گذری بر زندگانی ساده آیت الله امینی رحمه الله
[صفحه 2 از 2]
در حدود چهار سال زندگي ما بدينصورت گذشت. فرزندم سعيد در همين سالها بهدنيا آمد، درحاليكه من حضور نداشتم. علامه طباطبايي بهعنوان شوخي ميفرمود نجفآباديها متأهل در وطن هستند. تحمل چنين وضعي براي من نيز دشوار بود، ولي چاره اي نداشتم.
براي حل مشكل جدا زندگيكردن يك قطعه ملك ارث پدر را به مبلغ 2500 تومان فروختم و با پول آن خانه اي را در قم رهن كردم و خانواده را به قم منتقل ساختم. در آن زمان علاوه بر شهريه از راه منبر نيز درآمدي پيدا كردم و خانواده از رفاه بهتري برخوردار شد. در حدود دو سال در آن منزلِ رهني زندگي كرديم.
پس از پايان مدت رهن در حدود چهار سال اجارهنشين بودم. با پول رهن يكصد متر زمين در محلهي «جويشور» خريداري كردم.
در طول مدت اجارهنشيني با قرض و تحمل دشواريهاي فراوان سه اتاق در آن زمين بنا كردم و بدانجا منتقل شديم. در آن زمان از جهت معيشت كاملاً در مضيقه بوديم، ولي بههرحال خوشحال بوديم كه از اجارهنشيني نجات يافته ايم. زن و فرزندانم قانع و راضي بودند و از اين جهت مشكلي نداشتم. خدا بهترين جزاي خير را به آنان عطا فرمايد.
ولي متأسفانه اين وضع نيز چندان دوام نداشت، پس از چند سال سكونت در آن منزل بر اثر فشار بدهيها و برخي علل ديگر بهناچار منزل را فروختم و دوباره اجارهنشين شدم. بدهيها را دادم و با بقيهي آن پول يك قطعه زمين در كوچهي ناصر خريدم تا در موقع مناسب آن را بسازم.
پس از مدتي اجارهنشيني كه بسيار هم سخت بود، يكي از مؤمنان اهل خير نجفآباد (حاج عباس رستمي) كه از وضع من اطلاع يافت، گفت: حاضرم مبلغي را بهعنوان وام در اختيار شما قرار دهم. خانه را بساز و هر وقت كه قدرت پيدا كردي آن را بپرداز. پيشنهاد خوبي بود خدايش رحمت كند. مبلغي را بهعنوان وام بدون چك و سفته از ايشان گرفتم و مشغول ساختمان شدم. اسكلت ساختمان ساخته شد و از سفتكاري درآمد.
دو اتاق آن را تعمير كردم و بدون حياط سازي اسباب و اثاثيه را به آنجا منتقل ساختم و دوباره از اجارهنشيني نجات يافتم. با فروش يك قطعه ملك ارثي و درآمدهاي ديگر قرضها بهتدريج پرداخت شد. بهتدريج و طي چندين مرتبه بنّايي ساختمان تعمير و تكميل و اصلاح گرديد.
طبقهي دوم ساختمان را يكسال بعد از پيروزي انقلاب بنا كردم. هم اكنون بعد از قريب چهل سال در همان منزل زندگي ميكنم. لازم به يادآوري است كه در بناي منزل و مراحل تعميرات آن سعي كردم از سهم امام استفاده نكنم، مگر در امور جزئي. مجموع هزينه هاي بناي منزل از ارث پدر و مادر، درآمد منبر، حقالتأليف كتابها تأمين شد.
گفتني است كه از سه چهار سال قبل از پيروزي انقلاب، بهتدريج وضع اقتصادي من بهتر شد. چون علاوه بر شهريه از دو منبع مالي ديگر نيز استفاده ميكردم: يكي از راه تبليغ و منبر، ديگري حق التأليف كتابها.
بعد از پيروزي انقلاب گرچه منبر را ترك كردم و درآمدم از اين طريق قطع شد، ولي در عوض هم تأليفاتم زيادتر شدهبود، هم بر اثر پيروزي انقلاب مصرف كتابهاي اسلامي و از جمله كتابهاي من توسعه يافته و حقالتأليف بيشتري نيز نصيب من ميشد. در آن زمان نيز به تأليف كتابهاي جديد ادامه ميدادم.
در سالهاي اخير تعدادي از كتابهايم بهعنوان بهترين كتاب سال شناخته شد و جوايزي بهصورت نقد يا سكهي بهار آزادي اهدا شد.
بعد از پيروزي انقلاب #مناصب و اشتغالاتي برعهدهي من نهاده شد كه همهي آنها يا اكثرشان #مجاني و #بدون_مزد بود. از قبيل نمايندگي مجلس خبرگان، بازنگري قانون اساسي، عضويت در جامعهي مدرسين، سخنرانيهاي فرهنگي، شوراي عالي مجمع جهاني اهل بيت، امامت جمعهي قم، امامت مسجد اعظم قم، شوراي سرپرستي طلاب غيرايراني، مجمع تشخيص مصلحت نظام و چندين شغل ديگر. يكي از مشاغل مهم و وقتگير من ادارهي دبيرخانهي مجلس خبرگان و مديريت مجلهي حكومت اسلامي و ادارهي مركز تحقيقات دبيرخانه است. سالها اين مسئوليت را بدون حقوق و گاهي با حقوقي اندک برعهده داشتم.
ولي باز هم در حد توانم سعي كردهام به تشريفات و تجملات آلوده نشوم. جز شهريهي رسمي حوزهي علميه از سهم امام استفاده نميكنم. اكثر هزينهي زندگي من از حقالتأليف كتابها و احياناً جوايز و اهداييها تأمين ميشود. به هيچكس غير از خدا محتاج نيستم.
#زندگي_من_نسبتاً_ساده_و_آبرومندانه_اداره_ميشود و چنانكه استاد علامه طباطبايي ميفرمود خدا روزي مرا در نوك قلم قرار داده و لله الحمد، من نيز همين را تكرار ميكنم و خداي را بر اين نعمت بزرگ سپاس ميگويم.
@rozaneebefarda