روزنه:
#نظرات_مخاطبان
یکی از مخاطبان قدیمی و فرهیخته کانال روزنه٬ در واکنش به مطالب اخیر کانال٬ چنین نگاشته اند:👇
rasoul gh:
سلام
ضمن تشکر از مطالب کانال روزنه و نیز باز نشر منصفانه مطالب انتقادی در مقابل محتوای کانال روزنه، چند نکته درباره مطالب اخیر کانال به ذهنم رسید
اول اینکه تاکید شدید بر انتقاد از زمینه سازی مرجعیت اشخاصی که عموما از دست اندرکاران تشکل اساتید هستند، بشدت غلیظ و تند است، مثلا برای اثبات تعارض این کار با سیره آیت الله بروجردی چند خاطره از خود ایشان درباره دوری آیت الله بروجردی از ترویج خودشان و تضعیف مرجعیت تامه این الله سید ابوالحسن اصفهانی نقل شده است، اما به نظر می رسد که این موضوع با تلاش برای مرجعیت افراد جدید ارایه چندانی ندارد؛ زیرا تلاش آیت الله بروجردی از عدم ترویج خودشان، مربوط به زمان مرجعیت تامه یکی از مراجع بوده و ربطی به زمان ما که مرجعیت تامه عملا منتفی است، ندارد، پس تضعیف مرجعیت دیگران در این موضوع معنا ندارد.
دوم اینکه در مورد مطلب اخیر کانال در مورد عدم ترجیح نوادگان اشخاص در تحلیل سیره افراد، حرف به حقی است، البته لازم به ذکر است که این مورد فقط در مورد تحلیل سیره است، اما در مورد نقل خاطره اگر به نقل از افراد دیگر خاندان و نزدیکان اشخاص باشد، دیگر موضوعیت ندارد.
در ضمن در مورد آقای سید حسن خمینی سن دقیق ایشان در زمان رحلت امام خمینی، حدود هفده سال است که به اشتباه حدود پانزده سال آمده است.
🔶پاسخ روزنه
منتفی شدن مرجعیت عامه اگر پذیرفتنی باشد٬ محصول همین تکثرگرایی ها و بلند کردن علم مرجعیت از سوی افراد متعدد است و نه چیز دیگر.
بحث دعوت به خود و تمهید مقدمات برای مرجعیت یک نقیصه است در فرهنگ شیعی؛ چنانکه مرجعیت گریزی هم یک اصل ثابت اخلاقی در سیره بزرگان شیعه است.
در زمان حاضر که در ایران ولایت فقیه حاکم است و در عراق مرجعیت اعلی را داریم٬ این اعاظم به مراتب بیش از زعمای سابق بسط ید دارند و حرمت داری شان واجب است به همان نسبت. آیا امروز علمدار شیعه بر رهبر معظم صدق نمی کند؟ سفارشات مکرر آیت الله سیستانی در ضرورت تقویت و حفظ حریم رهبر معظم٬ ناظر به همین فضاست.
از این گذشته مراعات سلسله مراتب حوزوی در رساله دادن یک اصل است. دقیقا به همین جهت مقام معظم رهبری از دهه هفتاد تا کنون از انتشار رساله استنکاف ورزیده اند.
خاطره گویی کسانی که سن شان اقتضا نداشته زمانه شخصیت را درک کنند٬ به صرف اینکه انتساب نسبی و سببی دارند٬ وجهی ندارد و در مواردی موجب اغراق گویی یا بیان مطالب خلاف واقع یا روایت کاریکاتوری از بزرگان خواهد شد. نمونه در این مورد کم نداریم.
اگر نقل خاطرات با قطعیات تاریخی و اسناد و نقل های شاگردان منافات داشته باشد که در مواردی دارد٬ پذیرفتنش هیچ وجهی ندارد.
از تذکر و نظر شریف تان متشکر.
@rozaneebefarda