#غیزانیه؛ آزمون افشای ماهیت تاریخی #اشرافیت_سیاسی غرب اندیش ایرانی
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
اتفاقات تلخی من جمله همین خبرهای ناگواری که از گوشه گوشه میهن اسلامی مان شنیده می شود از جهات متعدد قابل تحلیل است اما بنده در این نوشتار از دو منظر پسینی و پیشینی، به ریشهیابی این اتفاقات پرداختهام:
یک. اولین مسأله پیشینی و مشکل ساز که در حقیقت دملی است چرکین و شاید عمرش به عصر قاجار بر می گردد باور نادرستی است که مطابق آن ، مسئولیت به صورت ارتکازی به معنای برخورداری است. در این باور، مسئول کسی است که به واسطه موقعیتی که دارد برخوردار از امتیازات و امکاناتی است که سایرین از آن محرومند.
حتی مدیر یک ساختمان هم عمدتا با همین انگیزه ، مدیریت را می پذیرد و با همین تصور و پیش فرض وارد عمل می شود.
حال آنکه، مسئولیت، در اندیشه اسلامی معنایی جز خدمت و مسئول شأنی جز نوکری ندارد. مگر نه آنکه امام مان محرومین و مستضعفان را ولی نعمت مسؤلین معرفی فرمود؟!
دو. سوء تفاهم مذکور در مسئول کذایی مانع پاسخگویی و زمینه ساز تکبر و تفرعن آزار دهنده می شود و در مردم جرئت مطالبه گری را می گیرد. ظلم و تظلم دو لبه قیچی می شوند و صبر و عدالت را می برند.
سه. اما مسأله پسینی «تقدم روابط بر ضوابط» است . این تقدم مخرب هم در میان مسئولین مشاهده می شود و هم در میان مردم و از قضا از هر دو جهت مخرب و فساد آور است. توضیح آنکه:
چهار: در حقیقت این روابط هستند که باید مطابق ضوابط تعریف شوند و جریان یابند، جمهوری اسلامی به لحاظ برخورداری از ضوابط مشروع و معقول ثروتمند و داراست. ضوابط مترقی و مستظهر به دین الهی لکن در نسبت معکوس مذکور و هنگامی که روابط بر ضوابط مقدم شوند، موجود پلیدی به نام مصلحت بی ظابطه(مراد مراعات مصالح مبتنی بر عقل عملی نیست) متولد میشود و ضوابط مخدوش و معیوب میشوند و حتی به ضد خود تبدیل میشوند!
این تقدم، هم در مسئولین و هم در مردم، فساد انگیز است:
پنج: تقدم روابط بر ضوابط، موجب می شود احزاب، جریانات و جناح های سیاسی از جایگاه واقعی خود فاصله بگیرند و تبدیل به قبیله هایی بشوند که روابطی بسته و خسته دارند. رفتار اعضای این قبیله نیز بدوی و فرسخها دور از تمدن است: بر فساد هم چشم می پوشند و ناکارآمدی دیگری را توجیه می کنند و عملا شایسته گزینی از میان می رود و انزوای نخبگان و نارضایتی عمومی به دنبال می آورد.
مهم در قضاوتها، انتصابات و حتی انتخابات هم قبیلگی و روابط است نه ضوابط.
شش. این تقدم نابخردانه در مردم، رفتارهای سیاسی احساسی را به وجود می آورد و موجب اضرار به خویش می شود.
آنها نیز در تحلیل رفتار مسئولین، بی ضابطه عمل می کنند: فساد و ناکارآمدی از منتسبان به جناح خود را توجیه می کنند و با مخالفان آنها رفتار توجیهی پیش می گیرند.
نه تنها مطالبه گری نمی کنند بلکه مرید می شوند و ارادت بی جهت پیدا می کنند و به ظلم وارده بر خویش کمک می کنند.
تعصب بیجا به افراد پیدا می کنند و عملا رابطه سازنده ی نوکری و خدمت مسئولین_مردم را به رابطه ظالمانه و فساد انگیز ارباب_رعیت تبدیل می کنند.
دعواهای همواره بی فایده هواداران فلان مسئول و بهمان مسئول نشانه ای بر وجود چنین تفکر غلطی است.
پ.ن: دو مشکل اساسی را باید چاره اندیشید، یکی پیشینی و دیگری پسینی: مسئولیت نه تنها به معنای برخورداری نیست بلکه هیچ حکمتی جز خدمت و نوکری ندارد.
ضوابط همواره باید مقدم بر روابط باشند چه بین مسئولین و چه بین مردم و ضابطه همان مبانی انقلاب و جمهوری اسلامی است که عموما در اندیشه امام، رهبری و شهید مطهری صریحا و بدون امکان تأویل بیان شده اند.
یاسر حسین پور
@rozaneebefarda