‌های عقلانی را تدارک دیده و ارائه کرده است. این اثر، آنچنان توانست با ذهنیّتِ مسلمان ایرانی ارتباط برقرار کند و تصویری عقلانی و حکیمانه از حکم حجاب ارائه بدهد، که موجی از گرایش به حجاب را در دهۀ پنجاه شمسی به دنبال داشت. پس از آن نیز تاکنون، این پژوهش یکی از برجسته‌ترین و مولّدترین متن‌های محقّقانه و عالی دربارۀ حجاب بوده که در نسبت با عالَم تجدّد و مسأله‌های برآمده از مواجهۀ جامعۀ ایرانی و زن ایرانی با آن، نگاشته شده است. [چهارم]. در دهه‌های پساانقلاب تاکنون، نمی‌توان ادّعا کرد که چشم‌انداز فرهنگی به حجاب و کوشش برای روایت‌پردازی معقول و موجّه از آن، فراموش شده است، امّا می‌توان گفت که این امر، «فرعی» و «در حاشیه» بوده و اهتمام چندانی به آن نشده است. یکی از ریشه‌های این غفلت، «بدیهی‌انگاریِ حجاب» بوده است؛ به این معنی که تصوّر شده یک بار حل مسأله برای جامعه، کفایت می‌کند و نسل‌های بعدی، خودبه‌خود، پیش‌فرض‌ها و اصول موضوعۀ نسل قبلی را می‌پذیرند و همان مسیر فرهنگی را ادامه می‌دهند. این در حالی است که باید تولید و بازتولید فرهنگ در جامعه، یک «روند مستمر» باشد و دچار توقف و ایستایی نشود. اکنون پس از پشت سر نهادن اغتشاش سال ۱۴۰۱ که به‌واقع، یک چالش تحمیلی بود و می‌خواست از خلاء‌های هویّتی و نقصان‌های فرهنگی بهره بگیرد و جامعه را در برابر حاکمیّت بنشاند، باید بسیار بیش از گذشته نسبت به «بازسازی انقلابیِ ساختارِ ذهنیِ مردم»، حسّاس و جدّی بود و تلاش کرد ذهنیّت‌های درهم‌ریخته و متلاطم را به ساحل تفکّر اسلامی و انقلابی سوق داد. یکی از سرچشمه‌هایی که می‌تواند در این راستا، الهام‌بخش و پیش‌برنده باشد، اندیشه‌های استاد مطهری است که به‌درستی، مغز متفکّر انقلاب اسلامی نام گرفته است. ایشان دربارۀ «حکمت‌های حکم حجاب»، مجموعه‌ای از دلایل را صورت‌بندی کرده که بازخوانی تحلیلی و روزآمد آنها می‌تواند به تدبیرپردازی کمک کند. 🚩 معلم شهیدم، راهت ادامه دارد ... https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
🔻حکمت حجاب در رویکرد جنسیّت‌اندیشانۀ استاد مطهری-۲ 🖊 مهدی جمشیدی [پنجم]. از جمله مسأله‌های ذهنی که در اثر ساخته‌وپرداخته‌شدن کج‌روایت‌ها از سوی رسانه‌های غربی و دنباله‌های دگراندیشِ داخلی آن پدید آمده، این است که روایت‌های نظام جمهوری اسلامی از حجاب، «مردانه» و «جنسیّت‌مدار» است. مردانه‌بودن روایت حجاب یعنی حجاب زن، از دریچۀ نگاه مرد، تفسیر و تحلیل شده و جنبۀ زنانه ندارد و همواره در نسبت با مرد به عنوان «دیگری»، به تعلیل حجاب پرداخته شده است. اشکال دیگر که شاید خویشاند با همین روایت باشد، این است که حجاب در چهارچوب فهم‌ جنسیّت‌مدار، محصور شده و به زن به مثابه «جنس دیگر» که دلالت‌ها و اقتضاهای متفاوتی دارد، نگریسته شده است. با مطالعۀ دلایل استاد مطهری درمی‌یابیم که ایشان، از همین دو منظر – که دیگران کوشیده‌اند آن را مسأله‌مند کنند - به حکمت‌های حکم حجاب نگریسته است؛ با این تفاوت که وی «زنجیرۀ تعلیلیِ» خویش را کامل کرده و به این واسطه، نشان داده که باید حجاب را در چهارچوبِ «فهمِ معطوف به دیگریِ جنسیّتی» و بر یک «بنیان جنسیّت‌مدار»، تفسیر و معنا کرد. [ششم]. تحلیل حکمت حجاب در سطح خُرد، مشتمل است بر «روان عاملیّت» و «هویّت عاملیّت»، و تحلیل حکمت حجاب در سطح کلان دربرگیرندۀ «ثبات ساخت خانواده» و «کارکرد ساخت جامعه» است. مقصود از روان عاملیّت این است که تحریک‌شدن مکرّرِ غریزۀ جنسی در عرصۀ عمومی، موجب تبدیل‌شدن این میل به یک عطش روحیِ اشباع‌ناپذیر می‌شود که حس محرومیّت را در فرد می‌آفریند و درونش را متلاطم و بحرانی می‌سازد. ازاین‌رو، نباید امر جنسی را از یک غریزۀ عادی و محدود به یک چالشِ تمام‌نشدنی و طوفانی تبدیل کرد و آرامش درونی را از فرد گرفت. این وضعی است که با حجاب، پیوند مستقیم دارد. هویّت عاملیّت، دلالت بر این معنا دارد که شخصیّت و کرامت و شرافت زن، وابسته به این است که به کالای جنسی در عرصۀ عمومی، تقلیل نیابد و دسترسی به او آسان نباشد، بلکه به واسطۀ حجاب، در حریم قرار بگیرد و از دست‌اندازی‌های نظری و لمسی در امان بماند. در این صورت است که هویّت زن، جنبۀ انسانی می‌یابد و نگاه کالاگونه و جنسی از او زدوده می‌شود. ثبات ساخت خانواده به این معنی است که چنانچه مناسبات جنسی به عرصۀ عمومی راه یابد، عواطف و احساسات عالی و لطیف میان زن و مردی که به یکدیگر تعهد اخلاقی و جنسی دارند، از میان خواهد رفت و اعتماد روحی از دست خواهد رفت و بنیان مناسبات خانوادگی فرو خواهد پاشید. دربارۀ کارکرد ساخت جامعه نیز باید گفت عرصۀ عمومی، سپهری برای فعالیّت و کار غیرجنسی است و اگر زن با برهنگی و تبرّج و دلربایی به آن پا بگذارد، خواه‌ناخواه به فضایی برای شکارچی‌گری و مناسبات جنسی تبدیل خواهد شد و نیروها به علایق و گرایش‌های جنسی معطوف خواهد شد. دراین‌حال، روشن است که جامعه از کارکرد خویش باز خواهد ماند. [هفتم]. منطق فرهنگیِ استاد مطهری نشان می‌دهد که جامعه از این نظر، وضع قراردادیِ محض ندارد و به طور مطلق، اعتباری نیست، بلکه واقعیّت اجتماعی، جنبۀ تکوینی نیز دارد و از حقایق ذاتی حکایت می‌کند. به تعبیر قدما، جامعه و واقعیّت‌هایش، «طبع» دارد و باید تدبیر سیاسی را به طبع جامعه ارجاع دارد و مطابق آن طراحی کرد. به‌بیان‌دیگر، در لایۀ حکمت عملی باید از ذات‌انگاری دفاع کرد و گمان نکرد که همۀ امور اجتماع، نسبی و برآمده از تجویزهای سلیقه‌ای است و جامعه، منطق درونی و مستقل ندارد. اگر جامعه، طبع دارد، منطق درونی نیز خواهد داشت و چنانچه تدبیر ما با این طبع، سرِ سازگاری نداشته باشد، تدبیر ما به سرانجام نخواهد رسید و جامعه دچار بحران خواهد شد. [هشتم]. در امتداد بند پیشین باید افزود حجاب، یک حکم ریشه‌دار است و می‌خواهد از تکوین حکایت کند و این تکوین، همان «عفت» است. حجاب، بی‌پشتوانه نیست و نسبت مستقیم با عفت دارد که امر اخلاقی است. عفت، فقط به معنی پاک‌دامنی نیست تا بتوان ادعا کرد که مخالفت با آن، منحصر به برقرار مناسبات جنسیِ لمسی است، بلکه نظربازی و دلربایی نیز واقعیّت‌هایی برخلاف عفت هستند. بدین‌سبب، «نقص در حجاب» را باید «نقص در عفت» دانست، نه اینکه حجاب و عفت را مستقل از یکدیگر فرض کرد. حجاب، همچون ظاهر و پوسته‌ای است که ارزش اخلاقیِ عفت را حفظ می‌کند. این در حالی است که نیروهای لیبرال می‌کوشند با جدایی افکندن میان حجاب و عفت، زمینۀ نظری برای بی‌اعتبارسازی حجاب فراهم آورند و آن را به یک حکم بی‌پشتوانه و گسستۀ از اخلاق و فضیلت فرو بکاهند. در اینجا اشارت مطهری به عفت، حاکی از آن است که حجاب، هم امر جنسیّتی است و هم برآمده از ملاحظه‌های جنسی است. 🚩 معلم شهیدم، راهت ادامه دارد ... https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi