eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
331 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 3013.mp3
5.78M
🎙من کنیز حقم و بانوی سرای حیدرم... سلام الله علیها علیه السلام سید محمد
روضه خانگی - امام حسن(ع) - 1342.mp3
11.68M
🎙من قرار سینه پیغمبرم... سلام الله علیها علیه السلام الاسلام علی @rozeh_daftari1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای نور چشم حیدر - ای دختر پیمبر محبوب حی داور - برزینبین تو مادر یا فاطمه یا زهرا (۴) گلبن باغ دینی - تفسیر یا و سینی بین تمام عالم - زهرا تو بهترینی یا فاطمه یا زهرا دختر مصطفایی - همسر مرتضایی در آیه های قرآن - تفسیر هل اتایی یا فاطمه یا زهرا دختر شخص خاتم - مشکل گشای عالم بر شیعیان @rozeh_daftari1 🖤🥀🥀🖤
‍ . |⇦•دل شب گریه ها... سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۱ به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── *آه ای عزیزم... بَستر پهنه بی بی از دنیا رفته، تابوتم یه طرف خونه است بچه هام این طرف، علی هم نشسته...* دلِ شب گریه های بی صدا شو با آستینِ لباسش پاک می کرد علی تنهایی با دست خودش داشت تموم زندگیش رو خاک می کرد با این زانوی بی قوّت چه جوری میتونه از کنار قبر پاشه؟کجا داره بره؟ *من نمیدونم‌ علی کجا رفت..خونه؟ خونه ای که هرجاش رو نگاه می کرد یاد فاطمه اش می افتاد....دیدی یه وقتی غم دلتو میگیره میخوای از خونه بیرون بزنی، بری یه جایی که تو خونه نباشی، حالا علی بچه هاشم هستن. خودشم میخواد جلو بچه ها گریه نکنه از دیشب که این بدن رو شسته خسته شده نتونسته جلو بچه ها گریه کنه. هی به بچه ها میگفته تو رو خدا گریه نکنید. هی دست سر حسن میکشیده حسن جونِ بابا! قول دادی به بابا، ولی نمیدونه که تو دل حسن چه خبره، حسن تو دلش میگه بابا نمیخواد منو آرومم کنی.. دل من آروم نمیشه، من یه چیزی تو کوچه ها دیدم آروم نمیشم بابا! با این زانوی بی قوت چه جوری میتونه از کنار قبر پاشه کجا داره بره وقتی قراره تو اون خونه دیگه زهرا نباشه به هم زد دستای خاکیشو امّا نِمیره، آخه تنها میشه زهرا اگه تنها نمیموندن یتیما خودش هم خاک میشد پیشِ زهرا *ابی عبدالله کنار عباسش نشست گفت: داداش! میخوام بمونم خیمه ها رو میبرن، میخوامم از کنارت برم میان سر تو میریزن عباسم!..* باحسرت زیر لب میگفت زهرا علی داره میره خونه نشینی یه کاری کن دلم آروم نمیشه عزیزم کلمینی کلمینی علی بی تو شبا بیداره تا صبح علی بی تو شبا رو کوچه گرده نشونم میدن از فردا و میگن امانتداری خوبی نکرده علی رو حلال کن واسه زخم بازوت علی رو حلال کن واسه درد پهلوت علی رو حلال کن واسه دست بسته اش نتونست که اون در و برداره از روت *نمیدونم فاطمه اش رو خاک کرد محسنش رو چیکار کرد...* علی رو نیگاه کن چی از من گذاشتی تو قلبم غم و داغ رفتن گذاشتی *زهرا جان به من که نگفتی...* چرا تو اون بقچه که دادی زینب کنار کفنها یه پیرهَن گذاشتی؟ حسین!... با یارب یارب کشتی مادرو با مادر مادر کشتی خواهرو با بیرحمی زد تیر آخرو حسین جانم!.... آه ای مادر! من بمیرم میکشی آه با فرودِ هر نیزه من بمیرم دیگه جا نیست شده نیزه در نیزه گلوتو میبوسم رگاتو میبوسم تو رو خدا دست و پا نزن ای حسین.... ــــــــــــــــــ گریز @rozeh_daftari1
‍ ‍ و توسل جانسوز ویژه فاطمیه 🥀🖤🖤🥀🖤🖤 نام تو را نوشتمُ پشت جهان شکست 2 آهسته ازغم تو،زمین و زمان شکست پرسید آسمان چه نوشتی که اینچنین گفتم که فاطمه،کمر آسمان شکست هجده بهار دیدی و درسوگ تو،دلم بعد ازهزاروسیصد وچندین خزان شکست ای دل بسوز و بشکن،تا باوارت شود حتما دری که سوخته را می توان شکست باهر دری که بعد نگاه تو باز شد انگار در گلویِ علی استخوان شکست2 حسینِ،ثمرۀ وجود مادرِ،تو حدیث کساء وقتی ابی عبدالله اومد محضر بی بی،اجازه بگیره،سوال کرد کیا هستن؟* اِنّي اَشَمُّ رايَحَهَ جَدّي*بی بی وقتی فرستادش بااین خطالب:* یا ثَمَرَةَ فُؤادی * حسینشُ اینجوری صدا زد"و*یاقُرَّةَ عَیْنی*مادر همۀ بچه هاشو دوست داره، اما هر کدومُ یه جور دوست داره" همه رو یجور دوست داره همه رو یه اندازه دوست داره؛ اما بعضی دوست داشتنا فرق داره" من از مدینه می خوام *ببرمت کربلا ..* چند جا تو مدینه بی بی یادِ کربلا کرد" (حسینِ شش هفت سالِ هنوز نه کربلایی هست نه) اما بی بی یاد کربلا کرد، چند جا یاد کرد . کجاها یادِ کرد؟ اون وقتی که زینبش رو صدا کرد،کفن ها رو داد به زینب؛کفن اول مالِ منِ دخترم، میدی بابات علی، (تصور کن یه دختر چهارساله) کفن دوم مالِ بابات علیِ، میدی داداش حسنت یه روزی؛ کفن سوم مالِ برادرت حسنِ ؛ وقتی بقچه رو بست زینب مات و متحیّر(اینو من میگما : خوب خدا رو شکر حسینم سالمِ ... حسینم هست ، حتما من زودتر ازحسین میرم که کفنِ حسینُ به من نسپرده)اما یه مرتبه دید یه پیراهن رو داد تو بقل زینب . زینبم یه روزی میاد کربلا .. الله اکبر .. حسینت ازت جدا میشه،به جایِ من پیراهنُ بهش بده ... زیر گلوشُ ببوس زینب ..." این یه جا یاد کربلا کرد ... یه جا دیگه ش رو بگم معطلت نکنم ... یه جا دیگه هم یاد کربلا کرد وقتی شبِ آخر همه حرف هاشو به علی زد ... همه وصیتاشو گفت ... مادرِ ما همه حرفاشو زد ... همه وصیت هاشو به علی گفت ... یه نفسی کشید ... یه آهی کشید ... صدا زد لاتَنسی قَتیلِ الاعَدا حسینمُ تشنه می کشن .... حواست به حسینم باشه علی ... از بابام شنیدم بین دو نهر آب ... هی صدا میزنه العطش ... حسین ... بریم کربلا . میان عاشق ومعشوق رمز بسیاراست چو یار ناز نماید شما نیاز کنید ... مادر مدینه دو جا یاد کربلا کرد و یاد حسین کرد حسینشم تلافی کرد ... دو جا سراغ دارم یادِ مادرش افتاد ... یاد مدینه افتاد بگم یا نه؟ یه جا اون لحظه ای بود ... (یا صاحب الزمان من معذرت میخوام) یه جا وقتی پیراهن عربیش رو بالا زد .... وقتی تیر حرمله به قلبش خورد فَرَمَاه حَرملَةُ سَهمٌ مَسمومٌ محدَّدُ ثَلاثُ شُعَبٍ.. هر کاری کرد تیرُ از روبرو دربیارِ نشد .... کمرشُ خم کرد .... (حالا چرا حرف مدینه شد؟؟؟) وقتی سینه ش سوراخ شد ... مقتل میگه : فَجَرّدَ کَلمیزاب .... عین ناودون از سینه ش خون میریزه ..... دیدن دو دستی زیر خون ها رو گرفت ... هی میمالید به محاسنش .... (چی می گفت ؟؟) می گفت منُ مدینه کشتن .... اون روزی که مادرمُ تو کوچه ها زدن ..... وای ....... خدایا همین یه دونه آدمُ میکشه ... رحمت خدا به این ناله ها .... یه جا دیگه هم یاد مادرش کرد .....بگذریم ...بزار ادامه ش رو بگم هی محاسنش رو به خون خودش خضاب کرد ... اما دیگه نتونست رو اسب بمونه ... همچین که اومد از رو اسب بیفته دیدن زیر لب میگه :*بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ...* هوا زجور مخالف چو قیر گون گردید عزیز فاطمه از اسب ...... حسین ...... ای خدا به این مادرُ پسر ... به زائر پهلو شکستۀ کربلا فرج امام زمان را برسان ..... مهدی میرداماد @rozeh_daftari1