انکار اقتصاد اسلامی ریشه در اغراض غیرمعرفتی و جهل به موضوع دارد!
نقد جدید دکتر حسن سبحانی بر دیدگاه های جنجالی جناب #سیدمحمدجواد_علوی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔴 از نحوه و چگونگی ورود عمده افراد محترمی که با رویکرد #انکار و #رد به #اقتصاد_اسلامی میپردازند، این واقعیت استنباط میشود که ضرورت دارد به جای اینکه توضیح داده شود “اقتصاد اسلامی “ چه هست، اولویت دارد که برای آنان تبیین شود “ اقتصاد اسلامی “ چه نیست!
زیرا تا زمانی که منکران، ماهیت آنچه را که منکر آن هستند نشناسند و در نتیجه در انتشار دیدگاه های خودشان، به مواردی اشاره کنند که «اقتصاد اسلامی» نبوده و صرفا پنداشته های آنان از «اقتصاد اسلامی» است، منطقا امکان بحث و نقد عالمانه پیرامون «موضوع» مقدور نمیشود به این دلیل که از لوازمات اولیه محاجه علمی، اشتراک بر مفاهیم واحد از موضوع مورد بحث است.
🔹براین اساس، متذکر میشود که تحقیقا “اقتصاد اسلامی“ اقتصاد رژیمهای سیاسی منسوب به اسلام نیست و اینگونه نمیباشد که به عنوان مثال چون در ایران نظام سیاسی، اسلامی است، پس اقتصاد جمهوری اسلامی هم همان اقتصاد اسلامی است.
ساده ترین دلیل بر این حقیقت آن است که در کشور های متعددی، اقتصاد اسلامی موضوع تحقیق و تدریس و مباحثه است اما اصولا نظام سیاسی آن کشور ها، اسلامی نمیباشد.
🔹از سوی دیگر نسبت دادن اقتصاد ایران و وضعیت غم انگیز اقتصادی آن به “اقتصاد اسلامی“و انتساب بانکداری هرگز “غیر ربوی نشده آن“ به بانکداری اسلامی، تحقیقا و صرفا در یک نگرش خوش بینانه به موضوع، حاکی از نشناختن «اقتصاد و مالیه اسلامی» است.
🔹اقتصاد اسلامی و همچنین مباحث مرتبط به مالیه آن، از سالهای قبل از انقلاب اسلامی و البته در مقیاسی به مراتب محدودتر در ایران مطرح بوده و کارکردهای اقتصاد ایران به لحاظ تجربه نتایج رسوای تحمیل سیاستهای تعدیل بر ساختارهای ناکارآمد آن، هیچ ارتباطی به رونق نسبی امروزین اقتصاد و مالیه اسلامی ندارد و این در حالی است که امکان وارد شدن آسیب های بسیار از ناحیه « اقتصاد ایران» به «اقتصاد اسلامی» همواره مطرح بوده و در عمل هم اتفاق افتاده است.
🔹با این وجود انصاف حکم می کند که ما همه کسانی را که “اقتصاد اسلامی“ را متاثر از نظام سیاسی جمهوری اسلامی میشناسند و یا بانکداری مبتنی بر بهره فعلی را به اسلام نسبت میدهند از منکران اقتصاد اسلامی نشناسیم زیرا بسیاری از آنها معتقدند اسلام از اتهام #تحمیل_مشکلات_اقتصادی بر #زندگی_مردم مبری است.
🔻در عین حال همچنان این ابهام توام با کنجکاوی و کیاست وجود دارد که کارکرد برخی دانایان آشنا به مبانی اقتصاد ایران ، که احتمالا آگاهانه، با تمسک به کاستی های وحشتناک کنونی اقتصاد ایران، از طریق انتساب آن به اقتصاد اسلامی، دستاویزی برای انکار « اقتصاد اسلامی» میسازند را باید چگونه تاویل و تفسیر نمود؟!
🔴 بر خلاف تصورات و یا دانسته ها و احتمالا #تجاهل عدهای که « اقتصاد اسلامی» را اقتصادی سوسیالیستی مینامند، این اقتصاد #هویتی #مستقل_از_سوسیالیسم دارد و به زعم ما، نامیدن یا شبیه سازی اقتصاد اسلامی با اقتصاد سوسیالیستی، اگر معطوف به #اغراض_غیرمعرفتی نباشد، ناشی از #نشناختن توامان هم سوسیالیسم و هم اقتصادیات اسلام است.
زیرا در حالی که سوسیالیسم الگوی نهادی خاصی است که تحت آن کنترل تولید و ابزار تولید بر عهده یک قدرت مرکزی است(جوزف شومپیتر) و یا به عبارت دیگر در سوسیالیسم،امور اقتصادی جامعه اصولا به حوزه عمومی و نه به حوزه خصوصی تعلق دارد و به همین جهت هم سوسیالیسم را رب النوع دریاها(پرتئوس) نامیدهاند که میتواند به صور مختلف تغییر شکل بپذیرد،در اقتصادیات اسلام احترام به مالکیت مال مومن مثل احترام به خون مومن است و مردم از آن حیث که در قبال اقدامات خویش مسئول شناخته می شوند برخوردار از اختیار و آزادی میباشند، زیرا مسئولیت بدون آزادی از موضوعیتی برخوردار نمیباشد.
البته نسل برخی از طرفداران اقتصاد آزاد در کنش های این چنینی خویش مسبوق به سابقه هستند آنها پس از استقرار سوسیالیسم در شوروی سابق، هر اندیشه و معرفت اقتصادی جز آنچه خود به آن باور دارند را سوسیالیسم نامیده اند.
اصولا برای عدهای از آنها فرقی نمیکند که آن اندیشه چه باشد. آنها فقط میدانند که هر آنچه را که جز «اقتصاد آزاد» باشد نمیخواهند و این در حالی است که بعضا نمی دانند که مفهوما چه میخواهند؟
@rozaneebefarda
ادامه👇
جهالت یا تجاهل؛ مسأله این است!
نقدی بر اظهارات تحریفآمیز اخیر #حسن_روحانی پیرامون #نقض_عهد_کفار
حجتالاسلام والمسلمین دکتر محمدرضا جباری
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
بازتأملی در مفهوم (ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ) مورد استناد جناب حسن روحانی!
🔹در خصوص آيه 55 و 56 سوره مبارکه انفال (إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذِينَ كَفَرُوا فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ) که هر از گاهی مورد استناد آقای روحانی برای توجیه اصرارشان بر #تکرار_مذاکره با #دشمن_نقض_کننده_پیمانها قرار می گیرد چند نکته شایان ذکر است:
1. این آیه در سوره انفال است که پس از غزوه بدر در رمضان سال دوم هجری نازل شد. تاریخ نزول این سوره و این آیه مهمترین دلیل بر ابطال استفادهای است که جناب روحانی تلاش دارد از این آیه بنماید
توضیح آن که، مفسران، این آیات را ناظر به پیمان رسول خدا ص با قبائل سه گانه یهود در مدینه می دانند؛ یعنی قبائل بني قينقاع و بي نضير و بنی قریظه. و در هنگام نزول این آیات، هنوز نقض عهدی از جانب این سه قبیله صورت نگرفته بود؛ و اولین نقض عهد، توسط یهود بنی قینقاع و پس از غزوه بدر و نزول این آیات صورت گرفت که منجر به مجازات و اخراج آنان از مدینه شد و نه تجدید پیمان.
2. با توضیحی که گذشت، روشن شد که مراد از جمله (ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ) آن است که شان و دأب كفار، نقض عهد است؛ نه آن که آنها نقض عهد کردهاند و رسول خدا ص مجددا با آنان تجدید عهد کرده است. این معنا نه از آیه قابل استفاده است و نه از #تفاسیر و نه از #تاریخ.
3. جالب آن که مفسران بزرگی همچون شیخ طوسی و شیخ طبرسی به نکتهای که عرض شد تصريح کرده و فرمودهاند: جمله (ثُمَّ يَنْقُضُونَ ) عطف مستقبل بر ماضی است تا این معنا را برساند که شان و بنای کفار، نقض عهد در آینده است پس از هر پیمانی که ببندند: (وقوله تعالی " ثم ينقضون " عطف المستقبل على الماضي ، لأن الغرض أن من شانهم نقض العهد مرة بعد أخرى في مستقبل أوقاتهم بعد العهد إليهم؛ التبيان في تفسير القرآن، شیخ طوسی، ج5 ص143/ التفسير مجمع البيان ، شیخ طبرسی، ج4 ص 483). نتيجه آن که این آیه، به هیچ وجه دلالت بر آن ندارد که کفار مجال آن را یافتهاند که هر بار نقض پیمان کنند و رسول خدا ص نیز مجددا با آنان پیمان بسته باشد.
4. نکته شایان توجه دیگر آن که آيات بعد به روشنی، مفهومی که گذشت را تایید میکند. در آیه 58 می فرماید: (وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ). در این آیه نمی فرماید اگر کفار خیانت کردند پیمان را به سویشان بیفکن، بلکه میفرماید: حتی اگر خوف و احتمال عقلائی از نقض پیمانشان داشتی این کار را بکن.
▫️حال، جناب روحانی باید پاسخ دهد که؛
🔻با توجه به نزول این آیات در سال دوم و در زمانی که هنوز نقضی صورت نگرفته، بنابر تفسیر ایشان از این آیات، نعود بالله رسول خدا ص دستور آیه 58 را نه یک بار بلکه مکرراً زیر پا نهاده، زیرا نه تنها با خوف از خیانت کفار، پیمان را به سویشان نیفکنده، بلکه صبر کرده تا آیا مکررا نقض کنند و رسول خدا ص نیز مکررا تجدید پیمان کند!!!
5. آخرین نکته آن که از توضیحات یاد شده روشن شد که دیدگاه نقل شده از برخی مفسران همچون مجاهد(التبیان، ج 5 ص 143)، مبنی بر این که مراد از آیه 56 يهود بني قريظه هستند که با وجود پیمان با رسول خدا ص ، آن را در سال پنجم و در غزوه خندق نقض کردند، ناصواب است؛ چرا که آیه در سال دوم نازل شده است و نه در سال پنجم.
🔹و اما دیدگاه برخی دیگر مبنی بر آن که مراد از آیه، نقض پیمان توسط یهود بني قريظه در یاری رساندن به مشركان در غزوه بدر است نیز کاملا مردود است، چرا که غزوه بدر به طور ضربتی اتفاق افتاد و مشرکان مکه بلافاصله با شنیدن خبر در خطر بودن کاروان تجاری، به سوی بدر حرکت کردند و هیچ گونه تماسی بین آنان و یهود بني قريظه در مدينه گزارش نشده است.
6. و در پایان، گفتنی است هرگونه تلاش برای #تحمیل #مفهوم_مدنظر_جناب_روحانی بر این آیه، تلاشی است بی حاصل؛ چرا که، آنچه که تاریخ از عملکرد و سيره رسول خدا(ص) گزارش کرده، شدت و غلظت بر كفار، و اجرای حکم مجازات پس از نقض پیمان است و #حتی_یک_نمونه نیز در تاریخ رسول خدا(ص) گزارش نشده که تأییدی بر دیدگاه جناب روحانی باشد.
لذا ایشان را به قرائت آيات پس از آیه 56 انفال و نیز مطالعه دقیق تاریخ اسلام لاسيما غزوات بنیقینقاع و بنینضیر و بنیقریظه و فتح مکه #سفارش_أكيد_میکنم.
و #امید آن که #اصرارشان بر #تحميل مفهوم مدنظرشان بر آیه، از سر #جهل باشد و نه #تجاهل!!!
@rozaneebefarda