eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
6.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
374 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیریت کانال👈 @msoghandi
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ، أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ، وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ، شب نوزدهم ماه مبارک رمضانه، بریم در خونه ی آقامون امیرالمومنین گره گشای دو عالم گره به ابرو داشت آقاجان ، یا امیرالمومنین غصه ی چی میخوری این شبها ؟ گره گشای دو عالم گره به ابرو داشت تمام عمر پس از فاطمه غم او داشت قربون غم و غصه هات برم یا امیرالمومنین شبانه روز علی بود و گریه ی خون بود تمام عمر عزای شکسته پهلو داشت بیخود نبود شبها سر میبرد میانه ی چاه، شروع می کرد با چاه درد و دل کردن، امشب دلهاتون آماده ست، چی میگفت امیرالمومنین با چاه؟ ▪️الا ای چاه یارم را گرفتند گلم عشقم بهارم را گرفتند میان کوچه ها با ضرب سیلی همه دارو ندارم را گرفتند▪️ گره ز ابروی مولا فقط شبی وا شد که تیغ، بین دو ابروی او تکاپو داشت خود اقا امیرالمومنین وقت سحر وارد مسجد کوفه شد یکی یکی مردمو بیدار کرد اومد بالاسر قاتل، ابن ملجم ملعونم بیدار کرد،موقع نماز رسید یه مرتبه دیدن نامرد، با شمشیر زهرآلودش فرق مولا رو نشانه گرفت ندای قد قتل از آسمان کوفه رسید زمین کوفه زمین لرزه و هیاهو داشت تمام کینه ی دشمن به فرق مولا خورد ولی هنوز علی با خودش دو بازو داشت و تا حسین و حسن بازوی علی بودند به کوفه دختر زهرا امان ز هر سو داشت آخه همینکه نامرد ضربه رو زد، امام حسن و امام حسین زیر بغل بابا رو گرفتن اومدن تا نزدیک خونه، تا رسیدن پشت در فرمود رهایم کنید اگه زینبم منو با این حال ببینه طاقت نمیاره ،آقا جان یا امیرالمومنین امان ز بی کسی و بی برادری روزی اینجا تو کوفه امام حسن و امام حسین بودند ابالفضل،برادرهای دیگه بودند زینب تنها نبود اما نمی خواستی زینب فرق مجروح شما رو ببینه فرمودی طاقت نمی آره دختر، امان ز بی کسی و بی برادری روزی که کوفه قصد جسارت به معجر او داشت این کوفه یه روزی رو میبینه همین زینب با لباس اسارت وارد میشه امان ز بی کسی و بی برادری روزی که کوفه قصد جسارت به معجر او داشت تقاص خطبه ی کوفه به شام اجرا شد اگر چه قافله هشتاد و چند بانو داشت مغیره های جدید و غلاف های قدیم و دست دختر زهرا هنوز نیرو داشت اهل روضه پیام خطبه ی شامش به کاخ دشمن گفت: علی شهید عدالت، زبان حق گو داشت همین که رأس حسین از علی تلاوت کرد شدید بر دهنش خیزران اصابت کرد تا دید سر نورانی حسین داره قران می خونه، یکی بلند شد گفت یزید خدا لعنتت کنه ، تو که میگی اینا خارجی اند چطور داره قران می خونه؟تا دید رسوا شده طاقت نیاورد شروع کرد با چوب خیزران ، اینقدر بر لب و دندان ارباب من و شما زد ناله بزن یا حسین.... ✍شاعر ●━━━━━━─────── ┏━━━ °•🏴•°━━━┓