چرا نمی توان #پایتخت را نقد کرد؟!
مروری بر زمینه های فرهنگی، سیاسی تولید پایتخت
[صفحه 1 از 2]
💥اختصاصی
@rozaneebefard
🔻🔻🔻
#پایتخت6 گرچه از نظر فرم و محتوا ضعیف ترین نمونه در تاریخ ده ساله خلق این مجموعه بود اما در ایام کرونایی نوروز 99 بازهم توانست مخاطبان زیادی را در قاب رسانه ملی سحر کند و میزان #محبوبیت گذاشته را حفظ و در میان طیفی از مردم ارتقاء دهد.
استقبال دولتی ها از این سریال نیز نشان داد مثل همیشه باید فراتر از یک سریال #معمولی بدان نگریست و در بازکاوی محتوا و پیامدهای پایتخت، نمی توان و نباید زمینه ها و روابط و تحولات سیاسی را نادیده گرفت!
نقد سریال پایتخت6 بعد از پخش قسمت اول آن، در محافل رسانه ای و شبکه های اجتماعی شروع شد اما تلویزیون تصمیم گرفت هیچ کدام از صداهای مخالف را نشنود و واقعا موفق هم شد! آنها هر شب با پخش دیدگاه های پرشماری از موافقان این مجموعه، این گمانه القاء کردند که در تأیید تیم پایتخت، #اجماع_مردمی وجود دارد تا بدین وسیله بتوانند زمینه #خفقان_فرهنگی را فراهم آورند و هزینه نقد را بالا ببرند. مدیران رسانه ملی اگر ابتکار و خلاقیت رسانه ای چندانی ندارند، و اگر در برخی زمینه ها فرسنگ ها از رسانه های رسمی عقب ترند، اما این یک هنر را خوب یاد گرفته اند!
خدمات و زحمات و مجاهدتهای این سازمان البته سر جای خودش محفوظ، اما آیا رواست که گزاره های فقهی و ارزش های فرهنگی و دینی و ملی، مضحکه دست یک نویسنده مریض احوال یا فلان بازیگر پریشان حال شود؟! طبعا نه! هرگز!
از روزهای نخست فضلا و نویسندگان و مخاطبان ارجمند روزنه، بارها نسبت به سکوت در مقابل این سریال، اعتراض نموده و در مواردی از عدم انتشار نقدها، گلایه فرمودند اما واقعیت این است که #پایتخت را نمی توان نقد کرد!
و این است که در این یادداشت به جای نقد این سریال، از موانع نقد پایتخت سخن خواهیم گفت. اما وقعا چرا اینچنین است؟
❄️پایتخت را نمی توان نقد کرد زیرا:
1- #نهاد_دیدبان_شریعت نداریم!
امروز وزارت فرهنگ و ارشاد متولی فرایند نظارت بر تولیدات سینمایی است که نتیجه اش شده #اباحی_گری بی رویه و آثاری چون #گشت_ارشاد، چهارانگشت، پارادایس، مصادره، مطرب و این قبیل مزخرفات.
وضع در صدا و سیما هم با آهنگی کندتر، تابع حرکت جامعه هنری در سینماست. این یک واقعیت است.
با آنکه رسانه ملی از لایه های نظارتی پیچیده تری برخوردار است اما واقعیت آنکه مادامی که نهاد مذهبی کشور خارج از فرایند اداری، به نقش نظارتی خود نپردازد، وضع بهتر نخواهد شد.
در حال حاضر، روحانیت به عنوان اصلی ترین نهاد مسئول در تفسیر و ترویج دین، حتی در مورد بازتاب تصویر خود در رسانه های رسمی داخلی نیز، ورود جدی ندارد و مخاطبان ایرانی با نوعی آنارشیسم رسانه ای در بازتاب سیمای روحانیت مواجه اند.
کدام بخش در نهاد روحانیت (مرکز مدیریت حوزه منظور نیست، بار بر دوش همه متولیان روحانیت است نه مدیر حوزه فقط) امروز به #رصد و پایش تولیدات رسانه ای مرتبط با شریعت شیعی، می پردازد؟!
2- راه های نرفته منتقدان؛ از نگاه سلبی تا نسخه ایجابی
نقد صرف حتمن لازم است حتی اگر ناقد خود را ملتزم به ارائه نسخه جایگزین هم نداند هیچ عیبی بر او وارد نیست اما واقعیت آن است که تا وقتی که ایده و نسخه ایجابی ارائه نشود، نقد جای خود را در ساختار بسته فعلی باز نخواهد کرد.
3- دربهای بسته جام جم!
رسانه ملی یک نهاد کاملا حرفه ای و گسترده است که انصافا فارغ از محتوا، در مقام تقابل با رقبای پرتعداد خارجی اش، خوب مقاومت کرده و در تولید #ابر_روایت_ایرانی تا حد بسیار زیادی موفق بوده است. مرجعیت رسانه ای صدا و سیما قابل انکار نیست اما نکته آن است که مدیران این مجموعه به هر دلیل، درب جام جم را بر نخبگان، خصوصاً نخبگان فقهی و حوزوی بسته اند.
آنان گمان برده اند، به صرف عبور از چرخه نظارتی مرسوم فعلی و به صرف به کارگیری اتوبوسی برخی عناصر متعهد در بدنه مدیریتی رسانه ملی، محتوای پیام های رسانه ای با منظومه اسلام ناب سازگار خواهد شد.
شاید وقت آن رسیده باشد، آنان فارغ فرافکنی ها یا تعارفات مرسوم، دریچه ای به جهان نخبگانی باز کنند. حتمن ضرر نخواهندکرد.
با این وجود، تا وقتی که دربهای ساختمان شیشه ای بسته است، نقدهای گاه و بیگاه بر برخی تولیدات این بنگاه بزرگ فرهنگی، به مثابه سنگ های کودکان رهگذر است بر قطار آهنین پرشتاب!
@rozaneebefard
ادامه👇