Untitled 2(1)_5925006439662751665.mp3
18.64M
#امام_زمان
#زمینه_امام_زمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
بند🍁
کویر خشکم/توام بارونی
سراپا دردم/واسم درمونی
به عشق تو زندم و میکشم نفس میدونی
تویی ترانه ی رو لبم
خواب همیشه ی هر شبم
تنها دعا بعد ذکر یا ربم یا ربم
تویی قرار دل بیقرار
با تو میشه زمستونم بهار
با فرجت سر میرسه انتظار انتظار
العجل آقا بیا بیا
بند🍁🍁
بدونت دنیا/مثه زندونه
هوای چشما/بی تو بارونه
تو نیستی که جمعه ها دلامون زار و پریشونه
بیا و از دلا غم ببر
شبای تیره رو کن سحر
از کوچهٔ قلبم آقا کن گذر کن گذر
تویی قرار دل بیقرار
با تو میشه زمستونم بهار
با فرجت سر میرسه انتظار انتظار
العجل آقا بیا بیا
بند🍁🍁🍁
منیکه تشنم/واسه دیدارت
نشستم آقا/سر بازارت
چه میشه که با یدونه کلاف بشم خریدارت
تموم هستیمه این کلاف
میخوام که دورت بدم طواف
ابروته محرابم واسهٔ اعتکاف #اعتکاف
تویی قرار دل بیقرار
با تو میشه زمستونم بهار
با فرجت سر میرسه انتظار انتظار
العجل آقا بیا بیا
.
************
#مناجات
#اعتکاف
🌿🌺🌿
پرگناه آمدم یا الهی روسیاه آمدم یا الهی
یا الهی....
من خجالت زده از تو هستم بر سر کوی لطفت نشستم
گِرد الطاف تو در طوافم مُحرم وادی اعتکافم
گرچه عاصیّ و نامه سیاهم دادی یک بار دیگر تو راهم
قلبم از شعله ها پرشرر شد عمرمن درگناهان به سر شد
ای خدا غفلت آواره ام کرد نفس عمّاره بیچاره ام کرد
هستم ای مهربان عبد رسوا ای خدا کن مرا اهل تقوی
کن مرا اهل نور و سعادت اهل قرآن و ذکر و عبادت
من که بیگانه ام با مناجات هم به توحید و یاسین و صافات
تحفه ای بر من بی وفا ده درد بی دردی ام را شفا ده
یا رب ای خالق حیّ منّان نور دانش به قلبم بتابان
کن عنایت شوم عبد گمنام زینت را قرآن و اسلام
بار الها مرا کن عطایی چون شهیدان شوم کربلایی
مثل جان بر کفان خمینی کن مرا فاطمی و حسینی
آن حسینی که نامت صدا زد بین گودال خون دست و پا زد
آن حسینی که عطشان فدا شد ماه تابنده ی نیزه ها شد
************
شرمنده ام از رحمت جانانه تو من معتکف گشتم خدا در خانه تو
سوزمن و نوای من خدای مهربان من
الهی العفو...
بار دگر من آمدم با روسیاهی بار گنه آورده ام با خود الهی
از لطف تو آکنده ام شرمنده ام شرمنده ام
الهی العفو...
می خوانمت با ناله وبا دیده ی تر بنما قبولم بار الها حقّ حیدر
حقّ علیّ مرتضی اغفر لنا ذنوبنا
الهی العفو...
گرچه زعصیان روسیاه عالمینیم سینه زن و گریه کن داغ حسینیم
آن که به مقتل شد جدا در راه قرآن سر جدا
آه و واویلا...
یا رب به اهل بیت پیغمبر چه ها شد رأس حسین ، هلال روی نیزه ها شد
لعن خدا بر دشمنت ای سر بریده ، کو تنت؟
آه و واویلا...
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
************
#مناجات
#اعتکاف
🌿🌺🌿
پرگناه آمدم یا الهی روسیاه آمدم یا الهی
یا الهی....
من خجالت زده از تو هستم بر سر کوی لطفت نشستم
گِرد الطاف تو در طوافم مُحرم وادی اعتکافم
گرچه عاصیّ و نامه سیاهم دادی یک بار دیگر تو راهم
قلبم از شعله ها پرشرر شد عمرمن درگناهان به سر شد
ای خدا غفلت آواره ام کرد نفس عمّاره بیچاره ام کرد
هستم ای مهربان عبد رسوا ای خدا کن مرا اهل تقوی
کن مرا اهل نور و سعادت اهل قرآن و ذکر و عبادت
من که بیگانه ام با مناجات هم به توحید و یاسین و صافات
تحفه ای بر من بی وفا ده درد بی دردی ام را شفا ده
یا رب ای خالق حیّ منّان نور دانش به قلبم بتابان
کن عنایت شوم عبد گمنام زینت را قرآن و اسلام
بار الها مرا کن عطایی چون شهیدان شوم کربلایی
مثل جان بر کفان خمینی کن مرا فاطمی و حسینی
آن حسینی که نامت صدا زد بین گودال خون دست و پا زد
آن حسینی که عطشان فدا شد ماه تابنده ی نیزه ها شد
************
شرمنده ام از رحمت جانانه تو من معتکف گشتم خدا در خانه تو
سوزمن و نوای من خدای مهربان من
الهی العفو...
بار دگر من آمدم با روسیاهی بار گنه آورده ام با خود الهی
از لطف تو آکنده ام شرمنده ام شرمنده ام
الهی العفو...
می خوانمت با ناله وبا دیده ی تر بنما قبولم بار الها حقّ حیدر
حقّ علیّ مرتضی اغفر لنا ذنوبنا
الهی العفو...
گرچه زعصیان روسیاه عالمینیم سینه زن و گریه کن داغ حسینیم
آن که به مقتل شد جدا در راه قرآن سر جدا
آه و واویلا...
یا رب به اهل بیت پیغمبر چه ها شد رأس حسین ، هلال روی نیزه ها شد
لعن خدا بر دشمنت ای سر بریده ، کو تنت؟
آه و واویلا...
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
794.1K
#مناجات_با_خدا
#اعتکاف
🎤کربلایی محمود سلطانی
زمزمه ی مناجات با خدا – ایام اعتکاف
یا اِلهَ العاصین یا اِلهَ العاصین...
رو میگردانم من، دیگر از آن و این، که بر من ِ عاصی، هستی یارِ دیرین
هر لحظه نامت را، خوانم به تاب و تب، بیچاره بر دَرَت، رو آورده یا رب
در کوله بارِ خود، ای حیّ سبحانم، چیزی ندارم من، غیر از گناهانم
دلخوشیِ بنده، عنایتت باشد، فقط اُمید من، به رحمتت باشد
از فرط ِ گناهم، نبرده ام سودی، من بد بودم امّا، تو خوبی نمودی
بر حال خرابم، زاری نکردم من، جز معصیت دیگر، کاری نکردم من
شُهره به گُنه در، بازار تو بودم، تو فخر من بودی، من عار تو بودم
جانها فدای آن، نورِ عالَمینت، در گذر از جرمم، به حقّ حسینت
یا رب مرا دیگر، عبد خدایی کن، مرا چو خوبانت، کرببلایی کن
کاری کن بمیرم، با عشق ثارالله، ذکر لبم باشد، یا اباعبدالله
یا اباعبدالله یا اباعبدالله...
نمودی بر نیزه، تلاوت قرآن، جانها به قربانت، یا ذبیحَ العطشان
یا اباعبدالله یا اباعبدالله...
ای سرت بر نیزه، ای تنت به صحرا، باَبی اَنتَ وَ، اُمّی یا ثارالله
یا اباعبدالله یا اباعبدالله...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----•
کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@rozeh_daftari1
#مقتل
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
#متن_روضه
#اعتکاف
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🩸خدایا! مرا دیگر به برادرم برسان...
در نَقلی آمده است:
حضرت زینب سلاماللهعلیها پیش از آنکه چشم از این دنیا بر هم نهد، وضو گرفت و با خدای متعال نجوا نموده و فرمود:
📋 یا رَبِّ إنَّ قَلبي مِن هٰذِهِ الدُّنیا مُنزَجِرَةٌ، فَأَوصِلني إلیٰ أخِيَ المَظلومِ، وَلَیسَ لي صَبرٌ عَلیٰ مُفارَقَتِهِ
▪️پروردگارا! به راستی قلبم از این دنیا رویگردان است؛ پس مرا به برادر مظلومم برسان که دیگر تابِ جدایی از او را ندارم.
📚بشارة الباکین، تبریزی، ص۱۷۱
اگر دلواپسِ من بودهای، من بیشتر بودم
میان بستگان خود به تو وابستهتر بودم
رسیده لحظهی مرگم سراغم را نمیگیری؟!
به شوق دیدنت از صبح هِی خیره به در بودم
میان بسترم جان میدهم حالا تک و تنها
منی که لحظهی جان دادنِ چندین نفر بودم
نگاه اولم را بین آغوش تو خندیدم
از آن بدْو تولد با تو یک جور دگر بودم
نگاه آخرم گودال بودی گریه میکردم
وَ از موی سرِ آشفتهات آشفته تر بودم
هنوزم با مرور خاطراتت جان به لب هستم
سه ساعت زخم خوردی و سه ساعت محتضر بودم
میان التماس من تو را هر کس که آمد زد
چه بر میآمد از این دستِ تنها؟! یک نفر بودم
به ابن سعد رو انداختم آخر سر از غربت
منی که از سخن با یک غریبه بر حذر بودم
به پیش چشم من ده اسب از روی تنت رد شد
تو خونین پیکر و من بیشتر خونین جگر بودم
تو شأنت دامن زهراست نه مخروبهی خولی
سرت را از تنورش در میآوردم اگر بودم
بهانه تا نگیرند از نبود تو یتیمانت
برای بچهها هم عمه بودم هم پدر بودم
سوار ناقه ها کردم همینکه دخترانت را
برای محملم دنبال مَحرَم در به در بودم
تویی که شرط ضمن عقد من بودی، خبر داری
که من از کربلا تا شام با که همسفر بودم؟!
مرا بازار بردند و مرا آزار میدادند
منی را که به عصمت در دو عالم مفتخر بودم
تورا با خیزران میزد مرا ساکت کند دشمن
حلالم کن برادر جان برایت دردسر بودم